حماسه و جهاد >>  دفاع مقدس >> مصاحبه حماسه و جهاد
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۷  ، 
کد خبر : ۳۱۱۳۴۰

13 سال چشم انتظاری مادر در فراق فرزندش

پسرم از همان کودکی علاقه خاصی به امام حسین(ع) و شهادت داشت و از من می خواست تا واقعه عاشورا را کاملا برایش بیان کنم، و زمانی که سخنان من به رشادت ها و دلاوری ها و داستان شهادت حضرت علی اکبر(ع) می رسید، سعی می‌کرد قطرات اشکش را که از من پنهان کند.
پایگاه بصیرت / گروه حماسه و جهاد/طیبه کرانی

حس زیبای مادری در تمام دنیا حس ناب عاشقی‌ست به فرزند که با هیچ حسی قابل مقایسه نیست. به راحتی میتوان این حس عاشقانه را در چشمان مادر شهیدان مشاهده کرد. مادر شهید توکلی هم یکی از همین مادران است، مادری که 13 سال پس از مفقودالاثر شدن فرزندش، هر روز و هر ثانیه چشم انتظار بازگشت فرزندش بود.

مهدی مسیری طولانی پیش روی خود داشت، اما حسینی شدن برایش در دنیای از همه چیز ارجح بود تا چون علی اکبرِ امام حسین(ع) به ندای ولی خود لبیک گوید و راه عاشقی را به سلامت طی کند و در سن 16 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آید.

یکی از بهترین اتفاقات روزهای اخیر گفتگو با مادری بود که چنین فرزندی را در دامان خویش پروراند و او را در راه حسین ابن علی(ع) فدا کرد. بالاخره انتظار به سر رسید و ما پای صحبت های مادر شهید توکلی نشستیم، مادری که با شیرین زبانی خاص خودش سخن میگوید و عطر بوی شهید را در فضای کوچک خانه اش پراکنده می کند.

13 سال چشم انتظاری مادر در فراغ فرزندش

از او درباره فرزند شهیدش؛ مهدی توکلی سوال کردیم که با همان مهربانی خاصش جوابمان را این گونه داد: «پسرم بسیار مهربان بود، من به یاد ندارم که لحظه ای دل من یا شخص دیگری را رنجانده باشد. به قدری باحیا بود که حتی به تنهایی منزل اقوام درجه یکش هم نمی رفت، به طوریکه حتما باید با من یا پدرش به دید و بازدید اقوام می پرداخت.»

او درباره عادات و اخلاق پسندیده فرزندش اینطور ادامه داد: «نماز اول وقت برای مهدی بسیار ارزشمند بود و برای من و پدرش همیشه جالب بود که از سنین خیلی پایین این عمل را به زیبایی انجام می‌داد، به محض شنیدن صدای اذان فورا وضو میگرفت و به نماز می ایستاد.»

مادر شهید مهدی توکلی درباره مواجهه فرزندش با داستان کربلا و شهادت امام حسین نیز گفت: «پسرم از همان کودکی علاقه خاصی به امام حسین(ع) و شهادت داشت و از من می خواست تا واقعه عاشورا را کاملا برایش بیان کنم، و زمانی که سخنان من به رشادت ها و دلاوری ها و داستان شهادت حضرت علی اکبر(ع) می رسید، سعی می‌کرد قطرات اشکش را که از من پنهان کند.»

درباره چگونگی خبر یافتن او از شهادت فرزندش نیز از او پرسیدیم که او پاسخ داد: «پس از آن که خبر مفقودالاثر شدن فرزندم به من رسید، سرم را بالا گرفتم و از حضرت علی اکبر(س) خواستم تا او را زودتر به من بازگرداند و در تمام 13 سالی که پیکرش هنوز شناسایی نشده بود هر ثانیه منتظر خبری از فرزندم بودم.»

مادر شهید در پایان این گفت و گوی صمیمانه گفت: «هر زمان که خبر تفحص شهدا را می شنوم بسیار خوشحال می شوم، چون که میدانم هنوز مادران زیادی چشم انتظار پیکر پاک فرزندانشان هستند.»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات