به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بصیرت، غرب با رویکرد به اصطلاح مهار ایران و نرمالیزده کردن ایران از دید خود، مذاکره را در پیش گرفتند. در واقع آمریکا و متحدینش هر آن چه که در میدان نبرد بدست نیاورده اند، تلاش می کنند با ترفنده دیپلماسی و جنگ رسانه ای و با تغییر در ادراک تحلیلی مردم و نخبگان کشور،، در میز مذاکره بدست بیاورند. آمریکا در سال 2014 سه مرحله را بر تهی سازی جمهوری اسلامی ایران برنامه ریزی کرده بود. در واقع برجام یک، دو و سه فرایندی بود که آمریکا از طریق آن تلاش می کرد ایران را به یک کشور کاملا تسلیم در بیاورد. از این رو نگاه غرب به برجام، نگاه یک طرفه و در راستای تضعیف جمهوری اسلامی ایران می باشد. بر اساس این معیار نشریات غرب، برجام را تجزیه و تحلیل می کنند. یعنی اگر رفتار ایران در منطقه مطابق میل رژیم صهیونیستی و غرب باشد، آنوقت برجام مورد پذیرش آنها قرار می گیرد و اگر خلاف چنین باشد محور غربی- عبری- عربی بدنبال چالش سازی برای ایران خواهند بود که البته آنها چندین بار اقدام به چنین رویکردی کردند ولی باز هم شکست خوردند.
نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت در گزارشی تحت عنوان "آیا توافق هسته ای منطقه خاورمیانه را آرام می کند؟" بدنبال ارزیابی از توافقنامه هسته ای رفته است. البته قبل پرداختن به متن نشریه مورد اشاره این سوال را باید غرب پرسید که رابطه بین برجام و توافق هسته ای با منطقه چیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که برجام در نگاه طرفین بر این مبنا بود که ایران بر محور شفافیت بیشتر بازرسی ها و محدودیت ها را در حوزه هسته ای بپذیرد و غرب نیز به تحریم های یک طرفه و ظالمانه خود پایان دهد. اینکه غرب بخواهد با چکش تحریم قدرت ایبران را حوزه های مختلف بگیرد، به هیچ وجه قابل قبول نیست و اساسا تحریم های آمریکا نیز دیگر از چنین توانی برخوردار نیست.
در گزارش نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت آمده است:
"احیای توافق هستهای بعید است محیط منطقه را تغییر دهد، زیرا آمریکا و ایران برای عبور از دشمنی مشترک خود انگیزه کمی دارند. هنوز هر دو طرف میتوانند برای رفع این نگرانیها گام بردارند و توافق را بادوامتر کنند. اگر این کار را نکنند، حتی این پیشرفت تاریخی میتواند صرفاً پیش درآمدی برای بحران خطرناکتر باشد. در نتیجه احیای برجام به همان اندازه که میتواند ثبات منطقه را به خطر بیندازد، میتواند ثبات منطقه را حفظ کند.
احیای توافق هسته ای (برجام)، پایداری و ثبات کنش و عملکرد بازیگران منطقه برای کاهش تنش و مدیریت اختلافات با بهبود مناسبات دیپلماتیک و تقویت همکاری های اقتصادی را مورد سنجش قرار می دهد. در جدیدترین نشانه تنش زدایی، دو کشور عربی حاشیه خلیج فارس، یعنی امارات و کویت بازگشت سفیران خود را به تهران اعلام کردند. در سال ۲۰۱۶ میلادی پس از اینکه آشوبگران معترض به اعدام یک روحانی شیعه، سفارت عربستان سعودی در ایران را احاطه کردند، عربستان سعودی به همراه امارات و کویت، نمایندگان خود را از این کشور فراخواندند.
در شرایط کنونی با میانجی گری عراق، عربستان سعودی و ایران درگیر مذاکرات دیپلماتیک هستند که تا بتوانند مسائل چالش زا میان خود مانند جنگ یمن را حل و فصل کنند. در شرایط کنونی در کنار شناسایی اسرائیل در قالب توافق نامه ابراهیم، شاهد بهبود روابط عربستان، امارات و مصر با ترکیه و همچنین روابط ترکیه و اسرائیل هستیم.
گرچه تلاش بازیگران منطقه خاورمیانه برای تنش زدایی ستودنی است، اما بسیاری از این تلاش ها برای مدیریت اختلافات بر روی یخ نازک بنا شده و مفروض اصلی این است که بهبود ارتباطات و منافع اقتصادی مشترک می تواند اختلافات و منازعات میان طرفها را کاهش دهد یا حتی به حل و فصل اختلافات در طولانی مدت کمک کند. علاوه بر این، تلاش در پاسخ به مطالبات قدرتهای بزرگ مانند ایالات متحده، چین و روسیه بود که در سالهای اخیر به وضوح نشان دادند از بازیگران خاورمیانه انتظار دارند برای مدیریت درگیریهای منطقهای، تنش زدایی و دفاع از خود مسئولیت بیشتری برعهده بگیرند.
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در کنار آمریکا و اروپا بر این امید هستند کاهش تنش بتواند ائتلاف منطقه ای ایران (محور مقاومت) را به چالش بکشد. برای نمونه می توان عراق را بیان کرد؛ جایی که آنها بر روی کارزار مقابله با نفوذ ایران در عراق شرط بسته اند. با وجود این، رقابت میان قدرت های مختلف منطقه ای به صورت ظریف تری ادامه دارد. به عنوان نمونه میان ترکیه و قطر از سویی و امارات متحده عربی از سوی دیگر برای نفوذ منطقه ای رقابت وجود دارد. حتی این رقابت در روابط منطقه ای شکننده ترکیه و عربستان سعودی نیز مشهود است.
احیای توافق بعید است محیط منطقه را تغییر دهد، زیرا به نقل از تریتا پارسی، «رهبران سیاسی آمریکا و ایران برای عبور از دشمنی مشترک خود انگیزه داخلی کمی دارند. هنوز هر دو طرف میتوانند برای رفع این نگرانیها گام بردارند و توافق را بادوامتر کنند. اگر این کار را نکنند، حتی این پیشرفت تاریخی می تواند صرفاً پیش درآمدی برای بحران خطرناک تر باشد. در نتیجه احیای برجام به همان اندازه که می تواند ثبات منطقه را به خطر بیندازد، می تواند ثبات منطقه را حفظ کند».
احیای توافق هسته ای می تواند باعث شود نفت ایران به بازارهای جهانی بازگردد و کمبود نفت خام روسیه را جبران کند. در نتیجه باعث کاهش قیمت نفت و تضعیف سلطه عربستان و روسیه بر قیمت گذاری خواهد بود. در تحلیل نهایی، عربستان سعودی ممکن است این را بهایی ببیند که باید برای جلوگیری از درگیری منطقه ای (در غیاب توافق هسته ای) بپردازد.
مقام های ارشد اسرائیل تأکید می کنند، اسرائیل باید حق حمله به تأسیسات ایران را حفظ کند؛ اقدامی که می تواند جرقه تنش و اختلافات منطقه ای را برانگیزد. علاوه بر این، حتی اگر تصمیم به انجام این کار نگیرد، جنگ پنهان اسرائیل علیه اهداف و مواضع ایران در خود ایران و همچنین در سوریه، خطر تقابل مسلحانه با گروههای مورد حمایت ایران را به دنبال خواهد داشت.
ایران احتمالاً با احیای توافق هستهای یا بدون احیای آن، به سمت آستانه هسته ای قدم خواهد گذاشت و این موضوع شبح رقابت تسلیحات هستهای در خاورمیانه را افزایش میدهد
احتمال بازگشت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر سابق اسرائیل پس از انتخابات ماه نوامبر، بر ابهام نسبت به سیاست اسرائیل در قبال ایران افزوده است. نتانیاهو نیروی محرکه خروج دونالد ترامپ از توافق هسته ای و راهبرد فشار حداکثری علیه ایران بود. اسرائیل نیز مانند کشورهای عربی خلیج فارس استدلال میکند این توافق به ایران اجازه میدهد حمایت خود را از گروههای شبهنظامی متحد در لبنان، عراق و یمن افزایش دهد و این توافق هیچ اقدامی برای محدود کردن برنامه موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی انجام نمیدهد.
اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس نگران هستند این توافق در بهترین حالت سه سال باقی بماند و در آن زمان ایران آزاد خواهد بود تا هر کاری که دوست دارد انجام دهد؛ مگر اینکه بتوان بار دیگر به توافق جدید دست یابند. علاوه بر این، ایران احتمالاً با احیای توافق هستهای یا بدون احیای آن، به سمت آستانه هسته ای قدم خواهد گذاشت و این موضوع شبح رقابت تسلیحات هستهای در خاورمیانه را افزایش میدهد و کشورهایی مانند عربستان سعودی و ترکیه را مجبور می کند به سمت تولید سلاح اتمی قدم بردارند."
رویکرد غیر واقع بینانه غرب نسبت به برجام باعث که محور غربی- عبری- عربی بر اساس منافع استکباری خودشان، برجام را تجزیه و تحلیل کنند. واقعیتی که نباید از آن غاقل شد و نسبت به رفتار غربیها در جریان مذاکرات حساس شد.