خطاب به سردار رادان
عبداله گنجی
سردار رادان سکان انتظامی کشور را به عهده گرفت. بدون هرگونه پیشداوری باید همگان او را یاری کنند تا به مطالبات مندرج در حکم رهبری دست یابد. اما در شروع کار و مبتنی بر تجربه سالهای گذشته چند نکته را مهم میدانم.
نیروی انتظامی خط مقدم قوه قهریه نظام در حوزه امنیت داخلی است. همانگونه که در حوزه تربیت، آموزش و پرورش یا در حوزه اقتصاد، وزارت نفت را در این جایگاه میدانیم. در این خط مقدم و در عصر حاضر جنگیدن در حد اضطرار است و ابعاد دیگر مواجهه اجتماعی در اولویت. به تعبیر رهبری معظم، باتوم چارهساز نیست، بلکه برای جمع کردن است. باتوم حل نمیکند، جمع میکند. از ناچاری استفاده میشود، چاره کار چیز دیگری است؛ بنابراین پلیس یکی از آتلیههای تصویرساز از نظام جمهوری اسلامی است. آن هم تصویری که تا به دست مردم برسد دهها متغیر دشمنانه روی آن اثر میگذارند.
مقایسه تبیین – باتوم در کلام رهبری را به سادگی نباید فراموش کرد. بهزعم نگارنده، پلیس باید فهم اجتماعیاش قویتر از فهم امنیتی باشد. پلیس باید دو واحد روانشناسی شخصیت پاس کرده باشد تا بتواند حرمت مجرم و متخلف را در عین مجرم بودن حفظ کند. مجرم پلیس را آیینه نظام میبیند. روانشناسی شخصیت به پلیس میگوید جوانی که به کلانتری آوردهای تا به قوهقضائیه بفرستی مبادا توهینی از شما بشنود، مبادا سیلی و لگد دریافت کند. در این صورت او فقط یک مجرم نیست که بمبی تحت انقیاد برای انتقام در روز مباداست. شاید در بین همین جوانانی که ماههای اخیر به خیابان آمدند نمونههای اینگونه یافت شود.
پلیس و رسانه داستان غمآلودهای است. پلیس امروز باید بداند هیچ چیز مشمول مرور زمان نمیشود، با میلیونها دوربین -نفر- رسانه چیزی در تاریکی نمیماند. تردید ندارم که اگر پلیس به رسانه و به روایت اول اعتقاد حتمی داشت حوادث بعد از فوت مرحومه امنیتی، داستان زاهدان و خاش اتفاق نمیافتاد. باور به روایت اول به علاوه ایجاد سازوکار برای سرعت بخشیدن در عبور از کمند سه، چهارگانه نظارتی درون نیروی انتظامی و بروکراسی پیچیده آن باید در دستور کار سردار رادان باشد. سرعت اساس است و خبر دیگر موضوعیت ندارد. روایتی که داستانگونه بیان میشود ادراک را میسازد و تمام.
رژیم صهیونیستی، غرق در تنشها
سعدالله زارعیرضا صادقیان
ارایه گزارش به شهروندان و ترسیم تصویر امروز از عملکرد نهادهای مرتبط با ساختار دولت یکی از فعالیتهای تبلیغاتی دولتمردان بوده و هست.
صاحبان قدرت در دولت امروز و حتی آنان که در گذشته در جایگاههای مدیریت بودند گمان دارند که دلسوزتر، کاربلدتر، حرفهایتر و فعالتر از پیشینیان و آیندگان هستند، بنابراین و لاجرم به سوی اتکا به ابزارهای اطلاعرسانی تبلیغمحور پیش میروند. دائم از کارهای ریز و درشت میگویند و تلاش دارند حتی کوچکترین اقدامات جاری را به بزرگترین فعالیتها، ابرپروژهها، تصمیمگیریهای عظیم و... متصل کنند. ارایه گزارشهای تبلیغاتی در روزنامهها، سایتهای خبری، شبکههای اجتماعی و صدا و سیما ابزارهایی بوده و هستند که دولتها از آن در جهت گزارش فعالیت به مردم استفاده میکنند. دولت سیزدهم نیز از این همه بیبهره نبوده است، خصوصا پس از تاکید رئیس دولت به اطلاعرسانی کارهای دولت به مردم این مهم با شدت و جدیت بیشتری صورت گرفت.
بیش از یک و نیم سال از کار دولت گذشته و براساس اطلاعات مندرج در وبسایت نهاد ریاست جمهوری 4 جلد کتاب با محوریت کارهای دولت منتشر شده است. به عبارتی دولت برای نشان دادن فعالیتهای جاری هر چهار ماه یک گزارش منتشر کرده است. گزارشهایی که روایت مورد پسند و مطلوب دولتیها را بازتاب داده و چندان دل در گرو پیشرفت واقعی و مبتنی بر واقعیتهای جاری نیست.
کتاب «شش ماه نخست؛ مروری بر اقدامات و فعالیتهای دکتر سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران» که توسط معاونت ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیس جمهور جمعآوری و منتشر شده است، یکی از همان گزارشهایی باب طبع دولتیها است. گزارشهایی که به جای ارایه آمار و ارقام قابل سنجش، از گزارههایی سخن به میان آورده که حتی برای سادهنگرترین مدیران قابل اثبات و سنجشپذیری نیست. در بخش «رئیس جمهور پرکار» آمده است: عملکرد انقلابی رئیس جمهور به استناد 960 کنش او در شش ماه نخست فعالیت، نشاط و تحرک جدیدی را در بدنه اجرایی کشور ایجاد کرده است.(ص 8) ادامه این گزاره چنین است: به طوری که برخیها معتقدند کنشهای شماری از وزرا و مدیران ارشد اجرایی، همپای رئیس جمهور نیست و برخی از آنان تا حدودی از رئیس دولت مردمی جا ماندهاند.(همان) اساسا چه نیازی به نوشتن چنین مطالبی در یک گزارش رسمی است؟ آیا قرار است مخاطب با انبوه گستردهای از کلمات انشاءگونه روبهرو باشد و یا وضعیت امروز را براساس روایتهای آماری مستند فهم کند؟ همچنین معنای کنش در این گزارش مشخص نیست. کنش چیست؟ آیا شرکت کردن در هر جلسه، بازدید، نشست و برخاست کردن با کارشناسان و مدیران دولتی و سر زدن به کارخانههای مونتاژ خودرو به عنوان یک کنش به شمار میآید؟ مهمتر آنکه از چه زمان و چه تاریخی کنش رئیس دولت بدون در نظر گرفتن بازتاب و اثرگذاری آن کنش مهم بوده که دقیقا تعداد آن در گزارش ذکر گردد؟ به عنوان مثال؛ فرض کنیم رئیس دولت برای کنترل نرخ تورم بیش از 200 جلسه با کارشناسان اقتصادی، اعضای تاثیرگذار دولت، معاونت اقتصادی ریاست جمهوری و منتقدان اقتصادی دولت داشته باشد. مسئله اساسی اینجاست وقتی شهروندان تاثیر این جلسات را در زندگی خود لمس نکنند برگزاری و بازتاب خبری این نشستها چه فایدهای برای مخاطبان دارد؟
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: 960 کنش رئیس جمهور در شش ماه نخست فعالیت، اتفاقات زیادی را در حوزه اجرایی کشور رقم زده است. هر چند بسیاری از این اقدامات به نوعی ریلگذاری محسوب میشود که مردم در ادامه کار دولت، ثمرات آن را خواهند دید.(ص 12) گزارش در بخشهایی که مربوط به اقتصاد کلان است و نیازمند ارایه عدد میباشد، همچنان با چیدن کلمات در کنار هم برخلاف زیست روزمره شهروندان تصویری را ارایه میدهد که دیدن چنین تصویری نیاز به ذرهبین است.
نوشته است: دولت سیزدهم از ابتدای فعالیت خود با بررسیهای کارشناسی، ثبات در بازارهای مالی را در دستور کار قرار داد و مدت کوتاه به موفقیتهای نسبی دست یافت.(ص 30) تهیه کنندگان گزارش یکی از فعالیتهای دولت سیزدهم را در فصل «اقتصاد و معیشت» بررسی کردند و دستاورد دولت را «کاهش نرخ رشد تورم» اعلام میکنند.
بهتر میبود تدوین کنندگان اینگونه گزارشها اندکی صبر میکردند تا بازتاب نادرست سیاستهای دولت را در حوزه اقتصاد و شاخصهایی مانند تورم، نوسانات پیدرپی قیمت ارز، افزایش نقدینگی، رشد شتابان قیمت کالاهای اساسی را بهتر درک کرد. براساس گزارش مرکز آمار ایران طی ماههای شهریور ماه تا پایان اسفند 1400 نرخ تورم به صورت ماهیانه 39 درصد بوده است. به عبارت مشخصتر و برخلاف گزارش نویسان نه تنها تورم کاهش پیدا نکرده است، بلکه در بهترین حالت ممکن عدد 39 درصد را شاهد هستیم.
یکی دیگر از طرحهای عجیب دولت ساخت 4 میلیون مسکن تا پایان عمر دولت سیزدهم بود، کارنامه دولت در این بخش مشخص و غیرقابل کتمان است. آخرین نمونه از این طرح را میتوان در سخنان معاون اول رئیس جمهور دید، حرفهایی که اساسا به معنای «ساخت مسکن وظیفه دولت نیست» بازتاب یافت، سخنان وزیر جدید وزارتخانه راه و شهرسازی در مجلس حکایت از آن داشت که اجرایی شدن چنین طرحی نیازمنده سرمایهای کلان است، یعنی شدنی نیست.
اما دولتیها روی چنین گزارهای بسیار تبلیغات کردند، هر چند چنین سخنی و اجرای این سیاست از روز نخست با واکنش منفی کارشناسان اقتصادی و خصوصا حوزه مسکن روبرو شد. اما دولت روی باورپذیر کردن چنین تصویری نزد مخاطبان پافشاری بسیار کرد. در گزارش مذکور نیز چنین است؛ با این حال و پس از گذشت یک و نیم سال از عمر دولت سیزدهم همچنان وعده ساخت چهار میلیون مسکن به یکی از مشخصترین پاشنههای آشیل دولت درآمده است.
گزارشهای تهیه شده توسط دولت بیش از آنکه دغدغه فعالیتهای پیوند یافته با رخدادهای واقعی را داشته باشد و دغدغه تاثیرگذاری این سیاستها را در زندگی مردم رصد کند، رویکرد سراسر تبلیغاتی دارند. به عبارتی فعالیتهای انجام شده را تبلیغ میکند و بیتوجه به تمام حرفها، قولها و وعدههای بزرگ دولتیها از کنار زیست واقعی شهروندان عبور میکند.
به نظر میرسد بهتر آن بود که دولت سیزدهم به جای دمیدن در شیپور کارهای انجام شده و پوشش خبری کاذب برگزاری جلسات ریز و درشت زیست عموم شهروندان را مدنظر قرار دهد، زندگی که با ساخت و پرداخت اعداد تغییر نکرده و چه بسا در مقایسه با سال گذشته و براساس آمارهای رسمی دشوارتر شده است.