بازیگران آمریکای لاتین، مخصوصاً کشورهای کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه و برزیل، نشان دادهاند که از انگیزه و ریسکپذیری بالاتری نسبت به بسیاری از کشورهای تحت سلطه و تحریم آمریکا، در مواجهه باسیاستهای تحریمی غرب برخوردار هستند. اکنون بین ۳۱ تا ۳۳ کشور تحت تحریمهای آمریکا قرارگرفتهاند.
هرکدام از این کشورها ظرفیتهای بالقوه و بالفعلی رادارند که باید تجمیع و درون یک ساختار کلان هدایت کنند. اگر هدایت و مدیریت ساختار کشورهای تحت تحریم آمریکا بهصورت جمعی صورت بگیرد، زمینه در هم شکستن تحریمهای آمریکا وجود دارد.
نمونه این مسئله را در مناسبات دوجانبه داشتیم که در انتقال نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا و انتقال انرژی به لبنان از مصادیق آن هستند. در حقیقت در این مثالها مشاهده کردیم دو کشوری که مورد تحریم آمریکا هستند میتوانند با همافزایی در راستای بهرهمندی از ظرفیتهای دوجانبه، به مقابله با تحریم بپردازند.
به عبارت بهتر، الگوهای دور زدن یا حتی مواجهه رسمی با تحریمهای آمریکا، یکبار درروند انتقال نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا (که منجر به نفع متقابل برای طرفین گردید) امتحان شده و اکنون زمان آن رسیده است که این الگو، در سطحی گستردهتر و عملیاتیتر، به دیگر بازیگران حوزه کارائیب، آمریکای مرکزی و جنوبی تعمیم پیدا کند. شکلدهی این منظومه و پیشبرد آن در یکقدمی کاخ سفید (با توجه به حوزه جغرافیایی و ژئواستراتژیک آمریکای لاتین) نقش به سزایی در مهار سیاستها و استراتژیهای ضد ایرانی کاخ سفید و متحدان آن محسوب میشود. دولت سیزدهم، بهخوبی این الزام راهبردی را درک کرده است.