محمد نبی رودکی، نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس:
برخورد غرب با ما غیرقانونی و زورمدارانه است - سلاح ما وحدت و مواضع ما روشن است
* یالثارات: با توجه به اقدامات مشکوک و شبههناکی که برخی از محافل، رسانهها و گروههای سیاسی اخیرا بدان دست میزنند تا تکرار همان سخنان و اتهامات مقامهای غربی و آمریکایی علیه فعالیت صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران را در کسوت گروه فشار داخلی انجام دهند، به نظر شما این اقدامات چه خطراتی را در درجه اول برای این گروههای سیاسی خواهد داشت و چه عواقبی را برای نظام اسلامی به وجود خواهد آورد؟
** رودکی: از اینکه بیانیه شورای حکام در نوامبر گذشته اتهاماتی را علیه ایران مطرح کرد، بایستی ابراز تاسف کرد؛ چرا که این بیانیه صرفا اتهام بود و واقعیت نداشت. شکی نیست که ما از دو سال قبل اقدامات اعتمادسازی را انجام دادیم و بازرسان آژانس را پذیرفتیم و شفافسازی کردیم و این منجر شد که ایران گزارش 1030 صفحهای تهیه کرد و به آژانس داد و پس از آن آژانس اعلام کرد که هیچگونه انحرافی در چرخه سوخت هستهای ایران مشاهده نمیشود، اما با این وجود ما شکی نداریم که آمریکا به طور کلی مخالف پیشرفت و تعالی نظام جمهوری اسلامی ایران است. حتی در مورد پرونده هستهای که ما در چارچوب مقررات بینالمللی و معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (ان. پی. تی) حرکت میکنیم، باز هم آنها این مقررات را که ما اجرا کردهایم و حتی پروتکل الحاقی را نیز داوطلبانه اجرا کردهایم، و براساس آن به بازرسان اجازه ورود دادهایم؛ اما باز هم این مسایل را نادیده میگیرند و علیه ما قطعنامه صادر میکنند. این قطعنامه هم با فشار و زور آمریکا و اروپا به تصویب رسید. البته پیشنهاد رییس جمهور در سازمان ملل مبنی بر اینکه شرکتها و کشورهای دیگر در ایجاد چرخه سوخت ایران میتوانند مشارکت کنند، باعث شد که دایره اعتمادسازی را مبنی بر اینکه ما دنبال سلاح مخرب هستهای نیستیم، زیادتر کنند و بنابراین، ما در حال حاضر به دنبال حقوق قانونی و منطقی در چارچوب مقررات ان. پی. تی هستیم و هیچ دلیل و منطقی نمیتواند این خواسته قانونی ملت ایران را نادیده بگیرد و بایستی گفت که گروههای داخلی نیز همگی بایستی این خواست ملی را سرلوحه برنامههای خود قرار دهند و در مورد تحقق آن همت بگمارند، از اینرو ما این اعتمادسازی را انجام داده و همکاریهای گسترده را با آژانس بینالمللی انرژی هستهای انجام دادهایم و اگر جناحهای سیاسی داخل کشور و گروههای سیاسی و احزاب - چه اصلاحطلبان و چه گروههای شناخته شده دیگر در کشور - بخواهند قضاوتی نمایند، بایستی به صورت منصفانه حق داشتن چرخه سوخت اتمی برای جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسند و به آن تأکید کنند؛ به دلیل اینکه ما مانند دیگر کشورها عضو ان. پی. تی هستیم و در بند 4 آن آمده است که کشورها میتوانند از حق داشتن چرخه سوخت برخوردار باشند و دیگر کشورهای دارنده چرخه سوخت موظف هستند که کشورهای عضو را در این زمینه حمایت کرده و به رسمیت بشناسند.
بنابراین وقتی مقررات ان. پی. تی به ما این اجازه را میدهد چرا در داخل کشور بعضیها بدون منطق و دلیل این حق دارای جنبه حقوقی و قانونی و عرفی را که مقررات بینالمللی برای ما به رسمیت شناخته است، فراموش میکنند. برخی از اشخاص و محافل غیرملی در داخل اعلام میکنند که ایران بایستی دست از چرخه سوخت بردارد!؟ اگر دنیا و آمریکایی که به ما زور میگوید، و ما در برابر این زورگویی در اولین موضوع تسلیم شدیم، آیا او زورگویی دیگری را در پیش نمیگیرد؟ آیا آمریکا نمیگوید که پس از این نوبت ادعای دیگر یعنی نقض حقوق بشر در ایران است؟
همین چند روز گذشته پارلمان اروپا بیانیهای مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران صادر کرد که فاقد محتوای علمی و منطقی است. آیا پس از آن آمریکا نمیگوید که جزایر سهگانه تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی متعلق به ایران نیست و ایران بایستی آنها را به امارات تحویل دهد؟ آیا پس از آن آمریکا فشارهای دیگری را به جمهوری اسلامی وارد نمیکند؟ اگر ما در این موضوع تسلیم شویم - موضوعی که قانونی است و حق شرعی و قانونی ماست - آمریکا به این عقب گرد ما بسنده میکند و دیگر جلو نمیآید؟ بنابراین بنده از دوستان و همه جناحهایی که دلشان برای بقای اسلام و ارتقاء نظام و ایران میسوزد و میتپد، تقاضا میکنم که در این شرایط که آنها بر قدرت و زور شیطانی خود تکیه زدهاند ما بر انسجام و وحدت کلمه خود تکیه میکنیم و بدانیم که رمز پیروزی ما در انقلاب و دفاع مقدس و بحرانهایی نظیر آشوب در کردستان و اختلافات میان شیعه و سنی، حمله نظامی آمریکا به طبس، تجمع منافقین و بنیصدر در تهران و ... وحدت کلمه و اطاعت از رهبری شجاع امام و مقام رهبری بوده است. این برای ما تجربه است. ما بایستی این هدیه و تحفه الهی و جمهوری اسلامی را قدر بدانیم و در جهت عزتمندی بیشتر آن حرکت کنیم نه اینکه خدای ناکرده اقداماتی انجام دهیم که عزت ملت ایران خدشهپذیر شود. امروز ملت ما و بسیج ما آماده دفاع است؛ چرا که ما اهل دفاع هستیم. ما کشور را به سمت جنگ سوق نمیدهیم، اما اگر متجاوزی بخواهد به ایران اسلامی تجاوز کند، ملت پاسخ محکمی به او خواهد داد.
در دوران دفاع مقدس دو ابرقدرت شرق و غرب (آمریکا و شوروی) از صدام ظالم حمایت کردند، اما ما هشت سال ایستادگی کردیم و پیروز شدیم. امروز که شوروی از هم پاشیده و آمریکا هم بسیار ضعیفتر شده است، ما نمیبایست به خود وحشت راه دهیم. گروههای سیاسی این مطلب را بایستی درک کنند و به مردم منتقل نمایند. تا حالا دو بار سفرای کشورهای اروپایی از ایران خارج شدهاند و بعد از مدتی ذلیلانه به ایران بازگشتهاند، آیا درست است که ملت این همه قدرتی را که در طول بیست و هفت سال گذشته با جانفشانی و ایثار به دست آورده است، برخی گروهها و جناحهای سیاسی به دلیل منافع گروهی و باندی خود آن عزت را لکهدار کرده و بگویند که بایستی پیشنهادات غیرمنطقی سه کشور اروپایی را که مبتنی بر دست برداشتن ایران از چرخه سوخت هستهای بود و از سوی ایران رد شد، بپذیریم؟ یا آنکه قطعنامه غیرمنطقی اروپا و آمریکا را بایستی بپذیریم و آن هم از زبان جناحهایی که خود دارای دلسوزیها و ارزشهایی بودند، اما امروز میخواهند همان ارزشهای مورد تاکید خود را نیز زیر پا بگذارند. گروهها و جناحهای داخلی کشور قطعا نباید تکرارکننده حرف اروپا و آمریکا در قطعنامه زور علیه ایران باشند. قطعنامه زور هستهای که از ما میخواهد غنیسازی را به طور کامل تعطیل کنیم و هر لحظه و هر جا آژانس بایستی دانشمندان هستهای ایرانی را بشناسد و به آنان دست پیدا کند و از آنان بازجویی نماید و بازرسان آژانس در هر جای ایران بتوانند به سراسر ایران دسترسی پیدا کنند کدام کشور و کجای منافع ملی ما اقتضا میکند که ما بیگانه و استکبار را بر کشور مسلط کنیم؟ آیا شهدا ما را خواهند بخشید؟ اگر شهدا در حال حاضر بودند، موضوع هستهای اینگونه که محافل سیاسی تحلیل میکنند، آنها تحلیل میکردند؟ یا آماده دفاع منطقی از سرمایه دانش ایرانیان میشدند؟
گروههای سیاسی بایستی تحلیل درستی از این مسایل پیدا کنند. امروز هم کشور ما با قدرت و اقتدار ایستاده است. من خطاب به برخی محافل داخلی میگویم که به جای اینکه به نظام فشار آورید که قطعنامه و بیانیه پارلمان اروپا را بپذیرد(!) این مطلب را تحلیل کنید که چرا رژیم صهیونیستی، هند و پاکستان، عضو ان. پی. تی نمیشوند. بگویید رژیم صهیونیستی چرا دارای دویست یا به عبارتی چهارصد کلاهک هستهای است و اجازه بررسی از آنها را نمیدهد. بگویید که چرا هر روز به قتلعام فلسطینیان دست میزند و در برابر این زورگوییها، آمریکا و اروپا نه تنها سکوت کرده که حتی آن را تروریسم مشروع! قلمداد میکنند. چرا اسراییل را محکوم نمیکنید که چرا او جزء ان. پی. تی نیست؟ و در عین حال دارای تاسیسات و تجهیزات بمب اتمی است و به هیچکس پاسخگو نیست؟ این محافل بایستی آمریکا را نسبت به کشتاری که آمریکا در عراق و افغانستان مرتکب میشود، محکوم کنند یا نسبت به انگلستان که در بصره و اهواز مردم عراق و ایران را به خاک و خون میکشد، موضع قاطع اتخاذ نمایند. ما خود قربانی تروریسم هستیم. آنها حقوق بشر را نقض میکنند. انسجام داخلی جناحها، گروهها، شخصیتها و دلسوزان با دولت، مجلس و مردم نیاز امروز ماست و وحدت کلمه که رمز پیروزی انقلاب بوده است، بایستی مورد توجه گروههای سیاسی قرار گیرد تا با تدبیر در برابر حرفهای زورگویانه غرب بایستیم.
بنده به عنوان نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس در تحلیلها، خبرها و روزنامهها، بولتنها و اظهارات، مسایلی را مشاهده میکنم و تحلیلهایی را از برخی جناحها و گروههای داخلی کشور میبینم که تا حدودی همان حرفها، قطعنامهها و بیانیههای غیرمنطقی و زورگویانه آمریکا و اروپا را صحه گذارده و تایید میکنند که این از لحاظ عقلی و منطقی باعث تاسف است. بایستی توجه کنیم که آنها در طول هشت سال دفاع مقدس زورگویی کردند؛ اما ما ایستادگی کردیم تا زیر بار زور نرویم و متجاوز را تنبیه کنیم. ما از دوران دفاع مقدس بسیار قدرتمندتر شدهایم. البته اهل منطق و گفتوگو هستیم، اما در مقابل تجاوز و زورگویی قاطعانه ایستادگی خواهیم کرد. ما یادمان نمیرود که هر چه مصیبت بر سر ما وارد آمده است، از قبل آمریکای جنایتکار است. ما یادمان نمیرود که در جنگ تحمیلی، انگلیس و آلمان و فرانسه، هواپیمای پیشرفته و موشکها و تجهیزات فراوان به صدام دادند و آمریکا هم به طور کامل از او پشتیبانی کرد. اینها در حافظه تاریخ ماندگار است و جناحهای سیاسی هم بایستی همچون ملت ایران در برابر زیادهخواهی ایستادگی نمایند و به جای آنکه برخیشان با زورگوییها همصدا شوند و در تحلیلها و گفتهها سخنان آنان را بازگو نمایند، ما پیشنهاد میکنیم عقلای این جناحها و سران آنها پیشنهادات و طرحها و حتی انتقادات خودشان را به دولت و مجلس ارایه دهند؛ قبل از آنکه به جراید و روزنامهها بکشانند تا تبادل نظر صورت گیرد تا بدینوسیله انسجام داخلی حفظ شود و انشاءالله دشمن نتواند نفوذ کند و با اقتدار به مطالبات منطقی ملت بزرگ ایران نایل شویم.
* یالثارات: اقدامات این گروهها و جریانات سیاسی چه خطرات غیرقابل جبرانی را برای امنیت ملی کشورمان میتواند به وجود آورد؟ این سخنان و مواضع چگونه میتواند زمینهساز فشار بیشتر بر کشور و نظام ما شود تا بدینوسیله اجماع درونی که در میان ملت ایران در مورد مساله هستهای شکل گرفته است، به نحوی دیگر برای دشمنان ایران تصور شود؟
** رودکی: بحثها و تحلیلهای جناحها و گروههای داخلی کشور بایستی بر مبنای حفظ منافع کشور و مصلحت ملت باشد. ما امروز در دنیا بایستی به گونهای مسایل را تحلیل کنیم که تامینکننده امنیت ملی و مصلحت ملت باشد. بایستی بدانیم که آمریکا و اروپا با هماهنگی کامل قصد مقابله با نظام اسلامی را دارند و در صدد محکوم کردن ایران از حق مشروع خود هستند؛ اما اینکه ما بر روی خواسته به حق و قانونی خود میایستیم، مشاهده میکنیم که وزیر خارجه آمریکا همچون دلالان دورهگرد - به تعبیر امام (ره) - راه میافتد و به دنبال همپیمان برای بحرانیتر کردن اوضاع میگردد. روسها البته به او جواب رد دادند و گفتند که ما دلیلی نمیبینیم که پرونده هستهای ایران به شورای امنیت برود. آنها دنبال این هستند که به صورت غیرقانونی و غیرمنطقی با ما برخورد کنند. ما هم سلاح اصلیمان وحدت، اتحاد، یکپارچگی و مواضع روشن و شفاف همه مسوولین و دستاندرکار نظام و جناحها و گروههای دلسوز نظام است.
بنابراین، نمیبایستی بگونهای صحبت کنیم که آنها سوءاستفاده کنند و فکر کنند که در ایران شکافی بین مردم و مسوولین و جناحها وجود دارد. اگر آنها احساس کنند که شکافی در مواضع و تحلیلها وجود دارد، وارد خواهند شد و این منافع ملی را به خطر میاندازند. عقلای جناحها، گروهها و سیاستمداران بایستی به خوبی مسایل را مورد تبادل نظر قرار دهند. ما باید داشتن چرخه سوخت هستهای را برای خود اصل قرار دهیم و حول آن محور با دنیا صحبت کنیم.
ما گفتهایم که مذاکره بدون پیششرط را ادامه میدهیم؛ نه با سه کشور اروپایی که تعهد خود را در قطعنامه پاریس و توافقنامه تهران و بروکسل انجام ندادند. بلکه با خود آژانس مذاکره میکنیم. البته مجلس در برابر قطعنامهای که تصویب پروتکل الحاقی را از مجلس ایران خواسته بود، بالعکس دولت را با طرحی با قید یک فوریت به تعلیق اجرای پروتکل الحاقی موظف کرد. معنای آن این است که اگر در اجلاس بعدی شورای حکام آنها بخواهند پرونده ما را براساس زورگویی رسیدگی کنند، مجلس ایران تعلیق اجرای پروتکل را تصویب خواهد کرد و بدین صورت بازرسان دیگر حق حضور در تأسیسات هستهای ما را نخواهند داشت و فقط به بازرسیهای معمولی خواهند پرداخت.
* یالثارات: توصیه شما به گروههای سیاسی برای رعایت خطوط قرمز نظام و امنیت ملی چیست؟ چرا که مسأله هستهای متعلق به ملت ایران است و آنان با تلاش خود آن را بدست آوردهاند. گروهها و جناحهای سیاسی چگونه بایستی منافع ملی ایران را حفظ کنند؟
** رودکی: گروههای سیاسی کشور ما تجربههای فراوانی را از خواستهها و مطالبات ملت دارند. یکی از خواستهها و مطالبات ملت حفظ دانش هستهای و برخورداری از چرخه سوخت هستهای است که دانشگاهیان، نخبگان سیاسی، دانشمندان کشور، مردم کوچه و بازار همه و همه به نوعی آنها را اعلام کردهاند. ما نمیتوانیم انکار کنیم که مردم - بخصوص در موضوع هستهای کشور - از شعور سیاسی بالایی برخوردار هستند. آنها آگاهی سیاسی بالایی دارند و هر جا نظام و تصمیم گیرندگان آن دنبال آن بودهاند که خواسته و مطالبهای را برای ملت تأمین کنند، ملت هم با تشخیص خود به دنبال حمایت از دولت بودهاند. حتی در دولت جناب آقای خاتمی، ایشان چندین بار به عنوان رییس جمهور (سابق) اعلام کردند که داشتن چرخه سوخت هستهای حق مسلم ملت ایران است. امروز هم ما همین سخن را میگوییم و نمیبایست بگوییم که چون دولت جدید بر سر کار آمده و شاید از جناح ما نباشد، بدین دلیل حق ملت را هم نادیده بگیریم! بایستی از دولت حمایت کنیم و پیشنهادات سازنده رییس جمهور را تبیین کنیم؛ بنابراین ما بایستی همچنان به دنبال تأمین منافع کشورمان باشیم و گروهها و جناحها هم بایستی با همین منطق خود را تطبیق دهند و با قانون با آمریکا و اروپا مواجه شوند تا خدای ناکرده دشمن نتواند در درون نظام اسلامی نفوذ کند.
مهدی محمدی روزنامهنگار و کارشناس مسایل هستهای:
غربیها نمیتوانند از طریق برخی عوامل داخلی خود در اجماع ملی ایرانیان شکاف بیندازند
* یالثارات: ارزیابی شما از روند مشکوک و شبهه برانگیز بازگویی اتهامات غربیان و آمریکا از زبان برخی از محافل سیاسی و مطبوعات داخلی در مورد پرونده هستهای ایران چیست؟ این گروهها و جناحها با چه اهدافی منافع ملی ملت ایران را نادیده نگاشته و در کسوت گروه فشار داخلی سعی در ایجاد توهم عدم اجماع داخلی در پرونده هستهای ایران برای دشمنان دارند؟
** محمدی: آن قدر که بنده اطلاع دارم و البته این اعتقاد مستند به بررسی دقیق اظهارنظرهای گروههای مختلف از جمله اصلاحطلبان در طول دو سال گذشته در مورد پرونده هستهای است، گمان میکنم آنچه که ظرف مدت یک ماهه اخیر مشخصا از زمان پایان اجلاس اخیر شورای حکام در 24 سپتامبر اتفاق افتاده است و اظهارنظرهایی که ما پس از آن تاریخ از جانب بخشی از مدعیان اصلاحطلب شاهد بودیم، اصلا جدید نیست. این حرفها واگویهای مضحک و غیرمنطقی و حرفهایی است که همین آقایان قبلا هم زدند و همان موقع با واکنش گسترده و پاسخهای محکم و مستدل و منطقی مواجه شد. لابد خوانندگان نشریه یالثارات به یاد میآورند که آقای «بهزاد نبوی» آن هنگامی که نایب رییس مجلس ششم بود، در حالی که تبلیغات رسانههای غربی و مشخصا آمریکاییها درباره اینکه مثلا فنآوری چرخه سوخت هستهای برای ایران صرفه اقتصادی ندارد و اگر ایران یک چنین هزینهای را برای خود تحمیل کرده است، لابد به دنبال مقاصد دیگری بوده است، به صورت گسترده از سوی رسانههای صهیونیستی مطرح میشد و به شدت در آن دمیده میشد، پشت تریبون مجلس - در حالی که میلیونها نفر صدای وی را از طریق رادیو میشنیدند و صدها خبرنگار حرفهای ایشان را منعکس میکردند اظهارنظر کردند - که ما این همه نفت و گاز داریم، دیگر فنآوری هستهای نمیخواهیم، تا چه رسد به سیکل سوخت هستهای که آن هم قطعا برای ما صرفه اقتصادی ندارد(!؟) چنین اظهارنظرهایی بعدا هم تکرار شده است. یعنی اخیرا هم آقای «عطریانفر» در جلسهای کم و بیش عمومی عین آن حرف را تکرار میکرد که نفت و گاز ما را از داشتن انرژی هستهای مستغنی میکند! آقایان البته هرگز برای این سخنان خود استدلالی ارائه نکردند و هرگز حتی خود را ملزم نمیدیدند که حرف خود را ضمیمه به چند استدلال آبکی اقتصادی کنند. اینکه سیکل سوخت در ایران منطق اقتصادی ندارد، از مواردی است که مذاکرهکنندگان ما بیش از 10 ساعت بر سر آن با مذاکرهکنندگان فوقالعاده قدرتمند اروپایی - که عادت برچیدن بحثها دارند - صحبت کرده و مذاکره کردهاند و نهایتا طرف اروپایی هیچ استدلالی در دفاع از این عقیده خود نتوانست ارائه کند و پذیرفت که سیکل سوخت هستهای برای ایران نه تنها صرفه اقتصادی دارد، بلکه سودآور هم هست. یعنی حرفی که خود غربیان به واهی بودن آن معترفند را این آقایان مدعی اصلاحطلبی چنان تکرار میکنند که گویی جزء بدیهیترین حقایق است. پس نکته اول این است که سخنان حرفهای جدیدی نیست و استدلال آنان این است که اساسا نباید ایستادگی در برابر غرب در این زمینه بوجود آید. به نظر آنها منطقیتر این است که هر وقت غرب به ما گفت که بالای چشمت ابروست و هر وقت بر سر یک موضوعی به ما سختگیری کردند و خواستند که حق ما را ببلعند، به جای آنکه دعوا کنیم و بگوییم که این حق ماست و ما اجازه نمیدهیم که آن را پایمال کنید، بهتر آن است که حقمان را در کف دستمان بگیریم و با احترام به آنها تقدیم کنیم! این زحمت هم ندارد و به همین راحتی هر بحران بینالمللی را میتوان فیصله داد. واقعا اگر همگی کشورها آماده آن بودند که خاک و عزت و شرف خود را دو دستی تقدیم دشمنان خود کنند، آیا هرگز جنگی در عالم در میگرفت؟ معلوم است که همگی جنگها تبدیل به صلح میشد. وقتی که تسلیم وجود دارد، اگر بنا بر تسلیم شدن باشد، معلوم است که دیگر کسی نمیجنگد. اما آیا دنیایی که همه در آن تسلیم شوند و حق خود را به ثمنبخس بفروشند، دیگر دنیای ارزشمندی خواهد بود و دیگر ارزش زندگی در آن وجود دارد؟
آقای عباس عبدی، از دیگر مدعیان اصلاحطلبی که در مصاحبه با تلویزیون ضدانقلابی هما به تازگی اظهارنظرهایی کرده است که سیاستهای هستهای نظام جمهوری اسلامی صحیح نبوده است و کشور را به آستانه درگیری و بحران رسانده است! همان کسی که چند ماه پیش در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفته بود که ما اگر پروتکل الحاقی را بپذیریم، اتفاقی رخ نمیدهد و آسمان که به زمین نمیرسد! این مبتنی بر یک تزکلی است که آن تز میگوید ما همواره بایستی به جای مقاومت که هزینه دارد، به دنبال مصالحه با غرب باشیم و تجربه به ما ثابت کرده است که مصالحه جز به صرف نظر کردن از حقوق و عقبنشینی دست نایافتنی است.
نقدی که ما بر این مطلب داریم، آن است که در طول تاریخ ایران حتی یک مورد هم وجود نداشته است که ایرانیها توانسته باشند از راه مصالحه حقوق خود را حفظ کنند. هر جا ما حقی از حقوق خود را تثبیت کردهایم، از راه مقاومت، ایستادگی و پرداخت هزینه بوده است و غرب و دشمنان ما هم نهایتا نتوانستهاند کاری از پیش ببرند. آقایان حتی یک نمونه هم نمیتوانند ارائه کنند که از راه بده بستان دیپلماتیک، غرب در برابر ما کوتاه آمده باشد. اما بایستی گفت که یکی از عمدهترین نقاط قوت ما در دیپلماسی هستهای ما همین بوده است که در بین مردم و حکومت ما درباره موضوع هستهای یک همبستگی کاملی وجود دارد. اگر کسانی بخواهند که این اجماع بر سر پرونده و مسأله هستهای را که مهمترین برگ برنده ما در دیپلماسی بوده است را بشکنند، در طول تاریخ نام آنها در کنار نام سید حسن تقیزادهها و میرزا ملکم خانها نگاشته خواهد شد. کسانی که ما امروز آنها را لعن و نفرین میکنیم و به خودمان حق هم میدهیم، بدین دلیل است که یک زمان به جای آنکه از حقوق مردم دفاع کنند و در این راه ایستادگی کنند، اما آن زمان جانب اجنبی را گرفتند از این حیث هیچ تفاوتی میان این آقایان و آن چهرههای منفور تاریخی وجود ندارد و لااقل تاریخ آینده هیچ تفاوتی میان آنها قایل نخواهد شد.
* یالثارات: اقدامات این محافل و گروههای سیاسی و شخصیتها چه خطراتی را برای امنیت ملی و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران و زیادهخواهی غربیان میتواند بوجود آورد؟
** محمدی: موضوع پرونده هستهای ایران موضوعی ملی است. الان هم غربیان چه از راههای دیپلماتیک و چه از راههای رسانهای به دنبال آن هستند که موضوع ملی شدن صنعت هستهای در ایران بر سر زبانها جاری نشود. کوفی عنان و جک استراو به مقامات دیپلماتیک ما نامهای نوشتهاند و از آنها خواستهاند که از طرح بحث ملی شدن صنعت هستهای جلوگیری نمایند. واضح است که اینان واهمه دارند از اینکه یک چنین بحثی بخواهد در ایران در بگیرد و بخواهد شبیهسازی بین موضوع صنعت هستهای و موضوع ملی شدن صنعت صورت گیرد. اما چه غربیان و چه دنبالههای داخلی آنان بخواهند و چه نخواهند، این یک موضوع ملی است. به دو دلیل، اولا آنکه این موضوع ابعاد ملی دارد. یعنی این موضوع در حال حاضر تبدیل به گفتمان عمومی، حاکم بر فضاهای عمومی در کشور شده است. فرقی نمیکند که این فضاهای عمومی سیاسی باشند و یا غیرسیاسی. ما در عمومیترین فضاها همچون تاکسی و اتوبوس و صف نان و... میبینیم که مردم به سرعت از بحثهای مختلف عبور میکنند، ولی وقتی به این بحث میرسند، مایلاند که بر سر آن توقف کنند و بحث بیشتری انجام دهند .دلیل دوم آن است که بحث هسته ای به نظر یک بحث ملی است و این به خاطر آن است که این بحث تبعات ملی دارد. بالاخره اینکه چگونه ما در مورد پرونده هستهای سیاستگذاری کنیم و چگونه این پرونده را به پیش ببریم و بحرانها را به چه شیوههایی حل کنیم و با نهادهای بینالمللی که با آنها مواجه هستیم، چگونه تعامل کنیم و بطورکلی دیپلماسی هستهایمان چه شکل و شمایلی داشته باشد، اینها تبعات ملی برای ما خواهد داشت. هرگونه اشتباهی میتواند خسارات جبرانناپذیری را بوجود آورد. بدین دو دلیل پرونده هستهای، پروندهای ملی است و به طور قطع از موضوع ملی شدن صنعت نفت مهمتر است. به این دلیل که در موضوع ملی شدن صنعت نفت اساسا بحث بر سر این مطلب بود که ما میخواستیم دست اجنبی را از سرمایه ملیمان - نفت - کوتاه کنیم و این سرمایه را به دامان ملت بازگردانیم. اما الان که از ملی شدن صنعت هستهای بحث میشود کسی در مورد بیرون کردن اجنبی - انگلیس یا غیرانگلیس سخن نمیگوید - چرا که الان اساسا آنها حضور ندارند که کسی بخواهد آنها را بیرون کند. اینجا منظور از ملی شدن صنعت هستهای آن است که تأکید شود که این صنعت معاملهناپذیر است و ملت ایران حاضر است هزینه پافشاری و ایستادگی خود بر سر این موضوع را بپردازد؛ هرچقدر هم که آن هزینهها گزاف باشد.
من این تفکر برخی مدعیان اصلاحطلب را جدی نمیدانم و متعلق به تعداد کمی است و آنقدر تعدادشان قلیل و ناچیز و اندک هست که نمیتوانند به اجماع ملی در این باره خدشهای وارد آورند. جدید هم نیست؛ یعنی اگر قرار بود که به اجماع ملی ضربهای وارد آورند. اینها تا به امروز هم نتوانستند در یکپارچگی موضع ملت و دولت ایران بر سر پرونده هستهای خلل و نقصانی وارد آورند قطعا از این به بعد هم نخواهند توانست خللی وارد آورند که به دو دلیل است. اولین آنها که بحث بسیار مهمی است آن است که اساسا این آقایان برخلاف آنچه که ادعا میکنند، تصویر درستی از پرونده هستهای ایران ندارند. نه دانش، نه آگاهی و نه اطلاعات کافی و نه حتی دلسوزی کافی برای اظهارنظر در مورد یک چنین پروندهای که بایستی از آن برخوردار باشند، ندارند. اصل استدلال این آقایان غلط است. اینها مدعیاند که پرونده ما در آستانه ارجاع به شورای امنیت است. پس از آن هم که به شورای امنیت برود، ما تحریم خواهیم شد و حمله نظامی علیه ما واقع خواهد شد و چون اینها هزینههای خیلی سنگینی است، مردم ما آمادگی پرداخت چنین هزینههایی را ندارند و طبعا بهتر است که حکومت این سیاست را که منجر به چنین نتایجی میشود، تعقیب نکند. در حالی که اساسا این حرف نادرست است و این آقایان هم هرگز استدلال نکردند که چرا پرونده ایران در آستانه ورود به شورای امنیت است.
پرونده ایران قطعا در آستانه شورای امنیت نیست. دلیل آن هم این است که شورای امنیت تنها برگی است که غرب در اختیار دارد. اگر غرب این تنها برگ را رو کند، دیگر هیچ برگی برای رو کردن در مقابل ایران در اختیار نخواهد داشت و دست او کاملا خالی خواهد شد. من اطمینان دارم که غربیان به زودی این برگه را رو نخواهند کرد. این شمشیر داموکلس شورای امنیت بایستی همچنان بالای سر ما باقی بماند تا یک همچنین انسانهای بزدلی در داخل از آن بترسند و امتیاز بدهند که خوشبختانه اینان در جایگاه تصمیمگیرندگان این پرونده نیستند؛ و الا تا به حال صد بار این فنآوری را تقدیم کرده بودند و از بین رفته بود. تازه اگر پرونده ایران به شورای امنیت هم برود - که احتمال آن به عقیده من اندک است و شواهدی است که مجال آن در اینجا نیست - اصلا بنا نیست که در شورای امنیت باقی بماند. چیزی که غربیان دنبال آن هستند، آن است که این پرونده به شورای امنیت برود و در آنجا یک قطعنامه علیه ایران صادر شود تا موضعی گرفته باشند که وزن آنها را در پای میز مذاکره با ایران تقویت کند. حتی من عقیده دارم که قطعنامه سپتامبر هم بدین دلیل صادر نشد که غربیها میخواستند ما را یک قدم به شورای امنیت نزدیکتر کنند که بعد ما را تحریم کنند، یا به ما حمله کنند. این قطعنامه اساسا بدان دلیل صادر شد که غربیها میخواستند به ایران فشار آورند تا ایران به پای میز مذاکرات باز گردد. فقط و فقط همین هدف مورد توجه بود. تمام تلاش غرب در حال حاضر آن است که ایران را به پای میز مذاکره بازگرداند. منتها با شرایطی که خود میخواهند؛ چرا که ایران با مذاکره مشکلی ندارد؛ منتهی اعلام کرده است که پیششرطی برای این مذاکرات نخواهد پذیرفت. حال آن پیششرط میخواهد توافقنامه پاریس باشد یا هر شرط دیگر.
ایران بدون پیششرط مذاکره میکند. اتفاقی که الان افتاده است، آن است که این آقایان حرکتی را که خود غربیها هم به آن باور ندارند و آن را جدی نمیگیرند را جدی میگیرند و مردم را از آن بابت میترسانند! خود غربیها هم موضوع فرستادن پرونده ایران به شورای امنیت را این قدر که آقایان مدعی اصلاحطلبی باور کردهاند، جدی نمیگیرند. اصلا آنها دنبال آن نیستند، بلکه به دنبال این هستند که مذاکرات را با ما شروع کنند. من معتقدم که غرب به دنبال آن است که با ما مصالحه کند و این بدان دلیل است که توان مقابله ندارد. اگر توان مقابله داشت حتما مقابله میکرد، اما بدان دلیل که توان مقابله ندارد و خود میداند که دست او در مقابل ایران - به دلایل متعدد که مجال آن در این بحث وجود ندارد - بسته است در نتیجه به دنبال آن است که با ما مصالحه کند. همین الان هم پیغامهای متعددی از غرب به صورت رسمی و غیررسمی به ما رسیده است که بیایید حتی بدون تعلیق مجتمع اصفهان مذاکره کنیم. غرب بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد تا ایران منافع او را در منطقه تهدید نکند. یعنی حداقل ایران با غرب مبارزهطلبی نکند؛ چرا که آنها در منطقهای که ایران در آن پایگاههای قدرت فراوانی برای رو کردن در اختیار دارد، گیر افتادهاند. غربیها فقط میخواهند این مصالحهای که میکنند را به گونهای انجام ندهند که برای آنها آبروریزی شود و نتوانند به افکار عمومی خود جوابگو باشند. فقط اگر همین یک مورد را بتوانند بگونهای علاج کنند و یک گونهای با ما مذاکره کنند که آبرویشان در پیش افکار عمومی خودشان نرود، من اطمینان دارم که مطلقا این فرصت را از دست نخواهند داد.
نکته آخر این است که بله، ممکن است روزی آمریکا به ایران حمله کند و ممکن است یک روز ما مورد تحریم اقتصادی قرار بگیریم، ولی اگر این اتفاق بیفتد، مهمترین دلیل آن وجود چنین جماعتی درون کشور ماست. اینها هستند که با ارسال پالس ضعف و درماندگی و ناتوانی به غرب، آنها را جری میکنند.
اگر بنا باشد که یک روز آمریکا به ما حمله کند، بدین دلیل به ما حمله نخواهد کرد که ما اعلام ایستادگی و اعمال قدرت کردهایم، بلکه بدین دلیل خواهد بود که ما پیام ضعف برای او ارسال کردهایم. به محض آنکه آمریکا بفهمد ما ضعیف هستیم و میتواند ما را از هم بپاشاند به ما حمله خواهد کرد و وقتی که ما اعلام اقتدار میکنیم - عکس آن قضیهای که آقایان میبینند - دشمن عقب مینشیند.
این جماعت بهانههای طمع غرب در ایران هستند. اگر غرب به ایران طمع کند، به خاطر وجود یک چنین کسانی است که از همین ابتدا که هیچ اتفاقی نیفتاده و غرب هم توانی برای تهدید ما ندارد، دستهایشان را بالا بردهاند و تسلیم شدهاند، چه رسد به اینکه فردا غرب بخواهد یک چشم غرهای هم برود. جنایتی از این بزرگتر نیست که یک کشور در اوج قدرت، خود را ضعیف نشان دهد و دشمن را در اوج ضعف، قدرتمند جلوه دهد و این خیانتی است که این آقایان مرتکب میشوند.
* یالثارات: توصیه شما به این محافل ضدامنیت ملی برای بازگویی و تبیین حرف ملت به جای بازگویی و تکرار حرف دشمنان ملت چیست؟
** محمدی: البته به اینها توصیهای نداریم. ما به غرب یک توصیه میکنیم و آن هم این است که محاسبات خودش را بر مبنای اظهارات چنین جماعتی استوار نکند. در این صورت به اشتباه محاسبه بزرگتری مرتکب شده که در صورت ورود به باتلاقی مثل ایران تبعات این اشتباه محاسبه خود را خواهد چشید. این آقایان هم به مصداق «ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه» هستند که «انذرتهم ام لم تنذرهم لایؤمنون» نصیحت شوند یا نشوند، ایمان نخواهند آورد. گمان نمیکنم که ضرورتی داشته باشد که ما خود را به زحمت اندازیم، برای آنکه بخواهیم به اینها گوشزد کنیم که منافع ملی ایران را بایستی پاس داشت.
مردم تکلیف خود را با این جماعت در انتخابات گذشته روشن کردند و اینان را نادیده گرفتند و به آنها آرام آرام این پیغام از جانب غرب خواهد رسید که وزنشان ناچیزتر از آن است که ما بخواهیم در ایران بر روی شما حساب کنیم؛ همچنان که قبلا هم غربیها این حرف را تکرار کردهاند. نظام هم به خاطر یک چنین حرفهایی از سیاستهای اصولی خود که مورد حمایت قاطع مردم قرار دارد، صرفنظر نخواهد کرد. نظام جمهوری اسلامی ایران به راهی که با درایت ظرف دو سال گذشته آن را پیموده است، ادامه خواهد داد و موضوع از دید بنده، رو به حل شدن است. بدین ترتیب مردم به زودی از مواهب این فناوری برخوردار خواهند شد.