پروفسور حمید مولانا
در نظامهای جمهوری همیشه این سؤال مطرح است که چه کسی باید رئیسجمهور باشد؟ ولی از آنجا که امروز ما در جهان با نظامهای مختلف جمهوری روبرو هستیم سؤال اولیه باید این باشد که ویژگی رئیسجمهور در یک نظام اسلامی در مقایسه با نظامهای دیگر چیست؟ به عبارت ساده، نقش رئیسجمهور در یک نظام اسلامی چیست. اگر این موضوع برای شهروندان و کسانی که رئیسجمهور را انتخاب میکنند روشن و قانعکننده نباشد، هرکس به فهم خود و تحت تاثیر سایر الگوها، جایگاه بخصوصی در ذهن خود برای ریاست جمهوری خواهد داشت و این انتظارات متعدد به گمراهی جامعه و سوءاستفاده دشمنان نظام خواهد انجامید. ویژگی ریاست جمهوری در یک نظام اسلامی باید کاملا برای همه اعضای جامعه اسلامی معلوم باشد و رئیسجمهور باید این ویژگی نهاد خود را احیا کرده و آن را حفظ کند.
اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ریاست جمهوری و قوه مجریه را چنین تعریف میکند: «پس از مقام رهبری، رئیسجمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و تنظیم روابط قوای سهگانه و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشود، برعهده دارد.» طبق این اصل، رئیسجمهور ایران که یک نظام اسلامی است نه به ریاست جمهوری آمریکا شباهت دارد و نه به ریاست جمهوری فرانسه و روسیه. ما رهبر داریم ولی نخستوزیر نداریم. آمریکا نه رهبر به معنی اسلامی دارد و نه نخستوزیر به معنی فرانسوی یا انگلیسی، ریاست جمهوری آمریکا فقط مخصوص نظام آمریکا است. فرانسه هم رئیسجمهور دارد و هم نخستوزیر ولی رهبر ندارد.
آلمان صدراعظم و رئیسجمهور دارد ولی نخستوزیر ندارد. انگلیس هم نخستوزیر دارد هم ملکه، ولی رئیسجمهور ندارد. همه کشورهای اروپائی و آمریکائی مسیحی و «غربی» هستند، ما اسلامی و ایرانی و «شرقی» هستیم. به همین جهت رئیسجمهور ما، یعنی جمهوری اسلامی ایران باید الگوی رؤسای جمهور آینده امتهای اسلامی باشد. بنابراین، آنها که در انتخاب ریاست جمهوری نظام جمهوری اسلامی ایران، انگاره و تصویر ریاستجمهوری یک کشور اروپائی و آمریکائی را در سر دارند از دایره خارج هستند.
همانطوری که مردمسالاری اسلامی با دموکراسی متداول امروزی غرب تفاوت دارد، رئیسجمهوری اسلامی نیز با رئیسجمهوری متداول در غرب متفاوت است. در خود غرب نیز هر نظامی نسبت به فرهنگ و سنت و ارزشهای خود کوشش دارد اصالت ریاست جمهوری، نخستوزیری، صدراعظمی، و زمامداری ویژه خود را حفظ کند. هر فرد و نامزد ریاست جمهوری که امروز به ویژگیهای ریاست جمهوری نظام جمهوری اسلامی ایران کاملا ایمان نداشته باشد بیشک باید خود را فاقد شرایط برای این مقام اعلام دارد.
اکنون ما میتوانیم این سؤال را مطرح کنیم که ویژگی یک رئیسجمهور در یک نظام اسلامی چیست؟ شرایط قانونی، حقوقی و فقهی ریاست جمهوری در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران در فصل نهم از اصل یکصد و سیزدهم تا اصل یکصد و سیودوم بیان شده است. ولی ویژگی سیاسی، اجتماعی، تاریخی، سنتی و فرهنگی رئیسجمهور را در یک نظام اسلامی میتوان تحت ده اصل استنباطی به شرح ذیل خلاصه کرد:
(1) اصل اسلامی. انقلاب ایران در یک ربع قرن پیش، یک انقلاب اسلامی بود و نه انقلابی به مثابه انقلابهای دیگر مانند لیبرالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم، و... جامعهسازی اسلامی، حکومت اسلامی، جهانشمولی اسلامی پایههای این انقلاب بودند. ریاست جمهوری، نهادی است برای اجرای این اهداف و آمال. در یک نظام اسلامی و ریاست جمهوری حیثیت و شخصیتکشی و تجاوز به حقوق افراد ممنوع است. تبعیض و نابرابری و پارتیبازی و تقلید از این و آن ممنوع است. سوءاستفاده، ابتذال، ظاهرسازی و خودستائی ممنوع است. اغتشاش و آشوبگری قدغن است.
مولای متقیان امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) در زمامداری خود این اصل را در این جمله خلاصه میکند: اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسة فی سلطان و لاالتماس شیء من... (خطبه 131، نهج|البلاغه) یعنی خدایا تو میدانی حکومت را که تأسیس کردیم نخواستیم با سلطنتطلبان و آنان که در فکر حکومتاند، رقابت کرده و مال و ثروت زیادی به دست آورده باشیم. بلکه میخواستیم دین (جامعه و حکومت اسلامی) را زنده کنیم و اصلاح به وجود آوریم.
(2) اصل امتی. رئیسجمهور در یک نظام اسلامی منتخب همه طبقات مردم است و به همه مردم تعلق دارد و باید خود را رئیسجمهور همه بداند نه احزاب، دستهها، گروهها، فراکسیونها و طبقات بخصوص. رئیسجمهور ما منتخب یک حزب نیست، بلکه منتخب مردمسالاری نظام است و نه محصول «دموکراسی» و قدرتگرائی و رقابت متداول در غرب. به همین جهت، رئیسجمهور یک نظام اسلامی باید از مردمسالاری، خداسالاری و شایستهسالاری صحبت کند نه دموکراسی.
رئیسجمهور نظام جمهوری اسلامی ایران همچنین باید تشخیص بدهد که امروز امت اسلامی فراسوی مرزهای جغرافیائی و ملی به تدبیر و ابتکار او مینگرند. چند هفته قبل دو نفر از دانشجویان برگزیده از دنیای عرب که بورس تحصیلی دولت آمریکا را کسب کرده و به ایالات متحده آمدهاند و اکنون در رشته روابط بینالمللی و ارتباطات جهانی در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکنند از من سؤال کردند که «آیا میدانید که بسیاری از جوانان کشورهای عربی و دنیای اسلام که آینده این سرزمینها را تشکیل خواهند داد به ایران به عنوان نمونه و نامزد یک الگوی مردمسالاری اسلامی نگریسته و نحوه و کیفیت انتخابات زمامداران آن را در تمام مقطع نظام با علاقه و شوق فراوان دنبال میکنند؛»
این دو جوان دانشجو همانند هزاران فرد دیگر در دنیای آشوبزده امروزی به دنبال الگوهای اصیل ریاست جمهوری و خلوص نیت میگردند. کارنامه و کردار یک رئیسجمهور اسلامی باید جذابیت و موافقت جوانان و امت اسلامی را همراه داشته باشد و نه خشنودی و رضایت غربیها را.
(3) اصل وحدتی. رئیسجمهور در یک نظام اسلامی باید در بسیج مردم، در تشکل همه طبقات مردم، در تماس مستقیم با آنها تبحر داشته و بالاتر از همه در وحدت و یکپارچگی جامعه و میهن اسلامی قدم بردارد. پیوند ناگسستنی با رهبر انقلاب، تعهد به امت و جامعه بزرگ اسلامی، اعتقاد به جهانشمولی اسلامی، مجهز بودن به استقلال فکری، همه اینها از وظایف اصلی ریاست جمهوری است.
رئیسجمهور باید توانایی و زبردستی همکاری با سایر قوای مملکتی مانند قضائیه و مقننه را کاملا دارا باشد. تفکیک قوا در نظام اسلامی معنی دیگری از آنچه ما در نظامهای غرب درک میکنیم، داراست. در اسلام روی وحدت و همآهنگی قوای مملکتی تاکید در رقابت نامشروع و قدرتگرائی اداری و دیوانسالاری منع شده است. اتحاد از عناصر اصلی حکومت اسلامی است.
(4) اصل مدیریتی. رئیسجمهور در یک نظام اسلامی باید نماینده و مجری اهداف نظام در سطح ملی و بینالمللی بوده و از مدیریت کامل برخوردار باشد. حضور رئیسجمهور در سطح ملی و جهانی باید روشن، شفاف، مداوم و تأثیرگذار باشد. او باید مجری قانون اساسی و مدافع بیچون و چرای اصول آن باشد.
او باید وزرا و مشاوران خود را از بین شایستهترین و تواناترین و درستکارترین افراد انتخاب کرده و از انتصاب خویشاوندان و آشنایان خود به مقامات حساس و ماموریتهای داخلی و خارجی به کلی پرهیز کند. متصدیان امور حکومتی تحت ریاست جمهوری باید صادقانه گام بردارند و برای خود اموالی ذخیره نکنند.
(5) اصول هدفی. رئیسجمهور در یک نظام اسلامی باید قادر باشد و بگوید که ما به کجا میرویم و در چهار سال و هشت سال آینده در کجا خواهیم بود. به عبارت دیگر، وضع اقتصادی، بهداشتی، آموزشی، فرهنگی، هنری مردم و جامعه و جایگاه ایران در سیاست خارجی و جهانی در کجا خواهد بود. اهداف و ردیفبندی و تقدم سیاستگذاری رئیسجمهور باید شفاف باشد. ما به یک محیط مشترک از زندگی احتیاج داریم که حقوق انسانها در آن تأمین شود و هم با علاقه معتقد شوند که نقش با ارزشی در زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود بازی میکنند.
(6) اصول برنامهای. هر هدفی باید همراه با یک برنامه مشخص و دقیق و عملی باشد. رئیسجمهور و همکاران او مسئولیت دارند که برنامه مشخص اقتصادی، مالی، فرهنگی و آموزشی و علمی، بهداشتی و بیمهای اجتماعی را به مردم و نمایندگان آنها ارائه دهند. نظارت بر کارهای مأموران دولت، مشورت با علما و بزرگان رشتههای مختلف، تعلیم و تربیت توأم با تعهد اسلامی، ارشاد و تبلیغ در سطح ملی و بینالمللی، برقراری صلح و امنیت در منطقه و سطح جهانی، ترویج فرهنگ و جهاد و کوشش، اصلاح روش اخذ مالیات، مبارزه با فساد مالی و اداری، از جمله برنامههائی است که رئیسجمهور باید در راس آن قرار گیرد.
(7) اصل، سادهزیستی. در بسیاری از نظامهای دنیا، مردم معمولاً تمایل به مدیریت کسانی دارند که امثال خود باشند. زهد و سادهزیستی گردانندگان امور حکومتی باعث میشود تا وزرا و متصدیان زندگی خود را با فقرا و محرومان در یک سطح قرار دهند. از حضرت علی(ع) روایت شده است که فرمود «من قبول چنین امارت و حکومتی نمودهام، برای اینکه حقی را ثابت گردانم یا باطلی را براندازم.»
(8) اصل ابتکاری. رئیسجمهور یک نظام اسلامی باید کسی باشد که در برابر جامعه پر از ضدونقیض امروز بشر نبازد. در یک نظام اسلامی انتخاب رئیسجمهور برای پر کردن یک مقام خالی نیست بلکه برای ابتکار، اجتهاد و خلاقیت در امور امت اسلامی است، رئیسجمهور یک نظام اسلامی باید تلاش کند تا طرز تفکر اسلامی را در سطح اجرائی آن چنان که شایسته است، روشن سازد.
امروز آگاهی عمومی نسبت به حقوق مدنی انسان در جوامع اسلامی به تأخیر افتاده است. تعلیم اسلامی پشتگوش انداخته شده است. مردم تعالیم را میشناسند لیکن تشنگی خود را نمیتوانند با آن فرو نشانند، به طور خلاصه ارتباطهای انسانی و فکری با جامعههای دور و نزدیک با شبهات و گمراهیها فراهم است. رئیسجمهور یک نظام اسلامی با برنامهها و گردهمائیهای ملی، محلی و بومی باید واحدهای امت را از این گمراهیها برهاند.
(9) اصل عدالتی. عدالت یکی از اصول اسلامی است. همه از عدالت صحبت میکنند ولی کسی نیست که آن را عملی کند. عدالت اجتماعی در غرب بر مبنای حقوق مادی بنا شده است و اغلب با فعالیت و تولید اقتصادی سروکار دارد. در اسلام، این عدالت اجتماعی با آزادی و مساوات همراه است.
جهانگرایی نظام اسلامی در آغاز ظهور اسلام و جهانشمولی و جهانیسازی اسلامی، دقیقاً بر چنین عدالت اجتماعی تکیه دارد. از دیدگاه اسلام عدالت زندگی است و عدلوداد نظام فرمانروائی. ما به رئیسجمهور احتیاج داریم که حداقل چند ماده از منشور مالک اشتر را که به فرمان علی(ع) صادر شده است، محور برنامههای خود در سطح ملی و بینالمللی قرار دهد.
(10) اصل آزادی. آزادی در محدوده شریعت اسلامی یکی از عناصر حکومت اسلامی است. رئیسجمهور یک نظام اسلامی باید این آزادی اسلامی را در سطح فردی و اجتماعی پیاده کند. در چارچوب این آزادی ما به فداکاری و جانبازی سیاسی احتیاج داریم. ما به مجاهد و فداکار احتیاج داریم. ما به برنامه و عمل و نتیجه احتیاج داریم. ما به آزادی و کرامت و حیات انسانی احتیاج داریم. ما به دولت و خدمتگذاران صادق و وفادار، بیریا و توانا احتیاج داریم.
اتبعوا من لا یستلکم اجراً «از کسانی پیروی کنید که از شما اجر و مزدی (در برابر دعوت و مقام خود) نمیخواهند» (آیه 21، سوره یس). این خود نخستین نشانه صدق رئیسجمهور در یک نظام اسلامی است، چیزی است که بارها در آیات قرآن در مورد انبیای بزرگ به عنوان نشانهای از اخلاص روی آن تأکید شده است.