از جنگلهای انبوه آمازون تا قلب کویرهای خشک آسیا و آفریقا، از دشتهای سرسبز تا کرانه دریاهای خروشان میلیونها کودک پابرهنه در اسارت غارتگران جهانیاند. کودک سیاه آفریقا، طفل آواره فلسطینی، نوجوان کارگر آسیائی و نوزاد گرسنه بیافرائی در چنگال جهانخواران دست و پا میزنند فقر، گرسنگی، بیگاری، و استثمار دنیای معصومانه کودکان جهان سوم را دربرگرفته است.
تمامی روزهای کودکان استثمار شده با واژه رنج آغاز میشود و روز جهانی کودک برای آنان انگار که روز سیاه یادآوری فقر و استثمار است. در این روزها که سایه مخوف امپریالیسم جهانی بر دنیای کودکان جهان سوم سنگینی میکند روز واقعی کودک روز رهائی همه کودکان در بند از ستم جهانخواران است.
کودک آواره فلسطینی روزهای خود را با آوارگی آغاز میکند. طفل گرسنه آفریقائی جز گرسنگی و مرگ واژهای را نمیشناسد. کودک کارگری که با بیرحمانهترین شیوهها در کارخانهها و کارگاهها استثمار میشود فقط رنج کار را لمس میکند. زندگی میلیونها طفل خردسال در روز جهانی کودک با شادابی و سلامت پیوندی ندارد.
هر سال هزاران کودک در بازیهای سیاسی و نظامی جهان جان خود را با سلاحهای اهدائی جهانخواران از دست میدهند و در ایران نیز بمبها و گلولههای صدامی هزاران کودک و نوجوانان بیگناه را در روز کودک و در روزهای دیگر به خاک و خون کشید در جنوب لبنان هواپیماهای اسرائیلی بر سر کودکان بیپناه بمب میریزند و بدنهای کوچک آنان را تکه تکه میکنند.
امپریالیسم با مزدوران رنگارنگ خود در سراسر جهان دهها فاجعه میآفریند و کودکان قربانیان بیگناه این دسیسههای شوم هستند. در جنگ تحمیلی عراق با ایران و در بمبارانهای وحشیانه مزدوران رژیم بعث عراق دهها کودک خردسال بهمراه والدینشان جان خود را از دست دادند.
امپریالیسم در روز جهانی کودک تنها اسارت و غارت و بمب و گلوله را به کودکان هدیه میکند کودکان دنیای سوم در مقابل، مقاومت و مبارزه را به چشم همه جهانخواران میکشند رؤیاهای شیرین کودکانه و بازیهای بچگانه برای همه کودکان ملتهای در بند دیگر مفهومی ندارد. رنج، مبارزه با خون کودک فلسطینی، السالوادوری، ایرلندی، ایرانی و تمامی کودکان عجین شده است.
کودکان دنیای سوم برای رها شدن از استثمار و بندگی و گرسنگی چارهای جز مبارزه ندارند. واقعیتهای تلخ زندگی کودکان در کشورهای تحت سلطه عامل عینی پیوستن انبوه نوجوانان به نیروهای مبارز است. سال 1979 سال جهانی کودک بود اما در همان سال سازمان ملل متحد در کنفرانسی در ژنو گوشه ناچیزی از رنجها و دردهای کودکان جهان سوم را ارائه داد.
سازمان ملل که موسسهای در خدمت منافع غارتگران بینالمللی است با تشکیل این کنفرانس پرسروصدا باصطلاح قصد داشت با افشای گوشهای از ستم وارده بر کودکان جهان واقعیت عظیم آنرا لوث کند. این سازمان در کنفرانس سال 1979 بهیچوجه عامل اصلی استثمار و فقر و درد و گرسنگی کودکان یعنی امپریالیسم را به جهانیان معرفی نکرد.
سازمان ملل با عوامفریبی اعمال غیرانسانی را که در حق کودکان بیگناه انجام میشود مخالف با موازین حقوق بشر و قطعنامههای مجمع عمومی دانست. اما واقعیت اینست که موازین حقوق بشر قانونی ساخته و پرداخته امپریالیستهاست و در نزد مردم جهان سوم تا زمانیکه استثمار جهانی باقیست موازین حقوق بشر به هیچوجه معنی و مفهومی ندارد.
کودک کارگری که در سالهای نخستین رشد و بلوغ قدم به محیط کار میگذارد ستم سرمایهداری را با گوشت و پوست خود لمس میکند. این کودک برای گسستن بندهای استثمار هیچ منطقی جز مبارزه نمیشناسد. تنها در خاور دور بیش از 41 میلیون دختر بچه کمتر از 7 سال در خانهها بعنوان پیشخدمت مشغول بکار هستند. کودکان فقیر با بدترین شکل از نخستین سالهای کودکی استثمار میشوند.
در آفریقا 52 میلیون کودک در کارهای کشاورزی و معادن و کارهای دیگر از قبیل جادهسازی اشتغال دارند. در آسیا و آفریقا 7 میلیون کودک از راه گدائی و دزدی خانوادههای خود را اداره میکنند. در این قارهها نوزادان در روزهای اول عمر خود با احساس گرسنگی ممتد خو میگیرند.
طبق گزارش سازمان بینالمللی کار نزدیک به 100 میلیون کودک در جهان برای اینکه از گرسنگی نمیرند مجبور به کار در شرایط سخت هستند. در این شرایط کودکان کشورهای امپریالیستی بازیچهشان میلیاردها دلار ثروت بادآورده است. ثروتی که از استثمار کودکان و مردان و زنان جهان سوم رویهم انباشته شده است.
بهرهکشی از کودک
سرمایهداری در بدو تولد برای استثمار هر چه بیشتر همه نیروهای انسانی را بکار گرفت. زنان که در نظام فئودالی در حصار خانهها اسیر سیستم فئودالیسم بودند با رشد سرمایهداری قدم به عرصه اجتماع گذاشتند و به اسارت نظام سرمایهداری درآمدند. سرمایهداران برای سود بیشتر کودکان خردسال را نیز بکار گرفتند.
هماکنون در همه کشورهای تحت سلطه امپریالیسم و حتی کشورهای سرمایهداری کودکان خردسال برای تامین منافع سرمایهداران بکارهای سخت و طاقتفرسا اشتغال دارند، 3 سال پیش دفتر بینالمللی کار طبق آماری اعلام کرد که 52 میلیون کارگر کمتر از 15 سال در دنیا وجود دارد. در کشورهای پیشرفته سرمایهداری نیز کودکان توسط سرمایهداران به بازار کار کشانده شدهاند.
تنها در کشورهای بازار مشترک اروپای غربی حداقل 3 میلیون کودک بکار مشغول هستند. در آمریکا یعنی مهد حقوق بشر! 400 هزار کودک 10 تا 14 ساله کار میکنند و 2 درصد نیروی کار را تشکیل میدهند! در ایتالیا 150 هزار کودک در بخش ساختمان، 100 هزار تن در کارخانه نساجی، 200 هزار تن در دکانها و 500 هزار نفر در بخش کشاورزی بکار مشغول هستند.
این آمارهای تکاندهنده نشان میدهد نظام کشورهای باصطلاح پیشرفته سرمایهداری بر مبنای بهرهکشی از کودک و زن و مرد استوار است. در این میان کودکان معصوم بعلت کوچک بودن اندام و پائین بودن قدرت تفکر و تعقل بیشتر از بزرگسالان تحت استثمار قرار دارند بهرهکشی از کودکان یکی از فاجعهآمیزترین جلوههای این نظام است.
چرا که با پرداخت مزد کمتر به کودکان کارگر حلقههای زنجیر استثمار بر گردن نحیف خردسالان قطورتر میشود. طبق تحقیقاتی که در دفتر بینالمللی کار در منطقه صنعتی آسیا انجام گرفته است این مسئله روشن شده که دختران خردسال قسمت اعظم نیروی کار کشورهای آسیائی را تشکیل میدهند. در این کشورها کودکان گرسنه ساعتهای متمادی برای دریافت مزدی ناچیز در مکانهای پرجمعیت و فاقد نور و هوای کافی کار میکنند.
در پارهای از کشورهای جهان سوم که ارزشهای سنتی و فئودالی حاکم است کودکان در کارگاههای کوچک بعنوان شاگرد استخدام میشوند. و در این کارگاهها با آنان به بدترین شکل رفتار میشود و اغلب این کودکان برای انجام کارهای مختلف مزدی دریافت نمیکنند.
کودکان کارگر در بسیاری موارد حتی از حقوق قانونی کارگران بزرگسال نیز برخوردار نیستند. در محیط کار، کارگران خردسال با دهها خطر روبرو هستند. آنان اغلب بدون هیچگونه اقدامات ایمنی در کنار کورهها و ابزارهای برنده کار میکنند. بسیاری از کارگران کم سن و سال در محیط کار بعلت عدم وجود شرایط و وسائل ایمنی جان خود را از دست میدهند.
با مرگ هر کارگر خردسال سرمایهدار کارگر دیگری از خیل بیکاران را بکار وامیدارد. جالب اینجاست در شرایطی که در کشورهای پیشرفته سرمایهداری و ممالک تحت سلطه امپریالیسم همیشه لشکر عظیمی از بیکاران بزرگسال آماده بکار وجود دارد و نیروی میلیونها نفر زن و مرد بعلت نبودن فرصتهای کاری از دست میرود، در همان حال بسیاری از کودکان بینوا در سنین بسیار کم به کارهای بسیار شاق کشیده میشوند.
در حقیقت سرمایهداران با استفاده از نیروی کار کودکان خردسال تنها در فکر منافع خویش هستند. آنان به جای استخدام کارگر بزرگسال، کودک استخدام میکنند تا به شکلی وحشیانه او را استثمار کنند و مزد کمتری به او بدهند. در اروپای جنوبی برای استخدام کارگر ارزان از کودکان استفاده زیادی میشود. کودکان در کشورهای جنوب اروپا به کار نگهبانی و مراقبت از گلههای احشام میپردازند و مزدی که به آنها داده میشود به زحمت تغذیه ساده آنان را تأمین میکند.
در تعدادی از کشورها کودکان هر روزه 15 ساعت در معادن گوگرد کار میکنند. علت بکارگیری نیروی کار کودکان در معادن گوگرد اینست که اطفال خردسال با اندام کوچکی که دارند میتوانند در دالانهای تنگ و با ارتفاع 90 سانتیمتر کار کنند. این مسئله بزرگترین ظالم استثماری است که به کودکان در جوامع تحت سلطه امپریالیسم وارد میآید. چرا باید کودک بدلیل جثه کوچکش در بدترین محیط از نظر غیربهداشتی بودن و ناامن بودن کار کنند.
آیا در روز جهانی کودک طرفداران حقوق بشر برای از بین بردن این استثمار وحشیانه و قرون وسطائی فکری کردهاند؟ جواب طرفداران حقوق بشر که به نحوی از انحاء طرفدار نظام سرمایهداری هستند مسلماً منفی است. نظامی که منطقش بر پایه چپاول و غارت و بهرهکشی است از استثمار وحشیانه کودکان خردسال ابائی ندارد.
در سال 1979 دفتر بینالمللی کار جنبههای مختلف برنامههای باصطلاح ضدفقر در جهان سوم را مورد مطالعه قرار داد و نتایج و تحقیقاتش را در این زمینه ارائه کرد. ظاهراً هدف دفتر بینالمللی کار اینست که جلوی بهرهکشی از کودکان خردسال را بگیرد.
این دفتر سعی میکند که کشورهای بیشتری را به تصویب قرارداد 1973 که مربوط به حداقل سن کار است وادار کند. اما همه این اقدامات در شرایطی که امپریالیسم به غارت خود ادامه میدهد به سرانجامی نخواهد رسید. تا زمانیکه فقر و گرسنگی باقی است کودکان خردسال تحت شدیدترین استثمارها قرار میگیرند.
گرسنگی و سوءتغذیه کودکان
اندامهای نحیف و بسیار لاغر، شکمهای برآمده، چشمان بیفروغ رهآورد جهانخواران برای میلیونها کودک گرسنه جهان است. در قلب آفریقا، در سرزمینی که ذخائر و ثروتهای طبیعیش طمع فراوان جهانخواران را برمیانگیزد میلیونها کودک با سوءتغذیه دائم و گرسنگی مفرط دست به گریباناند.
حتی طبق آمارهای ارائه شده از طرف سازمان ملل در هر دقیقه 40 کودک در جهان سوم از گرسنگی میمیرند و میلیونها کودک دیگر بدلیل سوءتغذیه و کمبود پروتئین رشد و نمو طبیعی نکرده و به اختلالات روانی و بیماریهای جسمی دچار میشوند. در کشورهای جهان سوم کودکان گرسنه بیشتر از بزرگسالان در معرض بیماریهای مختلف ناشی از سوءتغذیه هستند.
زیرا کودکان برای اینکه از نظر عقلی و جسمی به مرحله رشد برسند احتیاج به غذای خوب و کافی دارند. اگر کودک 3 سالهای بد تغذیه شود در معرض عقبماندگی ذهنی و جسمی قرار میگیرد. اما این خطر کمتر افراد بزرگسال را تهدید میکند.
طبق برآوردهای موجود میزان غذای متوسط روزانه هفتاد درصد از مردم جهان کمتر از 2500 کالری است و این رقم در مورد 24 درصد از مردم روی زمین از 200 کالری تجاوز نمیکند. در این میان کودکان بعلت آسیبپذیری بیشتر در خطر مرگ ناشی از گرسنگی و کمبود کالری قرار دارند. در کشورهای آفریقائی میزان مرگ و میر کودکان به علت سوءتغذیه و گرسنگی دو برابر بزرگسالان است و بیشتر کودکانی که زنده میمانند به بیماریهای ناشی از سوءتغذیه مبتلا هستند.
در سال 1357 بیش از یک میلیون کودک جهان جان خود را به علت گرسنگی از دست دادند. مرگومیرهای ناشی از گرسنگی در کشورهای تحت سلطه امپریالیسم مخصوصاً در آفریقا امری عادی است و در این شرایط کشورهای سرمایهداری از افزایش مواد غذائی برخوردار هستند. سرمایهداران بینالمللی برای آنکه سودشان به خطر نیافتد حاضر هستند هزاران تن گندم را به دریا سرازیر کنند و صدها هزار کودک را با همین کار به کشتن بدهند.
3 سال قبل سازمان بهداشت جهانی طی گزارشی به این مسئله اشاره کرد که اگر کشورهای سرمایهداری براساس اصل همبستگی انسانی عمل کنند میتوانند تا سال 2000 بیش از 50 درصد از مرگ و میر کودکان را بعلت گرسنگی و سایر علل کاهش دهند اما سازمان بهداشت جهانی چگونه میتواند دولتهای غارتگر سرمایهداری را وادار کند که به نجات جان میلیونها کودک بیپناه بشتابند.
دولتهایی که تنها به غارت ملل محروم جهان و سرکوب مبارزات آنها میاندیشند و برای کودکان محروم جهان سوم هیچ تحفهای به جز فقر و گرسنگی و مرگ ندارند. جامعه پزشکان بینالمللی طی بررسیهایی که انجام داده است به این نتیجه رسیده که اگر به کودکان بینوای جهان سوم آب و غذا به اندازه کافی برسد و اگر محیط زندگی آنها بهداشتی باشد بدون شک جلوی 90 درصد مرگ و میر کودکان در کشورهای عقبمانده گرفته خواهد شد.
در کشورهای پیشرفته امپریالیستی کودکان به بیماریهای روانی دچار میشوند. این نظام همچنین با رواج فساد کودکان را به بزهکاری میکشاند.
کودکان محکوم به زندگی در نقاط غیربهداشتی
کودکان محروم جهان در نقاط غیربهداشتی زندگی میکنند و این مسئله خود عامل مؤثری در بالا رفتن میزان مرگ و میر در اطفال خردسال است. در سال 1979 که سال جهانی کودک بود طبق مطالعات و بررسیهایی که در 190 کشور فقیر انجام گرفت این مسئله آشکار شد که بیش از 800 میلیون کودک جهان در محیطهای غیربهداشتی و آلوده زندگی میکنند.
عدم وجود خدمات بهداشتی در کشورهای محروم آمار مرگ و میر کودکان را بالا برده است. نسبت مرگ و میر در میان نوزادان جهان سوم بین 10 تا 20 مرتبه بیش از مرگ و میر در کشورهای صنعتی است. در پارهای از کشورهای عقبمانده مرگ و میر نوزادان 33 درصد کل مرگ و میر را تشکیل میدهد. این نسبت در جهان صنعتی از یک درصد تجاوز نمیکند.
57 درصد مرگ و میر کودکان جهان عقبمانده به علت بدی تغذیه و وزن بسیار کم نوازد در هنگام تولد است. طبق تحقیقاتی که انجام شده بیشتر مادران و نوزادان کشورهای جهان سوم کمخون هستند. یکی از عمدهترین دلایل کمخونی کمبود «آهن» در تغذیه است. اثرات بدی تغذیه در مادران، کودکان را به انواع بیماریها دچار میکند.
عدم گسترش امکانات بهداشتی و درمانی در کشورهای محروم جهان سالانه 5 میلیون نوزاد را به علت عدم واکسینه شدن در برابر بیماریهای ساده تلف میکند. هر سال 100 هزار کودک فقیر بخاطر سوءتغذیه و نرسیدن ویتامینهای مختلف ببدنشان دچار کوری میشوند. بیش از 60 تا 70 درصد کودکان کشورهای آسیائی بعلت بدی تغذیه و عدم مراقبت بهداشتی نمو طبیعی ندارند.
در 12 سال گذشته بیش از 5/7 میلیون کودک در آمریکای لاتین به علت نرسیدن کمکهای پزشکی جان خود را از دست دادهاند در کشورهای عقبمانده از هر 100 زن باردار 30 نفر بعلت عدم وجود کمکهای بهداشتی و رعایت اصول بهداشت میمیرند. کودکان کارگران کمدرآمد در کشورهای سرمایهداری نیز با کمبود امکانات بهداشتی و درمانی مواجه هستند.
در آمریکا بیش از یک چهارم کودکان متعلق به خانوادههای سیاهان و مهاجران آسیایی از کمکهای بهداشتی بهرهمند نیستند. نتیجتاً هر سال بیش از 50 هزار کودک از این خانوادهها در اولین ماه زندگی تلف میشوند. اختلاف فاحش سطح زندگی در کشورهای صنعتی نیز بسیاری از کودکان را از خدمات بهداشتی و پزشکی محروم میکند.
کودکان طبقه ثروتمند در کشورهای اروپایی از نظر ضریب هوشی بالاتر از کودکان طبقات کمدرآمدتر هستند. این مسئله را پزشکان و روانپزشکان طی مطالعاتی بر روی 17 هزار کودک انگلیسی از طبقات مختلف انجام دادهاند. این محققان معتقدند که کودکان خانوادههای کارگران در سن 7 سالگی دو سال از کودکان هم سن خود در خانوادههای مرفه عقبتر هستند.
این مسئله نشان میدهد که بالا رفتن ضریب هوشی و رشد عقلی در رابطه مستقیم با زندگی در محیط مناسب و مطلوب است. اما میلیونها نفر از کودکان محروم جهان محکوم به زندگی در شرایط نامطلوب بهداشتی و درمانی هستند. موسسات وابسته به سازمان ملل از جمله یونسکو میخواهند با تبلیغات پر سروصدا و با اختصاص یک روز بنام کودک مسئله استثمار و گرسنگی کودکان را تحتالشعاع قرار دهند.
روز کودک در این شرایط تنها برای غارتگران و سرمایهداران شادیآفرین است تا به بهانه این روز تبلیغات فریبنده براه بیاندازند. در دنیای نابرابریها کودک خردسال آسیائی و آفریقایی و آمریکای لاتینی به جرم حقطلبی پدر و مادرش باید هدف بمبارانها و گلولههای توپ و تفنگ رژیمهای امپریالیستی و صهیونیستی قرار بگیرد، اما اقلیتی از کودکان نازپرورده جهان در دریای اسباببازیها غرق شوند. اما بیشک کودکان امروز که نسل آینده زنان و مردان مبارز فردا را تشکیل میدهند ریشه نابرابریها را از جای خواهند کند.