تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۱ - ۰۷:۱۹  ، 
کد خبر : ۲۲۴۹۸۰

مصاحبۀ اختصاصی رسالت با سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی (بخش اول)

اشاره: در بخش اول از مصاحبه، نظرات فرمانده محترم نیروی زمینی را در مورد طرح نوین ارتش، وضعیت گروهکها در کردستان و اثرات جنگ بر روی نیروهای انتظامی و مردم جویا شدیم. اینک در مورد وضعیت روحی ارتش عراق ـ هماهنگی بین نیروهای نظامی و انتظامی ـ حرکت کاروانهای کربلا ـ استراتژی جمهوری اسلامی در رابطه با جنگ تحمیلی ـ و خاطرات قبل و بعد از انقلاب صحبت را ادامه می‌دهیم.

* س: با توجه به موقعیت کنونی جنگ وضعیت روحی ارتش عراق را چگونه می‌بینید؟
** ج: ارتش عراق وقتیکه پیشروی کرد در خاک اسلامی ما، یک روحیه مصنوعی داشت که متکی بود بر جنگ‌افزارهایی که در اختیارش بود و متکی بود بر میزان آمادگی که برای چنین تجاوزی بدست آورده بود و به آن موجودیتی که ارتش عراق داشت متکی بود، به علت اینکه در موقع ورود به خاک مات جلویش مانعی نبود و تلفاتی نداد و بصورت خیلی سازمان‌یافته و گسترده وارد خاک ما شد. موقعیکه دشمن به خاک ما تجاوز کرد از نظر نظامی، روحیه بسیار عالی داشت ولی پایه این روحیه و انگیزه، مصنوعی بود بدلیل اینکه مشخص بود که در خاک ما مورد سئوال واقع می‌شوند که چه کار بکنیم. وقتیکه نبرد قاطعانۀ رزمندگان اسلام را دیدند و آن همه شکستهایی که نصیبشان شد، از عملیات ثامن‌الائمه تا طریق‌القدس و فتح‌المبین و مطلع‌الفجر و بیت‌‌المقدس و... در تمام این عملیات‌ها ما پیروزی داشتیم الحمدالله و عقب‌نشینی صدام را دیدیم که یکباره تقریباً فرار کرد به مرزها و اعلام نمود که من دیگر مأموریتم تمام شد، این جنگ قادسیه کذائی را پایان یافته تلقی کرد ولی خوب معلوم بود کار ما تمام نشده است چرا؟ بخاطر اینکه اینهمه جنایت، شهیدها، ویرانها و اینهمه جسارت در مقابل انقلاب که واقعاً حرکت اینها برای مقابله با انقلاب بود نه برای فقط مسائل مرزی و این چیزها. معلوم بود که ما برای دفاع مقدس، باید با قاطعیت، تکلیف خودمان را با دشمن مشخص می‌کردیم و آنها ما را در این موضع دیدند. امروز شما به راحتی می‌توانید در هر نقطه از جبهه بررسی کنید رزمندگان ما در اینطرف جبهه در جلوی خود موانع و استحکاماتی ندارند، بلکه یک موانع معمولی وضعیف ساخته‌اند تا بتوانند قوی حمله بکنند و در یک آرامش و امنیت خاطر هستند. خیلی آرام و بدون کوچکترین اضطراب.
در صورتیکه آنها با اینکه اینهمه موانع دارند و پشت سرش هستند و اینهمه کانال و سیم خاردار و مین و... با وجود این آنها دائماً در حال نگرانی و اضطراب هستند. نگرانی از اینکه ما کی حمله می‌کنیم. تمام روزهای مشخص سال را اینها در اضطراب حمله هستند و در حالت آماده‌باش بسر می‌برند. از طرف دیگر نیروهای وظیفه آنها دارد خدمتشان به هفت سال هم می‌رسد، چون دیگر آزادشان نکردند بدلیل اینکه مثل ما الحمدالله منبع لایزال نیروی انسانی ندارند. بنابراین ارتشی که الآن عراق دارد روحیه‌اش از درجه بسیار پایینی برخوردار است آن میزان استحکامی هم که آنها دارند بر مبنای انضباط خشکی است که حاکم دریگانها و جوخه‌های اعدام پشت سرشان است که تخلفات را بلافاصله به شدت سرکوب می‌کنند.
* جناب سرهنگ، نظرتان را راجع به هماهنگی بین ارتش و دیگر نیروهای نظامی و انتظامی و نقشی که این هماهنگی می‌تواند در پیشبرد اهداف انقلاب داشته باشد، بفرمائید.
** ج: این اعتقاد ما است که اگر دستور خدا را اجرا بکنیم ما در مقابل دشمنان قویتر هستیم. خداوند بزرگ ما را به تشکیل صف آهنین توصیه کرده و گفته است که ما را به تشکیل صف آهنین توصیه کرده و گفته است که ما این صف را دوست داریم و امام عزیزمان در رهبریشان در موضع فرمانده کل قوا اشاره به این کرده‌اند که شما نیروهای مسلح ید واحد باشید.
باید درهم ذوب شوید و وحدت و یکپارچگی داشته باشید، ما هم در عمل در میدانهای جنگ به یقین رسیدیم چه جنگ با ضد انقلاب، چه جنگ تحمیلی که هر وقت این وحدت را داشتیم و صف آهنین ما استحکام داشت. آنوقت در مقابل دشمن قویتر شدیم و به دشمن ضربه زدیم. بنابراین بر مبنای این اعتقاد و اینحقیقت، امروز همۀ مسئولین میدان جنگ می‌دانند بایستی وحدت و یکپارچگی‌شان حفظ شود. الحمدالله وحدت و یکپارچگی ما در مقابل دشمنان دارد به شکل ضابطه‌‌ای در می‌آید، یعنی از حد اینکه احساس و اعتقاد باشد پا فراتر گذشته و دارد بصورت ضابطه در می‌آید که انشاءالله خداوند اگر ما را یاری بکند، این مبنای خوبی برای اتحاد و یکپارچگی سایر رزمندگان اسلام در جهان خواهد شد. از اینطرف هم باید بگویم که خود نبردهای انجام شده یک وسیله‌ای بوده برای اینکه ما به این وحدت برسیم. اگر نبرد نبود ما ممکن بود که این را فقط به تئوری معتقد باشیم ولی در عمل از اثرات این نبردها این بوده است که ما را برای اینکه چهره واحد پیدا بکنیم تمرین داد که انشاءالله روز بروز این صف تحکیم پیدا خواهد کرد.
* س: جناب سرهنگ، نظرتان را در مورد حرکت بزرگ کاروانهای کربلا و تأثیر آن در داخل و خارج از کشور و تحلیل‌هایی که کشورهای غربی و شرقی در این زمینه می‌کنند بفرمائید.
** ج: اینحرکت کاروانهای راهی کربلا یک حرکت بسیار شگفت‌انگیز و بسیار موفق برای جبهه‌های نبرد بود. ما شگفت‌انگیز که می‌گوئیم بخاطر خاطره‌ای است که از حضور مردم در جبهه‌های نبرد به یاد داریم چنین شور و هیجانی از مردم ما ندیده بودیم. تا بحال چندین بار رخ داده که مردم بر حسب ضرورت بسیج شده‌اند به جبهه‌ها، ولی این بار هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی ما می‌بینیم با دفعات قبلی قابل مقایسه نیست. که این اثرش، اوّل برای خود رزمندگان است ثانیاً جبهه‌های نبرد ارتش و سپاه است که نسبت به انجام تکالیف و مسئولیتشان در سرکوبی صدام، یک الهام را ما عملاً داریم استفاده می‌کنیم به یاری خداوند، امید است که به برکت چنین حرکتی ما به یک مرحلۀ بسیار خوب و درخشانی از جنگ برسیم، از طرف دیگر انعکاس داخلی داشته در مملکتمان. این کاروانها و انتشار حرکتشان در رسانه‌های گروهی موجب شده که مردمان در هر مسئولیت و مقام و کاری که هستند اینها هم به طریقی به جبهه‌ها وصل شده‌اند. همه انتظار وقایع و حوادثی در جبهه‌ها دارند و یا بهتر بگویم تمام مردمان دارند خودشان را در صحنه احساس می‌کنند و حتی ما اخیراً کاروانهایی را از مدیرکل‌های کارخانجات و وزارتخانه‌ها داشتیم که به طرف جبهه آمدند و چون مسئولیتهای حساسی داشتند و نمی‌توانستند به صورت یک رزمندۀ ساده باشند، فقط به عنوان یک تماس با رزمندگان از سنگرها و خط اوّل مقدم دیدن کردند که روحیه آنها زمان آمدن و برگشتن تفاوت زیادی داشت. اینها همه از اثرات داخلی بود. و انعکاس خارجی‌اش کاملاً دشمن را به وحشت انداخت. البته مردم هم، همین انتظار را دارند و می‌خواهند با همین کاروانها به کربلا برسند یعنی انتظارشان حتی در حد این است که ما مسئولین جنگ عملیات را طراحی بکنیم که سرانجام هر چه زودتر به وصلت و پیوند با کربلا برسد انشاءالله که با سرنگونی صدام و آزاد شدن ملت عراق انشاءالله که با سرنگونی صدام و آزاد شدن ملت عراق انشاءالله این کار خواهد شد ولی در بیرون هم این انعکاس خیلی قویست که دشمنان ما یا آنهائیکه هم‌پیمان هستند با دشمنان ما در اضطراب و وحشت و ترس هستند که اینبار حضور خیلی گسترده‌‌تر است و احساس می‌شود که جبهه‌ها خیلی قویتر شده است. در نتیجه دارد به یک جنگ سرنوشت‌ساز نزدیک می‌شود. البته در دنیا دو جور روحیه ما می‌توانیم ببینم، یکی روحیه دشمنان ما است و آنهائیکه مخالف با حرکت انقلاب هستند و دیگری آنهائیکه موافقند و انتظار پیروزی برای ما دارند یعنی منتظرند که خبر خوش بشوند. بنابراین در مجموعش کاروانهای راهی کربلا یک ابتکار بزرگ انقلاب بود که حادث شد و خیلی از این حرکت اثرات خیر زیادی می‌بینیم که انشاءالله امیدواریم به تحقق برسد.
* س: استراتژی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با جنگ تحمیلی و تغییر تاکتیکهای جنگی چیست؟
** ج: استراتژی نبرد ما از همان اول براساس تکلیف سنگینی بوده که بدوش ما گذاشته شد و آنهم آن بوده که در مقابل دشمنی که تجاوز کرده و اینگونه جنایت کرده و در مقابل سازمانهای بین‌المللی که نقش خودشان را انجام ندادند، حداقل در محکوم کردن چنین حرکت گستاخانه و جنایتکارانه‌ای که حکومت بعث عراق انجام داد ضعف نشان دادند. استراتژی ما از همان اوّل مبنی بر این بود که نبردی قاطع در سرکوبی دشمن باشد. نبردی که دفاع جمهوری اسلامی را در آینده تضمین کند مشخص است که در این استراتژی نمی‌‌توان برای پیشروی قوای اسلام حد و مرز تعیین کرد که مثلاً بگوییم به مرز که رسیدیم به اهداف خود دست یافتیم. در حالیکه این هم دلیل نمی‌شود که برای سرکوبی دشمن، از مرزها پیشروی کرده و بخواهیم خاک دشمن را در تصرف خودمان نگه داریم. بدیهی است که ما نیازی به خاک دشمن نداریم ولی بدنبال دشمن باید برویم.
باید با تاکتیکی برخورد کنیم که دشمن همه جا احساس جنگ بکند. این تاکیتک چند ماه است که بصورت محدود شروع شده و انشاءالله بصورت گسترده هم اگر زمینه‌ای فراهم بشود و مسئولین مملکتی صلاح بدانند مطمئناً ما اعلام خواهیم کرد.
* س: لطفاً خاطرات خود را در رابطه با حرکت افراد حزب‌الهی درون ارتش قبل و بعد از انقلاب بیان فرمائید؟
** ج: همانطور که می‌دانید بعلت اسضعافی که طاغوت برای ارتش ما ایجاد کرد، نه اینکه ابعاد مادی و مالیش را در نظر داشته باشیم بلکه در ابعاد معنوی ما ضربه‌های سنگینی را متحمل شدیم و این ضربات بقدری شدید بود که با به ثمر رسیدن انقلاب، وقتی ارتش را آزاد و مستقل دیدیم بلافاصله این استضعاف نمودار شد. استضعافی که در آن جدائی ارتش را از مردم و روحانیت می‌دیدیم. استضعافی که در آن ناآشنائی و ناآگاهی را نسبت به اسلام و مکتب می‌دیدیم. خوب این چهره بسیار نارسائی بود که از این استضعاف بوجود آمده بود ولی یک چیز که برای ما امید‌بخش شد این بود و عملاً هم تحقق پیدا کرد، که تمام این بافت ارتش از فرزندان همین مردم بودند. بنابراین ادامه پیشروی ما در نبرد بر این اساس است که دشمن را می‌خواهیم سرکوب کنیم و این دشمن ممکن است بعد از چند کیلومتر پیشروی سرکوب شود و یا حتی ممکن است لازم باشد تا بغداد هم برویم. این بستگی دارد که دشمن چه زمانی از پا در بیاید و اطمینان هم داریم که با این همه صراحتهائی که در اعلام سیاست جمهوری اسلامی از جانب ریاست محترم جمهوری اسلامی، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی و در ماورای همه اینها خود حضرت امام گویاست که تا صدام از پا در نیاید و بعث عراق سرنگون نشود نبرد ما ناتمام است. برای پیاده کردن چنین استراتژی، تاکتیک ما این است که هم بصورت محدود باید با دشمن بجنگیم هم گسترده. بنابراین پاسخ دقیق شما همین است که برای رسیدن به اهداف اصلی ما وقتیکه آزاد و مستقل شدند و حکومت و انقلاب به ثمر رسید ما مشاهده کردیم که پیوند ارتش خیلی زود با مردم و روحانیون برقرار شد. خیلی زود آشنائی و آگاهی اسلامی و مکتبی در ارتش ایجاد شد. در اینجا معلوم بود که اسکلت بافت کار روی دوش نیروی حزب‌الله ارتش است و این نیروهای حزب‌الله از همین تهران و مرکز شکل گرفته، تا جائیکه در بعضی از پادگانها شاید کارها از نظر بعد انقلابی روی دو، سه نفر می‌‌چرخید ولی الحمدالله با حاکمیت نیروهای حزب‌‌الله چهرهای متعهد و صادق و ایثارگر، در صحنه ارتش روز بروز شکوفاتر شدند بطوریکه الآن داریم به حالتی می‌رسیم که الحمدالله باید گفت نسل جوان می‌تواند امید زیادی داشته باشد که در کانون ارتش بعنوان آینده‌سازان ارتش می‌تواند انقلابی و متحول باقی بماند. البته کار زیادی دارد می‌شود که این موفقیت حاصل شود. من برای شما نمونه‌ای مثال می‌زنم. زمان بثمر رسیدن انقلاب ما در اصفهان بودیم و بخاطر دارم که وقتی 22 بهمن آمد یکباره دیدیم وضع پادگانها بهم ریخت. نیروهای وظیفه به سمت خانه‌هایشان رفتند. کادرها نمی‌دانستند چه باید بکنند و یک عده هم که از نظر افکار و عقاید وضع خوبی نداشتند می‌ترسیدند که به پادگان بیایند. در نتیجه در تمام پادگانها یک حالت غیر منسجمی بوجود آمده بود ما برای حفظ پادگانها، تعدادی از نیروهای انقلابی خود اصفهان را که می‌شناختیم مسلح کرده بودیم و از پادگان حفاظت می‌کردیم تا این نیروها بتدریج بازگشتند در حالیکه هنوز نسبت به کار در زمان انقلاب، ناآشنا بودند و اضطراب و نگرانی داشتند. تا زمانیکه این نبرد بوجود آمد. و اینجا جا دارد که از اثرات نبرد، به حادثه‌ای که در پاوه بوجود آمد اشاره کنم که یکدفعه با آن فرمان و حکم چند خطی امام در عرض 24 ساعت ارتش در همه جا متشکل شد چون اولین بار بود که فرمانش را از فرمانده کل قوا می‌گرفت و احساس مسئولیت بیرونی و درونی پیدا کرد. در اینجا نقش نیروهای حزب‌الله همیشه نقش تعیین‌کننده‌ای بود چه برای چنین حرکتها و تلاشها و چه برای اداره کردن بعضی از قسمتهای حساس و نمونه‌اش همین دانشکدۀ افسری است که الآن ما در آن هستیم. خوب اینجا چندین فرمانده عوض کرد و نتوانستند با روحیه انقلاب ارتباط و پیوند برقرار کنند تا اینکه شهید سرتیب نامجو که از دوستان قدیمی ما هم بودند و در جمع حزب‌الهی‌های ارتش بود و از قبل از انقلاب هم با این برنامه‌ها ایشان ارتباط داشت بر سر کارآمد و یک پایۀ قوی ریخت بطوریکه ما الآن بسیاری از آثار انقلاب و روحیۀ تحول را در این محیط از اقدامات ایشان می‌بینیم که بصورت پایدار نباشد که انشاءالله خداوند بواسطۀ این اعمال در آن دنیا به ایشان جز او اجر عظیم عنایت کند. بهر صورت الآن دیگر مبنا را بر این گذاشته‌ایم که تفکیک بین نیروهای حزب‌الله یا غیر حزب‌الله نیست بلکه محیط طوری است که هر کس که زمینه و ویژگی نیروی حزب‌الله را داشته باشد در محیط کارمان جوشان بشود یعنی بنا را در تقدم اول بر تعهد گذاشته‌ایم بعد تخصص و کارآئی و استقامت. که انشاءالله روز بروز داریم دقتها و ارزیابی‌ها را روی نیروهای انسانی بیشتر می‌کنیم چه نیروهایی که جدیداً وارد ارتش می‌شوند و چه نیروهایی که قدیمی هستند تا از طریق این ارزشیابی‌های‌ صحیح، بتوانیم جو حاکم را با روحیه انقلابی و اسلامی نگه داریم.
* س: با توجه به اینکه روزنامه رسالت تازه تأسیس می‌باشد و از طرفی حرکت جدیدی را می‌خواهد شروع بکند برای پیشرفت کار اگر پیشنهادی دارید بفرمائید؟
** ج: من با آن اطلاعات مختصری که در خصوص این روزنامه دارم از مسئولیتی که دست به کار شده‌اند و مدیریت می‌کنند و آشنایی که با این چهره‌ها دارم خیلی امیدوارم که این روزنامه، یک روزنامۀ بسیار محتوا و مفید بحال اجتماع باشد یعنی من اینطور استباط می‌کنم که روی مقدمات این کار سرمایه‌گذاری اساسی شده بنابراین چون در این مقطع زمانی این روزنامه شروع به کار کرده است فکر می‌کنم با بهره‌گیری از نارسائیهایی که در گذشته مطبوعات داشته‌اند که احتمالاً مسئولین امر هم در این مورد خیلی خوب آگاهند حتی در شاید بسیاری از همین نارسائیها به آنها انگیزه داده که چنین روزنامه‌ای را هم وارد صحنه بکنند و برای چنین انتشاری می‌توانند بهترین آغاز را داشته باشند و اگر در ادامۀ کار انشاءالله برادران ما که در این روزنامه مسئول هستند همچنان جو یکپارچۀ این مدیریت را حفظ بکنند و کسانی داخل این مسئولین نشوند که روحیۀشان و خط و خطوطشان مغایر با آنها باشد یا خط و خطوطی داشته باشند که واقعاً بر خط امام خدشه وارد کند. من مطمئنم که حفاظت خوبی هم می‌تواند داشته باشد چون معمولاً آغاز خوب داشتن برای اینکه تداوم پیدا کند باید اصالتهایش حفط شود. الآن نهادهای انقلابی‌مان هم که اینقدر مفید هستند برای اجتماع، تا روزی که اصالتهای خود را حفظ کنند می‌توانند مفید بودنشان را نیز حفظ کنند. اگر خدای نکرده خدشه‌ای به اصالتهای آنها وارد شود مطمئناً ضربه می‌بینند و دشمنان هم در کمین هستند که استفاده بکنند. بنابراین من چیز دیگری غیر از این به نظرم نمی‌رسد، جز اینکه از درگاه خداوند آرزو کنم که مسئولین این روزنامه انشاءالله موفق باشند کحه قدم خیر و اساسی در راه انقلاب اسلامی بردارند و روز بروز که بوجود آمده است ضرورتهای اجتماع ما را جوابگو باشند انشاءالله والسلام

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات