پايگاه بصيرت، گروه سياسي/ روزنامه افراطی «قانون» که سابقه اهانت به احکام مقدس اسلام و آیات قران و توهین به اقشار متوسط مردم را در قالب مباحث حقوقی دارد در یادداشتی عجیب از سخنان توهینآمیز مشاور رییس جمهور که برخی صنوف را به کم فهمی متهم کرده بود دفاع کرد! (پنجشنبه ۱۹ دي۱۳۹۲، شماره ۳۳۵، صفحه یک) روزنامه قانون پیش از این نوشته بود شهادت یک کارگر ساختمانی نباید با یک دندانپزشک مساوی باشد.
در ابتدای این یادداشت آمده است: «چندی است جریانهای سیاسی موسوم به "افراطی" و رسانههایشان بهطرز حیرتانگیزی علیه محمود سریعالقلم، استاد علوم سیاسی و مشاور رئیسجمهور، فعال شدهاند» در این فراز نویسنده با برچسب زدن به منتقدان آنها را افراطی نامیده است. روندی که متاسفانه پس از دولت یازدهم باب شده است و جریانی که خود را پیروز انتخابات میداند مدام ادعا میکند ما از نقد استقبال میکنم اما از آن سو، هر نقدی از طرف مقابل را با برچسب افراطیگری پاسخ میدهد. تا جایی که تهدید به انزوای کامل آنها نیز میکند!
نویسنده در ادامه ضمن توهین دیگری به جامعه ایرانی مینویسد: «عصبیت ساختاری و نهادینه شده در جامعه ایران متاسفانه بعضا حرف مبتنی بر عقلانیت را برنمی تابد ...»
چند هفته پیش، دکترسریعالقلم در نقد «پوپولیسم» در جامعه و سیاست ایران این پرسش را مطرح ساخت که: «یک راننده تاکسی که از 5 صبح تا 12 شب باید در این خیابان ها بدود ... سر چهارراه از او میپرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد؟»
نویسنده از اینکه برخی منتقد آقای سریعالقلم هستند و عدهای تاکسیران محترم این سخنان را توهین به خود تلقی کرده است بر آَشفته است تا نشان دهد استقبال از نقد در جریان موسوم به اعتدال چقدر بالاست! تا جایی که با کنایه تجمع تاکسیداران را سازماندهی شده میداند که خود نوعی توهین دیگری به این افراد است.
نویسنده در ادامه انتقادات جریان رقیب را به شکست انتخابات وصل کرده و آن را خلاف اخلاق دانسته و آنگاه میپرسد: «دکترسریعالقلم چه حرف ناخوشایندی زد که مستحق اینهمه ناسزا و چنین پروپاگاندایی باشد؟»
حامیان اعتدال برای توجیه توهین عجیب خود دچار تناقض در گفتار و رفتار شدهاند. بر مبنای این نویسنده اصولا دموکراسی را باید تعطیل کرد و به نوعی الیگارشی معتقد بود که فقط نخبگان باید در آن اظهار نظر کنند! آن هم نه تمامی نخبگان بلکه بخشی از نخبگان که حاکمیت را در دست دارند! لذا جا دارد امثال آقای سریعالقلم نقش مردم در حکومت را تبیین کنند. آیا مردم فقط هنگامه انتخابات به کار میآیند و پس از آن هر گونه رجوع به نظر مردم پوپولیسم حساب میشود؟ آیا در مسایل کلان ملی که در معیشت و زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد و برای حل مشکلات راههای گوناگونی وجود دارد مردم نباید نوع راه حل را خودشان انتخاب کنند؟ آیا شما اعتقادی به بصیرت و تحلیل بالای مردم ایران دارید یا خیر؟ تناقض اینجاست که اعتدالیون محترم همین مبنا و نظر پیش گفته را همه جا به کار نمیگیرند. آقای سریع القلم و نویسنده مدافع ایشان که صدا و سیما را نهادی پوپولیستی عنوان میکند خوب است پاسخ دهند آیا بحث رابطه با امریکا پس از سی سال، در این برهه زمانی یک امر کارشناسی و پیچیده در سیاست خارجی میباشد یا نه؟ اگر این چنین است «دستور برای برگزاری نظرسنجی از مردم درخصوص رابطه با آمریکا» چگونه قابل توجیه است؟(سایت انتخاب کد خبر: ۱۳۱۸۰۹)
آیا ایشان به رییس جمهور هم انتقاد دارد و این اقدام ریس جمهور را امری پوپولیستی میداند؟ آقای روحانی در این رابطه گفتند: «برخي ممکن است مخالف باشند و يا اعتراض کنند. حق آنهاست که اعتراض کنند، اتفاقا من خودم به دو دستگاه مهم نظرسنجي گفتم که در کشور نظرسنجي دقيق کنند و نظر مردم را بگيرند تا ببينيم اين حرکت دولت که گامي به پيش گذاشته است، چقدر موافق و چقدر مخالف دارد، حتي اگر مخالفين راه اين دولت يک درصد باشند، آن يک درصد حق دارند حرف بزنند و نقد کنند. منتها همه يادمان باشد که در صحبت، نقد و انتقاد حتما منافع ملي را در نظر قرار دهيم».
با توجه نظرات مشاور رییس جمهور باید این اقدام رییس جمهور را یک امر پوپولیستی بدانیم اما پس از ا��ن اظهارات رییس جمهور مشاوران و حامیان رییس جمهور زبان به اعتراض نگشودند!
از سویی دیگر عبارت «برخی پیام مردم در 24 خرداد را درک نکرده اند» ترجیعبند سخنان رییس جمهور محترم و تیم دولت در پاسخ به انتقادات و هر اقدامی است که مخالف نظر آنها باشند. حال سوال اینجاست این عبارت پر تکرار چه نسبتی با تعابیر مشاور رییس جمهور دارد؟ چرا اگر مجلس در یک بحث تخصصی و به قول آقایان پیچیده از یک وزیر سوال کنند مخالف پیام مردم عمل کرده است؟ طبق نظر ایشان در چنین مواردی پیام مردم صائب نیست بلکه نظر مختصصان باید مد نظر باشد چرا اینجا نباید گفت یک تاکسیدار و لبو فروش و کارگر ساده که به آقای روحانی رای دادهاند در مورد مسایل تخصصی وزارتخانهها دانشی ندارند لذا پیامشان هر چه بود در مورد کلیات بود و در مورد جزییات مسموع نیست!
نویسنده نوشته است: «مسئله انرژی اتمی نیز امروز از جملة مسائل عمومی کشور است. شهروندان ایرانی از هر قشر و طبقه و مسلکی میتوانند مطالبة حق تولید انرژی اتمی را داشته باشند. لیکن پرسش اینجاست که آیا رواست در حل مسئلهای به پیچیدگی مسئله اتمی که در تلاقی علم سیاست، اقتصاد و دانش و تجربة دیپلماتیک از یکسو و مسائل فنی مرتبط با فیزیک و دانش هستهای از سوی دیگر است، پیگیر نظر هر فردی با هر تخصص و میزان دانش باشیم؟» همین سوال را در مورد رای اعتماد به وزرا، سوال از وزرا و بسیاری از مطالب دیگر میتوان پرسید اما چرا بام آقایان دو هوا دارد؟ چرا در رای اعتماد وزرا برخی نمایندگان که منتقد کابینه بودند با تهدید مشاور دیگر رییس جمهور، آقای ترکان مواجه شدند که در یادداشتی از مردم خواست نمایندگان منتقد را در دور بعد مجلس تغییر دهند! (روزنامه شرق 23 مرداد 1392) آیا جا ندارد اینجا بگوییم رای اعتماد یک فرایند پیچیده است و شهروندان ایرانی نباید در مورد آن نظر بدهند چه برسد که از آنان بخواهیم آن را نگاه کنند و دستمایه رای بعدی خود قرار دهند؟ اینجا هم بگوییم «بیتردید گفتة دکترسریعالقلم درست است و در چنین مسئلهای رای اصحاب علم و خبر صائب است» نه رای مردم!
نگاه تحقیرآمیز به دیگران، انتقاد مهمی است که منتقدان به مشاوران آقای رییس جمهور دارند. در سخنان آقای سریع القلم و همین یادداشت حامی ایشان چنین نگاهی موج میزند، نگاهی که نظرات دیگران را غیر تخصصی، افراطی و بیارزش میداند و تنها به آنچه خود میگویند اعتقاد دارند و البته از سویی با بازی با الفاظ از انتقادپذیری و قبول انتقادات سخن میگویند!
در همین یادداشت روزنامه قانون، نویسنده به طرح مجلس برای بحث هستهای اشاره میکند و میگوید: «مسئله هستهای نه تنها در حیطة دانش رانندگان تاکسی نیست که بسیاری از سرآمدان سیاسی هم فاقد دانش و در نتیجه صلاحیت در تاثیرگذاری در این زمینه هستند.» چنین نگاهی توهینآمیزی نه تنها مردم بلکه متخصصان و نخبگان مخالف خود را هم تحقیر میکند و برای آنان حق اعلام نظر قائل نمیشود و این چیزی جز دیکتاتوری مدرن نیست! ایشان طرحی که 110 نماینده مجلس آن را امضا کردهاند فاقد نگاه تخصصی میداند و مینویسد: «آیا جای آن نبود که نمایندگان جریان مزبور از مشاورة چند متخصص دیپلماسی و دانشگاهی پیش از تدوین چنین طرحی بهره میجستند؟»
به نظر منظور نویسنده از چند متخصص و دانشگاهی یعنی «ما» و به تعبیری چون نماینگان مجلس با «ما» مشورت نکردهاند طرحشان فاقد ارزش است.
حامیان اصلاحات که روزی معتقد بودند اگر به مردم مرگ موش مفت هم داده شود صف میایستند (مشروح مذاکرات مجلس ششم 28/1/81)، خوب است به جای فرافکنی و مغالطه صریحا اعلام کنند مردم برای آنها فقط در ایام رای به کار میآیند و نگاه آنها به مردم نگاه ابزاری است. گر چه در سخنانشان از مردم بسیار میگویند و ژست دموکرات به خود میگیرند اما در عمل مردم وقتی خوبند که به آنها رای بدهند حتی اگر با کمتر از یک درصد آرا مجاز به پیروزی باشند! لذا همین مردم اگر در انتخابات 88 به رقیب اینها رای 65 درصدی بدهند مردمی هستند که با یک گونی سیبزمینی گول میخورند و به خاطر مقداری پول و وعده رایشان عوض میشود! اگر همین مردم روز نه دی حضور اکثری در خیابان داشته باشند مهم نیستند و نباید به آن پرداخته شود اما اگر همین مردم به خاطر یک درصد به کاندید مورد نظر آنها رای دهند پیامشان مهم است!! اما اگر در مورد ادامه دادن سفرهای استانی و مسکن مهر، انرژی هستهای و ... نظر بدهند نظرشان بیمورد و بیارزش است و صائب نیست. در مورد مردم که جای خود دارد حتی نخبگان هم اگر همراه ایشان نباشند نخبگیشان ارزش ندارد!