پایگاه بصیرت،غرب، بويژه آمريكاييها و تحليلگران سياسي آنها در خصوص انتخابات اخير ايران در چهار مقطع اظهار نظر و موضعگيري نمودند. مراحل چهارگانه رفتار رسانهاي و موضعگيري مقامات غربي به ويژه آمريكاييها در خصوص انتخابات ايران عبارتند از:
1- رفتار غرب در مرحله قبل از انتخابات: چند ماه قبل از آغاز تبليغات رسمي نامزدها، عمده موضعگيريهاي مقامات سياسي غرب و انعكاس رسانهاي آنها حول چند محور صورت بندي ميشود.
الف : ادعاي آزاد نبودن انتخابات ايران؛ دعوت از مردم به عدم شركت در انتخابات به دليل اينكه آراي آنها در تغيير دولت تأثيري ندارد و سران اصلي نظام به هر شكل شده همين دولت را پيروز انتخابات اعلام خواهند كرد، اولين موضع غرب و رسانههاي آنها در خصوص انتخابات دهم است. افراط رسانههاي آمريكايي در تبليغ اين خط حتي صداي برژينسكي مشاور امنيت ملي دوران رياست جمهوري كارتر كه هماكنون رئيس مؤسسه مطالعات استراتژيك و امور بينالملل واشنگتن است را نيز درآورد: «وقتي درباره ترويج
دموكراسي در ايران صحبت ميكنيم بايد به خاطر داشته باشيم كه هم اكنون هم نوعي دموكراسي در ايران وجود دارد كه ما آن را معمولا ناديده ميگيريم. به عنوان مثال در انتخابات اخير در ايران ما واقعا نميتوانستيم با قاطعيت پيشبيني كنيم چه كسي پيروز انتخابات خواهد بود.»
ب: تشكيك در سلامت انتخابات: در هر انتخاباتي غرب تلاش ميكند به نوعي در روند و نتايج انتخابات دخالت و تأثير گذار باشد. حركتهاي مذبوحانه غرب دامنهاي از ترديد، تشكيك و تخريب گرفته تا تهديد و يا اظهار تمايل به گروه يا فردي خاص را در برميگيرد. در انتخابات دهم نيز اين رويه در اظهارنظر مقامات آمريكايي و صهيونيستي و توصيههاي ده گانه سازمان سيا ادامه يافت. از يكي دوماه مانده به انتخابات، دشمنان خارجي و به تبع آنها برخي از وابستگان ازجريانات سياسي در داخل، بر روي سلامت انتخابات ايران شبههافكني كردند. از باب نمونه ميتوان به مقاله "دانيل كالينگرت" عضو برجسته سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) اشاره نمود كه در سايت گذار، ارگان اينترنتي خانه آزادي كه خود وابسته به سازمان سيا ميباشد منتشر شد و صريحاً دستورالعملي را براي شبههافكني در انتخابات آن هم در پوشش صيانت از آراء صادر كرد: «بايد با انتخابات مهندسي شده مقابله كرد و از آراء مردم صيانت نمود. افشاي اعمال كنترل در انتخابات در سرنگوني حاكمان ديكتاتور صربستان در سال 2000 و در گرجستان در جريان انقلاب سرخ سال 2003، در اوكراين در جريان انقلاب نارنجي سال 2004، در قرقيزستان در انقلاب لاله سال 2005 ميلادي موثر واقع شد،( خبرگزاري ايرنا، 14/2/88.) تشكيل كميته صيانت از آرا از سوي كانديداهاي اصلاحطلب حاصل چنين القائاتي در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري ايران است.
ج: زمينهسازي براي براندازي نرم: پروژه براندازي نرم را اگر بخواهيم به لحاظ تاريخـي آن رديابي كنيم، به نظريه "قدرت نرم" جوزفناي ميرسيم. وي معتقد است كه ماهيت قدرت در دنياي كنوني تغيير كرده است و ديگر انبار پر از تسليحات، نيروي نظامي مقتدر و هواپيماي جنگنده ملاك قدرت نيست بلكه كشورهاي قدرتمند است كه بتواند ارزشهاي اقتصادي و فرهنگي خود را حاكم سازد و از نيروي انساني معتقد و با ايمان به آن ارزشها برخوردار باشد. به تناسب چنين تعريفي از قدرت نرم، براندازي نرم نيز بدون متوسل شدن به ابزار سخت نظامي صورت ميگيرد. دكتر "جين شارپ" ��راحتا دستورالعمل هاي براندازي نرم را در كتاب 70 صفحهاي خود توضيح ميدهد. ترجمه اين كتاب و تكثير پرشماره از آن در اين انتخابات بسيار به اغتشاشگران و طراحان داخلي بر اندازي نظام اسلامي كمك نمود.
در اين خصوص جمله خانم رايس در زمان تصويب بودجه 75 ميليون دلاري براي حمايت از گروههاي طرفدار حقوق بشر در ايران، نمونهاي است كه نشان ميدهد زمينه سازي براي براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران در سطح كلان در بين سران كاخ سفيد مطرح بوده است.دومين نمونه از اين دست، تذكر سايت وزارت خارجه انگليس در چند ماه قبل از انتخابات دهم به كساني است كه قصد سفر به ايران را دارند. اين سايت در 16 اسفند 87 در هشداري جدي و به صورت معجزه آسايي به درستي پيش بيني ميكند: «امكان برگزاري تظاهرات ناگهاني خشونت آميز و حتي شورشهاي عمومي در ايران به طور قابل ملاحظهاي وجود دارد». توجه مجدد به واژگان تأكيدي اين سايت، اولين مطلبي را كه به ذهن متبادر ميسازد، چيزي جز دخالت روش مند و برنامهريزي شده روباه پير سياست در انتخابات اخير نيست.
سخنان توبيخآميز منوچهر متكي وزير امور خارجه كشورمان بعد از اغتشاشات اخير كه با احضار سفراي كشورهاي خارجي در جمع آنها صورت گرفت و از برخي اقدامات كشورهاي اروپايي در هفته قبل از برگزاري انتخابات پرده برداشت، به فهم روشنتري از ابعاد مداخلات انگليس كمك ميكند. متكي با اشاره به مداخلات انگليسيها در انتخابات ايران گفت: «انگليس در سه سطح رسانهاي اطلاعاتي و امنيتي از مدتها پيش انتخابات ايران را هدف گرفت بود. نخستين خطي كه آنها در پيش گرفتند، تحريم انتخابات و القاي آن در داخل ايران بود تا كسي مشاركت نكند. اقدام دوم انگيسي اعزام مسافراني بود كه با اهداف خاص اطلاعاتي و امنيتي به ايران ميآمدند، تعداد اين مسافران به حدي افزايش يافت كه پرواز معمولي و كوچك لندن به تهران به يك هواپيماي جمبوجت بوئينگ 747 تبديل شد. اقدام سوم ورود عملياتي برخي از كاركنان رده بالاي بومي و حتي كاردار انگليس سفارت خانه اين كشور در تهران به اغتشاشات است»
شاهد سوم براي زمينهسازي مداخلات غربي ها در انتخابات ايران با هدف براندازي نرم، مربوط به فعاليت مركز سابان متعلق به انديشكده آمريكايي بروكينگز است.
مركز "سابان" وابسته به انديشكده آمريكايي "بروكينگز" طي گزارش مفصل راهكارهاي لازم براي براندازي نرم در ايران و حمايت از مخالفان نظام را قبل از انتخابات طراحي كرده بود. مركز تحقيقات پيشرفته ضد تروريسم در پايگاه اطلاعرساني خود بخشها و ابعادي از اين پروژه را منتشر كرده است.( روزنامه رسالت، 24/4/88، ص 21.)
آنچه در محوريابي ذيلالذكر گزارش 160 صفحهاي مركز سابان مشهود است، "كار ويژه" اغتشاش عمومي، گسترش و سپس استمرار آن تا مرحله فروپاشي است كه خنثي كردن آن هوشياري عمومي را ميطلبد. در روزهاي اخير از سوي مركز سابان وابسته به انستيتوبرو كينگز ايالات متحده، با بررسي سناريوهاي مختلف عليه ايران در كنار گزينههاي مطرح ديپلماتيك و نظامي، موضوع تغيير حكومت در ايران را از طريق كودتاي مخملي با ايجاد اغتشاش و هدايت آن توسط اپوزيسيون تا مرحله فروپاشي و سپس حمله نظامي و اشغال كشور، در شرايط فعلي مناسبترين گزينه تشخيص داده است.
اين مركز در گزارشي با عنوان "كدام راه به سمت ايران" گزينههاي استراتژي جديدآمريكا در قبال ايران را بررسي كــرده است. اين گزارش توسط شش تن از استراتژيستهاي وابسته به انستيتو بروكينگز به نامهاي «كنت ام پولاك» مدير سابان «مارتين اينديك» سفير اسبق آمريكا در سرزمينهاي اشغالي، «دانيل ال باي من»، «سوزان مالوني»، «مايكل اي اهانلون» و «بوروس ريدل» تهيه شده است.
فصل ششم اين گزارش به عنوان "انقلاب مخملي"، مناسب ترين راه براي تغيير حكومت را حمايت گسترده از انقلاب مخملي در ايران دانسته كه در ادامه نيز آن را بهترين راهحل مشكلات آمريكا با ايران معرفي كرده كه كمترين هزينه را در بر دارد.
نويسندگان اين گزارش هدف اصلي اين گزينه را براندازي حكومت ايران و ايجاد حكومتي كه بيشترين همراهي را با منافع آمريكا داشته باشد، عنوان كرده و گفته اند كه تعامل با اپوزيسيون داخلي جمهوري اسلامي، برگ برنده اي در دست آمريكاست كه از طريق آن به ايران فشار وارد ساخته و رفتار حكومت ايران را تغيير دهد.
در ادامه اين گزارش به چهارچوب زماني اين سناريو اشاره شده و آمده است: «انقلاب مخملي نيازمند وجود رهبران محلي در صحنه است و لذا چارچوب زماني آن منوط به شرايط حادث شده و پيدايش اين رهبران محلي در آن شرايط خاص است كه ممكن است در چند هفته يا چند سال پديد آيد»
موسسه سابان در ادامه اين گزارش نگرشي كلي به اين سياستها را چنين شمرده است:
1- اين كه چگونه ميتوان جرقهاي زد تا انقلاب مخملي صورت گيرد هنوز مبهم است، زيرا انقلابهاي مخملي بسيار پيچيدهاند.
2- گفته ميشود كه مخالفان جمهوري اسلامي علاقه مند به آمريكا هستند لذا ميتوانند انقلابي را رقم بزنند كه به منافع آمريكا كمك كند.
3- ممكن است برخي رهبران پراگماتيست درون جمهوري اسلامي متوجه اصلاح دروني سيستم شوند و اتفاقي مشابه پرسترويكا و گلاس نوست شوروي در ايران پديد
آيد كه طي آن ابعاد رفرم بامباني آن حكومت در تعارض قرار گيرد و موجب فروپاشي و تحقق اهداف انقلاب مخملي شود.
4- همچنين ممكن است آشوبهاي خياباني مانند آنچه در عصر چائوشسكو در روماني و فرديناند ماركوس در فيليپين به وجود آمده، جمهوري اسلامي را متزلزل ساخته و فرو بپاشاند.
5- آمريكا بايد چند نقش متفاوت را در تحقق انقلاب مخملي در ايران ايفا كند؛ از جمله واگذاري كمكهاي مالي و حمايت از رهبران محلي انقلاب مخملي.
6- ريموندتانتر "از كميته سياست ايران ميگويد كه ما بايد از دانشجويان و ساير گروهها براي انقلاب مخملي حمايت مخفي كنيم. آنها به پول، فكس، اينترنت و حمايت معنوي نياز دارند.
7- آمريكا از طريق رسانههايي كه تحت حمايت او هستند مانند VOA راديو فردا، بايد افراد كم تر شناخته شده را به جامعه ايران معرفي كند.
8- لايحه حمايت از ايران آزاد كه در سال 2006 تصويب شده به حمايت مالي و سياسي از انجمن هاي جامعه مدني و حقوق بشري، مطبوعات ضد حكومتي ميپردازد.
9- دولت آمريكا برنامههايي تصويب نموده كه از طرح هاي تغيير حكومت در ايران حمايت ميكند.
10- همچنين استراتژيست هاي انديشكده آمريكايي بروكينگز حمايت آمريكا از اپوزيسيون ايراني، حمايت آمريكا از رهبران محلي اپوزيسيون،خنثي كردن توانايي دستگاههاي امنيتي ايران در مقابله با انقلاب مخملي و نيازمندي به اطلاعات بينظير و دقيق و هم چنين پول قابل توجه را از الزامات جدي انقلاب مخملي خود ذكر كرده ند.
در ادامه اين گزارش دو گونه رهبر به شرح ذيل براي اجراي اين سناريو در نظر گرفتهاند.
الف ـ يافتن رهبران محلي مناسب كه شريك هاي بومي خوبي براي آمريكا در ايجاد آشوب باشند. طيف شناسي عناصر اپوزيسيون كه ميتوانند انقلاب مخملي را براي آمريكا توليد كنند، عبارتند از:
1ـ اصلاح طلبان؛ شواهد نشان ميدهد كه رفرميست ها درصدد ايجاد يك حكومت سكولار در ايران هستند.
2ـ روشنفكران؛ اين روشنفكران در دوره رئيس جمهوري خاتمي مشروعيت ديني نظام ايران را زير سوال ميبردند و اكنون نيز ميبرند، اما با سانسور روبرو شدهاند.
3ـ سازمانهاي دانشجويي، كارگري و جامعه مدني؛ دانشجويان و كارگران، پياده نظام انقلاب مخملي هستند كه در واقعه 18 تير 1378 در حمايت از خاتمي به صحنه آمدند. البته دفتر تحكيم وحدت اكنون خود بر سر اتخاذ استراتژي، درگير كشمكشهاي دروني است.
4ـ رضا پهلوي؛ وي به عنوان فرزند شاه سابق خود را كاتاليزوري (تسريع كننده) ميشناسد كه سلطنت مشروطه را در تقابل با ج��هوري اسلامي دنبال ميكند اما هواداري در ايران ندارد.
البته بسياري از رهبران اپوزيسيون عليه يكديگر عمل ميكنند. از اينرو، اكبر گنجي از ژورناليست هاي اپوزيسيون ميگويد كه اپوزيسيون سازمان يافته نيست و ما رهبر نداريم.
ب ـ تاكنون رهبر كاريزماتيكي براي اپوزيسيون ايران پيدا نشده است. در ادامه اين گزارش آمده است: «برنامهريزي براي حمايت از انقلاب مخملي در ايران خيلي بيش از آن كه تاكنون واشنگتن كمك كرده، براي ارتباطات و هزينههاي سفرها و ...، به پول نياز دارد. آمريكا بايد واقعيت فساد مالي در اپوزيسيون و هدر رفتن بخشي از اين پولها را بپذيرد.»
اين گزارش افزوده است: «مداخله در امور داخلي يك كشور ديگر براي موفقيت نيازمند اطلاعات دقيق است. آمريكا بايد از رهبراني در انقلاب مخملي حمايت كند كه توانمند باشند و توسط دستگاه امنيتي ايران خريداري نشوند. متأسفانه ما (آمريكا) در ايران سفارتخانه نداريم و امكان سازماندهي رهبران و اپوزيسيون را نداشته و ائتلافهاي درون ايران را متوجه نميشويم. جامعه اطلاعاتي آمريكا (شامل 16 سازمان اطلاعاتي) بايد براي كسب اطلاعات از درون ايران به جستجوي خود شتاب دهد.»
همچنين در بخش ديگري از اين گزارش با تأكيد بر لزوم مداخله نظامي آمريكا در امور ايران آمده است: براي تحقق يك انقلاب مخملي، حكومت ايران بايد اراده خود را براي برخورد و سركوب انتظامي آن از دست بدهد. بعيد به نظر ميرسد كه حكومت ايراني توانايي برخورد قهر آميز با انقلاب مخملي را نداشته باشد. اگر تجمعاتي در ايران صورت گيرد و ارتش سپاه پاسداران و بسيج و پليس، آن گونه تضعيف نشده باشند كه كنار بنشينند در آن صورت بايد براي مداخله نظامي و دفاع از آن تجمع كنندهها آماده شود.
استراتژيستهاي مركز آمريكايي سابان تغيير حكومت ايران و از بين رفتن يكي از اصليترين دشمنان آمريكا با هزينه بسيار پايين و بدون تهاجم تمام عيار با انقلاب مخملي، تضعيف حكومت ايران و تغيير رفتار آن در صورت عدم تحقق انقلاب مخملي، قويتر كردن نفوذ اطلاعاتي آمريكا در ايران و رهايي آمريكا از عدم تعهد به تغيير رژيمهاي خاورميانه و تحقق شعار دموكراسي با تغيير حكومت در ايران را از جمله محاسن اين سناريو دانسته است. از سوي ديگر نشريه فارين پاليسي چاپ آمريكا از كمك مالي موسسه ان اي دي (موسسه ملي وقف براي دموكراسي) به حاميان موسوي براي براندازي نرم در ايران خبر داد.
"پاول روبرتس" معاون اسبق وزارت خزانه داري آمريكا در گفتوگو با نشريه فارين پاليسي اعلام كرد: «ان.اي.دي در طول دهه گذشته ميليونها دلار را صرف براندازي نرم در كشورهايي همچون اوكراين و صربستان كرده است؛ بخشي از اين پول هم به دست حاميان موسوي كه با سازمانهاي غير دولتي در خارج از ايران كه ان اي دي بودجه آنها راتأمين ميكند ارتباط دارد رسيده است».( روزنامه كيهان، 18/4/88، ص 16.)
2- رفتار غرب در ايام تبليغات رسمي كانديداها: رفتار غرب در اين برهه با تشكيل جلسات كارشناسي و ارائه تحليلهاي جهت دار براي هدايت مردم به سمت كانديداي خاص كه متعلق به اردوگاه دوم خرداد بود، به شدت پيگيري و از طريق شبكههاي ماهوارهاي چون بي بي سي فارسي انگليسي، VOA آمريكا و رسانه هاي ديگري چون، CNN، ABS، واشنگتن پست، نيويورك تايمز، اكونوميك، فرانس پرس، راديو دويچه وله آلمان، راديو اسرائيل و ... 24 ساعته بر روي آنتن گذاشته ميشد. رسانههاي جمعي و فراگير غرب نظير BBC، CNN و VOA و خبرگزاريهايي چون AP، رويترز، فرانس پرس و .... بيش از آنچه به عنوان نقش اطلاعرساني در فضاي رسانه اي تعريف شود، در فضاي بينالمللي نقش امنيتي و سياسي دارندو نيات صاحبان سياسي خود را اجرا ميكنند. و متأسفانه فقدان نهادهاي نظارتي حرفهاي و ورود آسان به نظام رسانهاي كشورمان بدون هرگونه ملزومات حرفه اي بيبندوباري رسانه اي و ضربهپذيري رسانه اي كشورمان را موجب شده است. در ايام تبليغات انتخابات رياست جمهوري ايران كشورهاي غربي با ايجاد هزاران پايگاه اينترنتي براي پوشش اخبار ايران، دروغپردازي، ترويج شايعات هدفمند و تحريك مردم پرداختند. روزنامه كويتي السياسه در گزارش تحليلي با عنوان "سرخوردگي بيسابقه اسرائيل" به قلم محمود حنفي نوشت: «اسرائيلي ها بيش از 20 هزار پايگاه اينترنتي ايجاد كردند تا جوانان ايراني را مخاطب قرار دهند و مزدوران سازمان سيا و همه دستگاههاي اطلاعاتي غرب تمام توان خود را به كار بستند تا در ايام تبليغات توجهها را به سمت كانديداهاي طرفدار غرب و پس از برگزاري انتخابات، آتش آشوبها را شعلهورتر كنند.»( خبرگزاري فارس، 20/4/88، كدخبر: 8804200788)
از سوي ديگر در هفتههاي منتهي به انتخابات و جريانهاي بعدي، شاهد هجمـــه تبليغي و جنگ رواني عليه جمهوري اسلامي بوديم كه توسط سايتهاي ارتباطات اجتماعي مانند "فيس بوك"، "تويتر" و "يوتيوب" صورت ميگرفت. سايتهاي ارتباطات اجتماعي در ظاهر به منظور ايجاد فضايي براي حضور الكترونيكي افراد در جامعه چند صدايي غرب و بيان ديدگاه ها، پيدا كردن دوست، ارتباط با دوستان و فرستادن پيامهاي گروهي عمل ميكنند اما در باطن اغلب اين وبگاه ها در خدمت بنگاه هاي خبري و اطلاعاتي قرار داشته و با جمع آوري اطلاعات شخصي افراد اقدام به پرونده سازي و بعضاً عضوگيري براي سازمان هاي جاسوسي و تروريستي غربي مينمايند و در خدمت عقبه اصلي طراحي كننده اين اقدامات در حوزه جنگ رواني سايبرنتيك قرار دارند و در حال پيگيري اهداف از پيش تعيين شده هستند.
در اين خصوص اشاره خانم هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا در گفت و گو با CNN جالب توجه است. وي گفت: «ما از شبكههاي اجتماعي فيس بوك و تويتر كه ميخواستند فعاليتهاي خود را به خاطر تعميراتي در سيستم هايشان تعطيل نمايند، خواستيم اين كار را به خاطر پوشش وقايع انتخاباتي ايران به تعويق بياندازند و همچنان به كاربران ايراني ارائه خدمت نمايند»
شايعه سازي و اجراي سياست «اسب تروا» و دوباره بستهبندي كردن مطالب جعلي در پوشش افراد حقيقي بر روي سايت هاي ارتباطات اجتماعي از كاركردهاي اين شبكه ها در فضاي انتخابات ايران بود. سايت
"فيس بوك" در هفتههاي منتهي به انتخابات به لحاظ عضوگيري و به طريق هرمي در ارتباط اجتماعي و هفته بعد از انتخابات به لحاظ آموزش حملات تخريب آميز به خصوص حملات اينترنتي داس به سايت ايران و آموزش تخريب اموال عمومي و بانكها نقش اساسي ايفا كرد. در دادگاه پنجم متهمان به اين بخش از جرايم اينترنتي و چگونگي طراحي و ايجاد سايتهايي در داخل با نامهاي جمهوريت، موج سبز و... اشاره و اعتراف شده است. در كنار سايت فيس بوك سايت ديگري كه در خدمت
امپراتوري خبري دشمن فعاليت جدي مينمود، سايت "تويتر" بود. عملكرد "تويتر" به
صورت يك وبلاگ خلاصه و شبيه به پيامكهاي اس ام اس بوده و براي تهييج و هماهنگي سران اغتشاشات با اعضا و هوادارانشان در ايران به قصد تجمع، خرابكاري و اغتشاش مورد بهرهبرداري قرار گرفت. "تويتر" امكان ارسال ارزانتر و آسانتر از پيامك را به تعداد زيادي از كاربران فراهم ميآورد. پشت پرده و گرانندگان اصلي اين شبكههاي ارتباطات اجتماعي، يهوديان داراي گرايشات صهيونسيتي هستند.
در همين راستا به نكتهاي كه "محمد حسين هيكل" تحليلگر برجسته و روزنامه نگار مصري ميگويد، ميتوان در خصوص دخالت وقيحانه غرب در انتخابات ايران اشاره كرد. وي مينويسد: «فقط دو روز مانده به انتخابات ايران، 18 هزار پيام با موضوع تقلب و ضرورت اعتراض به آن در سرويس اينترنتي تويتر منتشر شد كه بعدها مشخص شد اين پيامها از سوي كاربران اسرائيلي ارسال شده است. «وي با بيان اينكه انكار دخالت بيگانگان در ناآرامي هاي ايران مشكل است و نميتوان اين دخالت را ناديده گرفت، تصريح كرد:«ايران به گونهاي كه انتظار نميرفت مورد هدف و حمله قرار گرفت.» هيكل از تحركات عليه ايران در قبل و بعد از انتخابات به عنوان «جنگ بدون» مرز ياد كرد و گفت : «هزاران سايت اينترنتي در روزهاي قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري ايران فعال شدند كه كارشان دستپاچه كردن نظام و تحريك مردم به ابزار خشم نسبت به نتايج انتخابات بود و منبع بسياري از آنها اسرائيل بود».
اما در همين حال "اليوت انگل" يك سناتور دمكرات و حامي اوباما با دخالت در امور داخلي ايران به حمايت از آشوبگران در تهران پرداخت و در گفت و گو با تلويزيون فارسي صداي آمريكا اظهار داشت: «ما كه در آمريكا نظاره گر ايستادگي هزاران هزار ايراني براي باورهايشان هستيم، عميقاً آنها را ستايش ميكنيم» وي كه مدعي بود قصد دخالت در امور ايران را ندارد، در پاسخ به سوالي در خصوص انتخابات خواستار حضور ناظران بينالملل و آمريكايي در انتخابات ايران شد و گفت: «اگر اين ناظران در انتخابات باشند آن انتخابات، آزاد و عادلانه خواهد بود.»( نشريه صبح صادق، ش 407، 22/4/88، ص9.)
3- موضعگيري و رفتار رسانهاي غرب در روز رأي گيري: رفتار فشرده رسانهاي غرب در قالب تشكيل ميزگرد سياسي و مصاحبه با افراد ضد انقلاب خارج نشين يا مصاحبه با افرادي از داخل كشور و همچنين پخش كليپ هاي موزيكال تحريك كنند در روز رأي گيري، يعني 22 خرداد از ساعت 8 تا 11 شب ادامه يافت. در اين روز بر خلاف روزهاي قبل و بعد از انتخابات حتي يك گزارش منفي نيز مشاهده نميشود بلكه به نظر ميرسد رسانههاي غرب بعد از نااميدي از حضور مردم تاكتيك خود را اينگونه طراحي كردند كه با ترسيم فضاي كشور به نفع كانديداي دوم خردادي، انتخابات را سالم، امن و مشاركت سياسي مردم را فوقالعاده گزارش نمايند. زيرا آنها نيز مانند بسياري از سران اصلاحات در داخل ميپنداشتند هر چقدر مشاركت سياسي مردم و حضور آنها در پاي صندوقهاي رأي بالاتر باشد، شانس پيروزي و رأي آوري كانديداي دوم خرداد بيشتر است. "هيلاري كلينتون" وزير امور خارجه امريكا در روز 22 خرداد در مصاحبهاي ميگويد: «اينكه مردم ايران ميخواهند صدا و آرايشان شنيده و شمرده شود، علامت بسيار مثبتي است. آمريكا از اظهارنظر درباره انتخابات ايران خودداري كرده است، اما مسلماً اميدوار است نتيجه آن بازتاب اراده حقيقي و آرزوي مردم ايران باشد. ما خواستار شمارش آراء به صورت عادلانه و شفاف هستيم و از برخي گزارشهاي واصله عميقاً نگران هستيم. ما وضعيت متحول ايران را لحظه به لحظه زير نظر داريم اما همانند ديگر نقاط جهان منتظر و نظارهگر اين هستيم كه ببينيم مردم ايران چه تصميمي ميگيرند.»( سايت بصيرت، 22/3/88.)
سخنگوي وزارت خارجه آمريكا هم در همان روز گفت: «همانند ديگر نقاط جهان مناظرات قوي و پرشور انتخابات به خصوص در ميان جوانان بر ما تأثير گذاشت. ما همچنان كل وضعيت را به صورت دقيق، به خصوص گزارشهاي مربوط به اختلالات رازيرنظر داريم.»(همان)
" رابرت گيتس " وزير دفاع آمريكا هم گفت: «هيچ اهميتي ندارد كه چه كسي انتخاب ميشود. ما منتظر ميمانيم و ميبينيم كه چه نوع سياستهايي توسط افراد، انتخاب شده و دنبال ميشود. سياستهاي ايران وابستگي كمتري به شخص مجري آن را دارد.» (همان)
روزنامه انگليسي گاردين هم در تحليلي نوشت: «تاريخ به غرب ثابت كرده است كه احمدينژاد به هيچوجه با غرب كنار نميآيد ولي اصلاحطلبان موضع نرم و خنثي تري در مقابل غرب خواهند داشت. به همين دليل اگر يك اصلاحطلب در ايران مثل ميرحسين موسوي رأي بياورد، به نفع غرب خواهد بود؛ زيرا رابطه بهتري با ��رب خواهد داشت.»
4- موضعگيري و رفتار رسانه اي غرب در بعد از انتخابات: البته اين بخش بايد در دو قسمت مورد بررسي قرار گيرد؛ بخش اول از آغاز اغتشاشات تا زمان برخورد و مديريت آنهاست و بخش دوم مواضع غرب پس از مديريت اغتشاشات است. حضور 40 ميليوني مردم در پاي صندوقهاي رأي و انتخاب دكتر احمدينژاد با بيش از 24 ميليون رأي براي غربيها و رسانه هاي دروغپرداز آن، چنان سنگين و شوك آور بود كه تا ساعتها پس از اعلام رسمي نتايج آراء نتوانستند خبري يا تحليلي مخابره نمايند اما پس از اينكه از اين شوك بيرون آمدند، زمزمهها و جنجال هايي مبني بر تقلب و تخلف سردادند كه از ماهها قبل براي آن زمينه چيني و سند آفريني كرده بودند.
بررسي خط خبري رسانههاي خارجي از نخستين ساعت شروع شمارش آراي انتخابات بيست و دوم خرداد نتايج قابل تأملي به دنبال دارد. نتايجي كه حاكي از پيگيري نوعي خط آشوب از طرف بعضي شبكههاي خبري انگشت شمار وابسته به جريان ليبرال سرمايهداري مانند تلويزيون بي بي سي انگليس، العربيه عربستان، صداي آمريكا و الجــــزيره
ـقطر و بازتوليد آن در خطوط خبري و گزارشهاي ساير خبرگزاريهاي خارجي و بعضا داخلي است.
بي.بي.سي اولين شبكه خبري بود كه نتيجه انتخابات ايران را در نخستين ساعات پايان انتخابات با تيتر «هر دو رقيب انتخابات ايران اعلام پيروزي كردند.» منعكس كرد. اين رسانه هنوز كمتر از دو ساعت از بسته شدن آخرين شعبه رأي گيري نگذاشته بود كه اولين خبر از انتخابات ايران را با اين تيتر منعكس كرد. آسوشيتدپرس، "ياهور نيوز" شبكه FORBE، سي بي اس نيوز و دهها شبكه، سايت و خبرگزاري تقريباً بدون هيچ دخل و تصرفي همين تيتر را روي تلكسهاي خود قرار دادند و يا آن را از طريق سايتهاي اينترنتي منعكس كردند.
رسانههاي بيگانه و در صدر آنها بي بي سي و تلويزيون فارسي صداي آمريكا و رسانههاي رژيم صهيونيستي كه تكليف شان مشخص است كه تا قبل از روز انتخابات در فضايي آرام تر و «البته به اميد تغيير» حضور جوانان در خيابانها را نشان ميدادند و مناظره تلويزيوني و اظهارات نامزدها را منعكس ميكردند! براساس خط مشيهاي تعريف شده براي آنها از سوي استكبار جهاني به يكباره چرخش عجيبي پيدا كردند. آنها از همه ظرفيتها و آدمها كه ظاهرا همه كارشناس مسائل ايران و خاورميانه و جهان هستند! استفاده ميكنند تا سلامت انتخابات را زير سؤال ببرند. رسانههاي مورد بحث همه همت خود را گذاشتند تا شايد در گوشهاي از ايران به نوعي ناآرامي دست يابند و نام اين حركت مذبوحانه و جنگ رواني را دموكراسي و انعكاس ديدگاههاي مردم ايران بنامند. اين رسانههاي معلوم الحال با نمايش صحنههايي از برخورد مأموران نيروي انتظامي با افرادي كه به صورت غير قانوني در خيابانهاي تهران براي مردم و تردد خودروها مانع ايجاد كرده بودند، و با حرارتي زايدالوصف تعبير به وجود خشونت در خيابانهاي تهران ميكردند و با استفاده از كارشناسان به اصطلاح منطقه اي در راستاي جنگ رواني تلاش
ميكردند كه بگوند «اين تازه اول كار است.» (ماهنامه پيام انقلاب، ش 24 ، تيرماه 1388، ص 10 و 9)
"جوزف بايدن" در روز 24 خرداد با اعتراف به دخالتهاي آشكار امريكا در امور داخلي ايران ميگويد: «من ترديدهايي در مورد نتايج انتخابات ايران دارم اما تا زمان بررسي كل روند، اظهار نظر نميكنم. حكومت ايران مردم را سركوب كرده است كه سؤال برانگيز است. آراء قوي احمدينژاد براساس تحليلهاي قبل از انتخابات غير محتمل است آيا اين پاسخ است آيا اين پاسخ صحيح است آيا اين خواسته مردم ايران است ... منافع ما در قبل و بعد از انتخابات ايران عوض نشده است. ما از آنها ميخواهيم كه از تلاش جهت دستيابي به سلاح اتمي و يا داشتن اين تسليحات دست بردارند و دوم آنكه حمايت از ترور را متوقف كنند. گفت و گو با ايران پاداشي در قبال رفتار خوب آنها نيست.» (سايت بصيرت، 26/3/88)
اوباما رئيسجمهور آمريكا نيز فرداي آن (25 خرداد) با اتخاذ موضعي دو پهلو ميگويد: «من از وضعيت فعلي ايران كه در تلويزيون ميبينيم رنجيده خاطر هستم. ارزشهايي مثل آزادي عقيده و ... ارزشهاي جهاني هستند كه بايد مورد احترام قرار گيرند. اينكه چه كسي رهبري ايران را بر عهده گيرد، مربوط به مردم است اما ساكت نشستن هم غلط است و بررسي درباره انتخابات نبايد به همراه خونريزي باشد.» (همان)
"پل وولفوويتز" معاون وزير جنگ در دولت بوش كه از نظريه پردازان كليدي نومحافظه كاران و از طراحان اصلي جنگ عليه عراق بود در گفت و گو با سي ان ان گفت: «به نظر من لازم است آمريكا با موسوي تماس مستقيم بگيرد و البته اگر او مايل به ارتباط نباشد نبايد ما اصرار كنيم. اما در هر حال بهتر است او بداند كه مي تواند يك خطارتباط مستقيم با ما داشته باشد.» (همان)
وولوفووينز كه صهيونيست بودن او و همچنين ارتباطش با برخي ايرانيان ضدانقلاب و وابستگان رژيم پهلوي در آمريكا مشهور است با اشاره به اظهارات اوباما مبني بر ضرورت پرهيز از دخالت مستقيم دولت آمريكا در ايران ميگويد: «من اين نگراني را ميفهمم. ما نبايد به گونهاي عمل كنيم كه به مخالفان حكومت ايران انگ عوامل داخلي آمريكا بخورد اما به نظر من مخالفان حكومت به طور كاملاً روشن نشان دادهاند كه خواهان حمايت و كمك جهان هستند.»
پلو وولفوويتز و "ديويد گرگن"، تحليلگر ارشد سي.ان.ان كه همراه او در اين گفتگو شركت كرده بود، تأكيد كردند كه آمريكا بايد به اتفاق ديگر كشورهاي غربي و حتي برخي متحدين خود در منطقه همچون تركيه و افغانستان كه انتخاب مجدد رييس حتي برخي متحدين خود در منطقه همچون تركيه و افغانستان كه انتخاب مجدد رييس جمهور كنوني را به رسميت شناختهاند، يك اعتراض جهاني به اين وضع راه اندازي كرده و از مردم ايران حمايت كند. وولفوويتز همچنين "موسوي" را «مردي بسيار شجاع» دانست كه «در حال مقاومت است و جان خود را در معرض خطر قرار داده است.
گاردين از قول اتحاديه اروپا تهديد كرد كه ممكن است به نشانه اعتراض به دستگيري و بازداشت تعدادي از كارمندان بومي سفارت بريتانيا در تهران سفرايش را از تهران فرا بخواند.
از سوي ديگر گروههاي حقوق بشري در روزهاي پس از اغتشاشات با فرار به جلو و بدون اشاره به نقش غرب در اغتشاشات از دبير كل ملل خواستند كه براي بررسي
آنچه خشونت عليه معترضان به نتايج انتخابات خواندهاند، به ايران سفر كند يا فرستادهاي ويژه به ايران بفرستند. "بان كي مون" نيز در واكنش به اعلام نتيجه انتخابات رياست جمهوري ايران تأكيد كرد كه خواست واقعي ملت ايران بايد محترم شناخته شود. وي سپس قول داد كه مناقشاتي را كه در پي اين انتخابات در ايران رخ داده، از نزديك دنبال خواهد كرد.
بررسيها در خصوص مداخلات غرب نشان ميدهد كه برخي كشورهاي غربي چه قبل از انتخابات، چه حين انتخابات و چه پس از انتخابات در سه حوزه سياسي و رسمي، اطلاعاتي و امنيتي و رسانهاي مداخلات آشكاري عليه نظام اسلامي داشتهاند.
تقريباً اكثر كشورهاي اروپايي و آمريكا بر خلاف هنجارهاي شناخته شده بينالمللي به جاي اينكه مردم ايران را به سازو كارهاي دموكراتيك دعوت كرده و راهكارهاي قانوني را در اظهاراتشان مورد تأكيد قرار دهند، عموماً از بخشي از اغتشاشاگران و فرصتطلبان حمايت كرده اند. ترويج هرج و مرج و آنارشيسم و ونداليسم از سوي قدرتها و رسانههاي غربي به وضوح قابل رصد در مواضع رسانهاي آنهاست. بررسيها نشان مي دهد كه حتي يك جمله در اظهارات مقامات مدعي دموكراسي غربي وجود ندارد كه بتوان در آن ردپايي از دعوت به آرامش، مصالحه و رعايت قانون را مشاهده كرد. به برخي از اين اظهارات و موضعگيريهاي مداخله جويانه توجه كنيد:
ـ رئيس جمهور آمريكا در مصاحبهاي گفت: «ما از آنان (اغتشاشگران) حمايت ميكنيم. آنها در حال شكل دادن تاريخ ايران هستند و خود را در معرض خطر قرار دادهاند. جهان مشغول تماشاي ايران است و آمريكا از آنهايي كه در ايران دنبال عدالت از راههاي مسالمت آميزند حمايت مي كند».
ـ سخنگوي كاخ سفيد اقدامات عناصر اخلال گر را «فوقالعاده و شجاعانه» خواند.
ـ "ميرزا بيگ" ژنرال بازنشسته ار��ش پاكستان در اظهار نظري گفت: «سازمان سيا مبلغ 400 ميليون دلار در ايران هزينه كرد تا پس از انتخابات در اين كشور آشوب به راه بيندازد.»
ـ "كمال بنخاس" يهودي ايراني تبار در مصاحبه با راديو رژيم صهيونيستي گفت":« با برخي جريانهاي سياسي ايران در تماس بوده تا آنهارا در موفقيت براي كودتا عليه دولت كمك كند».
CNN-در گزارش تلويزيوني اعلام كرد: «آمريكا 10هزار ابزار جاسوسي براي افرادي در ايران در ارتباط با اغتشاشات اخير فرستاده است».
ـ مجله آلماني "اشپيگل" : «چند روزي است كه ديگر اعتراض عليه تقلب در انتخابات نيست بلكه هدف پايان دادن به جمهوري اسلامي است؛ دست به قضا موسوي بايد رهبر سرنگوني نظام ايران باشد».
ـ جزوزاليم پست: «نمايندگان حامي دولت هاي غرب در رام الله، قاهره، رياض و بيروت، اميدوارانه بحرانهاي اخير در ايران را سرآغازي بر براندازي دولت و نهايتا تعضيعف گروه هاي اسلامي در خاورميانه مي دانند».
ـ شيمون پرز: «اجازه دهيد جوانان صداي آزادي خود را در راه سياسي مثبت بلند كنند. اجازه دهيد زنان ايراني كه گروهي شجاع از مردم ايران هستند اشتياق خود را براي برابري و آزادي بيان اعلام كنند. من واقعاً نمي دانم چه چيزي ابتدا از بين مي رود؛ اورانيوم غني شده آنها با دولتشان. اميدوارم دولتشان از بين برد».
ـ گوردون براون، نخست وزير بريتانيا تصريح كرد كه دولت ايران بايد به "سؤالات جدي" در باره انتخابات مناقشه برانگيز رياست جمهوري اين كشور پاسخ دهد براون در باره نتيجه انتخابات رياست جمهوري ايران در پارلمان بريتانيا گفت: «نحوه برخورد دولت ايران با بحراني كه پس از انتخابات پيش آمده، ميتواند چگونگي روابط اين كشور با جامعه بينالمللي را تعيين كند». نخستوزير بريتانيا در ادامه افزود: «نحوه پاسخ دولت به تظاهرات معترضانه در روابط آتي ايران با ساير كشورهاي جهان تأثير خواهد گذاشت».
ـ وزراي خارجه بيست و هفت كشور عضو اتحاديه اروپا با صدور بيانيهاي اعلام كردند كه اين كشورها نتايج اعلام شده توسط ستاد انتخابات ايران و اعتراض تعدادي از نامزدهاي انتخاباتي در اين زمينه را با نگراني جدي دنبال مي كنند.
ـ آنجلا مركل، صدراعظم آلمان نيز در واكنش به انتخابات رياست جمهوري ايران تصريح كرد كه نشانه هايي از تخلف در اين انتخابات وجود دارد و آنچه را كه موج بازداشتها در ايران خواند محكوم كرد.
ـ همچنين "فرانك والتر اشتاين" ماير" وزير امور خارجه آلمان با اعلام احضار سفير جمهوري اسلامي در آلمان به وزارت خارجه اين كشور در ارتباط با ناآرامي هاي پس از انتخابات اظهار داشت: «ما برخورد نيروهاي امنيتي ايران با تظاهر كنندگان را به شديدترين نحو ممكن محكوم مي كنيم و با نگراني به سوي تهران چشم دوخته ايم».
وزير خارجه آلمان همچنين از موضع مشترك متحدان اروپايي اين كشور در اين زمينه خبر دادو اعلام كرد: «من امروز به اتفاق چندين تن از همتايان اروپايي خود از ايران خواسته ايم هر چه سريعتر در باره وقايع اين كشور و اتهامهاي مربوط به تقلب در انتخابات اطلاعرساني كند تا معلوم شود تا چه حد مي توان نتيجه انتخابات اين كشور را جدي گرفت».
وي همچنين با انتشار بيانيه اي روند برگزاري انتخابات در ايران را سؤال برانگيز خوانده و از مقامهاي ايراني خواست به ابهامهاي موجود پاسخ دهند.
ـ وزارت امور خارجه فرانسه هم با احضار سفير جمهوري اسلامي در آن كشور، نگراني دولت فرانسه را نسبت به نتايج اعلام شده انتخابات رياست جمهوري ايران به وي ابلاغ كرد.
ـ همچنين برنارد كوشنر وزير خارجه فرانسه از ايران به خاطر برخورد خشونت آميز نيروهاي پليس با تظاهر كنندگان معترض به نتايج انتخابات به شدت انتقاد كرد. وزير خارجه فرانسه با اشاره به مبارزات انتخاباتي در ايران گفت: «ما بسيار نگران هستيم. چرا كه روند گفت و گو در ايران در حال شكل گيري بود. فرانسه از اين بابت متأسف است كه اين روند گفت و گو واكنشي خشونت آميز را در پي داشته است.»
ـ فرانكو فرانتيني وزير امور خارجه ايتاليا گفت: «تحولات ايران را با دقت دنبال ميكنند». وي با انتشار بيانيه اي خواستار آن شد كه دولت ايران اطمينان بدهد نتايج اعلام شده انتخابات رياست جمهوري بازتاب دهنده خواست ملت ايران است. وزير خارجه ايتاليا كه كشورش روابط اقتصادي گستردهاي با ايران دارد همچنين ابراز اميدواري كرد كه اوضاع در ايران به خشونت بيشتر منتهي شود.
ـ لورنس كنن وزير خارجه كشور كانادا نيز مراتب نگراني شديد كشورش را از روند برگزاري انتخابات در ايران اعلام كرد و اظهار داشت: «گزارش هاي مربوط به حمله نيروهاي امنيتي به مخالفان وايجاد محدوديت براي آنها ما را به شدت نگران كرده است».
اما پس از اينكه طراحي دشمنان خارجي و ايادي داخلي آنها با هوشمندي رهبري، مردم و مسئولان امنيتي و نظامي كشور بويژه حضور مقتدرانه بسيج در سطح شهر تهران مديريت و كنترل شد و حلقههاي اصلي تصميم گير در پشت صحنه و هماهنگ كننده بين بخش هاي مختلف دستگير شدند، غرب در چرخشي 180 درجه اي از مواضع قبلي خود برگشت و مواضعي دال بر اينكه انتخابات وحوادث پس از آن مساله داخلي است و غرب نبايد در اين خصوص مداخله اي نمايد، اظهار تمايل براي حتي برقراري ارتباطات سياسي نمودند. به برخي از اين اظهار نظرها توجه كنيد:
ـ ايتاليا و فرانسه يك ماه پيش به بهانه انتخابات ايران و چالش هسته اي خواستار تحريم ها شده بودند. اما پس از كنترل حوادث، وزير خارجه ايتاليا پس از نشست گروه 8 اعلام كرد: «شرايط براي تشديد تحريم ها عليه ايران فراهم نيست».
ـ رئيسجمهور فرانسه نيكولاسار كوزي هم روز قبل از اجلاس گفت: «گروه 8 به ايران تا نشست بعدي در سپتامبر مهلت ميدهد و وضعيت تهديدات را در آن اجلاس بررسي خواهد كرد».
ـ اوباما هم تقريباً همين مواضع را تكرار كرد و بر خلاف واقعيت اجلاس مدعي شد: «گروه 8 بيانيه محكمي خطاب به ايران صادر كرد و اميدوارم سران ايران متوجه شوند كه مواضع دنيا روشن است. ما يقيناً نگران رويدادهاي منزجر كننده پس از انتخابات هستيم».
ـ انگليس كه خبيثانه ترين و مداخله جويانه ترين موضع را نسبت به انتخابات ايران و حوادث پس از آن اتخاذ كرد، نخستوزيرش قبل از سفر به ايتاليا براي شركت در نشست اجلاس گروه 8 كشور صنعتي در ايتاليا، مجبور به عقب نشيني از مواضع قبل شد و اعلام كرد: «انتخابات رياست جمهوري ايران يك موضوع ايراني است و هيچ ارتباطي به ما و ديگر كشورها ندارد. گفت و گو با ايران بهترين راه حل مشكلات است».
ـ راديو ضدانقلابي زمانه و دويچه وله آلمان نيز با اشاره تلويچي به شكست غرب و حمله به مردم و كارگران به دليل عدم همراهي با آشوبگران اعلام كردند: «امروز جنبش ما واقعاً جنبشي زنانه است. بسياري از فعالان كارگري ما مي گويند اي كاش مردان ما درايت و شجاعت زنان را داشتند.»
ـ نماينده دايم آمريكا در سازمان ملل، سوزان رايس هم پس از انتخابات فروكش كردن تجمعات گفت: «مشروعيت دولت ايران هر چند از جانب مردم ايران مورد توجه قرار گرفته است اما موضوع بسيار مهمي براي آمريكا محسوب نميشود. هدف آمريكا جلوگيري از رسيدن ايران به توان هسته اي است. و قايع پس از انتخابات در ايران مانع از تلاش ها براي تعامل ديپلماتيك با تهران نمي شود.»
در پايان به اظهارات "گري سيك" كه حاكي از هماهنگي كامل اصلاحطلبان با محافل خارجي در حوادث پس از انتخابات است و خطاب به گمارده هاي براندازي نرم در ايران گفته شد، اشاره مي شود زيرا مواضع فردي چون گري سيك كه مشاور اسبق امنيت ملي آمريكا و از تاثيرگذاران فعلي در تصميم سازي هاي سياسي آمريكا است، هم به عنوان نشانه شناسي براي شناخت رويكرد واقعي سياست خارجي ايالات متحده مناسب است و هم به عنوان چرايي شكست اين پروژه، از نكات آسيب شناختي خوبي برخوردار است. راه حل براي تداوم چنين پروژه هايي در آينده به طيف افراطي دوم خرداد ارائه ميدهد.
گري سيك به عنوان تحليلگر مجرب مسايل خاورميانه و به ويژه ايران در سايت
شخصي خود نوشت: «من به راههايي براي شكست اين كودتا با كمترين كشتار و خونريزي فكر مي كنم. در ذيل افكار و انديشه هايم را براي اجراي آنچه ارزش انجام دارد، مطرح مي كنم:
1- ما بايد توجه خود را به نقش روزافزون سپاه پاسداران و بسيج معطوف كنيم. اما چگونه اپوزيسيون مي تواند بدون جنگ و درگيري، آنها را خلع سلاح كند؟
2- در اينجا بايد از كلاوشوينز نظريه پرداز مورد علاقه ام در زمينه مسايل نظامي كمك بگيرم. استدلال او اين بود كه اساساً جنگ به حوزه و قلمروي اجتماعي تعلق دارد. امروزه، در ايران يك جنبش اجتماعي تلاش مي كند تا بدون توسل به رويارويي و تقابل نظامي و يا به عبارتي جنگ مدني (غير نظامي) در كارزار سياسي عليه نيروي نظامي به پيروزي برسد. از اين رو طبق يك مدل ديالكتيك حقيقي، استدلال كلاشويتز مردم را واميدارد كه در اين ارتباط به گونه اي كاملاً متفاوت انديشه كنند. اكنون نخستين سرنخ و نشانه در زمينه نحوه اقدام را در اختيار داريم.
3- طبق گفته كلاشويتز، هر ماشين نظامي يك مركز نقل دارد. چنانچه در صدد به حداقل رساندن خسارات و كوتاه كردن جنگ باشيد، اين (مركز ثقل) هدف و محور خواهد بود. همانگونه كه مطلع هستيم در ماه هاي آخر جنگ جهاني دوم، استدلال شماري از استراتژيست هاي آمريكايي اين بود كه امپراطور مركز ثقل ژاپن است. با تحت فشار قرار دادن وي، دولت نظامي نيز سقوط خواهد كرد. برخي در اين استدلال هستند كه اين، منطق نهفته در پس استفاده از يك بمب بود. حال مركز ثقل در ايران چيست؟ مايلم كه بگويم آن (مركز ثقل) در تمايز بين حوزهها و قلمروهاي مذهبي و غير مذهبي قرار دارد. سپاه پاسداران و بسيج را به طور موثر و كارا از ميدان خارج كنيد. تا اين اتفاق رخ ندهد، هيچيك از تلاش ها نتيجه نمي دهد.
4- خلاصه آن كه اپوزيسيون بايد در آرامگاه آيتالله خميني (ره) بست بنشينند (يك شيوه سنتي و مرسوم مورد استفاده عدالتخواهان در ايران).
جداي از موسوي و همسرش شماري از افراد كه صلاحيتشان در هاله اي از شك و ترديد قرار دارد و كساني كه طي دو دهه گذشته در عرصه سياست فعال نبودند، بايد به اين حركت بپيوندند. عليرضا بهشتي، همسر شهيد رجايي، همسر شهيد همت و برخي از اعضاي خانواده آيت الله خميني (ره) از جمله حسن، زهرا (عمهاش) و علي اشراقي (نوه آيتالله خميني) از جمله اسامي هستند كه به ذهن من مي آيد. حتي علي مطهري را نيز بايد به پيوستن به اين حركت ترغيب كرد.
يك راه ممكن براي شكستن بن بست موجود اين است كه معترضان خواستار استعفاي احمدينژاد و اعلام پيروزي واقعي در انتخابات شوند. سپاه پاسداران براي در هم شكستن و سركوب چنين جمعيتي در چنين مكان مقدسي نمي تواند دست به كار شود. معتقدم به ويژه در صورتي كه برخي آيتالله ها در قم و مناطق ديگر، نامه هايي را در حمايت از معترضان بفرستند اين اقدام فشاري را به سپاه وارد خواهد كرد كه شكست را نزديك خواهد كرد. حوزه غير مذهبي ـ ملاحظات دنيوي ناشي از قدرت گروهي از سران كودتا ـ در نهايت بايد به ملاحظات مهم حوزه مذهبي تن دهد. اگرا ين اقدام چند هفتهاي ادامه يابد. شايد احمدينژاد چارهاي جز استعفا نداشته باشد. (ماهنامه پيام انقلاب، ش 24 ،تيرماه 1388، ص 21.)