دکتر حسن محدثی گیلوایی / استاد جامعهشناسی
مدتی بود که گفتوگوهای ایران با قدرتهای ششگانه جهان بر سر امور هستهای ایران به یکی از مهمترین رویدادهای خبری در ایران و جهان بدل شدهبود. بعد از سالها پرهیز از گفتوگو و مذاکره، ایران به پشتوانه انتخاباتی که دستکم بخش قابل توجهی از مردم در آن دنبال تغییری مثبت و پیشروانه در عرصه سیاسی بودند ، با مدیریت خردمندانه رئیسجمهور منتخب و تیم متخصصان وزارت خارجه، نقطه عطفی را در رابطه خود با کشورهای قدرتمند در نظام جهانی رقم زد و از موضع کشوری ذیحق و مستقل به مذاکره طولانی با این کشورها پرداخت و شروط خاص خود را بر سر میز مذاکره نهاد.
بیتردید مهمترین دستاورد عملکرد رئیسجمهوری و همکارانش در کابینه از ابتدای تشکیل تاکنون، وارد کردن عقلانیت به سیاست خارجی ایران و تغییر معنای مذاکره با قدرتهای جهانی بودهاست. در دورهای طولانی، مذاکره با قدرتهای جهانی به معنای خیانت به آرمانهای انقلاب یا دستکم، دستکشیدن از این آرمانها تلقی میشد. اما نگرش رئیسجمهوری و همکارانش در سیاست خارجی، به مذاکره با قدرتهای جهانی معنای جدیدی داد: «مذاکره بهمثابه مقاومت». این تغییر چنان بزرگ و جدی است که میتوان آن را بهمنزله تغییر سرمشق در سیاست خارجی ایران نامید. برخی از صاحبنظران پیشتر بدرستی به این تغییر سرمشق اشاره کردهاند(بنگرید به قربان اوغلی، 1393).
اما «مذاکره بهمثابه مقاومت» به چه معنا است؟ این تعبیر بدین معنا است که مقاومت بر سر آرمانها و اهداف کشور را میتوان از مجاری متعددی دنبال کرد. دولت یازدهم نشان داد که برای مذاکره و تعامل با شش کشور قدرتمند دنیا آمادگی دارد اما شروط خاص خود را برای مذاکره دارد. برخلاف تصور مخالفان داخلی که میکوشیدند ورود به مذاکرات را به معنای تسلیم به خواست قدرتهای جهانی معنا کنند، رفتهرفته با تداوم و طولانیشدن مذاکرات بر همگان آشکار شد که این روند فرسایشی حاکی از مقاومت تیم مذاکره کننده در برابر قدرتهای جهانی و تمرکز و تأکید آنها بر خواستها و آرمانهای کشور است. کار به آنجا کشید که اکنون از تیم مذاکرهکننده بهعنوان «سربازان خط مقدم دیپلماسی» یاد میشود. این تعابیر و استعارههای جدید در باب کنشگران سیاست خارجی ایران توضیح میدهد که دیگر مذاکره به معنای دستکشیدن از آرمانها و تسلیم شدن در برابر قدرتهای جهانی نیست بلکه دنبال کردن آرمانها و اهداف کشور از مجرایی کمهزینهتر و سنجیدهتر است.
این تغییر سرمشق دستاوردهایی بسیار ارزشمند برای کشور ما در کوتاه مدت (دستاوردهای آنی) و بلند مدت (دستاوردهای آتی) داشتهاست. مجموعه این دستاوردها را میتوان در چند سطح دستهبندی کرد و برخی از مهمترین آنها را احصا نمود:
الف) دستاوردهای ایران در سطح بینالمللی
از تغییر سرمشق در سیاست خارجی ایران، دستاوردهای مهمی در سطح بینالمللی نصیب کشور ما شده و خواهد شد که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
1. خنثی کردن تبلیغات دشمنان کشور که میکوشیدند ایران را کشوری خطرناک برای نظم جهانی نشان دهند و بسیجی بینالمللی علیه ایران را رهبری کنند و از طریق اعمال رژیم تحریمها یا دیگر گزینهها، هزینه سنگینی به کشور ما تحمیل کنند و تبلیغاتی گسترده علیه ایران راه بیندازند. این گزینهای بود که آنها تاکنون دنبال کردهاند. تغییر سرمشق در سیاست خارجی ایران بخش قابل توجهی از اینگونه اقدامات خصمانه علیه ایران را خنثی کرد و با این توافق هستهای حقوق ما استیفا شد و اینچنین بسیج بینالمللی شکلگرفته علیه ایران، فروپاشید.
2. کشورهای عضو اتحادیه غیرمتعهدها، کشورهای مسلمان و نیز مردم منطقه از این پس ایران را بهعنوان الگوی مطلوبی برای مقاومت در برابر سلطهطلبی قدرتهای جهانی شناسایی خواهند کرد. تا همینجا نیز بهنظر میرسد برخی از نخبگان در خاورمیانه از اینکه ایران از خواست و آرمانهای خود در برابر قدرتهای جهانی کوتاه نیامده است و بهنحو عقلانی و پیگیر آنها را دنبال کردهاست، مسرورند و سیاستهای ایران را مورد تمجید قرار میدهند. آنها از حاکمان وابسته خود ناخشنودند و خط مشی ایران را میپسندند.
3. بهلحاظ سلبی، موقعیت و مواضع مخالفان ایران در خاورمیانه نظیر عربستان و اسرائیل تضعیف خواهد شد و لزوم تجدید نظر در خط مشی کشورهای منطقه در قبال ایران عملاً به آنها یادآوری میشود.
4. بهلحاظ ایجابی، با موفقیت ایران در مذاکرات چندجانبه، ایران میتواند در ایفای نقش سیاسی تأثیرگذار در خاورمیانه و منطقه با قدرت بیشتری عمل کند و میزان و بُرد تأثیرگذاریاش بیشتر شود.
ب) دستاوردهای ایران در سطح ملی
تغییر سرمشق سیاست خارجی ایران دستاوردهای مهمی در سطح ملی داشته است که این دستاوردها نیازمند حفاظت و پاسداریاند تا ثمردهی بیشتری داشتهباشند و دولت یازدهم باید در این باره برنامههای مشخصی داشتهباشد. برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
1. از مهمترین دستاوردهای ملی و داخلی، دمیدن روح امید در میان مردم و باورپذیری این فکر که با مشارکت آنان امکان ایجاد تحولات جدی در سیاست ایران در جهت آیندهای مطلوبتر، ایمنتر و روشنتر وجود دارد. فضای یأس با درپیشگیری این سرمشق تا حد زیادی ازبینرفته است. بسیاری از مردم به تأثیرگذاری آرایشان باور پیدا کردهاند و با شکلگرفتن این توافق، این امید بیش از پیش تعمیق و گسترش مییابد. بهنظر میرسد بسیاری از آحاد مردم مایل نیستند که سیاستمداران ما از اهداف و آرمانهای اصلی کشور که عزت و سربلندی آن را فراهم خواهد ساخت، دست بکشند و در برابر بیگانگان تسلیم شوند اما همچنین تمایل دارند این آرمانها و اهداف از کمهزینهترین مجاری دنبال شود و به سرانجام برسد.
با توافق انجام گرفته مردم ما بیش از پیش قدرت رأی خود را باور خواهند کرد و میزان مشارکت سیاسی در آینده نزدیک بهنحو بیسابقهای بالاتر خواهد رفت و این سرمایه اجتماعی بزرگی برای کشور خواهد بود.
2. به نتیجه رسیدن این مذاکرات، عملاً به معنای این است که رئیسجمهوری منتخب مردم موفق شدهاست یکی از برنامهها و وعدههای مهم خود را محقق سازد که در اثر آن همدلی و همزبانی میان مردم و دولت بیش از پیش افزایش خواهد یافت و همبستگی مردم با دولت به نحو فزایندهای تقویت خواهد شد و این، توان بالقوهای پدید میآورد تا دولت بتواند در دو سال باقیمانده با عزم راسختری دیگر اهداف مهم خود را دنبال کند.
3. با انجام گرفتن این توافق، اگرچه بسیاری از مسائل کشور همچنان پابرجا میماند، اما امکان موفقیت دولت یازدهم در حل برخی از مهمترین مشکلات و مسائل اقتصادی بیش از پیش فراهم میشود و دولت میتواند امیدوارانهتر برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت خود را در حوزه اقتصادی دنبال کند و چشمانداز امیدبخشتری را در تأمین رفاه اجتماعی برای مردم ترسیم نماید.
4. با گشودهشدن گره از مهمترین مسائل بینالمللی کشور، دولت میتواند توان عمده خود را برای تحقق دیگر وعدههای خود بویژه وعدههایی که در باب وفاق ملی و توسعه سیاسی و دفاع از حقوق ملت دادهاست، دنبال کند و شرایط مطلوبتری را برای مشارکت سیاسی تمامی گروهها ایجاد کند و اقلیتی را که میکوشند نزاع و عدم عقلانیت را به عرصه سیاسی ایران تزریق کنند بیش از پیش منزوی سازد و عرصه سیاسی در ایران را قانونمند کند و عناصر و گروههایی را که با استفاده از رانت سیاسی و اقتصادی میتوانند قواعد فعالیت سیاسی در کشور را به هم بریزند، هرچه بیشتر مهار و محدود سازد و عرصه سیاسی در ایران را قاعدهمند نماید و «شارلاتانیسم سیاسی» (بهمعنای کنشگری در عرصه سیاسی بدون مسئولیتپذیری) را بتدریج تضعیف کند.
ج) دستاوردهای ایران در سطح بخشی
غیر از دستاوردهایی که در سطح بینالمللی و ملی مورد بحث قرار گرفت، میتوان از دستاوردهای خاص ایران در حوزه سیاست خارجی نیز سخن گفت. مهمترین دستاورد تغییر سرمشق سیاست خارجی ایران از امتناع از مذاکره به «مذاکره بهمثابه مقاومت»، دستیابی به میراثی از اقدامات، رویهها، راهبردها، قواعد، فنون و الگوهای رفتاری اثرگذار و ارزشمند در سیاست خارجی ایران است که شایسته است تمامی تجربیات و دانشهای مربوطه مدون و مستند شود و برای سیاست خارجی ایران بهمنزله میراثی ارزشمند باقی بماند و در آینده مورد استفاده قرار گیرد.
در این روزها بسیاری از مردم ما با موفقیت تیم مذاکره کننده به آینده مطلوبتری برای کشور و مردم چشم دوختهاند. امید است این کوششها به نتیجه مطلوبی بینجامد و از قِبَل آن، تغییر سرمشق در سیاست خارجی ایران نهادینه شود. همچنین امید است که در حوزه سیاست داخلی نیز سرمشق وفاق ملی در پیش گرفته شود و همه نیروها در راه تحقق مهمترین هدف انقلاب که همانا تعیین سرنوشت کشور به دست مردم بود، گام بردارند.