پدر بزرگوار شهید سجاد طاهرنیا در گفتوگو با پایگاه بصیرت به نکات ارزندهای از شخصیت و ویژگی والای این شهید مدافع حرم اشاره کرد که در سطور زیر از نظر خوانندگان گرانقدرمیگذرد.
تولد یک مدافع حرم
به نام خدا، شهید سجاد طاهرنیا در سال 23 مرداد 1364 در شهر رشت در محلهای معروف به محله سلیمان داراب یا همان محله میرزا کوچک خان به دنیا آمد و دومین فرزند خانواده ما شد. زمانی که سجاد به دنیا آمد من در سال 64 در کردستان بودم و همپای سایر رزمندگان در جبهههای غرب حضور داشتم.
سجاد با همهی روحیه آرام و متینی که از همان بچگی ما از او سراغ داشتیم در همان محله سلیمان داراب بزرگ شد. کلاس اول ابتدایی را در مدرسه شهید مومنی که در ابتدای جاده رشت به انزلی است سپری کرد و از همان بچگی درسهایش و نمراتش همگی عالی بودند و حتی یک مورد هم پیش نیامد که به خاطر بیانضباطی یا بداخلاقی ما حاضر به پاسخگویی در مدرسه شویم.
تبلور ایمان در فعالیتهای مسجد
با گذر از سنین کودکی و ورود به عرصه پرتلاطم نوجوانی ما به خانه خودمان در فلکه شهید گمنام در همان رشت یا فلکه سابق یخسازی نقل مکان کردیم و همین محله سرآغاز تحولات بسیاری برای سجاد شد؛ چرا که توانسته بود با بروبچههای مسجد حضرت صاحبالزمان (عج) که در همان محله خودمان قرار داشت؛ ارتباطات دوستانهای برقرار کند و به همین خاطر وارد فعالیتها بسیج و مسجد شد.
سجاد با همین روحیههای مذهبی که ما از سن وسالهای نوجوانیاش بیشتر شاهد آن بودیم؛ بزرگ شد و قد کشید و تقریبا به جایی رسید که شاید شهادت کوچکترین مزد او به شمار میرود. تقریبا میتوانم بگویم که به لحاظ سعهی صدر و ایمان و اخلاقی که من از او سراغ داشتم در میان تمام بچهها و هم سنوسالان خودش در فامیل و دوستان وآشنایان تک بود و نمونه نداشت و همین امر سبب شد که بعد از شهادتش همه ما دلتنگ وجود سجاد باشیم.
زمانی که توانست وارد دبیرستان شود به رشته فنی و حرفهای برای گرفتن دیپلم در هنرستان شهید انصاری ثبتنام کرد و دیپلم راه و ساختمان را گرفت. علاقه زیادی به ادامه تحصیل داشت اما همان طور که اشاره کردم با پیوندی که میان او و سایر بچههای مسجد و طیف بچههای بسیج برقرار شده بود؛ عاقبت در سپاه شهرستان رشت نام نویسی کرد و پس از طی مراحل گزینش و استخدام برای طی یک دوره کوتاه 2 ماهه به استان همدان اعزام شد.
ورود به یگان ویژه صابرین
در اواسط دوره آموزشی بود که با من تماس گرفت و مشورت خواست تا برای ثبت نام در یگان ویژه صابرین اقدام بکند یا نه؟ به من گفت که گروهی از تهران برای انتخاب و گزینش افرادی که استعداد جنگیدن در میدانهای نبرد و تحمل سختیهای ماموریتها و آموزشهای یگان صابرین را داشته باشند؛ از بین نفرات و پاسداران آموزشی در سپاه جذب دارند و اگر شما اجازه بدهید یا صلاح بدانید من هم وارد این یگان بشوم.
از آنجایی که من خودم به عنوان یک بسیجی در ابتدای جنگ وارد جبههها شدم و سپس در سال 1361 به عضویت نهاد انقلابی سپاه پاسداران درآمدم؛ همواره خودم را یک پاسدار و حامی انقلاب میدانستم و همین طور با شناختی که از روحیه و استقامت و صبر و تلاشی که از سجاد سراغ داشتم و میدانستم که بسیار بچهی تودار و آرامی است؛ انتخاب را به اختیارش گذاشتم و گفتم که هر طور که خودت صلاح میدانی همان را انجام بده و ان شاالله که خیر تو هم در همان باشد.
در همان سال 84 وارد مجموعه یگان ویژه صابرین شد و زندگیاش توأم شد با آموزشها و ماموریتهای سخت و دشواری که فقط برخی از اوقات من خودم با توجه به سابقه و سن وسالی که داشتم بو میبردم که تا چه اندازه این آموزشها و آمادگیها دشوار است. از این زمان به بعد ما سجاد را کمتر میدیدیم.
تشکیل خانواده و ازدواج
3 سال بعد از ورود به مجموعه یگان ویژه صابرین برایش آستین بالا زدیم. خودش خانمی را که خواهر یکی از همکارانش در یگان صابرین بود را زمانی که میهمان منزل پدری دوستش در قم بود؛ دیده بود و ما هم از همانجایی که تنها خیر دنیا و آخرت را برای او میخواستیم توکل به خدا کردیم و در سال 87 سجاد توانست تشکیل خانواده و زندگی مستقل بدهد و حاصل ازدواجش هم دو فرزند به نامهای فاطمه رقیه و محمد حسین شد.
مدافع حریم اهل بیت(ع)
زمانی که بحث اعزام به سوریه پیش آمده بود؛ برخلاف موارد گذشته اصلا با من مشورتی نکرد. یک دلیلش شاید این بود که میترسید من مخالفت کنم و یا شاید احساس میکرد که باید به چشم یک ماموریت سازمانی به این امر نگاه کند. بنابراین قبل از اعزام با من و مادرش خداحافظی کرد و رفت؛ گفت که به ماموریت میرود و من ابداً فکر نکردم که شاید این ماموریت بازگشتی برای سجاد در پی نداشته باشد.
پس از مراجعت سجاد به سوریه حدود 2 هفتهای گذشته بود که فهمیدم برای نبرد با داعشیها و تکفیریها ماموریت گرفته است و به حلب اعزام شده است. به خدا توکل کردم و هر اتفاقی را که باید میافتاد به او واگذار کردم و گفتم خدایا خودت بهتر میدانی که خیر دنیا و آخرت ما در چیست؟ پس خودت به بهترین شکل آن را رقم بزن.
ادامه دارد ...
انتهای پیام/