بسماللهالرحمنالرحیم
هفتهای که سپری شد، در عین سرمای طبیعت، با گرمای معنویت دو عید بزرگ اسلامی از طراوت و شادابی خاصی برخوردار بود. روزهای هفته جاری مالامال از جلوههای ویژه بندگی و فرصتهای گرانبهای ولایی است. روز پرفیض عرفه و روز عید قربان که اوج گذشت و ایثار و عبودیت بندگان در برابر خالق متعال بود و لحظات شعفانگیز انجام فریضه حج برای هموطنان عزیزمان و آغاز بازگشت آنان از تشرف به بیتالله الحرام و مدینه منوره. بیش از دو و نیم میلیون حاجی با انجام اعمال حج تمتع و تقرب به مقام قربالهی، با ره توشه تقوا آماده بازگشت به وطن هستند و بیاختیار چنین صحنهای انسان را به یاد صحنه پرشکوه بازگشت حاجیان از آخرین حج پیامبر اعظم(ص) و لحظه به یادماندنی و عزت بخش، «اکمال دین» و «اتمام نعمت» میاندازد که پیامبر در محل غدیر خم از جانب پروردگار موظف به ابلاغ پیامی بزرگ و گرفتن عهدی سترگ از مسلمانان شد. پیامبر در این روز فراموش نشدنی و تاریخی در اجتماع بزرگ حجاج که عازم خانه و کاشانه خویش بودند پیمان گرفت که پیام غدیر و تعیین ولایت را به دیگران و آنان هم به آیندگان منتقل کنند.
این واقعه بزرگ که به واقع استمرار مسیر شریعت نبوی در ادامه تاریخ است، آنچنان عطرانگیز و شورآفرین بود که اعماق روح بشریت را تا به امروز و از اکنون تا دامنه تاریخ به جوشش و تکاپو واداشت. به همین دلیل بیمناسبت نیست که ملت ولایتمدار ایران در این هفته که فضای خجسته بین دو عید سعید قربان و خم است و به نام هفته ولایت نامگذاری شده، در پوست نمیگنجد و خود را برای برپایی این جشن پرشور آماده میکند. واقعیت اینست که بوی خوش غدیر تا ابد در جهان عطراگین است.
نسیم روحانگیزی که از سایه ساز غدیر برخاست. شمیم ولایت را بر جان اهل هدایت تا دور دستها نشاند از این رو بیمناسبت نیست که فریاد کنیم: «ما از غدیریم و غدیر از آن بشریت غدیر بر فلک مینازد و ما به غدیر افتخار میکنیم تا ابد.» بنابراین، چنین اعتقادی ایجاب میکند واقعه غدیر را که هرگز از حافظه بزرگ تاریخ فراموش نخواهد شد با منطق و شعور به دیگران و برای نسلهای تشنه و حقیقت جو بیان کنیم.
در هفته مبارک ولایت و بین این دو عید سعید، رویداد فرخنده دیگری نیز وجود دارد و آن، سالروز ولادت دهمین ستاره تابناک آسمان ولایت، حضرت امام هادی علیهالسلام است که مشعلدار هدایت در تاریکترین دوران تاریخ بود و پرده تاریک ناراستیها را از چهره دین زدود و به حق پاسدار حریم اسلام ناب محمدی(ص) بود.
انتشار خبر اعدام صدام در این هفته موجی از خوشحالی را در میان ملت ایران ایجاد کرد و دعای خانوادههای مظلوم شهدا را قرین استجابت نمود. اعدام دیکتاتور عراق، تحقق وعده الهی در مورد ظالمانی است که مظلومات سالها انتظار آن را میکشیدند. سرنوشت صدام، تحقق سخن آن پیرفرزانهای است که گفته بود «صدام رفتنی است، اگر خود هم نرود. مردم عراق او را بیرون خواهند انداخت.»
اعدام صدام تنها ذرهای از مجازات آنانی است که در طول این سالها با عملکرد خود باعث ایجاد ظلم و فتنه در منطقه و جهان شدند. اجرای حکم اعدام برای دیکتاتور عراق کمترین مجازات برای جنایت صدام و درس عبرتی برای همه مستکبران و ظالمان زورگوی جهان است تا از هم اکنون برای پایان کار خود عاقبتاندیشی کنند و بدانند که سرانجام زورگویی، اشغال و کشتار مردم بیدفاع، چیزی جز خفت و خواری و هلاکت نیست.
اعدام صدام جنایتکار در حالی صورت گرفت که دادگاه رسیدگیکننده، اتهامات زیادی از جمله جنایات بیشمار جنگی در تجاوز به خاک جمهوری اسلامی ایران و به کارگیری مقادیر زیادی سلاح ممنوعه شیمیایی علیه مردم ایران را در دستور کار قرار نداد و انتظار میرود برغم اعدام صدام رسیدگی به این اتهامات سنگین ادامه یابد.
در این میان هر چند که جلاد بغداد به دار مکافات آویخته شد اما او ناگفتههایی را با خود به گور برد که افشای حتی بخشی از آنها میتوانست جنجال و هیاهوی جهانی به راه بیاندازد و افتضاحاتی به بار آورد که هیچکس در غرب بویژه آمریکا طالب آن نیست.
پایان عمر قصاب بغداد میتواند به معنای بستن پرونده شخصی او باشد اما هرگز به معنی بستن پرونده جنایات او نیست. آنان که مسایل منطقه را دنبال میکنند هنوز فراموش نکردهاند که چگونه تصاویر همآغوشی صدام و «دونالد رامسفلد» فرستاده ویژه «جرج بوش» پدر بارها و بارها از شبکههای تلویزیونی پخش شد و فرودگاه بغداد شاهد پروازهای محرمانهای بود که فرستادگان ویژه را از آن سوی آتلانتیک به بینالنهرین میآورد.
به هر حال مرگ صدام، جشن و شادی مردم ایران بویژه خیل عظیم بازماندگان قربانیان جنایات بیشمار او را به دنبال داشت هر چند که حامیانش در جهان در حسرت شکسته شدن شیشه عمر جلاد سرزمین هزار و یکشب، سرشک بر دیدگان جاری ساختند.
در عرصه بینالملل نیز اعدام صدام نه تنها مهمترین رویداد سیاسی جهان در یکسال گذشته بود بلکه میتوان آنرا از نقاط عطف تاریخ معاصر سیاسی جهان تلقی کرد. صدام، دیکتاتوری که در وحشیگری، قساوت و سرکوبگری از دیگر خونخواران تاریخ گوی سبقت ربوده و در سه دهه دوران حاکمیت منحوسش، بانی مرگ و به خاک و خون کشیدن هزاران، بلکه میلیونها انسان شده بود در سحرگاه روز شنبه گذشته در محلی که بیشتر شکنجه گاه رژیم وی بود. به دار مجازات آویخته شد و جهان از شر این موجود خونخوار، مفسد و فتنهگر خلاص گشت.
اعدام صدام پس از آن صورت گرفت که دادگاه تجدیدنظر عراق حکم اعدام وی را تایید کرد و چند روز پس از صدور حکم تجدیدنظر، آمریکاییها صدام را تحویل دولت عراق دادند، که به فاصله کمتر از یک روز، وی معدوم شد. قطع نظر از اینکه دولت آمریکا با چه هدفی به این امر راضی شد، اجرای حکم اعدام درباره صدام را باید تحقق وعده الهی دانست. این رخداد بیانگر این حقیقت است که برای جنایتکاران، راه فرار از مجازات الهی نیست و چه بسا در این دنیا وادار به تقاص گردند و حتی اگر این گونه جانیان خونخوار و حامیان بینالمللی آنها بتوانند با تکیه بر قدرتهای نامشروع خود در این جهان از کیفر الهی بگریزند. قطعاً در روز محاسبه باید تاوان اعمال و اقدامات ظالمانه خود را پس دهند.
اعدام صدام، در عین حال با بازتاب گستردهای همراه بود. در حالی که ملت عراق، به خصوص اکثریت شیعه این کشور، و ملتهای ایران و کویت که بطور مستقیم مورد ظلم، تجاوز و جنایت این دیکتاتور قرار داشتهاند از اعدام صدام خوشحال شدند، برخی از دولتهای غربی به همراه حکام عرب و گروههای «پان عربیست» با چشمپوشی ناآگاهانه و یا عمدی بر روی جنایات و اعمال غیرانسانی صدام، برای وی مرثیهسرایی کرده و از اعدام وی به خشم آمدند. سرهنگ قذافی رهبر لیبی در یک اقدام مضحک و البته عوامفریبانه برای مرگ صدام سه روی عزای عمومی اعلام کرد. در یمن، فلسطین و اردن نیز تظاهراتی در حمایت از صدام صورت گرفت.
در این میان بسیاری از کشورهای غربی نیز با تمسک به دفاع از حقوق بشر و حقوق زندانیان، برای مرگ صدام اشک تمساح ریخته و در برابر اقدام دولت عراق در اعدام وی موضع گرفتند. این قبیل دولتهای عربی و غربی در حالی برای کشته شدن دیکتاتور عراق دلسوزی نشان دادند که در برابر اعمال جنوبآمیز وی در کشتار صدها هزار کودک و زن و پیر و جوان در ایران و عراق و کویت، در دوران حاکمیتش، سکوت کرده و دم فروبسته بودند و هیچگونه اعتراضی از این دولتهای رقیق القلب! مشاهده نشد. با توجه به همین موضعگیریها، اقدام آمریکا در جذب این مهره دیکتاتور که برخلاف پیشبینیهای قبلی صورت گرفته قابل تامل بود. نظر غالب بر این است که آمریکائیها به سبب اینکه هر روز بیش از پیش در باتلاق عراق فرو میروند سرانجام به این امر راضی شدند تا به تبعات حذف صدام و لطمهای که این اقدام برای استراتژی منطقهای آمریکا بوجود میآورد را بپذیرند تا بلکه اعدام وی بتواند کمکی برای نجات اشغالگران از بحران مرگبار عراق ایجاد نماید.
آنچه مسلم است اینست که آمریکائیها با اعدام صدام به دنبال اجرای عدالت نبودهاند بلکه در ورای این حرکت، باید رد پای اهداف و نقشههای جدید آمریکا را پیگیری کرد.
امریکائیها قطعاً میدانند که موافقت آنها با اعدام صدام، یعنی حاکمی که سالها از حمایت واشنگتن برخوردار بوده و نقش بسزایی در تضمین تامین منافع آمریکا در منطقه داشته است، اعتماد دیگر حکام وابسته منطقه به آمریکا را دچار تزلزل خواهد کرد و این دولتهای سرسپرده را نسبت به ادامه کار، دلسرد و مایوس خواهد نمود. اعدام صدام در عین حال از دید سران عرب منطقه، به نوعی تحقیر این رهبران بود با اینحال به نظر میرسد آمریکا استراتژی جدیدی را آغاز کرده و با اعدام صدام، میخواهد به حکام عرب این پیام توام با تهدید را برساند که اگر آنها از همکاری بیچون و چرا خودداری کنند، سرنوشتی همانند صدام خواهند داشت.
در صحنه داخلی عراقی نیز، اشغالگران آمریکایی انتظار دارند مرگ صدام، تنشهای قومی را تشدید کند که در صورت تحقق، این امر میتواند فشار بر روی اشغالگران را کاهش دهد و مفری برای آمریکائیها جهت خروج از باتلاق عراق ایجاد نماید.
در این هفته، مسائل فلسطین نیز بخشی از مطالب رسانههای بینالمللی را در اختصاص خود داشت. تلاش برای سازش فلسطینیها با اشغالگران صهیونیست که هماکنون قاهره نقش پررنگی در آن دارد به تحولات فلسطین شکل جدیدی داده است. در این میان، مصریها حتی با فشار به ابومازن، و رد مذاکرات پنهانی، خواستار مذاکره رو در روی فلسطینیها با اسرائل شدهاند.
گزارشاتی از منابع فلسطینی مبنی بر توافق حماس با آزادسازی «گلعاد شایست» نظامی اسیر اسرائیلی منتشر شده است. براساس این توافق قرار است در ازای آزادی این سرباز، رژیم صهیونیستی نیز شماری از زندانیان فلسطینی را آزاد سازد که البته این گزارشها مورد تایید منابع اسرائیلی نبوده است. منابع خبری، آزادی اسرا را نخستین گام در احیای دور جدید روند سازش در کردهاند که دولت آمریکا و متحدین عرب آن در منطقه، صحنهگردان آن هستند.
تحولات لبنان در هفته جاری نیز حول محور اختلافات داخلی ادامه یافت. در این هفته، آمریکا بار دیگر بر حمایت خود از دولت سنیوره تاکید کرد و با این حرکت، بر مخالفت خود با تشکیل دولت وحدت ملی، که خواست مخالفان و به اذعان محافل سیاسی، تنها راه خروج لبنان از بحران است، تأکید نمود.
کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا صراحتاً از عزم واشنگتن برای حفظ دولت سنیوره سخن به میان آورد رایس در اظهارات خود تاکید کرد امریکا از هیچ اقدامی برای حمایت از سنیوره فروگذار نخواهد کرد.
در همین حال، جنبش حزبا... بار دیگر تاکید کرد که این جنبش از خواسته خود عقبنشینی نخواهد کرد. حزبا... در عین حال اعلام کرد هرگز وارد جنگ داخلی که خط قرمز این جنبش است نخواهد شد.