منبع اصلی علوم عقلی که به جهان اسلام راه یافت، یونان و محافل آن بود. از جمله زمینه علمی که مسلمانان در فراگیری آن از علوم یونانی بهره زیادی گرفتند عبارت بودند از ریاضی، نجوم پزشکی و علوم طبیعی، مسلمانان همچنین از راه کتاب صوره الارض بطلمیوس در ترسیم نقشههای جغرافیایی توفیق یافتند.
مسلمانان در نیمه دوم سده دوم هجری از گنجینههای پزشکی یونان استفادههای زیادی کردند و کشفیات جابر درباره سموم نمونه بارزی از این بهرهمندی بود.
نکته حائز اهمیت این است که تنها شیوه آشنایی مسلمانان با علم طب از راه ترجمه آثار یونانیها نبود بلکه از طریق پزشکانی انجام گرفت که پیش و پس از فتوحات اسلامی در سرزمینهای یونانی زندگی میکردند. درباره علوم طبیعی یونانی زندگی میکردند. درباره علوم طبیعی یونانی و اثرپذیری جهان اسلام از آن باید گفت مسلمانان با استفاده از کتاب دیقوریس در زمینه علم گیاهشناسی که نزد یونانیان حائز اهمیت زیادی بود به دست اعراب دقیقاً ترجمه و تکمیل شد به مقام درخور توجهی در این علم رسیدند. بخشی از علوم هم از طریق هند به جهان اسلام راه یافت.
این ارتباط علمی در اوایل دوره خلفای عباسی برقرار شد و ترجمههایی از متون هندی در پزشکی و نجوم و دیگر رشتهها صورت گرفت. به عنوان مثال در کتاب الفهرست ابن ندیم دوازده کتاب در طب هندی به زبان عربی ثبت شده است.
پس از فتح ایران کارگزاران در ایران کار ترجمه متون پهلوی به عربی را آغاز کردند. در ایران فعالیتهای علمی در دوره خسرو انوشیروان به اوج خود رسیده بود و کانون این نشاط علمی شهر گندی شاپور بود. مهمترین علومی که از طریق ایران به جهان اسلامی انتقال یافت علم نجوم و پزشکی بود.
بسیاری از مورخان علم بخصوص اندیشمندان غربی این رشته بر این نظر متفقند که مسلمانان در تکوین مسیر دانش و میراث بشری و انتقال دانش از عصر یونان به عصر رنسانس مهمترین نقش را داشتهاند.
از مهمترین خدمات تمدن اسلامی به علوم طبقهبندی آن است که توسط مسلمانان به صورت دقیق و منظمی صورت گرفت. اولین طبقهبندی به دو بخش علوم نظری و عملی بود که در علوم نظری تنها اصل شناخت و معرفت مطرح بود و علوم عملی به معنای سلوک بود که به سه دسته اخلاق، تدبیر و سیاست تقسیم میشد. این طبقهبندی برگرفته از علوم در یونان بود. طبقهبندی دومی که از سوی مسلمانان صورت گرفت تقسیم علوم براساس ارتباطشان با هدف اصلی بود. در طبقهبندی سوم علوم به علوم اسلامی و غیراسلامی تقسیم شد.
منظور از علوم اسلامی علومی بود که به طور خالص برگرفته از تفکر مسلمانان بود و دیگران در آن دخالتی نداشتند مانند علم تفسیر. در طبقهبندی چهارم علوم شرعی شامل علومی براساس شرعی و غیرشرعی تقسیم شدند علوم شرعی شامل علومی بودند که از سوی پیامبر و ائمه به ما رسیده و خود به 4 قسمت تقسیم میشوند. اصول، فروع، مقدمات و متممات و علوم غیرشرعی در این طبقهبندی علوم عقلی محض بودند مانند ریاضیات.
در آخرین طبقهبندی، علوم به دو بخش عقلی و نقلی تقسیم شدند. منظور از علوم عقلی همان حکمت و فلسفه و غیرنقلی هم امور شرعی و فقهی و دیگر علوم مرتبط با آن بود.
از جمله اندیشمندانی که در طبقهبندی علوم در کتب خود نقش اساسی داشتهاند ابونصر فارابی است. او نخستین اندیشمند اسلامی میباشد که به طبقهبندی علوم توجه ویژهای کرد و کتاب احصاءالعلوم مورد توجه دانشمندان غربی و شرقی قرار گرفت.
ابوعبدالله محمدبن احمد بنیوسف خوارزمی هم در کتاب مفاتیحالعلوم شکل نوینی از طبقهبندی علوم را ارائه میدهد.
از جمله علومی که در حوزه تمدن اسلامی شکوفا شد میتوان به ریاضیات، نجوم، فیزیک و مکانیک، طب، کیمیا، فلسفه، منطق، تاریخ و تاریخنگاری، جغرافیا و ادبیات اشاره نمود.
ریاضیات
عربها در صدر اسلام علاقه چندانی به آموختن حساب نشان نمیدادند اما همین که شهرنشینی گسترش یافت و نیاز به حساب برای امور مالی ضرورت یافت کم کم اعداد هندی و عدد صفر وارد عرصه ریاضیات مسلمانان شد و شکوفایی این علم آغاز شد.
احمدبن عبدالله مروزی ملقب به حبش حاسب از ریاضیدانان بنام جهان اسلام بود که علم مثلثات مسطحه و کروی را وارد مرحله شگرفی نمود. وی در محاسبات مثلثات کروی نشان میدهد که سینوس، کسینوس و تانژانت و کتانژانت را میشناسد و به درستی از آن بهره میگیرد.
از دیگر اندیشمندان رشته ریاضیات ابوعبدالله محمد بن موسی خوارزمی است که از برجستهترین دانشمندان و بزرگترین عالم عصر خود در زمینه ریاضیات، نجوم و تاریخ و جغرافیا بوده است. بیشترین شهرت خوارزمی به سبب نگارش کتاب الجبر و المقابله است که در قرون وسطی نزد اروپاییان از اهمیت خاصی برخوردار بود و پایه مطالعات اروپا در این علم گشت. واژه الگوریتم به معنی فن حساب یا محاسبه از نام خوارزمی گرفته شده و وارد زبان اروپایی گشته است.
از دیگر دانشمندان برجسته ریاضیات جهان اسلام در عصر شکوفایی علوم ابوالعباس فضل بن حاتم نیریزی، موسی بن شاکر، ابوالحسن ثابت بن قره بن زهرون حرانی، ابونصر محمد بن طرخان فارابی معروف به ابونصر فارابی، ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا، غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری معروف به عمر خیام و ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن معروف به خواجه نصرالدین و محمود طبیب کاشانی هستند کاشانی ریاضیدانی بود که عدد (پی) را حساب کرد.
دانشمندان مذکور را میتوان جریانهای علمسازی در حوزه دانش ریاضی در جهان اسلام خواند.
نجوم
در حوزه دانشمندان اسلامی آثار ارزشمندی از خود باقی گذاشتند از جمله این بزرگان نجوم میتوان به ابوعبدالله محمد بن جابر بن سنانرقی حرانی بتانی، ثابت این قره صابی حرانی، عبدالجلیل سجزی و ابوالحسن بن یونس اشاره نمود. مهمترین دانستههای نجومی اسلامی چه در موضع نظری و چه در زمینه دادههای رصدی از طریق ترجمه مهمترین کتاب نجومی بطلمیوس، مجسطی به دست آمد. مطالعه مجسطی در جهان اسلام باعث به وجود آمدن مکتبی شد که عمده کار آن ارصاد ستارگان و تهیه جدولهای ستارگان (این جدولها در جهان اسلام زیج نامیده شدند) بود. انجام رصدهای پیاپی برای تهیه زیجها باعث دست یافتن ستارهشناسان اسلامی به یافتههای نجومی مختلفی شد که از یافتههای مهم آن تقویم اعتدالین بود.
فیزیک و مکانیک
دانش مکانیک نزد مسلمانان علمالحیل خوانده میشد. یعنی دانش ابزارهای شگردساز که دنباله سنت خاورمیانه و مدیترانه بوده است. از جمله نخستین مکانیکدانان مسلمان موسیبنشاکر است که در کتاب الحیل او یک صد دستگاه شرح داده شدهاند که بیشتر آنها به صورت خودکار و با استفاده از خواص مکانیکی سیالات کار میکنند. از دیگر دانشمندان مکانیکدان مسلمان بدیعالزمان ابوالعزبن اسماعیل بن رزاز الجزری است. کارهای جزری حلقهای از زنجیره ابداعات و اختراعات مهندسان مسلمانان و مهندسان پیش از آنان از تمدنهای پیش از اسلام است.
کتاب الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعه الحیل بهترین نوشتار درباره ابزارهای مکانیکی هیدرولیکی در سدههای دیرینه و میانه است. در سال 1976 سه دستگاه از ماشینهای جزری را برای جشنواره جهان اسلام در لندن ساختند که شامل تلمبه، یکی از وسائل خونگیری و ساعت آبی بزرگی بود.
از مهمترین دستاوردهای دانشمندان اسلامی در حوزه مکانیک در تبادل بین اسلام و غرب آشنا ساختن اروپا با باروت و سلاح آتشین است.
طب
علم طب هم مانند نجوم از نخستین فنونی است که در بین مسلمانان رواج یافت. این علم در دوره اسلامی با ترجمه کتابهای یونانی و هندی آغاز شد.
علم پزشکی بعد از تطور در سدههای سوم تا پنجم منتهی به تالیف 4 دانشنامه جامع پزشکی عربی در اوایل سده پنجم شد. دو فقره از این آثار بنیادی را ابوبکر محمدبن زکریای رازی و یک فقره را نیز ابنسینا تألیف کرده است.
مسلمانان در دو رشته پزشکی یعنی چشمپزشکی و داروشناسی پیشرفت فوقالعادهای داشته و خلاقیتهای چشمگیری نشان دادند. در داروشناسی به دلیل گستردگی جغرافیای قلمرو اسلامی دانشمندان این رشته با داروهای ملل گوناگون که تا آن زمان ناشناخته مانده بود آشنا شدند. معتبرترین کتاب در داروشناسی را ابنبیطار با نام الجامعالمفردات الدویه والاغذیه تألیف کرد. الجامع راهنمایی است الفبایی برای بیش از 1400 دارو که بعدها این تألیف عظیم اساسی بسیاری از کتب بعدی در این رشته شد.
نکته مهمی که در رشته طب در جهان اسلام باید مورد توجه قرار گیرد این است که رشته مذکور خیلی زود ماهیت بومی گرفت.
کیمیا
مقوله کیمیاگری تدریجاً شکل اولیه شیمی را از بطن خود بیرون داد. در کیمیاگری از فلزات و کانیها استفاده میشد.
این رشته پس از ظهور اسلام در سده نخست هجری مورد توجه قرار گرفت و مهمترین مجموعه در این رشته توسط جابربن حیان تدوین گردید و سپس دانشمندان بزرگی از جمله رازی و ابنسینا و فارابی و خوارزمی آثار مهمی در قلمرو این رشته تألیف کردند.
فلسفه و منطق
در جهان اسلام فلسفه عموماً به دو بخش تقسیم میشود؛ فلسفه مشایی که منسوب به ارسطو است بر اساس استدلال و اعتبار عقل ایجاد شده و توسط ابویعقوب اسحق کندی، ابونصر فارابی، ابوالحسن عامری، ابوعلی سینا، اما فخر رازی و ابنرشد پیگیری و سپس در غرب دنبال شده است. فلسفه اشراق که ابتداییترین و قدیمیترین حکمت و پیشگام آن شهابالدین سهروردی است.
در جهان اسلام ابویعقوببن اسحق کندی اولین فیلسوف مسلمان به حساب میآید. او نخستین مسلمانی بود که به پژوهش و مطالعه در علم و فلسفه پرداخت؛ از اینرو او را فیلسوفالعرب نامیدند. فیلسوف دیگر جهان اسلام محمدبن زکریای رازی است که قائل به اصالت عقل بود. پس از رازی بزرگترین فیلسوف مسلمان که در تاریخ علوم عقلی مقام شامخی دارد ابونصر فارابی است.
دیگر فیلسوف جهان اسلام ابنسینا است که دارای یک نظام فلسفی استوار و درخشان است. او صاحب نظریه در زمینههای رابطه نفس و بدن، شناخت، نبوت، خدا و جهان است.
از دیگر فیلسوفان اسلامی میتوان از غزالی، خیام، ابنماجه، ابنطفیل، سهروردی، فخرالدین رازی، خواجه نصرالدین طوسی، میرداماد، میرفندرسکی و ملاصدرا نام برد. در باب منطق هم میتوان گفت برای نخستین بار در جهان اسلام ابنمقفع به ترجمه عربی مقولات و عبارات و قیاس مبادرات ورزید و افراد دیگری از جمله الکندی، فارابی، ابنسینا، بهمنیار و لوکری در این فن کار کردهاند. فارابی در زمینه منطق مطالعات گستردهای داشته است که بیشتر در حوزه شرح ارغنون ارسطو استوار است.
با ظهور ملاصدرا در سده دهم و یازدهم فعالیت فکری و عقلی در تمدن اسلام به اوج خود میرسد. او از برجستهترین چهرههای حیات فکری تشیع بوده و در دورهای که علوم عقلی به ضعف و رکود افتاده بود با هماهنگی فلسفه یونانی با حکمت مشایی و اشراقی و تعالیم اسلامی، مسیر تازهای را در شکوفایی علوم عقلی میگشاید.
تاریخ
مهمترین مایه ترغیب مسلمین به تاریخآموزی و تاریخنگاری آموزههای قرآنی و حدیثی بود، لذا مسلمانان نخستین موضوعی را که در تاریخ مورد توجه قرار دادند سیره پیامبر بود. نیاز مسلمانان به آگاهی و شناخت زندگی پیامبر و چگونگی پیشرفت اسلام و نبردهای آنها با دشمنان اسلام همراه با فتوحات و افزایش قلمرو سرزمینی اسلام بر حجم مطالعات و تنوع موضوعات تاریخی افزود. حاجی خلیفه نویسنده کشفالظنون مینویسد از مجموع 18500 جلد کتابی که مسلمین تا سده 11 به نگارش درآوردهاند 1300 مجلد آن به تاریخ و تاریخنگاری اختصاص داشته است. از مورخان بزرگ اسلامی میتوان از ابناسحاق، وافدی، بلاذری و ابنمسکویه نام برد.
جغرافیا
تأکید قرآن بر شناسایی آفاق و سیر در ارض در کنار ضرورت تدوین اطلاعات دقیق از قلمروهای دیگر به ویژه سرزمینهای مجاور دولت اسلامی و قلمرو اسلامی توجه به جغرافیا را در میان مسلمانان افزایش داد.
مسلمانان در زمینه دانش جغرافیا نیز مانند رشتههای دیگر علوم به میراث تمدنهای پیشین تکیه کردند اما با ترجمه و مطالعات آثار آنها ابواب جدیدی از این دانش را گشوده و در آن تعمق کردند.
از جغرافیادانان بزرگ اسلامی میتوان از ابنخردازبه، یعقوبی، مسعودی، ابوزید بلخی و ابنبطوطه نام برد.
ادبیات
در آغاز گسترش اسلام، ادبیات عرب به ویژه شعر مورد اتهام قرار گرفت. از روزگار خلافت امام علی (ع) شعر دینی و دینی – سیاسی با شاعران پیرو امام آغاز شد و با شهادت امام حسین به موجی از خشم و خونخواهی مبدل شد.
شعر مذهبی به طور عامل و شیعی به طور خاص با هاشمیات کمیت شاعر شجاع شیعی به صورت مکتبی استوار درآمد و روحانیتر شد. درزمان بنیامیه شعر و شاعری به دلایل سیاسی مورد توجه قرار گرفت زیرا آنان درصدد جذب مردم به خود با ابزار شعر بودند. بر اثر آزادی نسبی که با روی کار آمدن عباسیان پدید آمد شاعران بزرگی به تشیع گرویدند؛ این شاعران باورهای خود را در ستایش اهل بیت بیان میکردند. شعر دینی در آثار شریف رضی به اوج خود رسید و سپس توسط مهیا و دیلمی که دستپرورده رضی بودند دنبال شد. در مغرب جهان اسلام یعنی اندلس نیز شاعران برجستهای وجود داشتند که نامشان در تاریخ ثبت شده است.
ادبیات فارسی که از سده سوم هجری پیدایش و توسعه یافت ادبیاتی اسلامی به شمار میآید؛ این ادبیات در عهد صفاریان و در آغاز دوره طاهریان شکل گرفت. در پی تشویق بیسابقه شاهان در سده چهارم و نیمه نخست سده پنجم ادب فارسی به اوج خود میرسد. از ویژگیهای شعر فارسی در این عهد میتوان به فزونی شمار شاعران، مهارت گویندگان و قدرت آنان در تلفیق کلام، کثرت شعر و سادگی و روانی کلام و فکر گوینده و دگرگونی اوزان شعر اشاره نمود. از بزرگان شعر فارسی میتوان از رودکی، فردوسی و عنصری بلخی نام برد. از شاعران مشهور سده پنجم و ششم هم میتوان به منوچهری دامغانی، مسعود سعد لاهوری، امیر معزی و خیام نیشابوری اشاره کرد.
در پایان سده ششم دگرگونی بزرگی در سبک شعر فارسی پدید آمد. از پیشروان سبک جدید میتوان به غزنوی، خاقانی شروانی و نظامی گنجوی اشاره کرد. در سده هفتم و هشتم قصیده جای خود را به غزل داد و شاعران معروف این دوره، مولوی، سعدی و حافظ هستند. شعر فارسی در سده نهم به علت بیثباتی اوضاع سیاسی و اجتماعی و کسادی بازار علم و ادب و نادر بودن امرا و شاهان شاعر دوست از رونق افتاد. از شاعران برجسته این دوره میتوان به وحشی بافقی، محتشم کاشانی و عرفی شیرازی اشاره کرد. در کنار شعر فارسی نثر فارسی هم تحت تأثیر عوامل گوناگون از سده سوم هجری آغاز و در سده چهارم به شکوفایی رسید.