نکات مشترکی در رفتارهای همه دشمنان مشاهده میشود و آن اینکه تلاش دارند رقابتهای درون نظام را به گونهای تقویت کنند که با ایجاد اختلاف درونی از استهلاک نیروهای داخل نظام به نفع خود بهرهبرداری کنند که متأسفانه شاهد کمدقتی یا بیتوجهی بعضی از نیروهای خودی نسبت به این مقوله هستیم که در نتیجه آنان ناخواسته در زمین دشمن بازی میکنند و این نشان میدهد که ما گفتمان اصلی انتخابات را باید همانگونه که واقعیت دارد و نه آنگونه که توهمی است بین نیروهای درون نظام با نیروهای مخالف نظام قرار دهیم.
بحث اصلی، آرایش گفتمان انقلاب اسلامی در مقابل آرایش گفتمان نظام سلطه است. اگر این را بپذیریم و مفهومش مخدوش نشود به معنای این است که ما قبل از اینکه به خود بپردازیم باید به دیگران بپردازیم و قبل از اینکه به نقد خود بپردازیم باید وحدت کرده و در مقابل دشمن صفآرایی کنیم.
این موضوعی است که مورد غفلت بعضی ها واقع شده است؛ یعنی آنها بیش از اینکه به دشمن بپردازند به خودشان میپردازند. البته این به معنای عدم نقد خودمان نیست که خدای ناکرده آسیبها را نبینیم؛ بلکه باید در محیط درون خانواده انقلاب از ظرفیت آسیبشناسی بهره برده و نقد درونی داشته باشیم ولی این آسیبشناسی و نقد درونی نباید دستمایه دشمن شود.
اختلاف داخلی؛ بزرگترین فرصت دشمن
بزرگترین فرصتی که دشمن در طول چندین انتخابات گذشته داشته است و روی آن سرمایهگذاری کرده است، اختلاف داخلی بوده و دشمن از همین موضوع سوء استفاده کرده است. هر انسان عاقلی اگر این صحنه را به خوبی ترسیم کند به این نتیجه میرسد که ما باید ید واحدهای نسبت به دشمنان و نظام سلطه شویم؛ یعنی کسانی که با اصل و هویت انقلاب اسلامی مسأله دارند.
اختلاف بین نیروهای وفادار به نظام نتیجه و حاصلی جز برای دشمن نخواهد بود. نظام سلطه و جریان فتنه و جریان انحرافی به عنوان سه ضلعی که به دنبال تأمین منافع خویش و آسیب زدن به امنیت ملی و منافع ملی ما هستند در انتخابات پیشرو از مدتها قبل برنامهریزی و طراحی کردهاند. این سه ضلع نقاط مشترکی دارند. ممکن است بر حسب ظاهر بعضی تصور کنند که یکی نیستند و همانطور که خیلیها در تحلیلهای خود جریان انحراف را با جریان فتنه از هم متمایز میدانند؛ ولی واقعیت این است که هر سه در مقابل انقلاب اسلامی دارای نقاط مشترک هستند.
اهداف مشترک دشمنان
این نقاط برای آسیب زدن به انتخابات دوره نهم مجلس شورای بدین شرح میباشد:
۱- ایجاد یأس و ناامیدی در مردم ۲- ایجاد اختلاف در سطوح مختلف ۳- اثبات ناکارآمدی حکومت دینی ۴- اثبات ناکارآمدی ولایت فقیه و شخص ولی فقیه.
۵- سیاهنمایی ۶- ایجاد این فکر در مردم که شرایط کشور یک شرایط بحرانی و اضطراری است و ما نیازمند به دولت نجات ملی هستیم ۷- دو قطبی کردن انتخابات در درون.
آنها خروجی تمامی این شرایط و نقاط مشترک برای این است که انتخابات آینده یک انتخابات کم فروغی باشد و حماسه حضور مردم در آن تجلی پیدا نکند. به جهت اینکه میخواهند ثابت کنند که نظام اسلامی از پشتوانه مردمی برخوردار نیست تا بتوانند این وضعیت را اهرمی قرار دهند برای اینکه از بیرون فشار بیاورند آن هم به صورت اینکه سناریوی تغییر را که در انتخابات ۲۲ خرداد سال ۸۸ ناکام ماند، بازسازی کرده و فتنه جدیدی را رقم بزنند.
دشمنان زخم خورده از ایستادگی، بصیرت و وحدت و ولایتمداری مردم پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ که در حضور مردم در ۹ دی به نمایش گذاشته شد و مشت محکمی بر دهان دشمن بود، به این نتیجه رسیدهاند که باید آسیبشناسی کنند که چرا موفق نشدند و فتنه را برای آینده بازسازی کنند.
مریکاییها و صاحبنظران آنها، رسماً مطرح کردهاند که ما باید بتوانیم فتنه پس از سال ۸۸ را در انتخابات پیشرو بازسازی کرده و به میدان بیاوریم. در گذشته ما روی جریان فتنه و دوم خردادیها و جریانات فکری متمایل به آنها سرمایهگذاری کردیم، ولی ظاهراً ظرفیتهای بیشتری در داخل ایران وجود دارد که از آن غافل بودیم و باید از آن ظرفیتها هم استفاده کنیم(!)
آن ظرفیت جریان انحرافی است. این خوابی است که آنها برای انتخابات پیشرو دیدهاند و برنامهریزی هم کردهاند، ولی قطعاً و یقیناً ملت ایران و متدینین و وفاداران به نظام با ایستادگی روی اصول بصیرت و وحدت تحت ولایت ولی امر مسلمین، مقام معظم رهبری این صحنه را هم برای دشمن تبدیل به باتلاقی خواهند کرد که انشاءالله تا مدتها نتوانند خودشان را از آن بیرون کشیده و نجات دهند و مردم مسیر تکامل انقلاب اسلامی را با قوت و قدرت به پیش خواهند برد.
دو قطبی کردن انتخابات؛ خواست همه جریانهای مخالف
اما نکته مهم که سه جریان سلطه، فتنه و انحرافی بر آن متفق هستند بحث دو قطبی کردن صحنه است.
این سناریو که از اول انقلاب توسط دشمنان دنبال میشد برای این بوده که صحنه رقابت درونی نیروهای وفادار به نظام را به دو قطب تقسیم کنند و بر طبل اختلاف بکوبند. از یکی تابلوی سفید از دیگری تابلوی سیاه نشان دهند و هر کسی را که نمیپسندند به آن تابلوی سیاه الصاق کنند.
زمانی میگفتند بین نیروهای وفادار به نظام یک عده چپ هستند و یک عده راست. چپ طرفدار محرومین و مستضعفین و راست طرفدار سرمایهداران هستند و بدینگونه هر که را نمیپسندیدند به او انگ راست میزدند و وحدت جامعه را این چنین میشکستند و اساساً بین این دو تابلو حد وسطی قائل نبودند. در صورتی که خیل عظیم نیروهای مردمی در حد وسط هستند و کاری به گروههای سیاسی و شخصیتهای سیاسی و دار و دستهها و باندها ندارند.
دشمنان در برههای از انقلاب جریانهای سیاسی را به دو طیف روحانیت و روحانیون تبدیل کردند. بعداً که گروههای سیاسی راه افتاد از قبیل مشارکت و مجاهدین انقلاب، همان خط چپ و راست را گاهی با ادبیات جدیدی ظهور و بروز دادند.
الان سناریوی جریان انحرافی دو قطبی کردن فضا است که یک طرف آقای هاشمی به عنوان مظهر طرفداری از سرمایهداری و طرف دیگر آقای احمدینژاد به عنوان مظهر طرفداری از محرومین و مستضعفین مطرح باشد. ما این تحلیل را انحراف و ظلم به مردم ایران میدانیم؛ چرا که مردم ایران مسلمان و به دنبال دین و عدالت و حق هستند، لذا این تقسیمبندیها نشأت گرفته از اندیشههای شیطانی و وارداتی است و مبانی منطقی صحیح هم ندارد.
لذا باید مراقبت کنیم که با این رویکرد وارد صحنه نشوند و فریب آنها را نخوریم. چرا که هدف آنها از دو قطبی کردن پوشاندن ضعفهای خویش است و اینگونه در پی تطهیر خود هستند.
در نگاه دینی ما، اسلام طرفدار تمام انسانهاست و انقلاب اسلامی هم برای همه انسانها و همیشه تاریخ است. پیامبر مکرم اسلام صلیالله علیه و آله هم مختص عصر خویش نبود بلکه پیامبر همه انسانها بوده و هست، همینطور قرآن برای همه انسانهاست و ولی امر مسلمین، ولی امر و رهبر برای همه انسانهاست حتی انسانهایی که مسلمان و شیعه نیستند چرا که دید، دید الهی است.
پس دو قطبی کردن جامعه یک مغلطه و فریبکاری و نیرنگ برای فریب افکار عمومی و جذب رأی است که متأسفانه چون امکانات هم دارند، کانونهای فاسد قدرت و ثروت و رسانه در اختیار این نوع تحلیلها قرار میگیرند و ممکن است تأثیر خود را بگذارند. این بصیرت مردم متدین و حزباللهی است که مراقب باشند در این دام گرفتار نشوند.
پرسش و پاسخ
* شما از سه جریان سلطه، فتنه و انحراف نام بردید و لطفاً در مورد ساکتین در دوران فتنه که خطر آنها شاید کمتر از جریان مطرح شده نباشد، کمی توضیح دهید؟
** اگر منظور شما از ساکتین این است که عدهای باید میآمدند همراه امت و پرخروش در صحنه حاضر شده و نمیگذاشتند فتنهگرها آشوب راه بیندازند، معنایش این است که از آنها انتظار بیشتری بود و به طور نسبی آنها را قبول دارید. باید گفت که بنده و امثال بنده هم از این موضوع ناراحت هستیم. البته حضور در صحنه سیاسی همچون مراتب ایمان است که بعضی مدتها قبل از اینکه بخواهد فتنهای شکل بگیرد متوجه شدند که عدهای به دنبال فتنهانگیزی هستند. بعضی دیگر در آن روزهای آخر قبل از انتخابات از رفتارها متوجه شدند.
بعضی هم بعد از رأیگیری و سخنرانی مقام معظم رهبری در ۲۹ خرداد متوجه شدندبعضی هم در ۱۳ آبان و روز قدس متوجه شدند.
منتها فصل ممیز روشن برای همه کسانی که غفلت داشتند و یا خودشان را به خواب خرگوشی میزدند و یا اینکه تعلقات دنیایی، تحلیلهای آنها را پوشش میداد و میخواستند توجیه کنند، حماسه ۹ دی بود.
الان عدهای تحلیل میکنند که ما باید آسیبشناسی کنیم که چرا در این ۳۰ سال دو رئیسجمهور، دو رئیس مجلس و نخست وزیر امام مقابل جمهوریت و اسلامیت نظام ایستادند و نتیجهگیریشان از این تحلیل این است که میگویند ساختار نظام ما دچار اشکالاتی است، لذا باید اصلاح ساختار کنیم.
البته ظاهر حرف زیبا و دارای زرق و برق و فریبنده است. گر چه ممکن است اندکی بوی عقلانیت هم به حسب ظاهر داشته باشد ولی وقتی به عمق قضیه نگاه میکنیم متوجه میشویم که هدف تطهیر آدمهای منحرف و کسانی است که کم آوردهاند و به بنبست رسیدهاند و این را میخواهند به نظام نسبت دهند. لذا به جای اینکه رفتار و موضعگیریهای خودشان و اطرافیان را تصحیح کنند، این اشکال را به اصل نظام ربط میدهند.
مقام معظم رهبری در کرمانشاه فرمودند که هویت این انقلاب، هویتی است پویا، پاسخگو و کارآمد که همانا هویت دینی ماست که ثابت است و تغییر نخواهد کرد. ما با حفظ هویت دینی و اسلامی، باید آسیبشناسی کرده و اشکالهای ساختاری را بررسی کنیم که این با نفی و تخریب هویت دینی و اسلامی سازگاری و همخوانی ندارد.
خودخواهی و تکبر و قدرتطلبی فردی همچون شیخ علی تهرانی باعث شد که او از زیر پرچم ولایت خارج شود و زیر پرچم طاغوت قرار بگیرد. همینطور میرحسین موسوی که طرفداران وی او را نخستوزیر محبوب امام معرفی میکردند در دوران دفاع مقدس و بحبوحه جنگ استعفا داد. او در اصل میخواست با استعفای خود رهبری را در شرایط اضطرار و بحران قرار دهدتا ناز او را بکشند و از وی بخواهند در صحنه حضور داشته باشد.
بعضیها به نقطهای رسیدهاند که فکر میکنندهر کاری که بخواهند انقلاب ناگزیر از پذیرش آن کار است و دیگران باید امورشان را با آنها تنظیم کنند، نه با ولایت(!) و امام هم در پاسخ استعفا فرمود که اگر به خاطر خدماتت نبود من تو را به مردم معرفی میکردم.
مدیریت مردان الهی به گونهای است که شرایط جذب حداکثری را فراهم و در ضمن اتمام حجت میکنند و این به لیاقت و شایستگی افراد برمیگردد. چه کسی دل فرزندان رسول خدا(ص) و اهل بیت را لرزاند؟ مگر جناب حر نبود؟ ولی چه چیزی این پستی و فرومایگی او را پاک کرد؟ برگشتن و تحت لوای امام معصوم(ع) جانسپاری کردن و اثبات اینکه من واقعاً برگشتهام و توبه را با خون خویش امضاء کردن.
فتنهگران هم خواستند خودشان را تطهیر کنند و الان هم میخواهند از مردم انتقام بگیرند. جریان انحرافی و هر کس دیگری، هر زمان خودخواهی و خودمحوری و خودرأیی داشته باشند، از ولایت حق فاصله و زاویه میگیرند.
تلاش ما بر این است کسانی که اهل سکوت و تردید بودند را به جبران دعوت کنیم؛ چرا که دفع کردن کار مشکلی نیست. البته جذب کردن بر مبنای ماندن روی اصول، مهم است.
* چرا جبهه پایداری و جهه متحد به یکدیگر نمیپیوندند؟
** اعضای جبهه پایداری از روز اول دعوت شدند تا در جبهه متحد شرکت کنند و برای آنها دو نفر عضو هم در شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان در نظر گرفته شد تا در شورای مرکزی حضور داشته باشند. البته بنا به دلایلی که از جمله آنها حضور بعضی از افراد در جبهه متحد بود نیامدند و همچنان نیامدن خود را ادامه داده و توجیه کردهاند.
حرف ما این بود که ما همه ظرفیتها را روی هم بریزیم و دست به دست هم دهیم و اگر اشکالی هم وجود دارد از داخل اصلاح کنیم و میتوانیم این کار را بکنیم.
امیدواریم که آنها بیایند چرا که راهبردمان این است که همه ظرفیتها و جریانات اصولگرا دست به دست هم بدهند تا منجر به خروج لیست واحدی شود تا مردم سرگردان نشوند و آراء خرد نشود و اگر اختلاف شود منجر به رأیآوری کسانی میشود که هیچ کدام ما نمیپسندیم.
* چرا گزارش کمیسیون اصل نود درباره فتنه ۸۸ با تأخیر در صحن علنی مجلس قرائت شد؟
** این گزارش از اهمیت خاص و بسیار بالایی برخوردار و روی آن کار زیادی انجام شده بود. در کمیسیون بنابراین شد که قسمتهای مهم گزارش در مجلس قرائت شود. البته سعی بر آن بود که نقش عناصر خارجی و ارتباط آنها با عناصر داخلی در کشور در فتنه ۸۸ لحاظ شود.
* ارزیابی شما از احتمال پیروزی جریان انحرافی و نفوذ آنها به مجلس نهم چیست؟ آیا این احتمال وجود دارد؟
** البته از هماکنون نمیشود و نمیتوان با قاطعیت در مورد پیروزی جریان خاصی اظهار نظر کرد. البته در مورد شناخت نامزدهای جریان انحرافی، بصیرت مردم میتواند مؤثر واقع شود. ضمن آنکه در حال حاضر برخی از افراد و نیروها مرزبندی خود را بین جریان انحرافی و دولت اعلام نکردهاند. البته ما وظیفه شرعی داریم از دولت حمایت کنیم چرا که قوه مجریه نماینده ملت است و باید برای پیشبرد کشور هم که شده از این قوه حمایت کرد؛ اماباید این نکته را متوجه باشیم که جریان انحرافی میخواهد خدمات دولت و همچنین شخص احمدینژاد را برای خود مصادره کند.
* آیا بحث القای مجدد تقلب در نتیجه انتخابات وجود دارد؟
** اصلا بازسازی فتنه در پی القای همین موضوع و حتی فراتر از این است؛ چرا که در این دوره جریان انحرافی و فتنه هر دو به این موضوع دامن خواهند زد؛ ولی انشاءالله موفق نخواهند شد.
* ظاهرا بهاییها در انتخابات فعال شدهاند، آیا مستندی دال بر این موضوع وجود دارد و آیا اصلا این را تایید میکنید؟
** تمام کسانی که دشمن ملت ایران هستند، فعال شدهاند. آمریکاییها، انگلیسیها و صهیونیستها، منافقین، تودهایها، بهاییها، مارکسیستها و منحرفها فعال شدهاند؛ چرا که انتخابات مقطعی است که تمام این جریانات روی آن سرمایهگذاری کردهاند تا بتوانند بهرهبرداری لازم را داشته باشند.
* جریان انحرافی در مجلس هشتم چقدر حامی دارد؟
** نمیتوان در این مورد عدد گفت؛ چرا که هنوز مرزبندیها خیلی دقیق نیست و بعضی در مجلس برایشان این امکان که بین انحراف و خط دولت تفکیک قائل شوند، سخت و دشوار است.
* در مورد نوع رابطه آقای احمدینژاد و مشایی توضیح دهید. این رابطه به کجا ختم میشود؟
** مردم ایران و مسلمانان عاشق امام و رهبری یک سرفصل جدیدی در مسیر رو به تکامل انقلاب اسلامی را شروع کردهاند یعنی وقتی دیدند گفتمان توسعه اقتصادی و گفتمان توسعه سیاسی دست به دست هم دارند که مسیر و ریلگذاری انقلاب را تغییر جهت بدهند، مردم هوشیار شدند و با حضور در صحنه آن را برگرداندند و نگذاشتند طرح آنها به نتیجه برسد و در نتیجه گفتمان انقلاب را احیا کردند و به اصولگراها معروف شدند؛ اعتقاد و باور به ایستادگی روی اصول و نوگرایی در روش و همگرایی در عمل در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و تبعیت از ولایت، سرفصل جدیدی بود که در انقلاب اسلامی شروع شد.
در شوراهای دوم، اصولگرایان سنگر از دست داده را پس گرفت، مجلس هفتم، را از سنگلاخ مجلس ششم درآورد و حزبالله حضور پیدا کرد و در انتخابات ریاست جمهوری نماد مورد نظر خودش را در شعارهای شخص آقای احمدینژاد دید. پس مردم در انتخابات مجلس هفتم و شوراها و ریاست جمهوری به دنبال آدمها نبودند؛ بلکه به دنبال احیای گفتمان اصیل خویش بودند و از این اشخاص در جهت احیای مسیر استفاده کردند. در شوراها خدماتی انجام شد، در مجلس هفتم هم خدماتی صورت گرفت و روحیه امید به مردم برگشت. سپس احمدینژاد آمد و در دوره اول ریاست جمهوری، امیدها بیشتر شد.
ولی آیا انتظار حزبالله برآورده شد؟ یا ما میتوانستیم با حفظ هویت دینی و انقلابی خودمان دهها برابر این وضع موجود کار کنیم تا فرصتسوزی نشود. این مسیری است که در هر مقطعی با آن مواجه هستیم. انشاءالله بتوانیم برای آینده به گونهای انتخاب کنیم که اصولگرایی در اندیشه به عنوان یک باور در مسئولین نهادینه شود و به بنبست نرسد و مسئولان در روشها، سیستمها و برنامهها و نوع مدیریت، نوآوری و خلاقیت داشته باشند که به آرمانهای انقلاب نزدیکتر شوند.
* مدتهاست در مورد پیوند جریان انحرافی و فتنه صحبت میشود، آیا اسنادی در این رابطه در مجلس وجود دارد؟
** شما اگر روزنامهها را بخوانید مستندات زیادی به دست میآید و این کار سختی نیست و در این رابطه اصلا نیازی به اسناد پشت صحنه نداریم. نوع موضعگیریها خودش را نشان میدهد.
* استحاله یکی از اهداف دشمنان نظام است، در داخل کشور چه طیفهایی به دنبال استحاله ارزشهای اسلامی هستند؟
** تمام آن جریاناتی که در قبل ذکر شد به دنبال این موضوع هستند.
* چقدر احتمال دارد سرنوشت آقای احمدینژاد مثل آقای شریعتمداری و منتظری شود؟
** سرنوشت همه انسانها به دست خود و خدای آنهاست. من با عمل خودم و نیت و تلاش خودم هست که انتخاب میکنم. هر کدام از ما ممکن است با نیت و عمل خویش آیندهای را برای خودمان رقم بزنیم که خدای ناکرده در آتش جهنم قرار بگیریم و میشود هم به گونهای رقم بزنیم در بهشت و نزد اولیای خدا باشیم که از خدا میخواهیم تمامی مسئولین به گونهای عمل کنند که روح امام و شهدا شاد شود؛ چرا که ما دوست داریم مسئولین ما سرباز رهبری و خادم ملت باشند.