قاضی مرتضوی: مورد 5 مجازات اکبر گنجی.
میردامادی: نه موردی را که در ادعانامه آمده است میگویم. صفحه 41 ادعانامه را من میخوانم و طبق این شماره جلو میروم. صفحه 41 ادعانامه از آنجایی که شروع کرده مطالب روزنامه را این طور شروع کرده تهاجم به بیت آیتالله منتظری و تخریب آن بند 3، بند 4 بازداشت دکتر ابراهیم یزدی…
قاضی مرتضوی: نه کل موارد را نمیخواهد توضیح بدهید.
میردامادی: من اینهایی را که شماره دارد که ده - دوازده مورد است و در ادعانامه توضیح داده را توضیح میدهم. موارد غیر از این را اگر لازم بود در جلسه بعد توضیح میدهم.
قاضی مرتضوی: ببینید آقای میردامادی، چون تصریح کردند که یک به یک توضیح بدهید اگر مواردی را اصرار دارید اشتباه شده، حرفی نیست اگر نه این مواردی که خودتان میخواهید را توضیح بدهید.
میردامادی: بله من همین جوری که عرض کردم، دنبال میکنم. بند شش رد صلاحیت گسترده نامزدهای اصلاحطلب در انتخابات میاندورهای مجلس پنجم در تهران و اصفهان توسط شورای نگهبان، این هم از اتفاقات انتخابات میاندورهای بود که باید دو نفر برای مجلس پنجم انتخاب میشدند که دو نفری که انتخاب شدند، اگر اشتباه نکنم یکیشان سرکار خانم کروبی بودند که اینجا هستند. بله دو نفری که انتخاب شدند خانم کروبی و آقای عباسپور بودند.
در آن انتخابات میاندورهای صلاحیت بسیاری از کاندیداها رد شد. از جمله ردشدگان آن انتخابات در تهران آقای بهزاد نبوی بود که در انتخابات اول مجلس پنجم صلاحیتش تأیید شده بود، در انتخابات میاندورهای مجلس پنجم صلاحیتش رد شد. در انتخابات مجلس ششم مجدداً صلاحیتش تأیید شد که این را به هر حال دوستان میگوید یکی در میان ایشان رد و تأیید میشود و این دفعه نوبت رد او است. این اتفاقی بود که افتاد.
اگر اشتباه نکنم از نظر آماری برای انتخابات میاندورهای در تهران دویست و نود و خردهای ثبتنام کرده بودند و صد و خردهای رد شدند. آقای بهزاد نبوی که رد صلاحیت شده بود با این که قبلاً هم تأیید شده بود و دوباره رد شده، نامهای نوشت به شورای نگهبان و بحث روز روزنامه شد. حتی غیر از نامه آقای بهزاد نبوی، آقای کروبی به عنوان دبیر مجمع روحانیون مبارز نامهای به شورای نگهبان نوشتند. اصلاً بحث رد صلاحیت بحث روز جامعه شد. آقای جنتی در یکی از خطبههای نماز جمعه پاسخ دادند و بعد آقای کروبی پاسخ ایشان را طی نامهای به رسانهها دادند. آن رد صلاحیت با این که انتخابات، انتخابات محدودی بود و دو نفر در تهران و یک نفر در اصفهان انتخاب میشد، ولی ماجرای رد صلاحیتها یک ماجرای جدی شد که حالا اسمش را چالش میخواهید بگذارید یا بحران.
مورد بعدی که در ادعانامه ذکر شده مورد شماره 10 است. در رابطه با آقای رحیم صفوی فرمانده سپاه. ببینید در رابطه با مطالب آقای صفوی که آن زمان در روزنامه چاپ شد، نامه روابط عمومی سپاه که به روزنامهها رسید و همان زمانی که چاپ شد، مطلب را کذب ندانسته و تکذیب نکرد. فقط گفت که بخشهایی از مطلب تحریف شده است. این مطلبی هم که نماینده مدعیالعموم گفتند که در دادگاه کذب بودنش ثابت شده و دادگاه چنین حکمی داده، بنده اولین بار ادعانامه خواندم که در دادگاهی این رسیدگی شده و دادگاه حکم داده، که این مطلب کذب بوده است.
اما کجایش کذب بوده؟ اگر دادگاه حکم داده و مشخص کرده که آن مطلب کذب است، ما قطعاً آن را استفاده نمیکنیم و اگر حکم دادگاه ثابت میکند که مطلب کذب بوده آن را در روزنامه چاپ میکنیم که آن مطلبی که آورده شده، دادگاه حکم داده که بخشهایی از آن، کذب بوده ولی بنده تا موقعی که در ادعانامه خواندم، چنین چیزی را اطلاع نداشتم و میگویم نامه روابط عمومی سپاه چنین چیزی را نمیگوید.
قاضی مرتضوی: ببینید آن چیزی که روزنامهها چاپ کرده بودند و با توضیح و تفسیر منتسب کرده بودند، تکذیب شد. گذشته از این تکذیب، ایشان شکایت کردند که آقا من اصلاً چنین چیزی نگفتم این اهانت و افترا است، نشر اکاذیب است. یعنی شخصاً شکایت کردند از روزنامهای که این مطلب را نوشت.
میردامادی: از کدام روزنامه بوده است؟
قاضی مرتضوی: روزنامه جامعه بود. بعد روزنامه عصر ما هم که ادامه داده بود محکوم شد. البته جامعه که محکومیتش قطعی شد، ولی شما گذشته از این که آن مطالب را قید کردید، اصلاً از آن هم جلوتر رفتید، یعنی گفتید بعضیها را باید گردن بزنیم، بعضی را زبانشان را قطع میکنیم. اصلاً آن روزنامههایی که نشر اکاذیب کرده بودند هم به این صراحت ننوشته بودند.
میردامادی: این عین تیتر روزنامه است که این مطلب را آن زمان چاپ کرد. این عین تیتر روزنامه است. اتفاقاً این روزنامه سلام است که به این اتهام محکوم هم نشده حالا من نمیدانم شکایت شده یا نه ولی به دلیل این مطلب محکوم نشده است. عنوانش هست «گردن عدهای را میزنیم و زبان بعضی را قطع میکنیم.» بالایش هم نوشته: فرمانده سپاه پاسداران. به هیچ وجه هم به خاطر این مطلب محکوم نشده است.
قاضی مرتضوی: خوب من از روزنامه سلام اطلاع ندارم. روزنامه جامعه و عصر ما محکوم شدند، خود سردار صفوی هم شکایت کردند، سپاه هم تکذیب کرد. گذشته از تکذیب، شاکی شدند که آقا این مطلب را ما نگفتیم و...
میردامادی: ببینید موقعی که در روزنامه آمده روابط عمومی سپاه اطلاعیهای صادر کرده که آن اطلاعیه هم در روزنامه سلام روز بعد چاپ شده است. در آنجا مطلب را تکذیب نکردند. گفتند این مطلب تحریف شده و احتمالاً مطالبی از آن حذف شده، ولی تکذیب نشده که این مطلب اصلاً نبوده و کذب است، تحریف یعنی به نحو درستی منعکس نشده است.
قاضی مرتضوی: در شکایت خودشان صریحاً قید شده است.
میردامادی: حالا میگویم که بنده اطلاعی از اینها که شما میفرمایید ندارم.
قاضی مرتضوی: در همین مبحث ببینید... خوب توضیح بدهید.
میردامادی: مورد بعدی که در ادعانامه آمده مورد 12 است. راهپیمایی کفنپوش جمعی از طلاب و روحانیون قم و مشهد در اعتراض به سوت و کف زدن دانشجویان در مراسم سخنرانی آقای خاتمی در سالگرد دوم خرداد. سخنرانی که آقای خاتمی در دانشگاه تهران داشتند، بعد جریانی در بعضی از شهرها که حالا مشخصاً قم و مشهد بود راه افتاد و راهپیمایی علیه آن تجمع، قطعاً این موضوع برای آقای خاتمی یا چالش یا بحران بود. حداقلش این است که چالش بوده، راهپیمایی علیه آن تجمع و مسائل تجمع.
مورد بعد تعطیلی روزنامه جامعه یا تعطیلی روزنامهها. وقتی روزنامه جامعه تعطیل شد، افرادی هم از روزنامه جامعه به مدت یک ماه بازداشت شدند. این هم برای آقای خاتمی یک چالش بوده که شعار آزادی مطبوعات را میداده و روزنامه جامعه تعطیل شد، افرادی هم از روزنامه جامعه به مدت یک ماه بازداشت شدند. این هم برای آقای خاتمی یک چالش بوده که شعار آزادی مطبوعات را میداده و روزنامهای تعطیل شد.
مورد بعدی که در ادعانامه ذکر شده مورد شماره 30 است. تیراندازی در دانشگاه تهران برای ارعاب دانشجویان از جانب سپاه انصارالمهدی نیروهای حفاظت نماز جمعه. من نمیدانم ایرادی که به این مورد است میگویند اتفاق نیفتاد، یا اگر اتفاق افتاده چنین چیزی نبوده و آنها تیراندازی نکردند؟ همان زمان دانشگاه تهران خودش بیانیهای داد. در روزنامه آمده است: با صدور بیانیهای دانشگاه تهران بدعت خطرناک تیراندازی در محیط دانشگاه را محکوم کرد. من از روزنامههای همان زمان آوردم.
در تاریخ 5 بهمن، تیراندازی در تاریخ 4 بهمن 1377 اتفاق افتاده بود، در بیانیه هیأت رئیسه دانشگاه تهران تصریح شده است: تیراندازی نیروهای حفاظت نماز جمعه در دانشگاه جهت ارعاب دانشجویان بیپناهی بود که در تجمعی قانونی شرکت داشته و خواسته خود را اعلام نمودهاند. در بخش پایانی این بیانیه آمده است: ستاد نماز جمعه تهران مسؤولیت حادثه فوق را به عهده فرماندهی سپاه انصارالمهدی دانسته و پاسخگویی به هرگونه اعتراض، انتقاد و شکایتی را بر عهده حجتالاسلام موحدی فرمانده سپاه انصارالمهدی دانسته است.
این بیانیه رسمی هیأت رئیسه دانشگاه تهران راجع به آن حادثه است که در دانشگاه تهران اتفاق افتاده و تیراندازی شده است. مورد بعدی که در ادعانامه آمده مورد شماره 46 است: تهاجم شدید نیروهای ضدشورش و گروههای فشار به تجمع دانشجویان دانشگاه تبریز در حمایت از دانشجویان دانشگاه تهران که به دنبال ماجرای کوی دانشگاه تهران در دانشگاه تبریز اتفاق افتاد. من فکر میکنم این قطعاً از بحرانهای جدی بود و مسأله بسیار مهم بود.
مقداری تحتالشعاع مسأله دانشگاه تهران قرار گرفت ولی بعد شورای امنیت ملی روی این مسأله کار کرد. وزارت کشور و وزارت علوم هیأتی را برای تحقیق فرستادند و گزارش مفصلی تهیه کردند که چه اتفاقی افتاده. آنجا در تیراندازی جلوی دانشگاه یک نفر کشته شد. بعد در تیراندازیهای متقابل 5 دانشجو با گلوله زخمی شدند. حمله به داخل دانشگاه صورت گرفت و رئیس دانشگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
رئیس دانشگاه مکرر این را در ملاقاتهایی که با مقامات عالی کشور داشت، توضیح داد که چگونه خود رئیس دانشگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تعدادی از دانشجویان را که دستگیر کرده بودند بدون لباس نصف شب در شهر رها کردند. اینها همه آن موقع در روزنامهها چاپ شد و اگر اشتباه نکنم حتی نمایندگان تبریز در مجلس در آن زمان یک تحقیق و تفحص درخواست کردند. برای این که بروند به مسأله رسیدگی کنند و به مجلس گزارش بدهند. مطلب در حد کامل یک بحران در جامعه بود.
مورد بعد که اشاره کردند حضور آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات است. به هر حال بعد از انتخابات آن مسائل پیش آمد. البته این مسائل را به آقای هاشمی رفسنجانی نسبت نداده، ولی این مسأله یک چالش ـ حداقل در جامعه آن موقع ـ ایجاد کرد.
مورد بعد که در ادعانامه ذکر شده، مورد شماره 84 است. تعطیلی دوازده روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه از سوی دادگستری تهران، فکر میکنم احتیاج به توضیح ندارد.
ممکن است دستگاه قضایی که روزنامهها را تعطیل کرده آن را بحران یا چالش تلقی نکنید و بحران و چالش ندانید ولی به هر حال در جامعه این یک بحران در جامعه و یک چالش برای آقای خاتمی و شعاری که آقای خاتمی در ارتباط با آزادی مطبوعات میدادند بود.
کما این که آقای خاتمی در تذکر قانون اساسی که بعداً به قوه قضائیه دادند، این را از موارد نقض قانون اساسی دانستند...
قاضی مرتضوی: شما ببینید اینجا اخذ وثیقه ملکی از آقای لطیف صفری را بحران برای دولت دانستید...
میردامادی: من یکی دیگر را دارم توضیح میدهم، این که میگویم آن نیست.
قاضی مرتضوی: نه در این که این واقعه رخ داده و شما میفرمایید، درست است. ممکن است یک جایی تیراندازی شده باشد، در مملکتی که 60 میلیون جمعیت دارد، این وسعت را هم به خودش اختصاص داده، ممکن است هر ثانیهای در این مملکت یک اتفاقی بیفتد. ما درصدد این نیستم که هر اتفاق رخ داد، بگوییم نه این اتفاق نیفتاده، موضوع این است که اینها هیچکدام بحران برای دولت نیست. اصلاً افرادی که این کار را کردند، مخالف دولت نیستند از آقای لطیف صفری چندین نفر از نمایندگان مجلس شاکی بودند که به آنها توهین کردهاند دادگاه ایشان را احضار کرده و وثیقه ملکی اخذ کرده است. خوب شما میخواهید بگویید وثیقه نامتناسب بوده است.
خوب این اثبات شد که حتی این وثیقهای هم اخذ کردیم کافی نبود، چون بعد از حکم به واسطه همین وثیقه ایشان جهت اجرای حکم حاضر نشد. حالا چون ما نمیخواهیم اسم افراد در دادگاه برده شود، شما اخذ وثیقه ملکی از آقای لطیف صفری را یک بحران برای دولت دانستید یا آقای سیدمحمد سیفزاده وکیل شمسالواعظین نظم دادگاه را مختل کرده و طبق قانون ماده 188 صراحت دارد که اگر کسی نظم دادگاه را به هم بزند و مانع ادامه محاکمه بشود، دادگاه حق دارد تا 5 روز ایشان را بازداشت کند. ایشان نظم دادگاه را به هم زده و مدت 5 روز دستور بازداشت گرفته است نهایتاً خودش هم به دستور دادگاه اعتراضی نکرده و بازداشتش را تحمل کرده است شما این موضوع را بحران برای دولت میدانید؟
میردامادی: این موارد جزء موضوعاتی که نماینده مدعیالعموم اشاره کرده نیست.
اگر ایشان بر این که قرار است همه موارد را توضیح بدهم تأکید کردند، در مورد تکتک 132 مورد، توضیح خواهم داد.
میردامادی درباره دیگر شکایتی که هیأت منصفه آن را مجرم شناخت گفت: در ادعانامه نوروز 27/8/1380 با درج مطلب دیگری به ایجاد شبهات مختلف درباره انتخابات گذشته و نظارتهای شورای نگهبان میپردازد. مطالبی که نقل کردهاند این است:
«آرای آقای علیرضا رجایی برای آقای رجایی خراسانی از حافظه ملت پاک شده است؟ آیا موضع حساسیت شورای نگهبان نسبت به آقای حداد عادل و آقای علیرضا رجایی که سرانجام با اعمالنظر آن شورا به راهیابی اولی، نفر 33 لیست، به مجلس و محدودیت دومی، نفر 27 لیست، از ورود به مجلس منجر شد قابل انکار است؟ با وجود این چگونه میتوان منکر برخورد جناحی آیتالله جنتی و دوستانش شد؟ پس از گذشت 12 سال از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران شعار میزان رای ملت است به میزان رأی جنتی است، تبدیل نمایند و خیال همه شهروندان را راحت کنند. با روش آیتالله جنتی اصل شورا زیر سؤال خواهد رفت.»
میردامادی در دفاع از این مطلب که هیأت منصفه آن را مجرم شناخته بود گفت: این مصاحبهای است از آقای تاجزاده در رابطه با انتخابات. فکر میکنم اولین مصاحبه در آستانه انتخابات گلستان بود و مسأله رد صلاحیتها مجدداً مطرح شد، بعداً جناب آقای یزدی در نماز جمعه به آقای تاجزاده پاسخهایی دادهاند که ایشان در صحبت دوم بیشتر جواب آقای یزدی را دادهاند. مطلب دیگری که ایشان در صحبتشان مطرح کردند، این است که «اقدام به رد صلاحیت تعداد قابل توجهی از داوطلبان شده و اکثر قریب به اتفاق داوطلبان، داوطلبان مشهور اصلاحطلب بودند. این میزان رد صلاحیت حتی قبل از مصوبه مجمع تشخیص مصلحت و در زمان مجلس چهارم و پنجم نیز سابقه نداشت و اعتراض همگانی از جمله امام جمعه محترم گرگان را برانگیخت.»
وی در جای دیگر ادامه میدهد: «فلسفه وجودی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات این است که دولت و مجریان انتخابات از موقعیت و امکانات خویش برای حذف مخالفان و منتقدان خود استفاده نکنند. نه این که مرجع شورای نگهبان هر کس را که با خود همسو نبیند، به عنوان مخالف اسلام و انقلاب و نظام قلمداد کرده و به این بهانه آنها را از شرکت در رقابتهای انتخاباتی محروم کند و خود به جای مردم تصمیم بگیرد و میزان رای ملت است را به میزان رای عدهای خاص است تبدیل کند.»
این شکایاتی که به عنوان هجمه به شورای نگهبان آمده، تمام مباحث انتخاباتی است که در حقیقت اعتراض به عملکرد شورای نگهبان در انتخابات است. از این اعتراضات که در این شکایت آمده من دو مورد را مطرح میکنم که آقای تاجزاده به موارد دقیق اشاره کرده است. در مورد انتخابات هیأت نظارت شورای نگهبان نامهای در تاریخ 13/12/1378 به ستاد انتخابات کشور نوشت: «از آنجایی که هیچگونه دلیل قابل استناد از قبیل داشتن سمت دولتی یا وجهه عمومی و امثال آن برای افزون بودن مشهوریت آقای علیرضا رجایی از آقای سعید رجایی خراسانی توسط آن فرمانداری ارائه نشده است و احراز این مطلب جای تأمل دارد، لذا به نظر میرسد برای جلوگیری از هر گونه جانبداری احتمالی و حفظ حقوق نامزدها مقتضی است آرایی را که صرفاً نام رجایی ذکر گردیده است برای آقای سعید رجایی خراسانی منظور گردد.»
همان زمان نیز در مطبوعات سر و صدای زیادی شد که، کسی که نوشته رجایی این را بگذارند به نام رجایی خراسانی در صورتی که رجایی خراسانی به رجایی خراسانی معروف است اما چون اسم کوچک نیامده، برای آقای رجایی خراسانی محسوب شود. این امر در آن زمان هم مورد اعتراض قرار گرفت.
مورد دیگر نیز در رابطه با آقای حدادعادل مطرح شده است البته دوستانی که در انتخابات بودند، به خوبی یادشان است، اطلاعیه شماره 6 شورای نگهبان به عنوان یکی از نمونههای بارز تخلف انتخاباتی و تخلفی که وزارت کشور یا دستگاههای اجرایی در انتخابات کردند، منتشر شد. این متن اطلاعیه است: «برای نمونه صندوقی که خود داوطلب و خانوادهاش در آن رأی دادهاند، رأی آنها صفر خوانده شده است و پس از بازشماری معلوم شد تعداد زیادی رأی داشته است.»
میردامادی افزود: این فرد آقای حدادعادل بود که در صندوقی رأی داده بود و شورای نگهبان رأی آن را صفر اعلام کرده بود. بعد که بررسی کردند، دیدند در سایت وزارت کشور رأی وی همان عددی بود که ذکر شده و در سایت شورای نگهبان رأی صفر حساب شده که اشتباه از خود شورای نگهبان بوده نه وزارت کشور. یعنی وزارت کشور و ستاد انتخابات رأی آقای حدادعادل را کامل لحاظ کرده و خود آقای حدادعادل در یادداشتی که در روزنامه اطلاعات نوشتند اعلام کردند که رأی من لحاظ شده و آن مطلب که خوانده شده را اشتباه خواندند. این مطلبی است که مورد شکایت قرار گرفته است. در این موارد اگر دادگاه در مطالبی که من نقل کردم تردید دارد میتواند با وزارت کشور، یا خود شورای نگهبان مکاتبه کند و این دو مطلب را بخواهد.
نهایتاً بعد از این همه سر و صدای تخلف و تقلبی که در مورد انتخابات شد و آقای تاجزاده به عنوان مسؤول ستاد انتخابات محاکمه شد، در پایان از تمام اتهامات مربوط به انتخابات تبرئه شد. محکومیت انفصال خدمتی که ایشان گرفت، فقط به دلیل مسائل پس از انتخابات، یعنی در تحویل دادن صندوقها و شمارش آن و امثال اینها که بازرسی کل کشور میخواست و دنبال میکرد، بود. همه محکومیتها مربوط به بعد از انتخابات است. یعنی هیچ تخلف انتخاباتی در دادگاه ثابت نشده، در صورتی که در انتخابات تهران پیش از 500 صندوق باطل شده است قوه قضائیه و دادگاه که دیگر در اختیار وزارت کشور نبوده است.
قاضی مرتضوی: خلط مبحث نکنید، اینکه آقای تاجزاده در تخلفی یا جرمی دخالت داشته و ایشان به عنوان مجرم شناخته شوند و محکومیتی بگیرند، یک امر است و دوم اینکه آیا تخلف یا جرمی در انتخابات رخ داده یا نه؟ آن هم مسأله دومی است. در آن پروندهای که رسیدگی شد و وکیل شما آقای حسین آبادی، وکیل همان پرونده بودند، مطالب و تخلفاتی مطرح شده و تعداد زیادی هم متهم و مجرم داشته، در بعضی از آن جرایم دادگاه آن شعبه رسیدگیکننده، آقای تاجزاده را به جهتی سمتی که داشتند محکوم کردند. دادگاه تجدیدنظر میگویند آقای تاجزاده دخیل نبودند. به چه میزانی محکومیت پیدا کردند یا محکومیتشان قطعی شده دلیل به این نیست که اساساً جرمی رخ داده یا نه؟ این را یک مقدار...
میردامادی: من توضیح میدهم که رفع ابهام شود.
قاضی مرتضوی: خلط مبحث نکنید.
میردامادی: آقای تاجزاده و آقای آزرمی اگر اشتباه نکنم، فرماندار تهران هر دو در این رابطه محاکمه شدند، فرماندار...
قاضی مرتضوی: ببینید اصلاً بحث این نیست.
میردامادی: یک بخشی از آن این است، چون اسم آقای جنتی آمده، میخواهم آن را بگویم...
حسینآبادی: همین مسأله را من میخواهم روشن شود. در مباحثی که آقای تاجزاده مطرح کردهاند، آیا اهانت به شخص آیتالله جنتی شده؟ یعنی بحث این است که با توجه به مطالبی که در مصاحبه آمده و ایشان را دارای مصونیت آهنین دانستهاند و امثال اینها، آیا به شخص آیتالله جنتی اهانت شده؟ یا احتمالاً افترا یا هر چیز دیگری جرم نسبت به شخص ایشان است یا شورای نگهبان؟ ظاهر قضیه این است که به شخص ایشان تعرضاتی شده است.
قاضی مرتضوی: مسأله شخص، اینجا مطرح نیست، چون یک شخص نمیتواند رد صلاحیت کند، تیتری که انتخاب کردید، نوشتید رد صلاحیتهای غیرقانونی جرم سیاسی است. موضوع شکایت از همین مقاله است. ببینید در این مقاله با این تیتری که انتخاب کردید، در واقع عملکرد شورای نگهبان را زیر سؤال بردهاید چون رد صلاحیت را یک نفر نمیتواند انجام دهد. باید رأی جمعی باشد. در واقع عملکرد شورای نگهبان را در وهله اول غیرقانونی تلقی کردید. در وهله دوم عملکنندگان را مجرم شناختید، گفتید اینها مرتکب جرم سیاسی شدند و گفتید این اقدامات جرم سیاسی است، البته این ادعانامه است.
حسینآبادی: این تیتر روزنامه است یعنی شکایت از تیتر است یا از محتوا است.
قاضی مرتضوی: از تیتر شکایت شده منتها توضیحی که دادند واضح بود. اصلاً مبحث این مواردی که نام برده شده یعنی عملکرد شورای نگهبان را زیر سؤال برده یا موجب... اصلاً عنوان جرم که در اول توضیح دادند این است که شمرده شده است.
میردامادی: مسأله اصل شورای نگهبان و عملکرد شورای نگهبان است. البته تفسیرهای مختلفی در پرونده است که ذکر شده است این اقدام شورای نگهبان در نظارت استصوابی در زمان ریاست جمهوری هم بوده است. آن زمان هم عده زیادی رد صلاحیت شدند. روزنامه «نوروز» هم این همه نوشت، شورای نگهبان به خاطر نظارت استصوابی رد صلاحیت کرده است.
حسینآبادی: بحث ما در مورد شکایت دیگری است. بحث مصاحبه آقای سیدمصطفی تاجزاده است. اگر نماینده محترم مدعیالعموم بودند، دقیقاً مشخص میکردند که کدام قسمت از آن مورد شکایت است. در مورد شخص آقای آیتالله جنتی مطالبی گفته شده ایشان شکایتهای متعددی چه در مجتمعهای قضایی و چه در دادگاه ویژه روحانیت علیه آقای آیتالله جنتی مطرح کردند و ایشان حتی یک بار هم احضار نشدند. در یکی از مصاحبههای ایشان که در روزنامهها هم احتمالاً درج شده است و در دادگاه ایشان خواهش کردند از آیتالله جنتی که حالا که دادگاه شما را احضار نمیکند خود شما حداقل بروید به شکایات پاسخ دهید. این مسائل واقعاً مطرح است یا نکته خاصی در مورد عملکرد شورای نگهبان...
قاضی مرتضوی: در همین مصاحبه در مورد کلیت و عملکرد شورای نگهبان ادعا شده و در همین محدوده هم ما از شما جواب میخواهیم.
حسینآبادی: تیتر مقاله...
قاضی مرتضوی: ما در مورد همان چیزی که در ادعانامه آمده توضیح میخواهیم. در جایی هم به حضرت آیتالله جنتی اشاره کرده و برخورد جناحی آقای جنتی و دوستانش یعنی شورای نگهبان...
حسینآبادی: این قسمت در ادعانامه نیست.
قاضی مرتضوی: رد صلاحیت را گفتند، حالا اگر شما منظورتان کلیت ماجرا است توضیح دهید، این هم دفاعی است.
حسینآبادی: بله الان ایشان توضیح میدهند واقعاً چون این مسأله مطرح است من میخواهم آن نکاتی را که نماینده محترم مدعیالعموم مشخص میکنند ایشان توضیح دهند.
قاضی مرتضوی: اصلاً اگر به عنوان توجه کنید، عنوان اتهامی که الان دارید پاسخ میدهید. تهدید علیه ارکان نظام است. اینجا موضوعاتی که مطرح است مطالبی است که به اصل شورای نگهبان و تصمیمات قانونی و جمعی شورای نگهبان که لازمالاجراست تعرض شده است مطالب وهنآمیزی که ذکر شد مورد خطاب قرار گرفته و از آن شکایت شده است.
حسینآبادی: اتهام در حقیقت توهین به شورای نگهبان است.
میردامادی: من در مورد آن توضیحی که شما دادید جناب مرتضوی عرض میکنم که آقای تاجزاده و فرماندار تهران (که مسؤول اجرای انتخابات است) محاکمه شدند و هیچکدام نهایتاً در حکم تجدیدنظری که صادر شد به عنوان تقلب و تخلف در انتخابات محکوم نشدند. کسان دیگری هم که به عنوان تقلب و تخلف در انتخابات محکوم نشدند. کسان دیگری هم که به عنوان تقلب و تخلف محکوم شدند که در انتخابات تقلب یا تخلف کرده باشند باشند و به خاطر این در دادگاه محکوم شده باشند. در صورتی که شکایت...
قاضی مرتضوی: آن پرونده و موضوع اینجا مطرح نیست. من هم قاضی رسیدگیکننده به موضوع نبودم. آن موضوع خارج از این مطلب است. این مطلب را شما اظهار داشتید که صرف اینکه آقای تاجزاده محکومیت قطعیاش چه مطالبی باشد را نمیشود به کل انتخابات تعمیم بدهند. پرونده آقای تاجزاده به عنوان مباشر و معاون میخواستم تذکر بدهم که چون پروندهاش دست ما نبوده و چیزی که به این پرونده...
میردامادی: آقای تاجزاده این را در مقالهشان گفتهاند که تهرانی که 500 صندوق رأی در آن باطل شده و در اثر ابطال این صندوقها، نتیجه انتخابات تغییر کرده، کسی که قبلاً رأی آورده بود با این ابطالها به مجلس راه پیدا نکرده و کسی که قبلاً رأی نیاورده بوده، رأی آورده و وارد مجلس شده، شکایتهایی که به عنوان تخلف در این صندوقها شده بود در قوه قضائیه اثبات نشده است. قوه قضائیه که هماهنگ با وزارت کشور نیست و هماهنگی با هم نکردند بلکه کاملاً مستقل و جدای از آن بررسی کردهاند. این اثبات نشد ولی سرنوشت انتخابات تهران تغییر کرد.
آقای تاجزاده میگوید طرف مقابل از من به عنوان مسؤول انتخابات شکایت کرده بنده هم رفتم دادگاه و جواب دادم و نتیجه دادگاه و حکم هم معلوم شد. ایشان در این مطلب میگویند: بنده هم از آقای جنتی شکایت کردم، بالاخره قانون اساسی ما هم میگویند همه در مقابل قانون برابرند، حتی رهبری با بقیه برابر است. چه چطور به این شکایت باید رسیدگی شود و به شکایت دیگر رسیدگی نشود؟ آن شکایت را هم رسیدگی کنند و بیایند در دادگاه بررسی کنند. آخر هم تبرئه شود که بگویند بررسی کردند، تبرئه شد. چرا رسیدگی نمیکنند؟ اینها مورد اعتراض است. اینها نتایج انتخابات را تغییر میدهد.
بحث در مورد انتخابات گلستان و رد صلاحیتها هم همین است که آقای تاجزاده هم گفته است. در هفتههای گذشته شکایتهای دیگر هم در این زمینه بود، ما در مجلس معتقدیم که شورای نگهبان خلاف قانون عمل کرده است. یعنی قانونی که رفته مجمع تشخیص مصلحت نظام و در آن جا رد صلاحیتها را محدود کرده، که از چه مراجعی باید استعلام کنند و چه طور رد کنند و دلایل رد صلاحیتها را کتباً با اسنادی که به آن استناد شده را به کاندیداها بدهند، این مراحل قانونی صورت نگرفت و این را خلاف قانون میدانیم.
ما در این مورد مدعی دفاع از قانون هستیم. در این مطلبی که نوشته شده مدعی دفاع از قانون هستیم که شورای نگهبان طبق قانون صلاحیت ما را بررسی کند و طبق قانون اگر شکایتی از کسی میشود دادگاه رسیدگی کند و بایگانی نکند. در مورد انتخابات گلستان هم ایراداتی گرفته بودند که بنده هم آنها را خلاف میدانم. آقای مرتضوی و اعضای محترم هیأت منصفه، خیلی از کسانی که در انتخابات گلستان رد شدند، کسانی بودند که در انتخابات مجلس ششم صلاحیتشان تأیید شده بود، کاندیدا بودند، نه محکومیت دادگاهی داشتند، نه حادثه جدیدی برایشان اتفاق افتاده بود، ولی صلاحیتشان این دفعه رد شد. خیلی از آنها از خانواده شهدا بودند. بسیاری از اینها از فرماندههای جبهههای جنگ بودند. خوب اینها رد شدند.
کسانی که در این مملکت اعتراض میکنند و فریاد میزنند اینها از کسانی بودند که در این انقلاب زحمت کشیده بودند و برای این انقلاب کار کردند، برای این انقلاب کار نکردند که چیز ناحقی بخواهند، حقشان را خواستند و ما میگوییم خلاف قانون رد صلاحیت شدهاند. من فکر میکنم این حق ما است که این را بگوییم. ادامه دارد...