حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي عصر روز سهشنبه (25/3/95) در ديدار سران سه قوه، مسئولان و کارگزاران نظام، مديران ارشد دستگاههاي مختلف و عناصر فعال سياسي، اجتماعي و فرهنگي، افزايش توانمنديهاي اساسي را موجب مصونيت و اقتدار ملت و کشور خواندند و افزودند: برنامهريزي و اولويتبندي در حل دو مشکل اساسي رکود و بيکاري، شتاب حرکت براي تحقق اقتصاد مقاومتي را افزونتر خواهد کرد.
متن محوربندي شده بيانات بدين شرح است:
***
بسماللهالرّحمنالرّحيم (۱)
بهرهمندي از فضاي معنوي ماه رمضان
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا و نبينا ابيالقاسم المصطفي محمّد و علي آله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيما بقيةالله في الارضين.
خيلي خوشآمديد برادران و خواهران عزيز! از بيانات جناب آقاي رئيس جمهور هم تشکّر ميکنيم، توضيحات مفصّل و خوبي ارائه کردند. يکي از برکات اين ديدار رمضاني، بهرهمندي از فضاي معنوي ماه رمضان است. درست است که اين جلسه يک جلسهي استثنائي است؛ مسئولين مختلف، شخصيتهاي برجستهي نظام، صاحبان مناصب و مسئوليتها از جناحهاي مختلف، از سلايق مختلف در اينجا تشريف دارند، فرصت گفتگو و بحث و تجديد ديدار و تبادل محبّت و مانند اينها فراهم ميشود -اينها برکات اين جلسه است- لکن از همهي اينها مهمتر همان نکتهاي است که عرض شد؛ يعني قرار گرفتن در فضاي معنوي ماه مبارک. در فِقرات دعاي واردشدهي براي روزهاي ماه رمضان ميخوانيم: وَ هذا شَهرُ الصّيام، وَ هذا شَهرُ القيام، وَ هذا شَهرُ الاِنابَة -«وَ اَنيبوا اِلي ربِّکُم»(۲)- و هذا شَهرُ التَّوبَة، وَ هذا شَهرُ المَغفِرَةِ وَ الرَّحمَة.(۳) اين ماه و اين فضا، اين خصوصيات را دارد.
دو گونه گناه
توبهي ما از کدام گناه است؟ خب، سرتاپاي انسان و امثال بنده، گناه هستيم؛ لکن گناهان دوجورند: يک گناهي است که فقط به خود انسان ضربه وارد ميکند، يک گناهي است که صدور آن از انسان به ديگران ضربه ميزند. چيزي را که اين دندان انسان مَزق(۴) ميکند و ميجَود، گاهي يک چيز سختي است، خود دندان ميشکند، به جاي ديگري ضرر نميرسد؛ [امّا] گاهي انسان با اين دندان غذايي را ميخورد که کبد انسان را از کار مياندازد؛ کبد تقصيري نداشت، تقصير اين دندان بود، تقصير اين دهان بود. گناهان ما گاهي اينجوري است. ما يک حرکتي را انجام ميدهيم، يک سخني را ميگوييم، يک راهي را ميرويم، [که] جامعه ضرر ميکند، کشور ضرر ميکند؛ اينجور گناهان، گناهان مهمّي است، گناهان بزرگي است. فرمود: وَ اتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَموا مِنکُم خآصَّة.(۵) گاهي کسي ظلمي ميکند، جزائي که خداي متعال براي آن ظلم قرار ميدهد فراگير است و جامعه را فراميگيرد؛ از چنين ظلمي، از چنين فتنهاي بايد پرهيز کرد. اين خطاب به ما مسئولين است، آحاد مردم مخاطب به اين خطاب نيستند؛ ما مسئولين هستيم که [هم] ميتوانيم کاري بکنيم که زيان آن به جامعه برسد؛ هم ميتوانيم عکسش عمل کنيم، کاري کنيم که نفع آن به جامعه برسد.
مرحوم علّامهي طباطبائي (رضواناللهعليه) در تفسير اين آيهي شريفهي سورهي نساء که «مآ اَصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ مآ اَصابَکَ مِن سَيئَةٍ فَمِن نَفسِکَ»(۶) يک بياني دارند؛ ميفرمايند که جوامع بشري، جامعهي کشور، يک جامعهي خاصّ يک محدوده، يک هويت مستقلّي دارد، يک هويت وحداني دارد غير از هويت افراد؛ يعني جامعهي يک کشور با يک نگاه مثل يک انسان واحد است؛ همچنانکه در انسان واحد يک عضو ممکن است عملي انجام بدهد که بقيهي اعضا را درگير کند، در جامعه هم همينجور است، يک عضو ممکن است کاري بکند که همه را درگير بکند. حوادثي براي جامعه پيش ميآيد، عدّهاي بيگناهند در آن حادثه؛ [پس] چطور ميشود گفت که «مآ اَصابَکَ مِن سَيئَةٍ فَمِن نَفسِکَ»، ايشان ميفرمايند نه، همين درست است، همين جا هم «فَمِن نَفسِکَ» است، منتها نفْس يک موجود وسيعي به نام جامعه است که يک جزئي از او گناهي کرده. خب، اگر بنا باشد که از چنين گناهي ما پرهيز کنيم خيلي بايد مراقب باشيم؛ احتياج دارد به مراقبت، به دقّت؛ اين فضاي ماه رمضان اين را بايستي به ما تعليم بدهد، اين را بايستي به خودمان تلقين کنيم، واقعاً احساس مسئوليت کنيم، هرجا هستيم.
دعاهاي ماثوره و راه نجات از بيماريها
در همين دعاي [روزهاي] ماه رمضان چيزهاي زيادي از خدا خواسته شده است؛ دعاي خيلي خوبي است. اگر انشاءالله توفيق باشد بخوانيد اين دعا را و دقّت کنيد، دعاي عجيبي است، همينطور درخواستهايي که انسان به ذهنش هم خطور نميکند، در اين دعا امام به انسان ياد داده است - بنابر آنچه در اين حديث مأثور از امام (عليهالسّلام) است- که چه بخواهيم از خدا؛ از جملهي چيزهايي که خواستيم، نجات از اين چند چيز است که حالا من عرض ميکنم: نجات از بيانگيزگي و مرض بيانگيزگي، نجات از نبود نشاط کار -ببينيد اينها چيزهايي است که به ذهن ماها نميرسد که اينها بيماري است، اينها مرض است، بايد از خداي متعال نجات از اين مرضها و شفاي از اين مرضها را خواست- نجات از غفلت، نجات از سخت شدن دل؛ دل انسان سخت بشود، هم در مقابل ذکر الهي، هم در مقابل نُصح مشفق؛ [وقتي] کسي به انسان نصيحت ميکند و براي انسان خيرخواهي ميکند، دل انسان سخت بشود. عبارات اين است: وَ اَذهِب عَنّي فيهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ وَ السَّأمَةَ (احساس خستگي) وَ الفَترَةَ (بيانگيزگي) وَ القَسوَةَ (سختدلي) وَ الغَفلَةَ (بيخيالي) وَ الغِرَّةَ (غرّه شدن به خود)؛ بايد از اينها نجات پيدا کنيم؛ اينها را از خدا خواستيم.
گناه موجب کم آوردن و عدم استقامت در مواقع سخت
خب، تأثيرات اين گناهان - حالا اين تعدادي از گناهان است، گناهان بزرگتر هم وجود دارد- در انسان چيست؟ يکي از تأثيرات اين است که وقتي انسان مبتلا است به گناه، در يک نقطهي حسّاس و بزنگاه کم ميآورد. آيهي قرآن ميفرمايد که: اِنَّ الَّذينَ تَوَلَّوا مِنکُم يومَ التَقَي الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّيطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛(۷) در جنگ اُحد، آنکساني که نتوانستند طاقت بياورند و دلشان در هواي غنيمت آنچنان تپيد که فراموش کردند چه مسئوليت حسّاسي در اختيار آنها و برعهدهي آنها است و جنگ پيروز را به جنگ مغلوب تبديل کردند، اِستَزَلَّهُمُ الشََّيطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ اينها قبلاً خطاهايي انجام دادند، آن خطاها اينجا خودش را نشان داد. اين يک مرحله است؛ يعني گناه ما موجب ميشود که در يک نقطهي حسّاس، در يک نقطهي بزنگاه، نتوانيم تاب بياوريم، نتوانيم مقاومت کنيم. خب، ما مسئول کشور هستيم؛ از اين بندهي حقير گرفته تا مسئولين دولتي، مسئولين قضائي، مسئولين قوّهي مقنّنه و همينطور سلسلهمراتب مسئوليتها، همه مسئوليم؛ اگر چنانچه کاري بکنيم که نتيجه آن باشد که «اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّيطان» و پايمان بلغزد و نتوانيم طاقت بياوريم در آنجايي که بايد تاب آورد و طاقت آورد، خطر بزرگي ما را تهديد ميکند. اين يک مرحله است.
گناه موجب ايجاد نفاق
مرحلهي بالاتر از اين و بدتر از اين، آن است که ما گاهي خطائي ميکنيم، آن خطا موجب ميشود که ما دچار نفاق بشويم؛ يعني دلمان با زبانمان اختلاف پيدا کند. آيهي شريفه [ميگويد]: فَاَعقَبَهُم نِفاقًا في قُلوبِهِم اِلي يومِ يلقَونَهُ بِمآ اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدوه؛(۸) [اگر] انسان با عهد خدايي در يکجا وفادار نمانَد و تعهّدي را که پيش خدا کرده عمل نکند، اين موجب ميشود که «فَاَعقَبَهُم نِفاقًا في قُلوبِهِم»؛ البتّه اين يک سازوکار کاملاً منطقي هم دارد که حالا وقت نيست من شرح بدهم که چطور ميشود يک گناه در يک انسان به نفاق منتهي ميشود.
گناه موجب تکذيب ما انزل الله
از اين بالاتر، گاهي اوقات گناه ما و خطاي ما و کجروي ما موجب ميشود که -پناه بر خدا- به تکذيب ماانزلالله مبتلا بشويم؛ ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذينَ اَسآءُوا السّوأَيٰ اَن کَذَّبوا بِآياتِ الله.(۹)
مراقبت؛ راه علاج و درمان گناه
راه علاج هم مراقبت است؛ بايد مراقبت کنيم؛ بايد نظارت کنيم بر خودمان، بر مجموعهمان، انگيزهمان را افزايش بدهيم، کارمان را متراکمتر کنيم، پُرکاري، پرهيز از لغزشگاهها، خلاصه در يک جمله تقوا؛ تقوا. تقوا -که در ماه رمضان [بهعنوان] فلسفه و غايت روزه شناخته شده- به همين معنا است. تقوا يعني مراقبت از خويش؛ دائم بايد مراقب خودمان باشيم. البتّه خطاب اين حرفها در درجهي اوّل به خود بنده است؛ همهمان مسئوليم؛ پس قدر ماه رمضان را بدانيم.
مغتنم شمردن ماه مبارک رمضان
برادران عزيز، خواهران عزيز! قدر اين ماه رمضاني را که الان در آن هستيم، بدانيم. هزاران هزار ماه رمضان در طول تاريخ آمده و رفته؛ هزاران هزار ماه رمضان خواهد آمد که من و شما در آن ماه رمضان نيستيم؛ حالا در بين اين ميلياردها ماه رمضان تاريخ، ما در چند ماه يا چند ده ماهش هستيم، توفيق به ما داده شده که حالا بيست ماه، سي ماه، پنجاه ماه، شصت ماه رمضان را از دورهي تکليف تا آخر عمرمان در بين اين مجموعهي ماه رمضانهاي تاريخ [حضور] داشته باشيم؛ خب، همينها را قدر بدانيم. پارسال در همين ماه رمضان، کساني بودند از دوستان ما و از نزديکان ما که امسال نيستند. نميدانيم سال ديگر کدامِ از ما خواهيم بود، کدام نخواهيم بود؛ اين ماه رمضان را قدر بدانيد. ماه استغفار است، ماه توبه است، ماه تذکّر است، ماه توجّه به خداي متعال است، ماه عبادت است، ماه گريه است، ماه دلبستن به معنويات است گفت:
بسا تير و ديماه و ارديبهشت
بيايد که ما خاک باشيم و خشت (۱۰)
موقعيت حساس امروز کشور
راجع به مسائل کشور، بنده اينجور مطلب را ميخواهم عرض بکنم که ما در موقعيت حسّاسي هستيم؛ موقعيت فعلي کشور، موقعيت مهمّي است. خب، آقاي رئيس جمهور اقدامات را بيان کردند؛ بايد اين اقدامات تعقيب بشود، دنبال بشود، ادامه پيدا بکند، آنجاهايي از آن که ناقص است کامل بشود؛ همهي اين اقدامات لازم است؛ دستگاههاي ديگرِ کشور هم هرکدام لازم است اقداماتي انجام بدهند. وضع کشور فعلاً در يک وضعيت خاصّي است؛ نه اينکه حالا در اين ماه يا در اين سال بالخصوص، [بلکه] در اين برههي زماني بالخصوص و در اين مقطع زماني.
ظرفيتهاي ممتاز ايران زمين
چرا؟ چون اوّلاً از يک طرف چشمها به ظرفيتهاي بيپايان کشور باز شده. ما در اوايل انقلاب، از خيلي از ظرفيتهاي کشور بيخبر بوديم، بياطّلاع بوديم، تجربهاي نداشتيم، آگاهي نداشتيم. امروز نمايندهي مجلسمان، وزيرمان، مسئولمان، شخصيتهاي فکري کشور، سياستمداران کشور، نسبت به اين گسترهي عظيمي که کشور ما از لحاظ امکانات و ظرفيتها دارد، آگاهي تازهاي پيدا کردهاند؛ واقع قضيه اين است. [وقتي] من اين مقالاتي را که بعضي از صاحبنظران مينويسند ميخوانم، ميبينم توجّه به اين واقعيتها بحمدالله فراوان است. اين از يک طرف که خب اين ظرفيت عظيم [وجود دارد]؛ کشور عظيمي است، کشور عجيبي است. من چند سال قبل اينجا گفتم،(۱۱) ما يکصدمِ جمعيت دنيا تقريباً جمعيت داريم، يکصدمِ وسعت دنيا هم تقريباً کشورمان وسعت دارد، امّا امکاناتي که خداي متعال براي ما قرار داده، خيلي بيش از يکصدم است؛ بنده آنوقت گفتم سهصدم، چهارصدم؛ اخيراً يک گزارشي به من دادند که حدود شش هفت صدم [است]؛ يعني ما شش هفت برابرِ متوسّطِ ظرفيت دنيا ظرفيت داريم؛ هم از لحاظ جمعيت، هم از لحاظ نيروي انساني، هم از لحاظ امکانات طبيعي. خب، اين يک طرف قضيه.
علت دشمني با جمهوري اسلامي
[از] يک طرف ديگر اينکه دشمن داريم؛ ما يک کشور بيدغدغهي بيدشمنِ بيکمينگرفته نيستيم؛ ما دشمن داريم. البتّه دشمني در کشورها، بين دولتها، بين قدرتها چيز جديدي نيست لکن در مورد جمهوري اسلامي چرا، اين يک چيز ويژه است؛ دشمني ويژهاي است. چرا؟ علّت چيست؟ علّت اين است که جمهوري اسلامي يک پديدهاي است که در دنيا سابقه ندارد؛ اين را قدرتهاي جهاني دارند بادقّت نگاه ميکنند. اينکه شما احتمالاً خوانديد يا شنفتيد که مثلاً در چند سال قبل از اين، در فلان کشورِ دشمن ما، يک موسّسهي تحقيقاتي مخصوص تحقيق بر روي اسلام و اسلام سياسي تشکيل شد، اين براي همين است که ببينند اين پديده چيست. يک نظامي به وجود آمده است بر پايهي اسلام، بر پايهي مباني اسلامي که در اين مباني اسلامي ضدّيت با استکبار هست، ضدّيت با استبداد هست، ضدّيت با ظلم هست، ضدّيت با تبعيض هست، ضدّيت با رباخواري هست، ضدّيت با کارهايي که امروز قدرتها در دنيا ميکنند هست. يک نظامي با اين مباني فکري و عملي به وجود آمده و اين نظام روزبهروز دارد رشد پيدا ميکند و هر کار کردهاند نتوانستهاند متوقّفش بکنند؛ روزبهروز ريشه دوانده و نفوذش زياد شده. حالا خود آنها داد ميکشند که ايران در منطقه فاعل مطلق است و نفوذ ايران قابل قياس با نفوذ هيچ کشور ديگري در منطقه نيست؛ اين را آمريکاييها ميگويند، نه اينکه حالا بنده بگويم که بخواهم رجزخواني کنم. خب يک چنين نظامي [است]؛ اين، معنايش اين است که امروز در سطح جهان يک قدرت جديدي دارد سر برميآورد و به وجود ميآيد که اين قدرت، منافع ظالمانهي قدرتهاي مستکبر را به چالش ميکشد. دشمني با جمهوري اسلامي بهخاطر اين است؛ اين دشمني، ديگر با هيچ کشور ديگري نيست. بله، عرض کرديم که دولتها با همديگر اختلاف دارند -اختلاف ارضي دارند، [اختلاف] مرزي دارند، منافع دارند، تجارت دارند- و با هم دشمني ميکنند امّا اينجور دشمني، [فقط] مخصوص جمهوري اسلامي است. خب، پس ما از يک طرف آن ظرفيتها را شناختيم، دانستيم، احصاء کرديم، از يک طرف هم يک دشمن خشن و عَنودي در مقابل ما است.
ضرورت شناخت نقشه هاي دشمن
کاري که اين دشمن ميخواهد بکند بايد شناخته بشود تا ما بتوانيم برنامهي اساسي و کلّي خودمان را بشناسيم؛ اين برنامههاي دولتي و سياستهاي اجرائي، همه در دل آن برنامههاي اصلي قرار ميگيرد و معنا پيدا ميکند؛ اين را توجّه بکنيد. اين کارها بايد انجام بگيرد امّا بايد در دل آن نگاه کلّي و نگاه کلان ديده بشود تا بتواند فايدهي خودش را برساند. ما بايد بدانيم دشمن چهکار ميخواهد بکند، نقشهاش در مقابل ما چيست و بر اساس اين، نقشههاي خودمان را براي مصونيتبخشي و امنيتبخشي و حفاظت و حراست در مقابل دشمن آماده کنيم.
برنامهي دشمن اين است که توانمنديهاي جمهوري اسلامي را متوقّف کند
من حالا در يک جملهي کوتاه اگر بخواهم عرض کنم، برنامهي دشمن اين است که توانمنديهاي جمهوري اسلامي را متوقّف کند؛ يا از بين ببرد يا اقلاًّ از رشد آنها جلوگيري کند؛ اين برنامهي دشمن است.
تلاش براي افزايش توانمنديهاي کشور
ما بايد چهکار کنيم؟ ما بايد تا آنجا که ميتوانيم توانمنديها را افزايش بدهيم. بنده بارها در اين جلسه و جلسات گوناگون ديگر در اين چند سال تکرار کردهام: بايد کشور قدرتمند بشود؛ يعني همين توانمنديهاي گوناگون را بايد افزايش بدهد. اگر افزايش داديم، آنوقت ميتوانيم آسوده به مردم بگوييم «مردم! آسوده بخوابيد» و خيال خودمان راحت باشد. اگر توانمنديها را افزايش نداديم، بايد در اضطراب به سر ببريم.
مهمترين توانمنديهاي ملت ايران، مورد آماج دشمن
حالا اين توانمنديهايي که ما داريم چيست؟ بنده البتّه چند مورد از توانمنديهايي را که بيشتر آماج دشمنيها است اينجا يادداشت کردهام:
1- ايمان اسلامي
اوّل، ايمان اسلامي است؛ ايمان اسلامي. ممکن است بعضي تعجّب کنند و بگويند آقا، امروز که دنيا، دنياي آزادي فکر و عقيده و مانند اينها است! نه آقا، بيش از همهچيز با آن اسلام نابي که امام (رضواناللهعليه) تعبير کردند و مبناي حکومت اسلامي و جمهوري اسلامي است، دشمنند. شما نگاه کنيد به فعّاليتّهايي که امروز در دنيا ميشود براي شکستن سدّ اين ايمان در هرجا و بخصوص در نظام جمهوري اسلامي و در ميان مردم. اگر شما اهل شبکههاي اجتماعي هستيد و اهل فضاي مجازي هستيد، خوب ميفهميد و خوب ميدانيد که بنده کجا را دارم اشاره ميکنم؛ از همهي طُرق دارند استفاده ميکنند که ايمان اسلامي ما را متزلزل کنند. ما يعني چه کسي؟ يعني منِ پيرمرد هفتاد هشتاد ساله؟ نه، نسبت به ماها خيلي نگران نيستند؛ ايمان نسل بعد ما را و نسل بعدِ بعد ما را [ميخواهند متزلزل کنند]؛ دارد تلاش ميشود. خب، يکي از آن زمينههاي اقتدار ما و زمينههاي توانمندي ما، ايمان اسلامي ما است؛ اين يکي از آماج دشمنيهاي آنها است.
2- توانمندي علمي
دوّم، توانمندي علمي؛ حتّي به ترور دانشمندان ما هم دست زدند، برنامهريزي کردند؛ حتّي از ابزارهاي خباثتآميزي که در همهي دنيا ممنوع است، براي متوقّف کردن حرکت علمي ما استفاده کردند. اين استاکسنت(۱۲) که دو سه سال قبل از اين فرستادند داخل تشکيلات سايبري جمهوري اسلامي، ميتوانست تمام تشکيلات [هستهاي] ما را از بين ببرد؛ اين کار، جنايت است؛ يعني يک جنايتِ شناختهشدهي بينالمللي است و ميتوان گريبان صاحبان اين جنايت را در دادگاههاي بينالمللي گرفت؛ متأسّفانه ما نگرفتيم؛ تا اينجاها اينها دست زدند. با پيشرفت علمي که توانمندي علمي است، بشدّت مخالفند. خب، فشار بر بخش هستهاي به نظر من يکي از عوامل عمدهاش بهخاطر اين بود؛ اينکه مدام گفتند بمب اتم و بمب هستهاي، خودشان هم ميدانستند که دروغ ميگويند که حالا بعد راجع به مسئلهي هستهاي باز چند جملهاي خواهم گفت.
3- توانمندي دفاعي بازدارنده
توانمندي اقتصادي که [بعد] بحث خواهم کرد. توانمندي دفاعي بازدارنده؛ با اين هم بشدّت مخالفند. کشور بايستي مثل قلعهاي باشد که ديوارش خراب شده، تا بتوانند هر کاري ميخواهند بکنند. اگرچنانچه دستگاههاي ما امکانات دفاعي داشته باشند، امکانات متقابل تهاجمي داشته باشند، مثل اين است که يک حصاري دُور اين قلعه [يعني] کشور کشيدهاند؛ با اين مخالفند. اين بحثهايي که راجع به موشک و مانند اين حرفها ميشود معنايش اين است: مخالفت با توانمندي دفاعي.
4- توانمندي سياسي ملّي
توانمندي سياسي ملّي؛ يعني وحدت و انسجام ملّت. بارها عرض کردهايم، اختلاف سليقهي سياسي هيچ اشکالي ندارد، حبوبغض نسبت به زيد و عمرو اشکالي ندارد، آنچه اشکال دارد اين است که در درون مردم، اختلاف در مباني حرکت اساسي و کلان کشور به وجود بيايد؛ اين اشکال دارد، اين را دستاندرکاران سياسي و اجتماعي نبايد بگذارند اتّفاق بيفتد. امروز خوشبختانه اين اتّحاد وجود دارد؛ از اوّل انقلاب وجود داشته. نه اينکه انقلاب يا بيستودوّم بهمن دشمن ندارد، مخالف ندارد؛ چرا، مخالف هم دارد؛ امّا قاطبهي ملّت و عمدهي ملّت، به انقلاب و مظاهر انقلاب و نشانههاي انقلاب و يادگارهاي انقلاب علاقهمندند، به نام امام و ياد امام علاقهمندند؛ اين نعمت خيلي بزرگي است؛ اين همان توانمندي سياسي است براي يک ملّت.
5- توانمندي ناشي از جواني جمعيتي
توانمندي ناشي از جواني جمعيتي؛ آنچه مورد غفلت قرار ميگيرد. بنده چند سال است راجع به مسئلهي تحديد نسل و مانند اينها مرتّب هشدار دادهام؛(۱۳) خب خوشبختانه يک کارهايي انجام گرفته است، بعضي از مسئولين کارهاي خوبي انجام دادهاند، لکن نه، آن کاري که بايد بهطور کامل انجام بگيرد هنوز انجام نگرفته. امروز جمعيت جوان ما يک پديده است، يک نعمت است؛ چون جوان، منشأ حرکت و چشمهي جوشان انگيزه و حرکت و نشاط و ابتکار و نوآوري است، کار را جوان ميکند، اگرچنانچه اين [جواني جمعيت] بيست سال ديگر از دست رفت -[چون] اين جوان را که نميشود وارد کرد- کشور ضرر خواهد کرد؛ از امروز نبايد بگذاريم. اين حرفهايي که گاهي شايع ميشود -که البتّه بنده تحقيق زيادي نکردهام و درست اطّلاع ندارم- که بعضي از روشهاي غلط گذشته هنوز ادامه دارد و اسقاط جنين يا امثال اينها در بعضي از جاها انجام ميگيرد، اگر اينها راست است، اين مسئولين دولتي مشخّص، مسئول اين کارند و بايد دنبال بکنند. مسئلهي جواني جمعيت يک توانمندي بسيار بزرگ و مهمّي است.
بايد نقاط نفوذ دشمن را شناخت
خب پس دشمن هست، اين توانمنديها هم امروز هست و اين توانمنديها آماج حملات دشمن است. نتيجه چيست؟ نتيجه همين است که هميشه گفتهايم: بايد دشمن را شناخت، شيوههاي کار او را دانست، نقاطي را که او از آن نقاط حمله خواهد کرد بايد شناخت و سد کرد. درست مثل جنگ نظامي؛ در جنگ نظامي اشخاص متخصّصِ شناسايي ميروند صحنه را شناسايي ميکنند، دشمن را شناسايي ميکنند، حدس ميزنند يا ميفهمند که دشمن اين نيت را دارد و از اينجا حمله خواهد کرد، آنجا را ميبندند. اهمّيت اين جنگي که امروز در زمينههاي مسائل سياسي و اقتصادي وجود دارد، از جنگ نظامي بيشتر است، دامنهاش هم وسيعتر است؛ [لذا] بايد نقاط نفوذ دشمن را شناخت؛ اين وظيفهي همگان است.
شبکهي استکبار و شبکهي صهيونيستي؛ دشمنان نظام اسلامي
خب آنچه حالا ما بايد عرض کنيم اين است که دشمن کيست؟ ما گفتيم دشمن داريم؛ دشمن کيست؟ دشمن خودش را کاملاً لخت و عريان در مقابل چشم ما قرار داده؛ نيازي نداريم بگرديم دشمن را پيدا کنيم؛ دشمن، شبکهي استکبار و شبکهي صهيونيستي است؛ اين دشمن است. شبکهي استکبار در رأسش دولت رژيم ايالات متّحدهي آمريکا است و شبکهي صهيونيستي هم مظهرش رژيم جعلي صهيونيستِ حاکم بر فلسطين اشغالشده است؛ اين دشمن است. پنهان هم نميکنند. آمريکا دشمني خودش را پنهان نميکند. حالا ممکن است رئيس جمهور آمريکا روز عيد نوروز مثلاً سفرهي هفت سين هم پهن کند، امّا هواپيماي مسافري را هم ميزنند؛ در کنگرهي آمريکا همهي آنچه را ممکن است عليه جمهوري اسلامي به کار برود تصويب ميکنند و رئيس جمهور آمريکا هم همان را امضا ميکند و اجرا ميکند. مقام حرف و تعارف و گفتگو و لبخندِ ديپلماسي مقام ديگري است، غير از مقام عمل است، حتّي غير از مقام اظهارات سياسي است. شما الان ملاحظه کنيد حرفهايي که رئيس جمهور آمريکا و وزير خارجهي آمريکا و مسئولين امنيتي آمريکا و وزير جنگ آمريکا و مانند اينها نسبت به ايران ميزنند، حرفهاي دوست نيست، حرفهاي دشمن است؛ آن هم دشمن عَنود. صهيونيستها هم که حسابشان روشن است. اين دشمن است. آقاي وزير خارجهي محترممان حرف خوبي در مجلس چند روز پيش زده بودند -که من البتّه در روزنامهها خواندم- ايشان گفته بودند ذات آمريکا تغيير نکرده؛ راست ميگويند، ذات آمريکا همان ذات دورهي ريگان است؛ همان ذات است و تغيير نکرده؛ ذات دشمن است. بله، حزب هست - حزب دموکرات، حزب جمهوريخواه؛ اين پاس ميدهد به او، او پاس ميدهد به اين- لکن ذات آمريکا همان است. اين حرف بسيار درستي است که ايشان در مجلس شوراي اسلامي بيان کردند.
تصور نادرست: "با آمريکا کنار بياييم و مشکلات را حل کنيم"
خب، يک تصوّر غلطي در اينجا وجود دارد و آن اين است که «ما با آمريکا ميتوانيم کنار بياييم؛ با آمريکا کنار بياييم و مشکلات را حل کنيم»! خب اين تصوّر، تصوّر درستي نيست. ما نميتوانيم به توهّم تکيه کنيم، بايد به واقعيتها تکيه کنيم. اوّلاً همانطور که گفتيم، از لحاظ منطقي، نظامي مثل جمهوري اسلامي ايران هرگز مورد محبّت و ملاطفت نظامي مثل آمريکا قرار نميگيرد؛ امکان ندارد. ثانياً رفتارهايشان؛ از پنجاه سال پيش، شصت سال پيش، از بيستوهشتم مرداد، بعد از آن در دوران رژيم طاغوت، بعدش از اوّل انقلاب تا امروز، شما نگاه کنيد ببينيد رفتار آمريکا با ما چگونه بوده. در رژيم طاغوت، آمريکا بهعنوان يک ثروت نگاه ميکرد به رژيم پهلوي، درعينحال ضرباتي که در همان دوران از سوي آمريکا به ايران وارد شده ضربات کاري و مؤثّري است که کساني که با تاريخ آشنايند، با زندگي آن دوران آشنايند، کاملاً اين را ميفهمند و تصديق ميکنند؛ بعد از انقلاب هم که خب معلوم است؛ از روز اوّل شروع کردند به خباثت و عناد و تا امروز هم ادامه دارد؛ [پس] بحثِ سوء تفاهم نيست. يکوقت بين دو دولت سوء تفاهم هست، خب با مذاکره حل ميشود؛ يکوقت اختلاف سر يک منطقهي ارضي است، مثلاً فرض کنيد که اين قسمتِ مرز اين قدرش مال من است، اين قدرش مال تو است، خب اين را با مذاکره ميتوانند حل کنند، پنجاه پنجاه تمامش کنند؛ اينجا مسئلهي پنجاه پنجاه نيست؛ مسئلهي اصل موجوديت جمهوري اسلامي است و با مذاکره حل نميشود، با رابطه حل نميشود؛ اين تصوّر، تصوّر درستي نيست. آنچه قدرت و استقلال و پيشرفت ناشي از اسلام و منطبق با اسلام در دنيا بهعنوان يک پديده به وجود آورده، براي استکبار -مظهر استکبار، آمريکا است- قابل قبول نيست؛ اين يک تصوّر غلطي است که ما خيال کنيم حالا ميشود بنشينيم با آمريکاييها، بگوييم آقا بياييد يکجوري با همديگر مصالحه کنيم. مصالحه به اين است که شما از حرفهاي خودتان بگذريد.
قضاياي لاينحل بي پايان! نظام اسلامي و استکبار جهاني
من دو سه سال قبل از اين در اوايل اين قضيهي مذاکرات هستهاي،(۱۴) گفتم آمريکاييها از همين الان به ما بگويند اگر جمهوري اسلامي تا کجا عقبنشيني کند، آنها ديگر دشمني نميکنند؛ اين را بگويند. اگر مسئلهي هستهاي حل شد، ديگر قضيه تمام است؟ خب حالا قضيهي هستهاي حل شده، ببينيد تمام است قضيه؟ قضيهي موشکها پيش آمد؛ قضيهي موشکها حل بشود، قضيهي حقوق بشر است؛ قضيهي حقوق بشر حل بشود، قضيهي شوراي نگهبان است؛ قضيهي شوراي نگهبان حل بشود، قضيهي اصل رهبري و ولايت فقيه است؛ قضيهي ولايت فقيه حل بشود، قضيهي اصل قانون اساسي و حاکميت اسلام است؛ اينها است، دعوا سر چيزهاي جزئي نيست. بنابراين اين تصوّر، تصوّر غلطي است.
سياست اساسي آمريکا هضم قدرتها و سياستهاي دنيا در معدهي سياستهاي آمريکايي است
با بنده زياد صحبت شده و افرادي بودهاند از دوستاني که از روي عقيده و علاقه فکر ميکردند که اين کار ميشود، در طول اين سالها نشستيم و صحبت کرديم، [امّا] بعد خود آنها اعتراف کردند -نه پيش من، [بلکه] در غياب و در جلسات رسمي تصميمگير- که استدلالي که فلاني ميکند جواب ندارد؛ راست هم ميگويند؛ استدلالي که بنده در اين زمينه ميکنم جواب ندارد. در مورد ما که اينجوري است، در مورد خيلي از کشورهاي ديگر هم آمريکاييها سرِ سازگاري ندارند. اين را توجّه داشته باشيد و بدانيد؛ سياست اساسي آمريکا هضم قدرتها و سياستهاي دنيا در معدهي سياستهاي آمريکايي است، اين مخصوص [ما نيست]. حالا ما از جهت دشمني يک خصوصيتي داريم که با ما يک دشمني خاصّي وجود دارد امّا حتّي نسبت به کشورهاي ديگر هم همينجور است. در زمينهي سياسي اينجوري است، در زمينهي اقتصادي اينجوري است، در زمينهي فرهنگي [هم] اينجوري است. [الان] کمپانيهاي فيلمساز اروپايي دادشان بلند است از تسلّط هاليوود؛ سلطهي فرهنگي. فرانسه که ديگر جمهوري اسلامي نيست. سياست آمريکا اين است. اين حرف را بارها هم گفتهاند، دائم هم ميگويند، الان هم همين نامزدهاي رياست جمهوري آمريکا، اين دو نفر،(۱۵) با هم مسابقه گذاشتهاند سر اينکه بگويند آمريکا آقاي جهان است، سَرور جهان است، همهکارهي جهان است. قبل از اينها بوشِ پدر، آنوقتي که شوروي از بين رفته بود، روي همان غرور و اين حرفها گفت ما امروز قدرت منحصربهفرد دنيا هستيم، بايد خودشان را با ما [هماهنگ کنند]، نظم جهاني را ما بايد تعيين بکنيم؛ ببينيد، سياست اين است. خب، اين دشمن است ديگر، با اين چهجور ميشود کنار آمد؟
ما آغازگر خصومت با استکبار جهاني نبود و نيستيم
اين را هم عرض بکنم: بعضي خيال ميکنند دشمنيهايي که با ما ميشود بهخاطر اين است که ما ستيزهگري کردهايم؛ ما دائماً انگشت در چشم اينها کردهايم، [لذا] اينها از اين جهت با ما دشمني ميکنند؛ نه، اين هم خيال غلطي است، تصوّر غلطي است. ما شروعکننده نبودهايم. اوّل انقلاب آمريکاييهايي که دستگير شده بودند، چند روزي نگه داشته شده بودند، امام فرمود با کمال مراقبت بروند به محلّ خودشان، سفارت خودشان؛ تا قبل از اينکه مسئلهي تسخير سفارت پيش بيايد -که آن هم عواملي داشت، مقدّماتي داشت- [آمريکاييها] در کمال امنيت اينجا زندگي ميکردند؛ راحت ميرفتند، ميآمدند؛ و البتّه بدجنسي ميکردند. ما شروع نکرديم، آنها شروع کردند؛ آنها از همان اوّل شروع کردند: با بدگويي، با تحريم، با طلبکاري، با پناه دادن به دشمن ملّت ايران؛ شروعکننده آنها بودند.
دشمنيها محدود به امريکا نيست!
وانگهي فقط آمريکا که نيست، کشورهاي ديگر [هم هستند]؛ حالا مثلاً فرض بفرماييد جمهوري اسلامي نسبت به فرانسه چه ستيزهگرياي کرده؟ کشور فرانسه چون امام مدّتي در آنجا بود، حتّي مورد تمجيد نيروهاي انقلابي هم بود امّا خب ميبينيد که چهکار ميکنند. ديديد در قضيهي هستهاي که فرانسويها نقش پليس بد را اجرا کردند - البتّه مديريت برنامه با آمريکاييها بود، معلوم بود لکن در قضيهي هستهاي بدترين موضع را فرانسويها [گرفتند]- ما با فرانسويها چهکار کرده بوديم؟ ستيزهگري کرده بوديم؟ حال يک کشور کوچکي مثل هلند مثلاً؛ در هر قضيهاي که شما نگاه کنيد از قضايايي که پاي جمهوري اسلامي به ميان است، در آن ليست و فهرست دشمنها، يکياش هلند است! حالا ما با هلند چهکار داشتيم؟ چه ستيزهگرياي؟ کشور کوچکي که در گوشهي اروپا افتاده [است]. بحث اين نيست که ما با آنها دشمني و ستيزهگري کرديم. مثلاً فرض بفرماييد کانادا روابطش را با ما قطع کرد. ما با کانادا دشمني کرده بوديم؟ ستيزهگري کرده بوديم؟ قضيه اين نيست، قضيه چيز ديگري است. ما خودمان را نبايد فريب بدهيم و بگوييم «آقا، ما دشمني نکنيم تا آنها دشمني نکنند»؛ نه، انگيزههاي ديگري وجود دارد؛ مسائل ديگري پشت پرده است که حالا يک مقداري را شرح داديم.
کشور بايد مصونيت پيدا کند در برابر دشمن
خب، حالا بايد چهکار کنيم؟ کشور بايد مصونيت پيدا کند؛ مسئولين کشور بايد کشور را مصونيت بدهند. همهي اين کارهايي که در زمينهي اقتصاد و مانند اينها دولت انجام داده يا بنا است انجام بدهد، احتياج دارد به اينکه کشور مصونيت داشته باشد؛ چهکار کنيم اين مصونيت به وجود بيايد، يا اگر هست افزايش پيدا کند؟ بايد اين توانمنديهايي را که اشاره کردم، افزايش بدهيم؛ اين توانمنديها بايد روزبهروز افزايش پيدا کند. اين هماني است که در قرآن کريم [آمده]: وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَيل.(۱۶) قوّه، شامل همهي اينها است؛ قوّه فقط تفنگ و سلاح و مانند اينها نيست؛ قوّه اعم است از قوّهي مادّي و معنوي، از قوّهي اقتصادي و نظامي، از قوّهي علمي و اخلاقي. اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة؛ هرچه ميتوانيد قوّه را زياد کنيد. خب اين کاري است که بايستي انجام بدهيم؛ البتّه آن هم به عهدهي خود ماها است؛ يعني کسي که بايد اين کار را انجام بدهد، ما مسئولين هستيم؛ مردم به تَبَع ما وارد ميدان ميشوند و کار ميکنند. پس توانمنديها را بايد افزايش بدهيم.
دستگاههاي موظف در برابر تقويت ايمان اسلامي
افزايش [شامل] اينها است: تقويت ايمان اسلامي؛ که اين وظيفهي دولت است، وظيفهي حوزههاي علميه است، وظيفهي دستگاههاي تبليغي است، وظيفهي وزارت ارشاد است، وظيفهي سازمان تبليغات اسلامي است؛ وظيفهي اينها است. ايمان اسلامي را بايد تقويت کنيد. هرجايي که با جوانها ارتباط دارد؛ دانشگاه يا آموزشوپرورش. ايمان اسلامي يک وظيفهي بزرگي است که متوجّه به همهي اينها است، بايستي انجام بدهند.
دستگاههاي موظف در برابر تقويت توانمندي علمي
توانمندي علمي؛ اين وظيفهي وزارت علوم و وظيفهي دستگاههاي تحقيقاتي است. سعي کنند اين دستگاههايي که تقويت علم به عهدهي آنها است، خودشان را از حواشي جدا کنند؛ گاهي انسان يک حواشياي در بعضي از اين دستگاهها مشاهده ميکند. الان لابد آقايان مسئولان اين بخشها همه حضور دارند، بشنوند: خودتان را از حواشي جدا کنيد، بپردازيد به آن چيزي که اساس است؛ [يعني] دستگاه تقويت علم.
اقتصاد - حالا دربارهي اقتصاد چند جملهاي عرض ميکنم، وقت هم دارد ميگذرد- و دفاع؛ همهي دستگاههاي ذيربط مربوط به دفاع - وزارت دفاع، سازمان ارتش، سازمان سپاه- بايستي در زمينهي مسائل دفاعي هرچه ميتوانند تلاش کنند.
حمايت از جوانان انقلابي
مسئلهي جواني هم که گفتيم؛ مسئلهي نسل جوان، بهکارگيري جوانها، تقويت جوانهاي پُرانگيزه. حالا بنده در سخنراني مرقد امام (رضواناللهتعاليعليه) راجع به جوانهاي مؤمن و انقلابي يک چند جملهاي گفتم؛(۱۷) يک جنجالي راه انداختند در بيرون، بهاصطلاح افشاگري کردند که فلاني، جوانهاي انقلابي را تقويت ميکند؛ اين افشاگري نيست. اوّلاً چيز جديدي نيست، بنده هميشه اين کار را ميکنم، باز هم خواهم کرد؛ ثانياً پنهان نيست، آشکار است؛ بنده مکرّر در مکرّر [حمايت کردهام]؛ معلوم است، بنده به جوانِ انقلابي متدين ارادت دارم، اين جوانهايي که در سطح کشور هستند؛ وظيفهي ما است. ما نميتوانيم از لحاظ ارزشي، يکسان بدانيم آن جواني را که جوانياش را، توانش را، نيرويش را، انگيزهاش را صرف اهداف عاليهي کشور ميکند، با آن جواني که دنبال شهوتراني و اشرافيگري و مانند اينها است. بله، از لحاظ حقوق اجتماعي همهشان يکسانند امّا از لحاظ ارزشي بههيچوجه يکسان نيستند؛ آن جواني که کار ميکند، تلاش ميکند، وقت خودش را، نيروي خودش را، گاهي اوقات پول ناچيز خودش را -که اين را هم سراغ داريم- صرف هدفها ميکند، صرف مجاهدت ميکند، خب معلوم است اينها يکجور نيستند. بنده از آنها هميشه حمايت کردهام، بعد از اين هم حمايت خواهم کرد.
خب حالا تذکّرات. دو نکته را من ميخواهم تذکّر دهم: يکي مسئلهي اقتصاد است که خوشبختانه آقاي دکتر روحاني خوب پرداختند به مسئلهي اقتصاد، بنده هم تذکّراتي عرض ميکنم؛ يکي [هم] مسئلهي برجام است.
رکود و اشتغال، دو معضل مهم اقتصاد کشور
در مسئلهي اقتصاد، ما مشکلاتي داريم؛ کشور الان در مسائل اقتصادي دچار مشکلات عمدهاي است که اميدواريم حالا با برنامههاي دولت و کارهايي که بنا است انجام بدهند، انشاءالله اين مشکلات برطرف بشود. عمدهي اين مشکلات هم عبارت است از رکود و مسئلهي اشتغال، [يعني] بيکاري؛ اينها مهمترينها است. ما بايد به اينها برسيم، بايد به اينها توجّه بکنيم؛ يعني مسئلهي رکود خيلي مهم است. اينها را بنده وقتي هم که نگاه ميکنم - من در دولت قبل هم همين را گفتم- بيشتر از آنچه مربوط به تحريمها باشد، مربوط به مديريتها و سياستها است؛ هم در اين دولت اين را آدم ميتواند ببيند، هم در دولت قبل، هم در دولت اسبق. ما اگر چنانچه برنامههايمان برنامههاي خوب و درستي باشد، تحريمها نه اينکه اثر ندارد، [ولي] اثرش بسيار کم خواهد بود؛ بايد برنامهها را منظّم کرد، مرتّب کرد، دقّت کرد.
پرداختن به صنايع کوچک و متوسّط در بخش صنعت، يکي از ارکان اقتصاد مقاومتي و راهکاري براي حل مشکل رکود
يکي از کارهايي که بهطور مشخّص مهم است در زمينهي مسائل اقتصادي که هم مسئلهي رکود را ميتواند تا حدود زيادي علاج کند و هم مسئلهي اشتغال را، پرداختن به صنايع کوچک و متوسّط در بخش صنعت است. اين صنعتي که شنيدم، يعني در روزنامه خواندم که وزير محترم صنايع هم در مجلس گفته است که وضع صنعت فاجعهبار است - شبيه اين تعبير حالا، تعبير دقيق چه بوده من نميدانم؛ شبيه اينکه مثلاً فاجعه است- اين فاجعه بيشتر متوجّه صنايع کوچک و متوسّط است. احياء صنايع کوچک و متوسّط يکي از برنامههاي اساسي دولت بايد باشد؛ در اقتصاد مقاومتي اين يکي از ارکان است. اينکه ظرفيتهاي کارخانهها چند برابر کارکرد آنها است يعني خيلي زير ظرفيت کار ميکنند، اين جزو مسائلي است که بايد به آن توجّه بشود.
رعايت اولويتها در تصميمگيريهاي اقتصادي
يکي ديگر مسئلهي اولويتها است؛ در تصميمگيريهايي که ما در زمينهي مسائل اقتصادي ميکنيم، اولويتها را بايد در نظر بگيريم. گاهي يک کاري خيلي مهم است، خيلي لازم است امّا [داراي] اولويت نيست؛ يعني از آن کارِ لازمتري وجود دارد. اين خيلي به نظر من مهم است. خب، بنده تجربهي دولت را [دارم]؛ هم خودم در دولت بودهام، هم دولتهاي متعدّد را ديدهام. وزراي محترم عزيزمان، هرکدام سعي ميکنند کلٌّ يجرّ النّار الي قرصه؛ يعني اين آتشي که گذاشتيم تا نانها را بپزند، هر قرص ناني مال يکي است؛ اين آتش را هرکدام ميکشند طرف نان خودشان که آن را بپزند؛ البتّه تکليفشان است؛ وظيفهشان همين است که از بخش خودشان حمايت کنند؛ ما اين را مذمّت نميکنيم. وزير کشاورزي يکجور، وزير صنايع يکجور، وزير راه يکجور، وزير نيرو يکجور، هرکدام سعي ميکنند امکانات کشور را و بودجههاي کشور را و منابع را طرف خودشان بکشانند؛ خب، اينجا بايد نگاه کرد ديد اولويت کدام است. حالا فرض کنيم که پولهاي ما در بانکهاي بيگانه آزاد شد -که البتّه آزاد نشده، معلوم هم نيست کِي آزاد خواهد شد، حالا [به آن مطلب] خواهم رسيد- بنا است صرف چه چيزي بکنيم؟ اين خيلي مهم است. اولويتها را بايد رعايت کرد. خب، حالا من يک مثال بزنم، البتّه اين مثال را به خود وزير محترم هم به نظرم گفتم؛ فرض کنيد ناوگان هوايي ما نوسازي بشود؛ خب، خيلي کار مهم و لازمي است امّا اولويت است؟ آيا اين اولويت کشور است؟ فرض کنيم مثلاً سيصد هواپيما بخريم؛ اين معلوم نيست اولويت باشد. اين بايد بررسي بشود؛ من نظر کارشناسي نميدهم، من تذکّر ميدهم براي اينکه کار کارشناسي بشود؛ من تذکّر ميدهم که اولويتها بايد رعايت بشود. اين يکي از مسائل بسيار مهم است.
پرداختن به شرکتهاي دانشبنيان
يک مسئلهي بسيار مهم، پرداختن به شرکتهاي دانشبنيان است؛ اين ما را پيش خواهد برد. شرکتهاي دانشبنيان، هم علمند، هم اقتصادند. پرداختن به شرکتهاي دانشبنيان يکي از اساسيترين کارها است؛ اين جزو اولويتها است و بايد به اين پرداخت. البتّه بعضي از شرکتهاي دانشبنيان ميآيند شکايت ميکنند و گزارش ميدهند به ما. مسئولين توجّه کنند به اين نکته.
جلوگيري از قراردادهاي غير لازم
يکي از کارهاي مهمّي که لازم است، جلوگيري از قراردادهاي غير لازم است. به من گزارش دادهاند که ما بعد از قضيهي هستهاي، حدود ۲.۵ ميليارد دلار قرارداد تثبيتشدهي امضا شده داريم؛ حالا مذاکرات، تفاهم و مانند اينها بيشتر از اينها است امّا آنچه امضا شده طبق گزارشي که به من دادهاند، حدود ۲.۵ ميليارد [دلار] است؛ من نگاه کردم، فرض کنيد که راجع به انرژي خورشيدي است. اينها اولويت است؟
اولويتها در استفاده از منابع خارجي
اگر چنانچه واقعاً منابعي وجود دارد - منابع خارجي وجود دارد يا فاينانس هست- بايستي ما ببينيم کجا اولويت دارد، اينها را آنجا مصرف کنيم؛ [اگر] کسي ميخواهد بيايد سرمايهگذاري کند، بگوييم ما در اين قسمت احتياج داريم سرمايهگذاري بشود. اينجور نباشد که هرچه او خواست [بشود]. اين هم يک مسئله است.
جلوگيري از واردات مضر
يک مسئلهي مهمّ ديگر مسئلهي جلوگيري از واردات مضر است که بنده چند بار در اين اواخر تکرار کردهام؛ يعني آن وارداتي که يا مشابه داخلي دارد يا اگر هم مشابه داخلي ندارد جزو نيازهاي فعلي کشور يا جزو نيازهاي درجهي يک کشور نيست. مثلاً فرض بفرماييد ماشينهاي آنچناني يا خودروهاي کذايي با سرعت آنچناني چه نيازي است؟ ميگويند بخش خصوصي ميآورد؛ خب، دولت ميتواند با انواع روشهايي که دارند - تعرفه و غير تعرفه- جلويش را بگيرد. منابع کشور - انواع فاينانسها و پولهايي که آزاد ميشود- نبايستي هدر برود. صنايع تعطيل شده، بخش اقتصاد دانشبنيان، بخش تبديل ماشينهاي فرسودهي صنايعمان، اينها جزو اولويتها است.
اولويت بخش کشاورزي
بخش کشاورزياي که ما را خودکفا ميکند که خب، خوشبختانه اين گزارشي که امروز دادند، نشان ميدهد که در اين زمينهها پيشرفت کردهايم. من البتّه گزارشي نداشتم.
عبور از خام فروشي، اولويت اول صنعت نفت
بخش نفت؛ خب، توليد بالاي نفت در فرهنگ نفت و فروش نفت و بازار نفت يک چيز مثبتي است. توليد را بالا ببريم، صادرات نفت را هم افزايش بدهيم، چيز خوبي است، کشور هم به آن احتياج دارد؛ در اين شکّي نيست، منتها بهتر از آن، اين است که ما نفت را داراي ارزش افزوده بکنيم. اين نفتي که ما از چاه در ميآوريم، ميفرستيم بيرون، پولش را ميگيريم، هيچ ارزش افزودهاي ندارد؛ روزبهروز هم نفت کم ميشود. اگر بتوانيم ما اين نفت را يا آن گاز را تبديل کنيم به کالايي که داراي ارزش افزوده باشد براي کشور، اين خوب است. سياست را اين قرار بدهيد -به موازات کارهايي که براي توليد نفت و فروش نفت و کارآمد شدن چاههاي نفت و امثال اينها انجام ميگيرد- که ما بتوانيم فرآورده توليد کنيم، فرآورده صادر کنيم، بنزين صادر کنيم.
اظهار تاسف از واردات بنزين و گازوئيل
چرا ما بايد بنزين وارد کنيم؟ يکي از چيزهايي که انسان گاهي وقتي فکر ميکند، پيش خودش خجالت ميکشد، وارد کردن بنزين است. جمهوري اسلامي با اينهمه نفت -که دائم پُزش را ميدهيم پيش مردم و پيش دنيا که ما نفت و گازمان بر روي هم بزرگترين منبع نفت و گاز دنيا است که واقع قضيه همين است- آن وقت بنزين وارد کنيم، يا گازوئيل وارد کنيم! [بايد] کاري کنيم که نياز به واردات گازوئيل و بنزين نداشته باشيم؛ فرآورده توليد کنيم، فرآورده را صادر کنيم. يا در زمينهي گاز، اين صنايع پاييندستي پتروشيمي را فعّال کنيم؛ خب، قسمتهاي بالادستياش خوشبختانه خوب است، کارهاي خوبي انجام گرفته است امّا قسمتهاي پاييندستي را فعّال کنيم؛ اشتغال به وجود بيايد، کار به وجود بيايد.
جلوگيري جدّي از قاچاق با روشهاي جهادي و انقلابي
جلوگيري جدّي از قاچاق با روشهاي جهادي و انقلابي. مسئلهي قاچاق خيلي مسئلهي مهمّي است و با شوخي شوخي و آهستهکاري و مانند اينها هم کاري پيش نميرود؛ بايد يک کار جهادي قاطعِ انقلابي کرد.
وظيفه دستگاههاي اقتصادي دولت در هدايت منابع به سمت اولويتها
گفته ميشود که اقتصاد مقاومتي که شما دائم تکرار ميکنيد، احتياج دارد به منابع و ما منابع نداريم. بنده به نظرم ميرسد که براي شروع حرکت اقتصاد مقاومتي ميتوان تأمين منابع کرد. خوشبختانه حالا کارهاي خوبي را شروع کردهاند.
گفته شده که مبالغ سپردههاي ارزي و ريالي مردم در بانکهاي کشور يک رقم سرسامآوري است؛ چون من اصل گزارش را نديدهام و نقل کردهاند براي من، من رقم را نميگويم که اشتباه در آن پيش نيايد، امّا رقم خيلي سرسامآورِ بالايي است؛ خب، اين منابع را بايد ما هدايت کنيم. يکي از کارهاي مربوط به دستگاههاي اقتصادي دولت، هدايت منابع است به آن سمتي که مايل هستند، به آن سمتي که به مصلحت کشور ميدانند؛ با انواع مشوّقها و مانند اينها. اين خيلي چيز مهمّي است. البتّه مجلس هم بايد کمک کند. بنابراين کارهاي اساسي اقتصاد مقاومتي اينها است که بايد انجام بگيرد؛ بايدهايي دارد، نبايدهايي دارد؛ بايدهايش را بايد توجّه داشت، نبايدهايش را هم بايد توجّه داشت؛ مجموع اينها ميشود اقتصاد مقاومتي، که خب انشاءالله اميدواريم که پيش برود.
اغراق موافقين و مخالفين برجام
خب از اين قضيه بگذريم چون چيزي به غروب نمانده؛ مسئلهي برجام. برجام موافقاني دارد و مخالفاني؛ به نظر من، هم موافقان و هم مخالفان، هر دو در بيان نظرات خودشان مبالغه ميکنند؛ اغراقگويي ميکنند؛ هم موافقاني که از برجام تمجيد ميکنند سخنانشان اغراقگونه است، هم مخالفاني که انتقاد ميکنند مبالغه ميکنند و گاهي اغراق ميکنند. به نظر من هيچکدام جا ندارد.
محاسن برجام
بله، برجام يک نقاط مثبتي دارد، يک نقاط منفياي دارد؛ يک محسّناتي دارد، يک معايبي دارد؛ محسّناتش همان چيزهايي است که ما را وادار کرد و ترغيب کرد که به اين مذاکرات رو بياوريم؛ البتّه ميدانيد اين مذاکرات قبل از شروع دولت يازدهم آغاز شد که بهخاطر همين مُرغِّبات(۱۸) بود؛ يعني جنبههاي محسّناتي به نظر انسان ميرسيد که البتّه همهي آن محسّنات تأمين نشد، يعني خيليهايش تأمين نشد لکن حالا بالاخره يک محسّناتي بود و انسان حس ميکرد که ممکن است اين فوايد وجود داشته باشد. شروع شد اين مذاکرات؛ بعد هم که خب، زمان دولت جناب آقاي روحاني طبعاً گسترش بيشتري و فعّاليت بيشتري پيدا کرد؛ محسّنات اينها است.
معايب برجام
معايب چيست؟ معايب همان چيزي است که هميشه از آن بيمناک بوديم و تکرار ميکرديم و ميگفتيم؛ ميگفتيم: آقا، اينها بدعهدند، بدذاتند، دبّهدربيار هستند، زير قولشان ميزنند، عمل نميکنند؛ معايب هم اينها است. خللوفُرَجي وجود دارد در برجام که اين معايب ميتوانند خودشان را نشان بدهند و اگر اين خللوفُرَج بسته ميشد، البتّه معايب کمتر ميشد يا منتفي ميشد.
انتقادها در برجام، معطوف به طرف آمريکايي
من آنچه راجع به برجام عرض ميکنم، مطلقاً ناظر به اين برادران عزيز ما که در مذاکرات شرکت داشتند نيست؛ اينها کار خودشان را کردند، سعي خودشان را کردند، واقعاً جدّوجهد کردند. خب ما شاهد بوديم و ميديديم؛ رفتند، ماندند -بهنظرم پارسال ماه رمضان بود که مدّتي از ماه رمضان را اينها در آنجا بودند- خب، سختي داشت، واقعاً سختي داشت و زحمت کشيدند به آنها من [اشکال نميکنم]. از کارشان انشاءالله خداي متعال راضي باشد، ما هم دعايشان کرديم و دعايشان ميکنيم؛ نگاه من به طرف مقابل است؛ به آن کساني است که طرف مذاکرهي ما بودند.
اگر برجام را پاره کنند، ما « را آتش ميزنيم!
امّا در مورد خود برجام؛ خود سند - همانطور که عرض کردم- يک خلل و فُرَجي دارد، يک زواياي پرابهامي دارد که اينها موجب شده است که دشمن بتواند سوءاستفاده کند، طرف مقابل بتواند از آنها سوءاستفاده کند. ما البتّه برجام را ابتدائاً نقض نخواهيم کرد؛ اين را همه بدانند! ما نقض نميکنيم برجام را لکن اگر طرف مقابل نقض کند که حالا همينطور اين کساني که نامزد رياست جمهوري آمريکايند، مدام دارند تهديد ميکنند که ما ميآييم پاره ميکنيم، نقض ميکنيم، اينها اگر پاره کردند، ما آتش ميزنيم. اينکه حالا نقض نميکنيم، متّکي است به دستور قرآن: اَوفوا بِالعَهد؛(۱۹) بالاخره يک معاهدهاي است انجام دادهايم، نميخواهيم معاهده را ما به هم بزنيم؛ و آنکه اگر آنها نقض کردند، ما هم نقض خواهيم کرد، اين هم متّکي است به آيهي قرآن: وَ اِمّا تَخافَنَّ مِن قَومٍ خِيانَةً فَانبِذ اِلَيهِم عَلي سَوآء؛(۲۰) اگر آن طرف نقض کرد نقض کن. «فَانبِذ» يعني پرتاب کن طرف خودش، رد کن. بنابراين ما تابع اصول قرآني هستيم؛ هم در اين طرف قضيه، هم در آن طرف قضيه.
عدم پايبندي امريکا به تعهدات
1- تحريمها برداشته نشده است!
خب وظيفهي طرف مقابل اين بود که تحريمها را برطرف کند، برطرف نکرده؛ تحريمها برطرف نشده. بخشي از تحريمها را اينها به يک نحوي برداشتهاند، منتها در عمل برداشته نشده. خب ميدانيد آنچه محلّ بحث بود تحريمهاي ثانويه بود. تحريمهاي اوّليه را اينها با کمال قدرت حفظ کردند و اين بر روي تحريمهاي ثانويه اثر ميگذارد. من خواهش ميکنم کساني که دستاندرکارند توجّه کنند، دقّت کنند؛ مدام نگوييم تحريمها برداشته شده؛ نه، مسئلهي معاملهي بانکها حل نشده و بانکهاي بزرگ معامله نميکنند. آمريکاييها ميگويند آقا به ما چه! خب حرف خباثتآلودي است؛ چطور [ميگوييد] به ما چه! کار آنها است. آقاي دکتر ظريف - نميدانم اينجا در جلسه هستند يا نه- در صحبت با وزير خارجهي آمريکا به او ميگويند که [مسئلهي] بانکها، بانکهاي بزرگ و مانند اينها [حل نشده]؛ او ميگويد خب بله، به ما که ربطي ندارد؛ فوراً ايشان ميگويند چرا، شما اگر بخواهيد ميتوانيد؛ شما مانعيد يعني وزارت خزانهداري آمريکا است که مانع است. بله، در زبان در جلسهي بانکها طرف شرکت ميکند، ميگويد بله، با ايران اشکال ندارد معامله کنيد، از طرف ما مانعي ندارد لکن در عمل و در بيانات ديگر، جوري حرف ميزنند که او جرئت نکند. براي بانک چه بهتر که وارد معامله بشود با يک بازار هشتاد ميليوني مثل ايران؛ بانک که ابائي ندارد؛ مانع دارد و مانعش تهديد آمريکا است. آن مسئول دولتي آمريکا همين دو سه روز قبل از اين گفت ما ايران را راحت نميگذاريم، ما نميگذاريم ايران احساس راحتي خيال کند؛ خب، وقتي اينجور حرف ميزنند، يک عضو عاليرتبهي دولت آمريکا اينجور حرف ميزند، فلان بانک جرئت ميکند بيايد معامله کند؟ بله، يک تعدادي بانکهاي کوچک آمدهاند، امّا براي معاملات - براي قراردادها، معاملات واقعي، سرمايهگذاريها- بانکهاي بزرگ بايد بيايند به ميدان، و نيامدهاند؛ معلوم هم نيست کِي بيايند. اين از اشکالات بزرگ است. اين طرف آمريکايي اين گناه بزرگ را انجام داده، اين تخلّف بزرگ را کرده؛ نبايد توجيه کنيم کار آمريکاييها را. بله، بخشنامه ميکنند امّا بخشنامه فرق ميکند با واقعيت.
2- بيمه نفتکشها
قضيهي بيمهي نفتکشها همينجور است. بيمهي نفتکشها يکي از چيزهاي مهم در معاملات نفتي است. در يک سقف محدودي بيمه را قبول کردند امّا ساختارهاي بزرگ بيمه -[براي] مبالغ اين نفتها که گاهي اوقات ميلياردي است- حاضر نشدند وارد بشوند، حاضر نشدند بيمه کنند و بيمه نميکنند. علّتش هم اين است که در خود آن سازمانها و ساختارها، آمريکاييها عضوند، حضور دارند و نميگذارند. بنابراين آمريکاييها به بخش مهمّي از تعهّداتشان عمل نکردند.
پيش پرداختهاي جمهوري اسلامي در برجام
ما پيشپرداختهايمان را همينطوري انجام داديم: ما [غنيسازي] بيست درصد را تعطيل کرديم، فُردو را تقريباً تعطيل کرديم؛ اراک را تعطيل کرديم، اينها پيشپرداختهاي ما بوده، حالا باز توقّع دارند. من الان اينجا عرض ميکنم - اگر آقاي دکتر صالحي(۲۱) حضور دارند- اين توقّعاتي را که آنها در زمينهي الياف کربن که در سانتريفيوژها به کار ميرود، يا توقّعاتي که در مورد اندازهگيري آن سيصد کيلو دارند مطلقاً قبول نکنيد، زير بار نرويد. مدام افزونخواهي هم ميکنند؛ حالا اين همه پيشپرداخت ما دادهايم. بههرحال طرف مقابل ما عمل نکرده.
3- عدم امکان پرداخت پولهاي جمهوري اسلامي در بانکهاي خارجي
امروز [اگر] ما هم بخواهيم درآمدهاي نفتيمان را به دست بياوريم کار دشواري است؛ هم دشوار است، هم هزينهدار است. پولهايي که در کشورهاي ديگر داريم به ما داده نميشود، نشده؛ يعني حالا بعضيهايشان قول دادهاند. آنطور که آقاي رئيس جمهور به من گفتند، يک کشوري از اين کشورها قول داده، منتها فقط يک کشور نيست، چند کشورند. ما پول داريم در بانکهاي اينها؛ منتها چون پولها به دلار است و مسئلهي دلار به آمريکا ارتباط پيدا ميکند، نميتوانند بدهند، کار قفل شده. خب اين دشمني آمريکا است؛ [مگر] دشمني چيست؟ اينها عمل نکردند.
ضرورت حفظ و توسعه صنعت هستهاي به مثابه يک صنعت راهبردي براي کشور
بنابراين آنچه من ميخواهم عرض بکنم [اين است]: صنعت هستهاي يک صنعت راهبردي براي کشور ما است؛ اين صنعت بايد باقي بماند، اين صنعت بايست توسعه پيدا کند و نبايد لطمه ببيند. بودن اين صنعت، حتّي در مصونيت بخشيدن و امنيت بخشيدن به کشور هم مؤثّر است. قابليتهاي عملياتي صنعت هستهاي و سازمان هستهاي بايستي باقي بماند؛ نيروي انسانياش بايد محفوظ بماند؛ توانايي رسيدن به وضعيت قبل بايد حفظ بشود که الان خوشبختانه اين توانايي هست، اين را من به شما بگويم: در ظرف کمتر از شش ماه ميتوانند با همان آي آر يک -که همان ماشينهاي قديمي است- برسانند کشور را به هجده هزار سو. همين الان اين امکان در کمتر از شش ماه وجود دارد؛ يعني طرف مقابل خيال نکند که دست ما بسته است. ما ميتوانيم با قطعات آي آر چهار -که نسل پيشرفتهي دوّم و سوّم است- و تجهيزاتي که داريم در کمتر از يکسالونيم به صدهزار سو برسيم؛ اينها امکاناتي است که امروز در سازمان انرژي هستهاي وجود دارد؛ از اين امکانات استفاده کنند، طرف مقابل را متوقّف کنند. اقدام عجولانهاي انجام نگيرد؛ در برابر کارشکنيهاي آمريکا هر کاري که ميتوانند انجام بدهند که حالا خوشبختانه، هم وزير خارجهي محترم، هم رئيس جمهور محترم گفتند - هم اينجا گفتند، هم در مجلس و جاهاي ديگر گفتند- که دنبال ميکنند اينها را؛ بايد بهطور جدّي دنبال کنند. توجّه کنيد که همينطور که معروف است «حق گرفتني است»، آن هم از گرگي مثل آمريکا؛ بايد از دهنش بيرون کشيد؛ اينجوري نيست که او بيايد دو دستي تقديم کند. تا وقتي که حالا بهطور کامل نقض نکردهاند ما هم نقض نميکنيم لکن در مقابل خطاهاي آنها و کارشکني آنها، ما بايستي تواناييهايمان را حفظ کنيم.
دستيابي به فنآوري هستهاي با قدرت علمي و فنّاوري خودمان
اين را هم عرض بکنم که ما با قدرت علمي و فنّاوري خودمان بود که آنچه از آمريکاييها توانستيم بکَنيم در اين قضيه، کنديم؛ يعني اگر توانايي بيست درصد نبود، اگر توانايي ساخت سانتريفيوژهاي پيشرفته نبود، قطعاً نميتوانستيم آنها را وادار کنيم به اينکه اين چند هزار سانتريفيوژ را از ما قبول بکنند و بپذيرند و بهانهگيري نکنند؛ بهخاطر آن اقتدار بود. اين اقتدار اگر از بين برود، فشار آنطرف زياد خواهد شد، هرچه اين اقتدار بيشتر شد، قدرت اينطرف براي فشار آوردن به طرف مقابل بيشتر خواهد شد؛ بنابراين اين را بايد حفظ کنيم.
وظايف هيئت نظارت برجام
[در اين قضيه] هيئت نظارتي هم ما معين کرديم؛ بنده عرض بکنم که توقّع من از هيئت نظارت اين است که دقّت بيشتري بکنند، مراقبت بيشتري بکنند و واقعاً هر نقطهاي را که احساس ميکنند طرف مقابل در آن نقطه دارد خيانت ميکند و بد عمل ميکند، آنچه را وظيفهي دفاع از منافع ملّي است انجام بدهند.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد آنچه را گفتيم، آنچه را خواستيم، آنچه را نيت کرديم و همّت کرديم، براي خودت و در راه خودت قرار بده؛ به کرمت آن را از ما قبول کن؛ خدمتگزاران کشور را مشمول لطف و رحمت خودت قرار بده؛ امام بزرگوار ما، شهداي بزرگوار ما، ايثارگران عزيز ما را مشمول لطف و رحمت خود قرار بده.
والسّلام عليکم و رحمةالله
۱) در ابتداي اين ديدار، حجّتالاسلام والمسلمين حسن روحاني مطالبي بيان کرد.
۲) سورهي زمر، بخشي از آيهي ۵۴؛ «و پيش از آنکه شما را عذاب در رسد ...»
۳) اقبالالاعمال، ج ۱، ص ۹۰ (دعاي روزهاي ماه رمضان)
۴) تکّهتکّه کردن، ريزريز کردن
۵) سورهي انفال، بخشي از آيهي ۲۵؛ «و از فتنهاي که تنها به ستمکاران شما نميرسد، بترسيد...»
۶) سورهي نساء، بخشي از آيهي ۷۹؛ «هرچه از خوبيها به تو ميرسد از جانب خدا است؛ و آنچه از بدي به تو ميرسد، از خود تو است ...»
۷) سورهي آلعمران، بخشي از آيهي ۱۵۵؛ «روزي که دو گروه [در اُحد] باهم روياروي شدند، کساني که از ميان شما [به دشمن] پشت کردند، در حقيقت جز اين نبود که به سبب پارهاي از آنچه [از گناه] حاصل کرده بودند، شيطان آنان را بلغزانيد...»
۸) سورهي توبه، آيهي ۷۷؛ «در نتيجه، به سزاي آنکه با خدا خلف وعده کردند، در دلهايشان -تا روزي که او را ديدار ميکنند- پيامدهاي نفاق را باقي گذارد...»
۹) سورهي روم، بخشي از آيهي ۱۰؛ «آنگاه فرجام کساني که بدي کردند [بسي] بدتر بود، [چرا] که آيات خدا را تکذيب کردند...»
۱۰) بوستان سعدي، باب نهم (با اندکي تفاوت)
۱۱) از جمله، بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها (۱۳۸۵/۷/۱۳)
۱۲) استاکسنت يک بدافزار رايانهاي است که براي خرابکاري در تأسيسات هستهاي جمهوري اسلامي ايران از سوي دشمنان طرّاحي شده است.
۱۳) از جمله، بيانات در ديدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۱/۵/۳)
۱۴) بيانات در ديدار جمعي از دانشجويان و دانشآموزان به مناسبت روز ملّي مبارزه با استکبار (۱۳۹۲/۸/۱۲)
۱۵) دونالد ترامپ و هيلاري کلينتون
۱۶) سورهي انفال، بخشي از آيهي ۶۰
۱۷) ۱۳۹۵/۳/۱۴
۱۸) رغبتها
۱۹) سورهي اسراء، بخشي از آيهي ۳۴؛ «... و به پيمان خود وفا کنيد...»
۲۰) سورهي انفال، بخشي از آيهي ۵۸؛ «و اگر از گروهي بيم خيانت داري [پيمانشان را] به سويشان بينداز...»