شعیب بهمن
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور روسیه سعی کرده در قامت یک بازیگر مستقل بینالمللی و به عنوان قدرت منطقهای، نقش مهمی در تحولات جهانی به ویژه در مناطق اروپای شرقی، آسیای مرکزی، قفقاز و خاورمیانه ایفا کند. این روند طی سالهای گذشته با توجه به رشد سریع اقتصادی و بازسازی وجهه بینالمللی روسیه در دوران زمامداری «ولادیمیر پوتین» تشدید شده است به نحوی که روسیه تلاش میکند ضمن گسترش روابط با اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا و همچنین ایفای نقش مؤثرتر در معادلات جهانی، از نظر استراتژیکی نیز مستقل عمل کند. بر این اساس طی سالهای گذشته، سیاست خارجی روسیه نمایانگر استفاده از ابزار گوناگون جهت دستیابی به اهداف و مقاصد مسکو بوده است. در واقع سیاست خارجی روسیه بر اساس عملگرایی، کارآمدی اقتصادی و اولویت اهداف ملی پایهگذاری شده است و رهبران کرملین بارها برضرورت استفاده از منابع و روشهای گوناگون قدرت جهت دستیابی به مقاصد خود اشاره کردهاند.
در این بین از زمانی که دیمیتری مدودف تحت حمایت ولادیمیر پوتین به مقام ریاست جمهوری روسیه رسید، مباحث مختلفی در خصوص سیاست خارجی این کشور مطرح شد که تاکنون نیز ادامه یافته است. اگر چه تغییرات صورت گرفته در کرملین و جابهجایی در مناصب کلیدی روسیه به نحوی بود که در وهله نخست نمیشد دگرگونی محسوسی را در عرصههای سیاسی این کشور انتظار داشت، با این حال گذر زمان نشان داد که مدودف نسبت به پوتین از نرمش بیشتری در سیاست خارجی برخوردار است و سعی میکند از خود جلوه یک انسان دموکراتیک و لیبرالتر را به نمایش بگذارد. از این رو وی سعی کرده بر خلاف پوتین بیشتر به سمت غرب حرکت کرده و بهواسطه کشورهایی همچون چین، ایران و هند، بیش از پیش غرب را به مماشات وادارد و از هراس کشورهای غربی در خصوص نزدیکی مسکو با شرق، نهایت بهره را ببرد.
دیمیتری مدودف رئیسجمهور فدراسیون روسیه در روز 12 نوامبر 2009، دومین پیام سالانه خود را برای مجمع فدرال قانونگذاری (مجلس دوما و مجلس شورای فدراسیون روسیه) در کرملین قرائت کرد. بر اساس ماده 84-م قانون اساسی فدراسیون روسیه رئیسجمهور هر سال پیام خود را به مجمع فدرال در مورد اوضاع در کشور و جهات اصلی سیاست داخلی و خارجی اعلام میکند. پیام امسال مدودف در عرصه سیاست خارجی دارای نکات مهمی بود که میتواند بیانگر اهداف و روندهای آتی کرملین در خصوص تعامل با سایر کشورهای جهان باشد.
گذری به سخنرانی مدودف در مجمع فدرال
رئیسجمهور روسیه در سخنرانی خود اعلام کرد که اولویت اصلی سیاست خارجی کشور «تحکیم چند قطبی بودن» است. در عین حال مدودف اظهار داشت که روسیه میتواند جایگاه ابرقدرت جهانی را بر اساس اصول جدید به دست آورد. به اعتقاد مدودف سیاست خارجی روسیه باید صرفاً «عملگرایانه» باشد و در جهت حل مسائل مربوط به «مدرنیزهسازی» کشور اجرا شود. علاوه بر این رئیسجمهور روسیه سعی کرد توجه خاصی به مسائل بینالمللی و به خصوص سازمانها و نهادهای بینالمللی نیز نشان دهد تا از این طریق کرملین را پایبند به اصول و قواعد بینالمللی معرفی کند. در این راستا وی اظهار داشت که کشورش به تحکیم مواضع سازمان ملل متحد که مکانیسمی جهانشمول برای قاعدهمند کردن روابط کشورهاست، ادامه میدهد.
از مجموع سخنان مدودف میتوان دریافت که وی به پنج اصل «حمایت از چندقطبی بودن جهان»، «احیای جایگاه ابرقدرتی روسیه»، «پیگیری سیاست خارجی عملگرایانه»، «حرکت در راستای مدرنیزهسازی کشور» و «تحکیم مواضع سازمان ملل متحد» توجه خاصی نشان داده است.
در خصوص تحکیم چند قطبی بودن جهان، مدودف از آمادگی روسیه جهت حل معضلات و مشکلات جهانی و شرکت در امور مهم مانند بررسی برنامه هستهای ایران و کره شمالی و همچنین اوضاع افغانستان خبر داد و چنین اظهار داشت: «ما آمادهایم از جمله در حل مسائل دشوار سیاست بینالمللی مانند مسأله هستهای ایران و کرهشمالی، بیثباتی در افغانستان، حل مناقشه در خاور نزدیک و مسائل دیگر شرکت کنیم.»
همچنین مدودف با اشاره به نقش روسیه در جی 8 و گروه کشورهای 20 برای بازسازی نظام اقتصادی و امنیتی جهان، از ضرورت اقدامی مشترک برای ایجاد ثبات جهانی سخن به میان آورد. رئیسجمهور روسیه با انتقاد از عملکرد ناتو در جنگ گرجستان و اهمیت امنیت اروپا برای مسکو، خطاب به ناتو تصریح کرد که بدون روسیه نمیتوان امنیت اروپا را تضمین کرد. وی اعلام کرد که در زمینه امنیتی، در حال حاضر تلاشهای اصلی روسیه بر پیمان تأمین امنیت اروپا متمرکز شده است.
علاوه بر این رئیسجمهور روسیه از تقویت امور دفاعی و نظامی روسیه نیز سخن به میان آورد و اعلام کرد که باید طی سال 2010 میلادی 30 فروند موشک بالستیکی دریایی و زمینی و پنج مجموعه موشکی «اسکندر» به وزارت دفاع فدراسیون روسیه تحویل داده شود. وی گفت: «سال آینده نیروهای ما به 30 موشک بالستیکی دریایی و زمینی، پنج مجموعه موشکی اسکندر، در حدود 300 دستگاه خودروهای زرهی مدرن، 30 فروند بالگرد، 28 هواپیمای جنگنده، سهزیردریایی اتمی و یک کشتی جنگی کلاس کوروت و همچنین 11 ماهواره نیاز دارند.»
در خصوص احیای جایگاه ابرقدرت جهانی روسیه در جهان، مدودف بر اصول جدیدی تأکید و سعی کرد مرزبندی این اصول با قواعد حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی را نیز نشان بدهد. بر این اساس رئیسجمهور روسیه برخلاف رهبران اتحاد کمونیستی که به تسلیحات به عنوان مهمترین وجه ابرقدرتی خود مینگریستند، تلاش کرد توجه خود را بر مقوله «رفاه ملی» متمرکز سازد. مدودف در این خصوص اظهار داشت: «وجهه کشور و رفاه ملی نمیتواند تا بینهایت با تکیه بر دستاوردهای گذشته تأمین شوند. مجموعههای تولیدی نفت و گاز که بخش اعظم درآمدهای بودجه کشور را تأمین میکنند، سلاح هستهای که ضمانتکننده امنیتی ماست، زیرساختهای صنعتی و اجتماعی، همه و همه آنهایی هستند که بیشترشان در زمان شوروی سابق بنا شدهاند. اگرچه اینها توشه راه کشور ما هستند، اما آنها به سرعت چه از نظر فیزیکی و چه از نظر محتوا کهنه میشوند.»
رئیسجمهور روسیه با این مقدمه وارد سایر ابعاد سیاست خارجی کرملین شد و از عملگرایی صرف سخن به میان آورد. آنگونه که مدودف ادعا کرد، این عملگرایی باید در جهت حل مسائل مربوط به مدرنیزهسازی روسیه اجرا شود. بر این اساس مدودف اعلام کرد که مدرنیزاسیون برای روسیه مسألهای حیاتی است که نباید بیش از این در آن تأخیر شود. به اعتقاد مدودف روسیه باید مدرنیزاسیون و به روز کردن فناوریها را در کلیه زمینههای تولیداتی آغاز کند. زیرا این مسألهای حیاتی برای روسیه در جهان کنونی محسوب میشود. وی در این راستا خاطر نشان داشت: «ما به ورود سرمایه، فناوریهای جدید و ایدههای دست اول به کشور تمایل داریم. میدانیم که شرکای ما هم برای نزدیکی با روسیه جهت اجرای وظایف اولویتدار خود امیدوارند به همین خاطر سیاست خارجی ما باید صرفاً عملگرایانه باشد.»
با توجه به اینکه مدودف وابستگی روسیه به صادرات منابع خام را باعث کندی توسعه اقتصادی کشور دانسته، به احتمال زیاد در وهله نخست دیپلماسی اقتصادی روسیه بیش از پیش فعال خواهد شد و در مراحل بعدی کرملین سعی میکند شرایط سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در روسیه را تسهیل کند.
رئیسجمهور روسیه در خصوص پنجمین بُعد سیاست خارجی کرملین یعنی تحکیم مواضع سازمان ملل متحد نیز اشاره کرد و تأکید کرد: «ما فعالانه کمک خواهیم کرد تا سازمان ملل متحد مواضع خود را تحکیم بخشد.» وی در ادامه ضرورت بازسازی ساختار سازمان ملل و شورای امنیت تقویت این دو نهاد بینالمللی را خواست دولت کرملین دانست.
اصول رئالیسم روسی
پس از روی کار آمدن ولادیمیر پوتین در روسیه به عنوان رئیسجمهور، سیاست خارجی کرملین دستخوش تغیر و تحول اساسی شد. مهمترین وجه این سیاست خارجی را عملگرایی و واقعگرایی تشکیل میداد به نحوی که طی سالهای گذشته، همواره رئالیسم حاکم بر کرملین، عامل عمده تحولات سیاست خارجی روسیه بوده است. در خصوص محورهای مهم رئالیسم روسی باید به اهداف، اولویتها و برنامههای موجود در سیاست خارجی روسیه رجوع شود. از جمله کلیدیترین موضوعات در سیاست خارجی روسیه که از دوران ریاست جمهوری پوتین تا کنون با قوت و توجه زیادی دنبال شده است، میتوان به مباحث زیر اشاره کرد:
1- حفظ نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک در «خارج نزدیک»
2- حفظ بقایا و نشانههای باقی مانده دوران ابرقدرتی، با اهمیت دادن به تداوم برتری هستهای و ایفای نقش به عنوان یکی از پنج قدرت عضو شورای امنیت
3- علاقهمندی جهت تقویت روابط با کشورهای کلیدی اروپا و بهرهبرداری از شکافهای موجود در روابط اروپا و آمریکا
4- توسعه روابط تجاری و دیپلماتیک با چین که شدیداً یادآور سیاستهای آمریکا در قبال چین در دوران جنگ سرد است
5- تغییر شکل دادن محیط فعلی بینالمللی در راستای تضعیف نفوذ ژئوپلتیکی آمریکا و تبدیل آن به سیستم جهانی با چند قطب.
علاوه بر این به نظر میرسد سیاست خارجی روسیه تحت رهبری دیمیتری مدودف نیز مبتنی بر اصولی نظیر «پساایدئولوژیکگرایی»، «تجاری کردن و امنیتی کردن روابط بینالمللی و منطقهای» در چارچوب «نمایش قدرت» باشد. این سیاست معلول چند عامل مهم است؛ نخست آنکه مقامات کرملین به درکی درست و جدی از رقابت سیاسی و اقتصادی میان آمریکا، اتحادیه اروپا، چین و روسیه رسیدهاند. آنها به خوبی میدانند که مخالفت با کوششهای روسیه به منظور افزایش نفوذ در حوزههای پساکمونیستی از طریق دولتهای کشورهای مجاور و بازیگران و نهادهای خارجی طی سالهای اخیر گسترش یافته است. بر این اساس کاهش نقش روسیه به عنوان شریک مسلط بر سرمایهگذاری و تجارت خارجی همسایگان خود تا حد زیادی از همین تلاش قدرتهای دیگر ناشی میشود. در نتیجه روسها دریافتهاند که برای همگرایی با همسایگان خود باید به ارائه یک طرح نوین و جامع بپردازند. در غیر این صورت روسیه توان رقابت با ایده همگرایی اروپایی را از دست خواهد داد.
با توجه به این نکات، رئالیسم روسی نمیتواند در قبال برخی از مسائل نظارهگر باشد یا با آنها به نوعی کنار بیاید. یکی از این مسائل، گسترش ناتو به شرق است. طی سالهای گذشته، روسها همواره نگرانی خود را از گسترش ناتو به شرق و به خصوص عضویت اوکراین و گرجستان در این اتحادیه نظامی ـ امنیتی ابراز داشتهاند. از این رو میتوان گسترش ناتو به شرق را یکی از مهمترین چالشهای سیاست خارجی روسیه به حساب آورد. مسأله دیگری که به خصوص طی چند سال اخیر ذهن روسها را به خود مشغول کرده بود، استقرار سامانه دفاع موشکی در اروپای شرقی بود. اگر چه دولت اوباما خبر از لغو استقرار این سامانه در شرق اروپا داده، اما همچنان این تهدید امنیتی برای روسها باقی مانده است به خصوص که دولت آمریکا همزمان با اعلام خبر لغو استقرار سامانه دفاع موشکی در شرق اروپا، از طرح جدیدی در این خصوص نیز پرده برداشت. در واقع بهرغم آنکه به ظاهر خطر استقرار سامانه دفاع موشکی در شرق اروپا از سر روسها برداشته شده است، با این حال همچنان تهدید بالقوه این امر باقی مانده است.
یکی دیگر از مسائلی که روسها در سیاست خارجی خود نمیتوانند با آن سازش کنند، مسأله نفوذ اروپای غربی در اروپای شرقی است به خصوص که روسها همچنان اروپای شرقی را حوزه سنتی نفوذ خود به شمار میآورند. در این راستا روسها همواره به گسترش اتحادیه اروپا به سمت شرق با نگرانی و تردید نگریستهاند. موضوع دیگری که همواره روسها را در برابر غرب قرار داده است، مسأله وضعیت حقوق بشر و دموکراسی در روسیه است که در اکثر مواقع مورد انتقادهای جدی واقع شده است. بر این اساس روسها انتقاد از وضعیت حقوق بشر و دموکراسی در روسیه را به مثابه دخالت در امور داخلی خود مینگرند و سابقه نشان داده که هیچ انتقادی را تحمل نمیکنند.
آزمون نوین رئالیسم روسی
همانگونه که اشاره شد، پنج اصل مهم در سخنرانی مدودف وجود داشت که اگر این اصول را در قالب رئالیسم روسی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، درمییابیم روسها همچنان مخالف ساختار فعلی نظام بینالملل هستند و درصددند با احیای جایگاه ابرقدرتی خود، نظامی چند قطبی بر جهان حاکم سازند. پیگیری سیاست خارجی عملگرایانه نیز وجه دیگری از سخنرانی مدودف بود که نه تنها هیچ منافاتی با رئالیسم روسی ندارد، بلکه طی سالهای گذشته نیز یکی از مهمترین اصول واقعگرایی مقامات کرملین محسوب میشده است. حرکت در راستای مدرنیزهسازی کشور نیز که توسط مدودف مطرح شد، حکایت از عمق نگاه مقامات کرملین به آینده دارد. بر این اساس روسها به این درک رسیدهاند که برای احیای جایگاه ابرقدرتی خود باید به نوسازی اقتصادی بپردازند به خصوص که روسیه در بسیاری از زمینهها شدیداً به سرمایهگذاری خارجی نیازمند است البته این امر بدان معنا نیست که روسیه تحت رهبری مدودف به صورت آشتیجویانهتر یا لیبرالتر با غرب برخورد خواهد کرد یا اینکه به غرب متمایلتر خواهد شد، بلکه روسها سعی میکنند ضمن نگاه به شرق، به چالشهای خود با غرب ادامه دهند و در موارد خاصی از قدرتهای غربی امتیاز بگیرند ضمن آنکه رئالیسم روسی فاقد نگاه تکبعدی است و ضمن توجه به غرب، اهمیت ویژهای برای منطقه آسیا قائل است.