تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۶  ، 
کد خبر : ۲۱۸۱۱۹

راه‌های بررسی قدرت افکار عمومی در ایران


علیرضا سعیدآبادی / کارشناس ارشد روابط بین‌الملل و کارشناس حوزه فرهنگ
تحول مفهوم افکار عمومی از گذشته های دور تا به امروز نشانه رشد و پیشرفت جوامع انسانی است.زمانی تصور بر این بود که افکار عمومی روح محض باورهای دینی وتعصب ملی در قبال یک مسئله خاص است اما امروزه نه تنها آن را ضمیر باطنی و پنهان یک ملت بلکه ظهور آن را بازتاب طبیعی خواست اکثریت یک جامعه در برابر پیام ها و رویدادهایی که برای آنها جنبه حیاتی دارد می دانند و سیاستمداران و برنامه ریزان ارشد کشورها در فرایند تدوین و اجرای سیاست ها و برنامه ها از افکار عمومی به تناسب قدرت آن تاثیر می پذیرند.
در اثر گسترش تکنولوژی ها و وسایل ارتباطی و اطلاعاتی امروزه سخن از افکار عمومی بدون توجه به نقش کلیدی رسانه های ارتباط جمعی معنا ندارد.رهبران فکری جامعه از رسانه ها موضوعات مورد توجه مردم را می گیرند و با تغییر و تفسیر لازم آنها را دوباره با بیانی سیاستمدارانه به مردم ارائه می دهند.از این رو ، رسانه ها نقش واسطه را دارند و مردم با ارتباطات میان فردی به واکنش در برابر پیام ها و رخدادها می پردازند.با مقدمه ای که ذکر شد هر چه رهبران فکری واجرایی به افکار عمومی و نقش رسانه ها و ارتباطات میان فردی در جامعه بیشتر باور داشته باشند جامعه از فضای مناسب تری برای ابراز عقیده برخوردار خواهد بود و همین طور هر چه این شرایط نامساعد باشد جامعه دچار انسداد می گردد وفعالیت های پنهانی و حتی زیرزمینی در آن گسترش می یابد.
حال سئوال این است که از چه راه هایی می توان قدرت افکار عمومی در کشور را بررسی کرد ؟به عبارت دیگر ، وقتی افکار عمومی درباره مسئله خاصی شکل می گیرد قدرت تاثیرگذاری بر روند اجرا یا عدم اجرای آن مسئله را چگونه بررسی می کنید؟رهبران فکری و اجرایی ، رسانه های ارتباط جمعی، گروه های فشار ، ارتباطات میان فردی و گروه ها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی که افراد جامعه در آنها عضویت دارند همواره از عوامل موثر برای بررسی قدرت افکار عمومی محسوب می شوند.اما نقش کانال های ارتباطی که تلفیقی از رسانه های جمعی و ارتباطات میان فردی است در شکل گیری افکار عمومی و اولویت بخشیدن به برخی مسائل از بین رویدادهای متعدد و متنوع اجتماعی دارای اهمیت بسیار زیادی است.این رسانه های ارتباط جمعی هستند که قبل از هر چیز با طرح موضوعات جالب توجه برای مردم و استفاده از ظرفیت ها و جاذبه های ژورنالیسم رسانه ای اولویت های مخاطبین خود را مشخص می کنند.اما به همین جا ختم نمی شود، هر فرد جامعه با عضویت در گروهها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی با سایر افراد جامعه تبادل افکار دارد.برایند این افکار درباره مسئله یا مسائل خاصی افکار عمومی را شکل می دهد.
در کشور ما ، رسانه های ارتباط جمعی از وضعیت خاصی برخوردارند.فقدان رادیو و تلویزیون خصوصی ، وابستگی اقتصادی نشریات غیردولتی به یارانه ها و درآمد حاصل از آگهی ها و گزارش های ویژه ، وجود نشریات شبه دولتی که از رانت های اقتصادی استفاده می کنند و عدم جامعیت برنامه های رسانه ملی از عوامل مهمی هستند که باعث می شوند فرایند طرح موضوعات در جامعه از سوی رسانه های ارتباط جمعی با ملاحظات بسیاری همراه باشد و برخی موضوعات که اهمیت راهبردی برای جامعه ندارند به دفعات مورد توجه قرار گیرند و برخی موضوعات دیگر که دارای اهمیت استراتژیک نیز هستند برجسته و حتی در پاره ای از موارد طرح هم نشوند.
این در حالی است که ارتباطات میان فردی با وجود غلبه فرهنگ شفاهی در جامعه ما از یک سو ، و ضعف نهادگرایی و عضویت افراد در گروههای فرهنگی و اجتماعی در مقایسه با سایر جوامع پیشرفته ازسوی دیگر ، از وضعیت دلخواهی برخوردار نیست.اصولاً ، افراد درگروه یا گروه هایی که بایکدیگر مرتبط هستند در جریان آرا و نظرات هم قرار می گیرند و به تبادل افکار می پردازند و سپس برایند آن افکار را به صورت هدفمند در جامعه بازتاب می دهند و حتی برای رهبران فکری و اجرایی جامعه پیام می فرستند که مسئله یا مسائل طرح شده باید جرح و تعدیل یا با قدرت بیشتری پیگیری شوند.از دیگرراههای مهم بررسی قدرت افکار عمومی در کشور می توان به استقلال قوا اشاره کرد.ایفای وظایف هر قوه بدون دخالت سایر قوا این اطمینان را به وجود می آورد که قانونگذار ، مجری و قاضی نسبت به کار خود در برابر قانون پاسخگو باشند.همصدایی با یک صدایی فرق می کند.
ما نیز مانند هر ملت دیگری آرمان ها و رویاهایی داریم و برای رسیدن به آن نیزهمصدا هستیم اما این به معنای آن نیست که نباید دیدگاه های مختلف در جامعه باشد.اصولا ، در جامعه ای که اشتراک عقیده کامل و اتفاق نظر مطلق وجود داشته باشد طبیعتا ظهور و بروز افکار عمومی نیز دیگرمطرح نیست.افکار عمومی در جوامعی آشکار می شود که حکومت ها قانونی بودن خود را از توافق با کسانی که بر آنها حکومت می کنند به دست می آورند.به همین دلیل است که حتی در جوامع غیردموکراتیک و استبدادی نیز سعی بر این است که به سیاست ها و برنامه ها در ظاهرشکل مردمی داده شود.
مثال‌هایی درباره افکار عمومی
طرح موضوع مکتب ایران از سوی رئیس دفتر رئیس جمهور این روزها باعث شده اظهارات متفاوتی درباره آن ارائه شود و افکار عمومی نیز حول محور آن در جامعه شکل گیرد.به راستی قدرت افکار عمومی دربرابر این مسئله خاص از نظر شما خواننده نکته سنج همین است که مشاهده شد.تفاوت دو دیدگاه "ایران اسلامی" و"اسلام ایرانی" بسیار زیاد است و بازتاب آن نیز بیش از اینها باید باشد اما به شرط اینکه کانال های ارتباطی که تلفیقی از رسانه های جمعی و ارتباطات میان فردی است به خوبی در جامعه نهادینه شده باشد و اگر این شرایط دست به دست هم دهد مواجهه افکار عمومی با طرح موضوعاتی مانند مکتب ایران طور دیگری خواهد شد.
مسئله طرح شده دیگری را مثال می زنیم.سردار سرلشکر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان دریک سخنرانی اعلام کرده که آمریکا با مدیریت جریان درحال ظهورابرسرمایه داری با هرگونه اتحادی خارج ازمرکزیت آمریکا ودرسایر بخش های جهان مخالفت می کند وایران به عنوان مرکز جهان اسلام این جریان را به چالش کشیده است.گرچه افکار عمومی با این مسئله مواجهه جدی نداشته است اما این نظریه با خاصیت ذاتی سرمایه که برون گرایی و انحصار طلبی آن است و شعار بنیادین آن "سرمایه داران جهان متحد شوید" و روند رو به رشد پیمان های منطقه ای و بین المللی ناسازگاراست عقیده دارد آمریکا با دامن زدن به اختلافات در درون اردوگاه سرمایه داری درحال نابودی آن است.
ولی روندهای جاری بین المللی و از جمله آخرین آن که اتحاد قدرتمندان جهان در تصویب قطعنامه ضد ایرانی بوده چیز دیگری را به ما نشان می دهد.از سوی دیگر، حمایت وکمک های مالی نظام سرمایه داری در بحران های اقتصادی به‌وجود آمده در آمریکا ، اروپا و ژاپن وآسیا ومناطق دیگر جهان نمونه های دیگری است که ثابت می کند نظام سرمایه داری بیش از آنکه به دنبال دشمن داخلی دراردوگاه خود باشد تهدید را بیرونی تعریف می کند وازاین طریق است که می خواهد قدرت بازسازی نظام سرمایه داری را افزایش دهد.
شاخص خط فقر و افکار عمومی
خط فقربه زبان ساده معیاری است برای سنجش و تفکیک سطح درآمد احاد جامعه و به نظر می رسد به همان اندازه که افراد ازنظردرآمدی پایین ترازاین خط قرار می گیرند به جهت دغدغه های معیشتی درجه حساسیت شان در برابر مسائل و معضلات اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی کاهش می یابد.به نظر نویسنده فقر به جز در زمینه های اقتصادی در روند شکل گیری افکار عمومی در سایر زمینه ها نقش کاهنده دارد و درعوض آگاهی باعث می شود جامعه با حساسیت بیشتری مسائل پیرامون خود را بررسی و دنبال کند. رسانه های جمعی با استفاده از شگردهای خاص خبری سعی دارند از ظرفیت ها و آگاهی مخاطبین خود برای تاثیر بر افکار عمومی بهره ببرند.رسانه های ارتباط جمعی برای اولویت بخشیدن به برخی از موضوعات در جامعه و انتشار آن و ایفای نقش بیشتر در فرایند شکل گیری افکار عمومی به مخاطبین حرفه ای نیاز دارند و هر رسانه ای که در این راه از سایر رسانه ها موفق تر باشد در جهت شکل گیری افکار عمومی موفق تر بوده است.
البته برای بررسی انقلاب ها و شورش های اجتماعی با توجه به شرایط هر جامعه عوامل متعددی باید مورد بررسی قرار گیرند و صرفا انگیزه های اقتصادی نمی تواند برای توضیح وقوع انقلاب ها و شورش های اجتماعی کافی باشد.رابطه فقر و سطح آگاهی یک رابطه مطلق نیست چه بسا برخی موضوعات در بین توده های فقیر از بازتاب وسیعتری برخوردار گردد.با این حال هیچ شکی نیست که رسانه های ارتباط جمعی امروزه با پیچیدگی هایی که فرایند اطلاع رسانی یافته است در محاسبات خود بر روی مخاطبان حرفه ای حساب ویژه ای باز می کنند و آنها را پیشتازان عرصه شکل گیری افکار عمومی می دانند.
پیروی ازسیاست حفظ وضع موجود
رسانه های جمعی در جوامع باز نقش کانال های ارتباطی را ایفا می کنند و همواره سعی دارند بین کسانی که حکومت می کنند و کسانی که بر آنها حکومت می شود تعامل و رابطه دوسویه برقرار کنند.درکشور ما ، پاره ای از عوامل باعث شده که این رابطه به صورت حرفه ای برقرار نشود و رسانه های ارتباط جمعی در دو وضعیت نسبتاً مشابه قرار گیرند یا درپی توجیه وضع موجود باشند و یا اینکه ناخواسته از سیاست حفظ وضع موجود پیروی کنند.نظام سیاسی کشورمان دارای مترقی ترین قوانین درباره آزادی های مصرح قانونی است و به نظر می رسد که این ظرفیت قانونی می تواند پشتوانه خوبی برای شکل گیری و تقویت قدرت افکار عمومی در ایران باشد و خصوصاً نویسندگان باید با آگاهی بخشی به مردم سعی کنند افکار عمومی حرفه ای برپایه رسانه های ارتباط جمعی حرفه ای و خوانندگان و مخاطبان حرفه ای در کشورمان شکل گیرد.
شاید تا رسیدن به آن روز این تعبیر نویسنده درباره افکار عمومی در ایران صادق باشد که افکار عمومی و رسانه های ارتباط جمعی در ایران همانند دو روی سکه ژانوس اند و نبود یکی به معنای نبود دیگری است و هرکدام به دیگری وابسته اند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات