تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۰  ، 
کد خبر : ۲۲۰۶۵۷

«تقلب» و «مکتب ایرانی» دو لبه یک قیچی‌اند


 آرش پاک‌اندیش
1- دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در شرایطی به وقوع پیوست که انقلاب اسلامی سی سالگی خود را جشن می گرفت و در نگاهی به گذشته خود، ظهور و سقوط جریاناتی را می دید که نتوانستند به آرمان های انقلابی خویش وفادار بمانند؛ عده ای تناقض اندیشه هایشان را با حکومت اسلامی دریافتند و ترجیح دادند با خروج از حاکمیت در نقش اپوزیسیون به انتقاد دائمی از همه چیز و همه کس بپردازند. اما برخی با پذیرش ساختارهای حکومتی، وارد عرصه خدمت رسانی در مناصب اجرایی کشور شدند و آغاز کار خویش را در فضای گفتمانی «امام و انقلاب» رقم زدند.
به عقیده بسیاری از آگاهان سیاسی، ورود انقلاب اسلامی به دهه چهارم، عصر پوست اندازی انقلاب محسوب می شود، چه؛ سه سال قبل از آن جمعی به قدرت رسیده بودند که با برافراشتن بیرق اصولگرایی، تحقق شعارهای اول انقلاب را وجهه همت قرار دادند. دراین میان، برخی که هیجانات انقلابی شان فروکاسته بود و به تعبیر «کرین برینتون» مولف کتاب «کالبدشکافی چهار انقلاب» در ساختار بوروکراتیک حاکمیت هضم شده بودند در بیم آشکار شدن ماهیت سست اندیشگی خویش به تقابلی همه جانبه با انقلابیونی برخاستند که در عصر ضدانقلاب، بازگشت به آرمان های بنیادین و شکل دهنده انقلاب اسلامی را مطالبه می کردند.
فقدان اعتقاد به مبانی گفتمان امام و انقلاب در میان تجدیدنظر طلبان محملی فراهم کرده بود تا به واسطه درک زمان حیات اولیه انقلاب، از این نمد پوستینی برای خود بدوزند، اما دلباختگان خط امام و رهبری بیش از هر جریان دیگری، در مسیر احیای اندیشه های اصیل انقلابی می کوشیدند و این، برای عافیت طلبان عمل گریز، سخت گران بود.
انتخابات ریاست جمهوری دهم صرفنظر از آشکار ساختن اعتقاد و باور مردم به جمهوری اسلامی، بستر تمیز و تشخیص حرکت راستین در مسیر آرمان های امام و انقلاب را پیشروی ملت نهاد.
با وجود اینکه پیروزی گفتمان عدالت در سوم تیر 84 و سلوک رفتاری پرچمدار این جریان، به گواه بسیاری از ناظران سیاسی یادآور رویکردهای کلی بنیانگذار انقلاب اسلامی بود و فصل نوینی از احیای ایدئولوژی سیاسی- اجتماعی امام خمینی(ره) را در سپهر سیاست ایران گشود اما اتصال به این منبع پرخیر و برکت دگربار، در مهم ترین رویداد اواخر دهه 80 شمسی مورد توجه قرار گرفت.
دراین میان؛ یکی خود را نخست وزیر دوران امام(ره) معرفی کرد و دیگری نمایندگی ولی فقیه در برخی نهادهای حکومتی و ریاست قوه قانونگذاری کشور در حیات امام(ره) را به رخ می کشید غافل از اینکه پیر جماران متذکر شده بود: «ملاک حال فعلی افراد است».
ایجاد شبهه در سلامت انتخابات و اصرار بر ابطال انتخاباتی که در همان چارچوب برگزاری انتخابات در سال های پیش انجام گرفته بود و القای این شبهه که نظام به رأی مردم وقعی ننهاده و مسئولانه و قانونمند عمل نمی کند؛ در وهله اول خط بطلانی بر ادعای دروغین باور به مردمسالاری از سوی منادیان اندیشه لیبرال دموکراسی کشید و سپس، ولایتمداری عده ای را که پیش از این بر ضرورت تمکین از منویات ولی فقیه داد سخن می راندند، زیر سؤال برد.
این همه در شرایطی به وقوع پیوست که جریان نفاق، ماه ها قبل از انتخابات در حرکتی فتنه انگیزانه با تشکیل کمیته صیانت از آراء، عدم اعتماد به نهادهای قانونی برگزار کننده انتخابات و تایید غیرمستقیم احتمال وقوع تقلب را تدارک دیده و در میتینگ های انتخاباتی خویش اذهان عمومی را در راستای ایجاد تشنج در جامعه آماده کرده بودند حال آنکه رهبری معظم انقلاب بارها نسبت به شیوع این شیوه غلط هشدار دادند و پس از آن نیز بر تداوم ادعای تقلب گسترده در انتخابات بدون ارائه مستندات محکمه پسند و ایجاد التهابات خیابانی که حاصل آن، ظلم مسلم به نظام اسلامی و جرمی بزرگ بود، انتقاد کردند: «در همین مسائل اخیر، مسائل را باید اصلی و فرعی کرد. مسئله اصلی چیست، یک سلسله مسائل فرعی هم پیرامون اوست. نه اینکه آن مسائل فرعی کم اهمیت است، اما مسئله اصلی اهمیتش بیشتر از آنهاست. مسئله اصلی دراین قضایای اخیر اصل انتخابات بود. زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگ ترین جرمی بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را می بندید؟این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکت به این عظمت، یک نصاب شکنی، یک رکوردشکنی در دنیا در مردم سالاری، در دموکراسی ای که این قدر ادعایش را می کنند انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فردای انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است، این کار کوچکی است؟ این جرم کمی است؟» 1
ایشان پیش از این نیز، در سخنرانی خود در جمع زائران حرم رضوی بر صحت انتخابا ت های برگزار شده طی سی سال گذشته و نیز دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تاکید کردند و فرمودند: «کسانی که برای انتخابات خود را نامزد می کنند، بدانند که انتخابات یک وسیله ای است برای بالا بردن توان کشور، برای آبرومند کردن ملت؛ انتخابات فقط ابزاری برای قدرت طلبی نیست... انتخابات به فضل الهی و به حول و قوه الهی انتخابات سالمی است. من می بینم بعضی ها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده اند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است- در حدود سی انتخابات- مسئولان وقت در هر دوره ای رسماً متعهد شده اند و صحت انتخابات را تضمین کرده اند و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بی خود خدشه می کنند، مردم را متزلزل می کنند، تردید ایجاد می کنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرف ها تردید ایجاد نخواهد شد.»2
در حقیقت، پدیده نفاق جدید در شرایطی بروز کردکه هیچ کدام از عناصر شاخص این جریان در حلقه های مختلف از مواضع انحرافی خود عدول نکرده و در مواضع قبلی پابرجا بودند اما برای جلب اعتماد عمومی با توجه به گفتمان حاکم بر فضای سیاسی کشور، شعار دفاع از امام و ارزش های انقلاب را سر دادند ولی از آنجا که این جریان همه سرمایه های مادی و آبروی سیاسی خود را برای پیروزی به صحنه آورده بود هر نتیجه ای غیر از فتح (به رغم تغییر شعار) به منزله پایان عمر سیاسی آن بود بنابراین برنامه ریزی اساسی معطوف به آن شد که در صورت شکست به جای حذف از عرصه سیاسی، نظام جمهوری اسلامی را قربانی هوس های شیطانی سردمداران کانون فتنه نمایند و به همین دلیل است که «تقلب در انتخابات» به «رمز آشوب» تبدیل شد.
2- «از مکتب اسلام دریافت های متنوعی وجود دارد اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم»3، «فردوسی نخستین سازمان دهنده و طراح «ناسیونالیسم شیعی» در ایران است. ملی گرایی وی توأم است با ارادت به ائمه اطهار و ولایت پذیری و اشعارش به سبب مقتضیات زمان که در حجاب داستان های کهن ایران پیچیده شده است.»4، «امروز معرفی و بردن نامی از ایران در جهان ذکری الهی است»5، «در مکتب ایران اگر می خواهی خدا را معرفی کنی باید انسان را معرفی کنی»6، «مکتب ایران روشن ترین و زیباترین فردا را به همه انسانها هدیه می کند.»7
با مرور جملات فوق صرفنظر از شخصیت گوینده این سخنان، لازم است درباره موضوع «مکتب ایران» بدون هیچ گونه پیش قضاوتی از دیدگاه علما و نخبگان عرصه فکر و اندیشه مدد جست و سپس با شناخت ابعاد موضوع به تحلیل واقع نگرانه ای دست یافت.
شهید بزرگوار استاد مرتضی مطهری با اشاره به تفکری که امروزه به «مکتب ایرانی» شهرت یافته می نویسند: «عجبا! می خواهند با اندیشه هایی که چکیده افکار ماسینیون مستشار وزارت مستعمرات فرانسه در شمال آفریقا و سرپرست مبلغان مسیحی در مصر و افکار گرویچ یهودی ماتریالیست و اندیشه های ژان پل سارتر اگزیستانسیالیست ضد خدا و عقاید دورکهایم جامعه شناس ضدمذهب است، اسلام بسازند، پس و علی الاسلام السلام.»
در مجموع استاد شهیدمان علامه مرتضی مطهری بر این باور است که «ملاک ملیت، خون و نژاد که امروز محکوم است، نیست؛ ملاک ملیت، فرهنگ است و فرهنگ به حکم اینکه زاده تاریخ است نه چیز دیگر، در ملت های مختلف، مختلف است؛ فرهنگ هر قوم فرهنگ آن قوم است؛ هر قوم که فرهنگ مستمر نداشته نابود شده است؛ ما ایرانیان فرهنگ دو هزار و پانصد ساله داریم که ملاک شخصیت وجودی ما و من واقعی ما و خویشتن اصلی ماست در طول تاریخ حوادثی پیش آمد که خواست ما را از خود واقعی ما بیگانه کند ولی ما هر نوبت به خود آمدیم و به خود واقعی خود بازگشتیم، آن سه جریان عبارت بود از حمله اسکندر، حمله عرب، حمله مغول، در این میان بیش از همه درباره حمله عرب بحث کرده و نهضت شعوبیگری را تقدیس کرده است، آنگاه گفته اسلام برای ما ایدئولوژی است و نه فرهنگ؛ اسلام نیامده که فرهنگ ما را عوض و فرهنگ واحدی به وجود آورد، بلکه تعدد فرهنگ ها را به رسمیت می شناسد همان طوری که تعدد نژادی را یک واقعیت می داند؛ آیه کریمه «انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل...» ناظر به این است که اختلافات نژادی و اختلافات فرهنگی که اولی ساخته طبیعت است و دومی تاریخ، باید به جای خود محفوظ باشد؛ ادعا کرده است که ایدئولوژی ما روی فرهنگ ما اثر گذاشته و فرهنگ ما روی ایدئولوژی ما، لهذا ایرانیت اسلامی شده است و اسلام ما اسلام ایرانی شده است.»
شهید مطهری می افزاید: «این بیان عملاً و ضمناً، نه صریحاً فرهنگ واحد به نام فرهنگ اسلامی را انکار کرده است و صریحاً شخصیت هایی نظیر بوعلی و ابوریحان و خواجه نصیرالدین و ملاصدرا را وابسته به فرهنگ ایرانی دانسته است...»8
از سوی دیگر حضرت آیت الله مصباح یزدی که مقام معظم رهبری ایشان را مطهری زمان نامیدند با اشاره به خطراتی که امروز اسلام را تهدید می کند می فرمایند: «این حرف های ملی گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام درحال شکل گیری است، برای چیست؟ ملی گرایی و دم زدن از مکتب ایرانی با چه انگیزه ای می تواند صورت بگیرد؟»9
«خیانت یعنی تغییر در برخی اصول. مثلاً اینکه به جای اسلام، ایران را مطرح کنیم. اینها مسائل ریشه ای است و مطرح کردن این مسائل جریان انقلاب را تضعیف می کند؛ آن هم زمانی که کشورهای منطقه به بیداری اسلامی رسیده و می خواهند از انقلاب ما الگوگیری کنند و حالا ما بیاییم بگوییم انقلاب ما یک انقلاب ایرانی بود.»
علامه مصباح یزدی تأکید می کند:« گوینده این حرف [مکتب ایرانی] با هر نیت و از هر کجا الهام گرفته باشد، خیانت کرده و ما باید خدمت و خیانت را از هم تشخیص دهیم و اینها ربطی به نیت افراد ندارد و بدانید هر سخنی اگر در جهت تضعیف ارزش ها باشد، خیانت است.»10
همچنین در واکنشی از سوی حضرت آیت الله جوادی آملی درباره ناکارآمدی «مکتب ایرانی» می خوانیم: «اسلام به ایران شرف، عظمت، جلال و شکوه داده است و نباید برای مطامع دنیا به چاه مکتب ایرانی بیفتیم»11.
حجت الاسلام والمسلمین احمد سالک سخنگوی جامعه روحانیت مبارز نیز در واکنش به طرح موضوعات انحرافی همچون مکتب ایران خاطر نشان می سازد: «افتخار ما این است که انقلاب اسلامی با پشتوانه تاریخی وسیعی که در ایران است و در این نقطه از جهان به رهبری یک روحانی بزرگواری مثل حضرت امام(ره) سازمان یافت. افتخار ایران به اسلام است. این ایران است که کلمه اسلام پشت آن می آید لرزه بر اندام استکبار جهانی می اندازد. من یک جمله ای اینجا اضافه کنم، بعد از صحبت هایی که آقایان کردند، اولین شبکه وهابیت در عربستان سعودی توسط یکی از علمای وهابی استفاده کاملی از این صحبت ها کرد و فریاد زد که ما 30 سال است می گوییم ایران برای ایران دارد کار می کند سخن از اسلام و شیعه و اینها نیست، یکی از مقامات حکومتی راجع به ایران صحبت کرده و بحث اسلام ندارد و می گوید از این پس مکتب ایران مطرح است به جای مکتب اسلام و این نکته، نکته نگران کننده ای است، خوراکی شد برای دشمنان اسلام و باید هر کسی محدوده حرکت خود را بشناسد»12.
سرلشگر دکتر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نیز از نگاه امنیت ملی به بحث مکتب ایران پرداخته و انتشار این گونه سخنان را حرکت در جهت اجرای سیاست های راهبردی ابر سرمایه داری که اتحادی نباید بین کشورهای اسلامی باشد، می داند.
وی می افزاید: «ما یک ملتی هستیم با فرهنگ، ادب، تاریخ، پیشینه بسیار قوی که مرکز ارزش های جهانی بود، اما همین ایران با همین فرهنگ و تمدن، مکتب اسلام ناب را مرجح دانست و پذیرفت و متعاقب آن به دنبال وحدت اسلامی به دنبال برادری و اتحاد با کشورهای اسلامی و کشورهای منطقه پیش رفت.
اما مکتب ایرانی، یعنی کشورهای اسلامی، حساب ما از شما جداست، کشورهای عربی حساب ما از شما جداست این در جهت تجزیه جهان اسلام است این حرفها در جهت خنثی کردن خون های شهدا و زحمت هایی است که امام(ره) و رهبری عزیز انقلاب برای اتحاد جهان اسلام کشیده اند. »
فیروزآبادی ضمن توجه دادن قوه قضائیه به این گونه امور بیان می دارد: «ورود تئوریسین ها و نظریه پردازان جنگ نرم و جاسوسان سیا به کشور را چه کسی اجازه داده است؟ وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی باید پاسخگو باشند و قوه قضائیه بایستی رسیدگی کند.
چرا قوه قضائیه به این جرایم رسیدگی نمی کند، اینها جرایم امنیت ملی هستند، این اظهارات ارکان نظام را مورد هدف قرار می دهند، وقتی کسی مکتب ایرانی را در نفی و کنار گذاشتن مکتب اسلام ناب محمدی(ص) اراده می کند و ایران را در مقابل جمهوری اسلامی ایران بیان می کند مگر جز ادامه راه فتنه گران است؟
آنها (فتنه گران سال 88) هم می گفتند جمهوری ایرانی، جمهوری ایران دنبال حذف اسلام بود، این همان راهبرد ابر سرمایه داری است که باید هم حذف اسلام و هم انزوای ایران در بین کشورهای اسلامی صورت گیرد با جدا کردن و تجزیه کشورهای اسلامی با تکیه بر ملی گرایی. البته باید بین ملی گرایی و وطن دوستی و حب وطن تفاوت قائل شد. در نزد ما ملیت بسیار بزرگ و مقدس است. حضرت امام(ره) روزی به شهید فلاحی فرمودند ما آن قدر ملی هستیم که اگر این دست من روی خاک ایران باشد در مرز و دشمن بخواهد پایش را آنجا بگذار من ترجیح می دهم دست من قطع بشود و پای دشمن آنجا گذاشته نشود.»13
با مطالعه دقیق دیدگاه صاحب نظران و بزرگانی همچون استاد مصباح یزدی که رهبر فرزانه انقلاب ایشان را عقبه تئوریک نظام نامیده اند درباره سلامت گفتار حامیان «مکتب ایران» می توان به دیده تردید نگریست. صدای معتمدین نظام و صاحبان کرسی علم و اندیشه را براستی باید در راستای گوشزد خطر ظهور جریانی که در راستای تکمیل زنجیره فتنه 88 گام می نهد و با مهره چینی حساب شده ای برای بقای خویش ناگزیر به سازگاری با عناصر خودفروخته جریان موسوم به اصلاح طلب می شود و صراحتاً خود را خارج از دایره اصولگرایی معرفی می کند14 و سعی در القای وجود حاکمیت دوگانه دارد، دانست.
حمایت و ابراز خوشحالی ضدانقلاب از طرح مبحث «مکتب ایران»
طرح مباحث انحرافی و مشغول کردن کشور به موضوعات غیرضرور و بی فایده- اگر نگوییم مضر- آن هم در سالی که باید جهاد اقتصادی سرلوحه حرف و عمل همگان باشد، بدون شک با استقبال و روی خوش دشمنان نظام مواجه می شود.
روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در مورد بحث مکتب ایرانی می نویسد: «بیان مطالبی از این قبیل که کشور بر اسلام اولویت دارد و اسلام وابسته به کشور است حتی در کشورهایی که در مقایسه با ایران کمتر محافظه کار و اصول گرا هستند جرات می خواهد و هیچ دولت اسلامی جرات بیان صریح آن را ندارد و این گونه تفکرات بیشتر در کشورهای غربی لیبرال دیده می شوند و سنخیتی با کشوری که انقلاب اسلامی کرده و شعارش صادر کردن اسلام است ندارد.»15
و هوشنگ امیراحمدی می گوید: «چهار دوره از زندگی جمهوری اسلامی گذشته یا دارد می گذرد؛ دوره اسلام اسلام در اوایل انقلاب، دوره اسلام ایران که ایران مهم شده بود ولی اسلام هنوز عمده بود. دوره ایران اسلام و من اعتقاد دارم که ایران دارد وارد مرحله ایران ایران می شود. من تقریبا 16 سال پیش مقاله ای نوشتم با نام درآمدی برجامعه مدنی و در آن پیشگویی کردم که وارد مرحله ایران ایران می شویم. الان که شما به ایران می روید، می بینید که در ایران یک دعوای اساسی بین ایران گرایی و اسلام گرایی وجود دارد و ایران گرایی دارد عمده می شود. نه فقط بین ایرانی های سکولار عرفی بلکه حتی بین مذهبی ها!»16
گویا صحنه گردانان موثر در فتنه ها چه آنها که سران فتنه 88 لقب گرفتند و چه کسانی که با حمایت یک عقبه فکری منحرف به دنبال تئوریزه نمودن مباحثی همچون «مکتب ایران» و «ظهور بسیار نزدیک است» بوده و هستند از نقش ممتاز ولایت فقیه درجلوگیری از به انحراف کشیده شدن آرمان های انقلاب غافل شده اند.
جماعتی که هر روز به جلوه ای خود را عرضه می کنند تا از رهگذر مشاطه گری برای خلقی که آبرویی برایشان قائل نیستند، توجهی دست و پا کنند و شکست گفتمانی خویش را در لوای این هرزگی ها پنهان دارند، اینک با دستاویز قراردادن مفاهیم ملی گرایانه با القای وجود حاکمیت دوگانه در جمهوری اسلامی می خواهند ضمن یارگیری از حلقه های فکری «جنبش خودخوانده سبزها» در برابر اراده ملت ایستادگی کنند. این همه در حالی است که ملت تأکیدات امام را از یاد نبرده و همچنان «پشتیبان ولایت فقیه» هستند تا «آسیبی به مملکت» نرسد و پیوسته نخواهندگذاشت «انقلاب به دست نااهلان» بیفتد. البته یکسان شمردن مجرمانی که ادعای «تقلب» داشتند با طرح کنندگان مباحث انحرافی نابجاست و هرکدام کیفری دارند که کالبدشکافی آن فرصتی دیگر می طلبد.
یاد و خاطره آن پیر روشن ضمیر و جاویدان در یادها بخیر که چه زیبا در وصیت نامه خویش از رخنه «دستهای ناپاک عمال ابرقدرتها چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی» هشدار داد و بر لزوم هوشیاری امت اسلامی از کید و حیله «وسواس خناسان معاند» تأکید کرد.
در پایان ضمن تقدیر از تدبیر هوشمندانه «فرزند ملت» در ابراز وفاداری به محضر سکان دار انقلاب، امید می رود معادلات شیطانی باندهای زر و زور و تزویر که صرفا به دنبال ایجاد تنش درفضای سیاسی کشور هستند نقش برآب شده باشد و از این پس بیش از گذشته شاهد حضور پرنشاط و امیدبخش دولتمردان عدالت محور درعرصه خدمت رسانی کشور باشیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات