تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۶۹۳۳۵
در میزگرد «ایران» با نمایندگان حماس، جهاد اسلامی و کارشناس ارشد خاورمیانه مطرح شد

رمزگشایی از اهداف صهیونیست‌ها در تجاوز به غزه

کبری آکیش - اشاره: رژیم صهیونیستی نزدیک به 7 دهه است که با حمایت و پشتیبانی قدرت‌های غربی بویژه امریکا تلاش می‌کند با توسل به اهرم زور هویت جعلی خود را بر ملت فلسطین تحمیل و سرزمین آبا و اجدادی فلسطینیان را تصاحب کند. در این 7 دهه مقامات صهیونیست بارها و بارها با فلسطینیان جنگیده‌اند وبا پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی خود بر سر زنان و کودکان و پیر و جوان فلسطینی آتش ریخته‌اند، خانه‌هایشان را ویران کرده‌اند به اماکن مقدس مسلمانان فلسطین تجاوز کرده‌اند اما فلسطینیان هر بار قدرتمندتر از قبل ایستاده‌اند و نه‌تنها از مقاومت هفتاد ساله خسته نشده اند بلکه جنگ کنونی غزه به جهانیان نشان داد که مقاومت هر روز قدرتمندتر و برای پس گرفتن سرزمین به یغما رفته خود باانگیزه‌تر می‌شوند. خالد قدومی، نماینده جنبش مقاومت اسلامی فلسطینیان (حماس) در تهران، ناصر ابوشریف نماینده جهاد اسلامی فلسطین در تهران و دکتر محمدعلی مهتدی کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در میزگردی که در روزنامه ایران برگزار شد به ابعاد گوناگون جنگ کنونی غزه و چرایی شکست رژیم تا بن دندان مسلح صهیونیستی در مقابل مقاومت فلسطینیان پرداخته‌اند.

* برخی منابع در رژیم صهیونیستی در روزهای آغازین حمله به غزه، نابودی کامل حماس را هدف این حمله معرفی می‌کردند اما امروز می‌بینیم که مستقیم یا غیرمستقیم با حماس در قاهره مذاکره می‌کنند و به نظر می‌رسد عملاً حماس را به رسمیت شناخته‌اند. نظر شما چیست؟

** خالد قدومی: تجاوزی که رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین داشته، به دلیل نداشتن اهداف مشخص منجر به یک شکست مفتضحانه برای صهیونیست‌ها شده است. صهیونیست‌ها به هدف‌های نظامی که عنوان کرده و مدعی بودند، نرسیدند. در این نبرد ماهواره‌ها حاضر بودند اما هیچ تصویری دال بر کشف سکوی موشک‌های مقاومت یا منهدم کردن این سکوها پخش نکردند.

در مرحله بعد صهیونیست‌ها هدف دیگری برای خود ترسیم کردند و گفتند هدف ما از عملیات نظامی در غزه، نابودی تونل‌های مقاومت است و متعاقب آن جنگ زمینی هم شروع شد، البته از شمال و شمال شرق غزه نفوذهایی هم انجام دادند. ناگفته نماند که صهیونیست‌ها تعداد اندکی از تونل‌ها را ویران کردند اما این به معنای نابودی تمام تونل‌ها نیست زیرا یک ساعت قبل از آتش‌بس 72 ساعته، سربازان و دلاورمردان مقاومت از طریق همین تونل‌‌ها از پشت خطوط دشمن بیرون آمدند و با نظامیان صهیونیست درگیر شدند.

 آنچه پیداست، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی هم در ابعاد نظامی و هم در ابعاد داخلی یک فرد شکست خورده است و با بحران‌هایی ‌مواجه است که قصد دارد این بحران‌ها را به خارج از مرزهای سرزمین‌های اشغالی بکشاند. در کنار این مسأله، 90 درصد رسانه‌های غربی همسو با صهیونیست‌ها هستند و متأسفانه رسانه‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتی ما بسیار ضعیف عمل کردند در حالی که برای انعکاس دستاوردهای مقاومت، تلاش بسیار لازم است.

* جناب ناصر ابوشریف! نظر شما درباره اهدافی که صهیونیست‌ها برای یورش به غزه اعلام کردند و دستاوردی که از حملات داشتند، چیست؟

** نتانیاهو در حمله اخیر به غزه اهداف خود را از ابتدا مشخص نکرد. در سال 2008 صهیونیست‌ها برای جنگ، نابودی حکومت غزه و حماس و نابودسازی موشک‌ها و مقاومت را جزو اهداف خود تعیین کردند اما هیچ یک از این اهداف محقق نشد. به خاطر همین مسأله اولمرت وجهه سیاسی خود را از دست داد و از صحنه سیاسی دور شد.

نتانیاهو به خاطر دلایل ایدئولوژیک، شخصی و سیاسی وارد جنگ کنونی غزه شد و در واقع می‌‌خواست با این جنگ، برای منطقه‌ای موسوم به جنوب اسرائیل امنیت را تأمین کند البته هدفش این نبود که مقاومت را به طور کامل نابود کند بلکه قصد داشت قدرت مقاومت را تا حد امکان کاهش دهد، اما پاسخ بسیار قاطع و بزرگ مقاومت باعث شد تحقق این هدف هم برای صهیونیست‌ها امری غیرممکن شود؛ وقتی جنگ شروع شد، وضعیت به گونه‌ای شد که بعضی اوقات بین 100 تا 125 موشک در روز به سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک می‌شد.

خب اگر هدف اسرائیل تأمین امنیت برای شهرک‌نشینان مناطق جنوبی سرزمین‌های اشغالی بود، این چه امنیتی بود که موشک‌های مقاومت مرتب به سوی این مناطق شلیک و باعث شد شهرک‌نشین‌های مناطق جنوب به سمت شمال کوچ کنند؟ صهیونیست‌ها از همان روز اول جنگ همان طور که آقای قدومی گفتند، تلاش کردند یک چهره پیروز از خودشان به نمایش بگذارند که متأسفانه طرح‌ آتش‌بس مصر هم زمینه را برای صهیونیست‌ها فراهم کرد.

طرح مصر به صهیونیست‌ها برای بروز رفتارهای خشونت‌آمیزشان چراغ سبز نشان داد و ما شاهد خونریزی‌‌های وحشتناک در غزه بودیم. البته مقاومت با طرح آتش‌بس بسیار بد مصر موافقت نکرد و به نبرد با دشمن صهیونیستی ادامه داد. این باعث شد نتانیاهو دامنه جنگ را به طرف جنگ زمینی گسترش دهد و هدف را نابودسازی تونل‌های زیرزمینی اعلام کند، اما وقتی نیروی زمینی رژیم صهیونیستی وارد شرق و شمال شرق غزه شد، با مقاومتی روبه‌رو شد که بسیار سنگین و غیرقابل انتظارش بود.

برای مثال رژیم صهیونیستی با آتش بسیار سنگین منطقه شجاعیه را بمباران کرد تا فقط بتواند سربازانش را از این منطقه خارج کند. تونل‌هایی را هم که صهیونیست‌ها توانسته‌اند نابود کنند، در واقع تونل‌های سوخته بود و تونل‌هایی بود که مقاومت دیگر از آنها استفاده نمی‌کرد. از طرف مقاومت در شجاعیه یک عملیات بسیار ممتاز و قوی علیه صهیونیست‌ها انجام شد که دیدیم رژیم صهیونیستی خشم خود را از این عملیات با آتشباری سنگین در شجاعیه نشان داد.

رژیم صهیونیستی وقتی دید با یک مقاومت بسیار قوی روبه‌رو است، سیاست خود را تغییر داد و مناطق مسکونی و غیرنظامی را درهم کوبید. 10 دقیقه قبل از آتش‌بس 72ساعته نیز صهیونیست‌ها به سمت غزه 27 موشک شلیک کردند. بنابراین اهداف دشمن صهیونیستی محقق نشد و تنها چیزی که محقق شد، یک ویرانی بسیار گسترده و کشته و زخمی شدن هزاران زن و کودک و سالمند فلسطینی بود. تشکیلات حماس و جنبش جهاد اسلامی همچنان وجود دارند و تشکیلات نظامی حماس و جهاد اسلامی که گردان‌های قسام و قدس هستند، خسارتی ندید و به کارشان ادامه می‌دهند. امکانات نظامی مقاومت تا آخرین لحظه باقی ماند و هیچ یک از اهداف مطرح شده از سوی نتانیاهو محقق نشد.

* جناب مهتدی! تاریخ جنگ‌های اسرائیل با اعراب نشان دهنده آن است که خیلی وقت‌ها با وجود بسیج ارتش‌های بزرگ اعراب، در پایان اراده اسرائیل بر اعراب تحمیل می‌شد، به گونه‌ای که برخی از دولت‌های عربی به دست‌بوسی اسرائیل می‌رفتند اما روند جنگ‌های اسرائیل در منطقه خصوصاً از جنگ 33 روزه لبنان به این سو تغییر کرده و نتایج به گونه‌ای دیگر است، نظر شما چیست؟

** محمدعلی مهتدی: همیشه تبلیغات بسیار وسیعی شده است که ارتش اسرائیل شکست‌ناپذیر است. سیاست و استراتژی امریکا در منطقه خاورمیانه نیز همواره دو ستون داشته است؛ یکی حفظ امنیت نفت و امنیت راه‌های صدور نفت به غرب و دیگری حفظ امنیت اسرائیل به این معنا که حفظ برتری نظامی اسرائیل بر تک تک کشورهای منطقه و بر مجموع کشورهای منطقه، طوری که به هیچ کشوری در منطقه اجازه داده نمی‌شود از نظر قدرت نظامی قوی‌تر از اسرائیل باشد یا بتواند اسرائیل را تهدید کند و حتی مجموعه‌ای از کشورهای منطقه هم اگر بخواهند با هم ائتلاف کنند علیه اسرائیل، سیاست امریکا در منطقه طوری بوده که اجازه ندهد حتی گروهی از کشورها هم بتوانند قدرت نظامی‌شان را برتر از قدرت نظامی اسرائیل باشد و بتوانند در برابر اسرائیل قدرت بازدارندگی ایجاد کنند.

از نظر امریکا و غرب تنها قدرتی که حق داشته در منطقه خاورمیانه بتواند قدرت بازدارندگی اعمال کند، رژیم اسرائیل بوده است. حتی به همپیمانان امریکا مثل مصر، عربستان‌سعودی و ترکیه نیز اجازه داده نمی‌شد سلاحی داشته باشند که تهدیدی بالقوه برای اسرائیل باشد. این معادله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ایجاد شکل جدیدی از مقاومت بویژه در لبنان و بعد در فلسطین تغییر کرد.

نخستین پیروزی اعراب مقابل صهیونیست‌ها، پیروزی مقاومت اسلامی در لبنان است. در ماه مه سال 2000 که بعد از 18 سال مبارزه ارتش اسرائیل وادار به فرار از جنوب لبنان شد و برای نخستین بار ارتش اسرائیل از یک سرزمین که اشغال کرده بدون مذاکره و بدون دیکته کردن شرایط و به شکل فرار از منطقه، خارج می‌شود. این تحول بسیار بزرگی بود زیرا قبلاً در افکار عمومی منطقه فرهنگ شکست‌ناپذیری را تبلیغ کرده بودند به این معنا که اسرائیل شکست دادنی نیست بنابراین دستی را که نمی‌شود برید، باید بوسید. با آنچه در 25 ماه مه سال 2000 اتفاق افتاد و اسرائیل بعد از 18 سال شکست خورد، فضای منطقه عوض شد.

ارتش‌های عرب در سال‌های 1948، 1956 و 1967 در قبال اسرائیل شکست خورده بودند و در سال 2000 برای نخستین بار دیدند که یک گروه مقاومت اسلامی با اتکا به عقیده و با جانفشانی و با ابداع روش‌های جدیدی در مقاومت از جمله عملیات شهادت‌طلبانه توانست اسرائیل را شکست دهد. بعد از پیروزی مقاومت اسلامی لبنان در مقابل اسرائیل، برای نخستین بار توازن رعب بین اسرائیل و مقاومت ایجاد شد. لذا جهان غرب، اسرائیل و امریکا برنامه‌ریزی کردند که در سال 2006 این توازن رعب را برهم بزنند که کسی نتواند در منطقه در برابر اسرائیل قدرت بازدارندگی داشته باشد.

علت این که اسرائیل در سال 2006 شکست خورد و علت این که الان هم در غزه شکست خورده، این است که اسرائیل ادعا می‌کند از نظر اطلاعاتی بسیار قوی است اما این شکست‌ها نشان می‌دهد اطلاعات اسرائیل بسیار ناقص است. دستگاه اطلاعاتی اسرائیل اعم از موساد، شاباک، شین‌بت و... قادر نیستند اطلاعات درستی در اختیار این رژیم قرار دهند.

در نوار غزه، شاباک گزارش کرده بود که 60 هدف نظامی متعلق به حماس است که اگر اسرائیل این 60 هدف را بزند، حماس تمام است. اسرائیل هم تصور کرد با نیروی هوایی خود 60 نقطه مشخص شده توسط شاباک را می‌زند و حماس و مقاومت نابود می‌شوند. اسرائیل در جنوب لبنان هم همین اشتباه را کرد. در سال 2000 در جنوب لبنان برنامه این بود که ظرف چند ساعت دفاتر، مراکز و خانه‌های مسئولان مقاومت با خاک یکسان شود و سر مقاومت قطع شده و بدنه مقاومت را زیر آتش شدید بگیرند و تاکتیک سرزمین سوخته را پیش گیرند به طوری که بدنه نتواند سر بلند کند و در عین حال چون سر قطع شده امکان ارتباط بین سر و بدنه هم نباشد، بنابراین ظرف 3 یا 4 روز مقاومت نابود می‌شود.

اسرائیلی‌‌ها نمی‌دانستند که مقاومت فکر این روز را کرده و همانقدر که روی زمین قدرت دارد، 10 برابر زیر زمین قدرت دارد. در مورد غزه هم فکر کردند اگر 60 هدف مدنظر شاباک را بمباران کنند، کار تمام است. 60 هدف ظرف 8-7 روز اول بمباران شد و بانک هدف‌ها تمام شد اما همچنان مقاومت موشک می‌زد، همچنان تونل‌ها فعال بود.

اسرائیل هدف اولش نابودی حماس بود و برایش برنامه‌ریزی کرده بود و با خیلی از کشورهای عربی برای این هدف مذاکره کرده بود و آن کشورها حتی گفته بودند ما هزینه پرداخت می‌کنیم شما حماس و جهاد را نابود کنید. جنگ غزه، جنگی نبود که آقای نتانیاهو ناگهان برای آن تصمیم‌گیری کرده باشد بلکه ماه‌ها پیش برای آن برنامه‌ریزی شده بود. برای نابودی مقاومت در غزه در چارچوب زدن اخوان‌المسلمین، اخوانی‌ها در مصر، در تونس، در سوریه و در نهایت در فلسطین سرکوب می‌شدند. اینها با این نظر که حماس و جهاد در نهایت اخوان هستند و باید آینده منطقه بدون اخوان باشد این برنامه را ریختند که حماس را نابود کنند. اما 60 هدف زده شد هیچ تغییری حاصل نشد.

حماس ماند، جهاد ماند، موشک‌ها مرتب پرتاب می‌شد. صهیونیست‌ها بعداً آمدند سطح هدف خود را پایین آوردند گفتند هدف ما زدن زیرساخت‌های مقاومت است. زیرساخت‌های مقاومت را زدند همه جا را نابود کردند باز هم موشک‌های مقاومت شلیک می‌شد. آن‌ها باز هم سطح هدف خود را پایین‌تر آوردند، گفتند: هدف ما متوقف کردن پرتاب موشک‌هاست.

هر نقطه‌ای که موشک پرتاب می‌شد صهیونیست‌ها بمباران می‌کردند اما دوباره از همان نقطه موشک پرتاب می‌شد برای اینکه یک غزه روی زمین بود، یک غزه زیرزمین و اسرائیلی‌ها از این مسأله اطلاع نداشتند. باز هم صهیونیست‌ها هدف خود را پایین آوردند و گفتند: هدف ما تخریب تونل‌هاست. دو الی سه تونل را زدند. چهار سرباز آوردند عکس گرفتند و گفتند تمام تونل‌های حماس تخریب شد اما در اصل تنها چند تونل سوخته تخریب شده بود.

علت شکست صهیونیست‌ها در درجه اول مقاومت، صلابت مقاومت و عقیده مقاومت است و در درجه دوم حمایت مردم از مقاومت است. آن زمانی که اسرائیل شروع به آدم‌کشی می‌کند و مساجد، مدارس و خانه‌های مردم را بمباران می‌کند، زمانی است که بانک هدف‌هایش تمام شده و فقط می‌خواهد آدمکشی کند و خون بریزد و مردم را وادار کند بر ضد مقاومت شوند، اما دنیا دیدند که مردم خانه‌هایشان ویران شده، جلوی ویرانه‌های خانه‌هایشان ایستاده‌اند و از مقاومت حمایت می‌کنند و این همه خونریزی حتی نتوانست مردم غزه را بر ضد مقاومت کند. در نتیجه حمایت مردم از مقاومت و پیش‌بینی‌هایی که مقاومت کرده بود عامل بسیار مهمی بود.

ضعف اطلاعاتی اسرائیل در این جنگ و جنگ سال 2006 ثابت شد و الان به نظر من تحولی در منطقه پیش آمده که نظام امنیتی آینده منطقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آنچه در غزه پیش آمد و پیروزی که مقاومت به دست آورد به طور حتم در نظام آینده منطقه و محور مقاومت نقش خواهد داشت. از این به بعد ما به سمت سقوط اسرائیل می‌رویم و ثابت شد که به گفته سیدحسن نصرالله - دبیرکل حزب الله لبنان - اسرائیل از تار عنکبوت هم سست‌تر است و این یک واقعیت است نه شعار. الان مقاومت در لبنان و مقاومت در غزه با تمام قدرت ایستاده و در مقابل اسرائیل توازن رعب ایجاد کرده است هم در شمال و هم در جنوب.

** ناصر ابوشریف: فقط جنگ کنونی غزه نیست که اسرائیل در آن شکست خورده، انتفاضه‌های اول و دوم هم به مثابه دو جنگ هستند که اسرائیل در آن‌ها شکست خورد. در انتفاضه اول 128 هزار سرباز اسرائیلی در کرانه باختری حضور داشتند یعنی تقریباً تمام ارتش اسرائیل در آن زمان در کرانه باختری بودند در حالی که در جنگ اخیر اسرائیلی‌ها فقط 30 هزار نیروی ذخیره را فراخواندند. موضوع دیگری که هست شیوه نبرد در انتفاضه اول یعنی اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی متفاوت بود که اول با جنگ چاقو شروع شد بعد عملیات شهادت‌طلبانه و بعد به تدریج عملیات شهادت‌طلبانه به حدی گسترش یافت که جبهه داخلی رژیم صهیونیستی به طور کامل متزلزل شد.

انتفاضه دوم بسیار گسترده تر بود چون باعث شد رژیم صهیونیستی در طول انتفاضه دوم یک‌هزار و صد نفر از سربازانش را از دست بدهد که یک رقم افسانه‌ای و غیرقابل باور برای صهیونیست‌ها بود. ضعف جبهه داخلی اسرائیل که در جنگ کنونی غزه شاهد آن بودیم در اصل به خاطر همان انتفاضه‌های اول و دوم بود که زیرساخت‌های جامعه اسرائیل را تقریباً از هم پاشید. در سال 2002 اسرائیل مجبور شد دیوار حائل را بنا کند که ایجاد دیوار حائل نه‌تنها برای اسرائیل پیشرفت نبود بلکه یک پسرفت بود.

دو نفر اصلی که در ایجاد دیوار حائل نقش اصلی داشتند بن علی آرزو، اشغالگر جولان و دیگری آریل شارون معروف بودند. در سال 2005 میلادی رژیم صهیونیستی از نوار غزه به صورت یکجانبه عقب‌نشینی کرد همانطور که از جنوب لبنان عقب‌نشینی کرد البته فرق زیادی بین این دو عقب‌نشینی بود زیرا نوار غزه یک منطقه بسیار باریک است ولی دیدیم که اسرائیل چطور با افتضاح از آن عقب‌نشینی کرد. رژیم صهیونیستی خواست در سال 2006 چهره شکست خورده خود را به گونه‌ای بازسازی کند اما باز هم شکست خورد.

حتی در جنگ‌های بعدی هم همین مسأله برای اسرائیل اتفاق افتاد. چون تلاش می‌کرد چهره شکست‌ناپذیر ارتش صهیونیستی را احیا و ترمیم کند اما نتوانست و این ارتش پشت سر هم شکست خورد. البته اگر ارتش صهیونیستی بخواهد در مقابل یک ارتش قوی مانند خود بایستد مطمئن باشید قوی‌تر است زیرا اسرائیل از لحاظ نظامی چهارمین ارتش دنیاست و از لحاظ فناوری دومین ارتش بعد از امریکاست.

* چه شد که انتفاضه سوم در جریان جنگ غزه شکل نگرفت؟ یا اینکه این خود یک انتفاضه سوم است؟

** خالد قدومی: البته من مخالف نامگذاری در این چارچوب هستم. اگر بخواهیم به زبان عامیانه مطرح کنیم انتفاضه اول در سال 1936 اتفاق افتاد نه در سال 1987. در سال 1936 یک اعتصاب سراسری رخ داد و جهانیان و جهان عرب شاهد بودند که 6 ماه همه چیز فلج شد. آنچه که الان در کرانه باختری رخ می‌دهد و مسأله سوزاندن نوجوان 16 ساله فلسطینی، این جنگ در واقع همان انتفاضه‌ای بود که بخشی از آن در کرانه باختری در قدس اشغالی در سرزمین‌های 48 رخ می‌دهد. مسأله حائز اهمیت ابتکارات و نو‌آوری مقاومت در جنگ کنونی غزه است و می‌توان از آن به انتفاضه یاد کرد. درکرانه باختری فعالیت‌هایی هست.

در این منطقه تیراندازی از روی موتور به سوی سرباز صهیونیست را داشتیم یا زیر گرفتن خام‌خام تندروی اسرائیلی. تظاهرات و اعتراضات سرزمین‌های 48 را هم باید به آن اضافه کرد الان هر کس به فراخور توان خود در این انتفاضه شرکت می‌کند. حتی مسأله عضویت در پارلمان اسرائیل (کنست) اگرچه ما ایرادهایی به آن داریم اما در این پارلمان چند نماینده عرب وجود دارد و دیدید که این نماینده‌ها با چه لحن سختی از عملکرد اسرائیل انتقاد کردند و پرخاشگری کردند. اینها مجموعه‌ای است که هر کدام گوشه‌ای از کار را گرفته است.

در تأیید فرمایش جنابعالی باید عرض کنم این یک انتقاضه سوم است که در آن مقاومت دارای نوآوری و ابداع است و مجموعه‌ای از عملیات‌ها در حال انجام است. موشک‌هایی که شلیک می‌شود، عملیات‌های جنگی در دو بعد زمینی و دریایی، تظاهرات در سرزمین‌های اشغالی و ... اینها همه مجموعه فعالیت‌های انتقاضه سوم است.

* مقاومت در محاصره طولانی مدت چگونه توانست قدرتمند شود و اینکه در این نبرد که گفته می‌شود مقاومت به شیوه خاصی جنگیده است چگونه جنگیدند؟ آنچه افکار عمومی جهان بیشتر دید مظلومیت ملت فلسطین و وحشیگری صهیونیست ها بود اما آن قسمت‌هایی که کسی ندید چه بود؟

** ناصر ابوشریف: شاید برای خیلی‌ها باور کردنی نباشد اما این یک واقعیت است. عامل مهم همان اراده، ایمان و صلابت این اراده است. مردم فلسطین هم مانند همه ملت‌های جهان هستند و مثل هر انسان دیگری می‌خورند، می‌آشامند، می‌پوشند، خوشحال می‌شوند، ناراحت می‌شوند ولی گاهی اوقات این ناراحتی‌ها یک پیامدهایی دارد. غزه دارای جمعیتی است اغلب جوان، پرانرژی، مؤمن و معتقد به حقانیت آرمانشان. هیچکدام‌شان نمی‌خواهند از فلسطین خارج شوند و ماندند و می‌خواهند از آرمان و اهدافشان دفاع کنند. در کنار این مسأله ایمانی یکسری سازمان‌ها و تشکلاتی در فلسطین کارکردند، نوآوری داشتند و یک ساختار بسیار قوی مثل حماس ایجاد کردند و توانستند معادله جدیدی را برقرار کنند که مردم را به این حد از توانمندی برسانند.

البته ناگفته نماند جنبش‌های دیگری هم به غیر از حماس کارهایی را صورت دادند. وقتی ما این گونه انسان‌ها را با این مدیریت خوب داریم حتماً نتیجه کار به شکلی خواهد بود که برای بسیاری باورکردنی نیست. مسأله حائز اهمیت این است که تمام کسانی که در جبهه مقاومت آمده‌اند همه افراد معتقد،‌مؤمن و مکتبی هستند نه اکراهی در بین است و نه در ازای دریافت حقوق به مقاومت پیوسته‌اند. اینها همه داوطلبانه و به خاطر باور و اعتقادشان در مقاومت هستند. همان‌گونه که سرباز اسرائیلی به دنبال چنگ زدن به زندگی روزمره‌اش است، نیروهای مقاومت به دنبال نیل به شهادت هستند.

البته اوضاع مثل سابق نیست که عده‌ای از روی علاقه و میل آمدند و کارهایی را انجام دادند، الان کار سازمان یافته است، افراد آموزش می‌بینند و تمرین‌های خاصی را می‌‌گذرانند به طوری که عملیاتی در جنگ کنونی غزه صورت گرفت که نیروهای غزه فراتر از یک سرباز زبده و کماندوی اسرائیلی ظاهر شدند. راز مسأله همین است و نه بیشتر.

* در یک ماهه اخیر ما شاهد تأثیرات جهانی جنگ کنونی غزه در افکار عمومی جهان بودیم، آیا بجز تغییرات منطقه‌ای می‌توانیم شاهد تغییرات بین‌المللی هم باشیم که به ضرر صهیونیست‌ها باشد؟

** مهتدی: تغییرات منطقه‌ای به تغییرات بین‌‌المللی مربوط است اما بحث فقط بر سر افکار عمومی نیست. طبیعتاً افکار عمومی غرب بسیار مهم است. اسرائیل همواره در افکار عمومی غرب مظلوم‌نمایی کرده و طوری نشان داده که یک رژیم دموکراتیک و صلحجو در بین یک عده دشمن وحشی قرار گرفته که می‌خواهند این رژیم را نابود کنند؛ اما سال‌هاست که این چهره تغییر کرده یعنی از زمان انتفاضه اول و اسحاق رابین وقتی مخاطب غربی می‌دید که چطور ارتش اسرائیل در کرانه باختری استخوان دست جوان فلسطینی را می‌شکند. این تأثیر بسیار مهمی روی بیننده غربی گذاشت. الان هم فجایعی که اسرائیل در غزه مرتکب شده طبیعتاً تأثیر زیادی گذاشته است.

اما اگر بخواهیم از نظر علمی بحث کنیم در واقع بحث این است که آیا این تأثیر زودگذر است یا دائمی و اینکه میزان تأثیر روی افکار عمومی غرب چه مقدار است و آیا روی تصمیم‌گیری دولتمردان غربی اثر می‌گذارد یا خیر؟ مجله اکونومیست در شماره اخیر خود نوشته بود که از این به بعد اسرائیل نمی‌تواند به دولت‌های غربی متکی باشد، چون افکار عمومی جهان غرب علیه اسرائیل تحریک شده و دولتمردان و مسئولان سیاسی غرب هم مجبورند به افکار عمومی احترام بگذارند.

یک عده هم معتقد هستند این مثل یک تبی است که می‌آید و می‌رود و تمام می‌شود و لابی اسرائیل همچنان در فرانسه، انگلستان و امریکا کار می‌کند و بیشتر از افکار عمومی روی نظر تصمیم‌گیران اثر می‌گذارند. اما اسرائیل به دلایل دیگری ضعیف شده است. ارتش اسرائیل ارتش سابق نیست، قدرت بازدارندگی اسرائیل از بین رفته، همواره جنگ در خارج از سرزمین‌های اشغالی بود اما الان جنگ به داخل سرزمین‌های اشغالی کشیده شده است. در جنگ کنونی غزه بیش از یک ماه است که اسرائیلی‌ها در پناهگاه هستند و صدای آژیر می‌شنوند.

بیش از 30 روز است که فرودگاه‌های رژیم صهیونیستی هدف موشک‌های مقاومت قرار می‌گیرد و فرودگاه بن گورین مهم‌ترین فرودگاه این رژیم تعطیل است. اگر راه باز بود موج مهاجرت معکوس از رژیم صهیونیستی ادامه داشت. میلیاردها دلار به اقتصاد اسرائیل ضربه وارد شده و بعد از جنگ کنونی غزه اسرائیل بسیار تضعیف شده است. اما مسأله نظام امنیتی منطقه‌ای که من گفتم چیز دیگری است. مسأله اینجاست که امریکا در حال خارج شدن از منطقه است. از عراق خارج شده، از افغانستان هم امسال خارج می‌شود. امریکا ضعیف شده، بحران اقتصادی و اجتماعی دارد و دیگر قادر نیست مثل سابق مسئولیت امنیت منطقه خاورمیانه را در دست داشته باشد.

از طرف دیگر، قدرت‌های دیگر مثل روسیه و چین بروز کرده‌اند و در خاورمیانه دنبال ایفای نقش هستند. کشورهای عضو بریکس (برزیل، آفریقای جنوبی، روسیه، چین و هند) در خاورمیانه نقش می‌خواهند. جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه به عنوان مهم‌ترین قدرت نظامی منطقه وجود دارد و همپیمانان ایران در سوریه، عراق ، لبنان و فلسطین که محور مقاومت هستند. اگر امریکا از منطقه خارج شود خود به خود کل منطقه در دست محور مقاومت خواهد بود و امریکا خواهان چنین چیزی نیست. آن‌ها می‌خواهند محور خودشان را تقویت و محور مقاومت را ضعیف کنند. این در حالی است که آنچه آن‌ها اسمش را بهار عربی می‌گذارند در محور آن‌ها رخ داده و همپیمانان امریکا و اسرائیل از جمله حسنی مبارک در مصر و بن‌علی در تونس سرنگون شده‌اند.

از یک طرف امریکا در پی مهار انقلاب‌های عربی بود که این کشورها به مقاومت نپیوندند از طرف دیگر قصد تضعیف محور مقاومت را داشت. در کشورهای تونس، مصر و کشورهایی که دستخوش انقلاب شدند دیدیم که دستگاه‌های امنیتی و ارتش در حال کنترل اوضاع هستند و تمام تلاش‌شان این است که این کشورها به محور مقاومت نزدیک نشوند. برای تضعیف محور مقاومت هم می‌بینیم که داعش و جبهه النصره و... می‌آفرینند و سلفی‌گری و تکفیر را گسترش می‌دهند به طوری که تجزیه و اختلافات مذهبی و فرقه‌ای پیش بیاید. همچنین سعی می‌کنند حلقه‌های مقاومت را تضعیف کنند.

آن‌ها فکر می‌کردند که نوار غزه و حماس حلقه‌های ضعیف مقاومت هستند پس راحت‌تر حذف می‌شوندکه البته مشخص شد چنین چیزی نیست و محور مقاومت حلقه ضعیف ندارد. حلقه لبنان، حلقه غزه و حلقه سوریه همه قوی هستند و نمی‌شود مقاومت را حذف کرد. ما الان در شرایطی هستیم که نظام امنیتی منطقه در حال شکل‌گیری است و محور مقاومت می‌خواهد براساس استقلال کشورها و براساس مقابله با توسعه‌طلبی امریکا و اسرائیل این نظام را شکل دهد و طرف‌های مقابل می‌خواهند نظام آینده منطقه بدون محور مقاومت باشد. تمام آنچه که در عراق، سوریه، لبنان (عرسال) غزه رخ می‌دهد تحولاتی است که مربوط می‌شود به نظام امنیتی آینده منطقه.

طبیعتاً این مسأله به خارج و مسأله حضور آینده امریکا مرتبط است. امریکایی‌ها مرکز ثقل خودشان را از خاورمیانه به اقیانوس آرام می‌برند که چین را مهار کنند. بنابراین درمنطقه خاورمیانه امریکا مانند گذشته همه کاره نخواهد بود و غربی‌ها و اروپایی‌ها از تحولاتی که درمنطقه رخ می‌دهد متأثر می‌شوند زیرا موج مهاجرت از منطقه به سوی اروپا زیاد می‌شود و وضعیت اروپا در حال به هم ریختن است. تروریسمی که غربی‌ها در منطقه خاورمیانه رشد می‌دهند فردا اگر گلوی امریکا را هم نگیرد حتماً گلوی اروپا را خواهد گرفت. این همه مسائل را به نظر من باید در این چارچوب دید. تک تک نمی‌شود به مسائل غزه، عراق، سوریه، لبنان و... پرداخت زیرا همه این ها حلقه‌های یک سناریو و به هم پیوسته هستند.

* به لحاظ امداد و کمک‌رسانی طبق قوانین بین‌المللی باید راهی برای کمک به مردم غزه باز شود اما این اتفاق نمی‌افتد و مردم غزه کماکان درمحاصره هستند، گره کمک‌رسانی به غزه کجاست؟

** خالد قدومی: مسأله حائز اهمیت این است که درباره محاصره غزه تمام مسئولیت‌ها و گناه‌ها و ناکامی‌ها را نباید به گردن مصر انداخت. در حالی که اصل قضیه اسرائیل است و تجاوزاتی که رژیم صهیونیستی مرتکب می‌شود. طبق قوانین بین‌المللی منطقه غزه از طرف رژیم صهیونیستی به اشغال در آمده است؛ بنابراین نیروی اشغالگر در برابر مردم منطقه‌ای که به اشغال در آورده مسئول است و اسرائیل به مسئولیت‌های خود در قبال مردم غزه عمل نمی‌کند. کشورهایی که به غزه کمک مالی می‌کنند این کمک‌ها باید به دست تشکیلات خودگردان برسد و بخشی از آن هم شامل غزه می‌شود اما می‌بینیم اسرائیل از رساندن این اموال به غزه ممانعت می‌کند.

مالیاتی که از مردم کرانه باختری گرفته می‌شود اینها باید تحویل تشکیلات خودگردان شود که تشکیلات هم آن را صرف امور جاری مردم فلسطین کند اما در اینجا هم اسرائیل نمی‌گذارد این درآمدها به دست مردم غزه برسد. براساس قوانین بین‌المللی برق غزه را اسرائیل باید تأمین کند اما رژیم صهیونیستی این کار را نمی‌کند. در آب‌های بین‌المللی غزه میدان گازی وجود دارد که قبل از سال 2007 یک شرکت بریتانیایی در این میدان گازی فعال بود اسرائیل در این مسأله هم دخالت کرد و مانع فعالیت شرکت بریتانیایی شد. بنابراین به تعبیری رژیم صهیونیستی به هیچ یک از مسئولیت‌های خودش به عنوان یک رژیم اشغالگر در قبال مردم غزه عمل نمی‌کند. گذرگاه رفح هم به شکلی که قرار است بماند از نظر ما قابل پذیرش نیست.

یک مسأله حائز اهمیت این که مسأله معبر رفح بین مصر و فلسطین است اما در قرارداد 2005 مصر هیچ نقشی ندارد. این قرارداد بین فلسطین، رژیم صهیونیستی و کشورهای اروپایی بسته شده است.

* پس مصر به عنوان طرف مقابل چه جایگاهی دارد؟ یعنی اگر آتش‌بسی بخواهد انجام شود، تکلیف گذرگاه رفح باید مشخص شود؟

** قدومی: قطعاً و صددرصد. البته تنها گذرگاه رفح نیست ما 7 گذرگاه دیگر با اسرائیل داریم تکلیف همه این گذرگاه‌ها باید مشخص شود و سرنوشت مذاکرات آتش‌بس با این گذرگاه‌ها گره خورده است.

** مهتدی: نوار غزه یک نواری است به طول 30 تا 35 کیلومتر و 10 تا 15 کیلومتر عرض. از غرب که به دریای مدیترانه متصل است، از شمال و از شرق اسرائیل است، از جنوب صحرای سینا و مصر است که رفح آنجاست. درشمال ما معبر ارتس را داریم که کالا و اشخاص از اسرائیل وارد می‌شوند و از همانجا هم می‌روند. زمانی که این معبر باز بود بسیاری از کارگران فلسطینی می‌رفتند در اسرائیل کار می‌کردند. این معبر الان بسته است. چند معبر دیگر هم در شرق است که آن‌ها هم بسته‌اند. جنوب تنها نفس کش نوار غزه به سمت مصر است که هیچ ربطی هم به اسرائیل ندارد. در زمان حسنی‌مبارک مصری‌ها معبر رفح را بستند.

یک بار مردم غزه جانشان به لب‌شان رسید که ریختند و فنس‌های آهنی معبر رفح را خراب کردند و وارد رفح شدند و شروع به خریدن مایحتاج غذایی خود کردند. وقتی تمام این معابر بسته است، تنها دریا می‌ماند که قاعدتاً باید کشتی بیاید در بندر غزه پهلو بگیرد، اما اسرائیل دریا را هم بسته است و نه فقط اجازه ورود کشتی را به بندر غزه نمی‌دهد بلکه حتی زمانی که ماهیگیر غزه بخواهد برود 200 کیلومتر آن طرف‌تر ماهی بگیرد، ماهیگیر را با تیر می‌زنند.

غزه یک فرودگاه دارد در زمان یاسر عرفات و با امضای قرارداد اسلو قرار بود فرودگاه و بندر غزه افتتاح و فعال شود اما الان 7 سال است که اسرائیل هیچ یک از این وعده‌ها را عملی نکرده است و نوار غزه از همه جهت در محاصره کامل است. تنها گذرگاه باقی مانده رفح است و قاعدتاً مصر باید آن را باز کند، بالاخره مصری‌ها مسلمان و عرب هستند و فلسطینی‌ها هم مسلمان و عرب هستند اما می‌بینیم که رژیم مصر بدتر از اسرائیل دارد عمل می‌کند.

** خالد قدومی: البته نباید تمام گناه‌ها و مسئولیت‌ها متوجه مصر شود. به غیر از معبر رفح 7 معبر دیگر هم وجود دارد.

** مهتدی: مقاومت در مذاکرات آتش‌بس درخواست کرده است که 7 گذرگاهی که به سمت اراضی اشغالی است باید باز شود، گذرگاه رفح باید باز باشد، فرودگاه غزه باید فعال شود و هواپیماها در آن تردد کنند. بندر غزه باید فعال شود و بین نوار غزه و کرانه باختری جاده‌ای وجود دارد که آن جاده هم بسته است و باید باز شود. رژیم صهیونیستی پس از آن که حکومت مقاومت در نوار غزه استقرار پیدا کرد جاده ارتباطی نوار غزه به کرانه باختری را بست.

** خالد قدومی: البته مقاومت به طور مشخص خواستار باز شدن این جاده نشده بلکه خواستار یک مسیر ارتباطی امن بین کرانه باختری و نوار غزه شده است. اینها خواسته جدیدی نیستند، در آتش‌بس‌های 2008، 2009 و 2012 هم بوده است.

* گروه‌های مقاومت فلسطین به تروریسم متهم می‌شوند در حالی که در منطقه خاورمیانه جریان‌های تروریستی افراطی مانند داعش، جبهئ النصره و... وجود دارد،‌به نظر شما آیا می‌توان موضوع فلسطین را خط تمیز تروریستم و افراط از مقاومت دانست؟

** خالد قدومی: افراط‌گرایی در منطقه و جوامع ما یک عنصر بیگانه و بی‌ریشه است. بویژه در منطقه شامات چیزی به اسم افراط‌گرایی وجود نداشته و مطرود و منفور است. اگر هم بخواهیم درصدی برای آن قائل شویم بسیار ناچیز است. اگر بخواهیم یک تقسیم بندی داشته باشیم اکثریت جهان اسلام درمنطقه خاکستری هستند نه در منطقه سیاه و سفید. اساس افراط‌گرایی در میان کشورهای اسلامی نبوده بلکه در اروپا و کشورهای غربی بوده است.

مسأله دوم این است که موضوع فلسطین در واقع یک سنگ محک است. این که تا چه اندازه همراه یا در مقابل فلسطین قرار گرفته‌اید؟ فلسطین بوته آزمایشی است برای نفاق و به طور مشخص خود نوار غزه و آنچه اکنون در این باریکه می‌گذرد. متأسفانه باید اذعان کرد جهان عرب و جهان اسلام به پروژه‌های متعددی تقسیم شده‌اند. بعضی از این‌ها شعار سر‌می‌دهند که می‌خواهیم برویم قدس و فلسطین را فتح کنیم، در حالی که در خانه‌شان نشسته‌اند و هیچ خبری از جهان پیرامونشان ندارند.

گروه دوم هم در طول روز ممکن است از حوادث غزه متأثر باشند، اشک بریزند، اما شب که می‌خوابند و بعد بیدار می‌شوند، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و به روند عادی زندگی خود ادامه می‌دهند. اما گروه سوم کسانی هستند که در حوادث کنونی غزه از فرصت پیش آمده برای از بین بردن مقاومت استفاده می‌کنند و همان‌طور که دکتر مهتدی هم اشاره داشتند، الان منطقه به سویی پیش می‌رود که منهای اسلام سیاسی باشد.

حال می‌رسیم به مسأله تروریست خواندن مقاومت از سوی غربی‌ها. اگر غربی‌ها دفاع از خود، دفاع از اسلام و مقدسات را تروریسم می‌دانند، بله با این تعریف مقاومت تروریست است، اما تعریف غربی‌ها از تروریست مورد قبول من نیست. من می‌گویم تروریست کسانی هستند که زنان و کودکان و مردان ما را می‌کشند و این عمل صهیونیست‌ها عین تروریسم است.

* نقش ایران را در حوادث اخیر غزه چگونه دیده‌اید؟

** خالد قدومی: ارتباط ایران با آرمان فلسطین تازه نیست. آنچه که ایران تاکنون در قبال فلسطین انجام داده و الان هم انجام می‌دهد، جزو وظایف اصلی خود در دفاع از اسلام و مظلومان می‌داند. ما همواره گفته‌ایم که ایران دوست ما نیست، شریک ماست.

من به عنوان عضو مقاومت و حماس با کمال تشکر از ایران، می‌گویم انتظار بیشتری از ایران اسلامی دارم و جداً می‌خواهم که متناسب با این شراکتی که ما گفتیم، ایران شریک و همسنگر ما باشد، بیش از این‌ها وارد عمل شود و نقش‌آفرینی داشته باشد. از دو منظر؛ یکی بعد عقیدتی که انقلاب اسلامی و به هر حال جایگاهی که مسأله فلسطین در انقلاب اسلامی دارد و بعد امنیت ملی برای همه کشورهای اسلامی که از این زاویه هم باید به مسأله فلسطین نگریسته شود. بنابراین امنیت تمام کشورهای اسلامی در گرو امنیت فلسطین است و تل‌آویو اصلی‌ترین تهدید برای پایتخت کشورهای اسلامی به شمار می‌رود؛ به تعبیری می‌توان گفت ایران خودش یکی از قربانیان تروریسم است و ترور اندیشمندان هسته‌ای ایران به دست صهیونیست‌ها نیز از مصادیق این خطر است.

** ابوشریف: می‌خواهم درباره اتهام تروریست بودن مقاومت صحبت کنم. تفاوت بسیار فاحشی میان گروه‌های مقاومت و گروه‌های تروریستی منطقه که اصلاً مشخص نیست از کجا آمده‌اند و یک‌شبه تشکیل می‌شوند، وجود دارد. حرکت‌ها و جنبش‌های اسلامی موجود در فلسطین عموماً سرمنشأ و تفکراتشان متعلق به اخوان‌المسلمین است و ارتباط‌های خوبی هم با همه حرکت‌های اسلامی در جای‌جای کشورهای مسلمان مثل ایران، پاکستان، هند و... دارند.

اندیشه فکری همه این جنبش‌ها بر پایه تأمین امنیت، صلح و آرامش برای همه است و اسلام را مایه رحمت برای جهانیان می‌دانند و حتی کفار را قبل از مسلمانان به همزیستی مسالمت‌آمیز دعوت می‌کنند. ما خودمان را امت واحده می‌دانیم و جماعتی هستیم که برای ایجاد وحدت آمده‌ایم نه برای تفرقه‌افکنی. برعکس ما، جریان‌های جدیدی هستند که در منطقه به وجود آمده‌اند و سرمنشأ آنها معلوم نیست از کجاست.

ما هیچ تلاش خشونت‌باری در خارج از مرزهای فلسطین نداشته‌ایم، حتی ما علیه دشمنان راستین خودمان از جمله امریکا که الان شریک اصلی جنایت‌های کنونی غزه است، عملیات‌های خشونت‌بار نداشته‌ایم. اگر منظور از تروریسم، ترساندن مردم باشد، مقاوت فلسطین این‌گونه نیست. ما اهداف روشن خودمان را داریم، ما ملتی هستیم که در زیر یوغ اشغالگری به سر می‌بریم و جهان و همه قوانین بین‌المللی حق دفاع از خود را برای ما محفوظ می‌داند.

در جنگ کنونی تمام تلفات دشمن صهیونیستی از نظامیان بودند، در حالی که بخش عمده شهدای فلسطینی غیر‌نظامی بودند و زنان و کودکان و سالمندان ما در جاهایی مستقر شده بودند که باید تحت‌الحفظ باشند مثل مدارس، مساجد و... اما اسرائیل آنها را در مدارس سازمان ملل و مساجد کشت. جهانیان این صحنه‌ها را دیدند، خود کاخ سفید اینها را دید اما این تصویر را متأسفانه وارونه جلوه دادند و گفتند عامل کشته شدن زنان و کودکان فلسطینی حماس است، زیرا حماس از مردمش به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کند.

مانند معاویه که درباره عمار بن یاسر گفت سبب کشته شدن عمار بن یاسر آن گروهی بودند که همراهش آمده و او را آورده بودند. این منطق امریکاست، اسرائیل غیر‌نظامیان و بچه‌ها را می‌کشد و مقاومت را مسئول می‌داند، در حالی که مقاومت فلسطین در برابر یک متجاوز از خودش دفاع می‌کند. این یکی از معیارهای متناقض اسرائیل، جهان عرب و جهان غرب است.

متأسفانه برخی از روزنامه‌های مصری مقاومت را مسئول حوادث کنونی غزه می‌دانند و کاری به اسرائیل متجاوز ندارند. به عقیده من مجاهدان فلسطینی ما در جبهه مقاومت از پاکبازترین نیروهای مقاومت هستند، آنها انسان‌های شرافتمندی هستند که دستشان به خون هیچ بی‌گناهی آلوده نمی‌شود.

* اینکه سرنوشت آشتی ملی فلسطینیان بعد از حوادث غزه چه می‌شود را هم توضیح دهید.

** خالد قدومی: یکی از اهداف اصلی جنگ تحمیلی غزه درهم کوبیدن وحدت ملی است. توافقنامه آشتی که بین فتح و حماس به امضا رسید و منجر به تشکیل دولت وحدت ملی شد، برای رژیم صهیونیستی بسیار آزاردهنده و سنگین بود و اسرائیل به همان اندازه که از موشک‌های مقاومت آزار می‌بیند، از این توافق هم آزار می‌بیند. بنابراین ما وظیفه داریم مسأله آشتی ملی را فعال‌تر کنیم. طبق توافقات انجام شده انتخابات ظرف 6 تا 12 ماه برگزار می‌شود. بعد از آن بازسازی غزه را در دستور کار داریم، تأمین امنیت غزه، بازگشایی معابر و رفع تحریم‌ها که امیدواریم همه این مسائل خطوط کلی ما باشد و ما در این مسیر گام برداریم.

** مهتدی: همان‌قدر که جنگ نظامی غزه سخت بود و سخت است، جنگ دیپلماتیکی که در قاهره آغاز شد هم سخت است و حتی سخت‌تر از جنگ نظامی. فلسطینی‌ها یک هیأت واحد به قاهره فرستادند و این هیأت تنهاست. طرف میزبان که مصر است، عملاً ابتکار عمل را در دست دارد، در روزهای آغازین مطرح شدن طرح مصر هیچ هماهنگی با فلسطینی‌ها نشده بود و تنها با اسرائیلی‌ها هماهنگ شده بود. هنوز مشخص نیست آیا مصری‌ها پشتیبان فلسطین هستند؟ قاعدتاً مصری‌ها باید حامی فلسطین باشند، اما آیا واقعاً مصر نقش میانجی را بازی می‌کند؟ یا سعی می‌کند فلسطینی‌ها را زیر فشار بگذارد که به آن چیزی که به نفع اسرائیل است، رضایت دهند؟ موضع امریکا خلع سلاح مقاومت است.

مقاومت خواستار رفع محاصره غزه است و امریکا می‌گوید محاصره زمانی برداشته می‌شود که مقاومت خلع سلاح شود. در گذشته ثابت شده است که اسرائیلی‌ها در این‌جور مذاکرات استاد حقه‌بازی و دروغگویی هستند و به وعده‌هایی که می‌دهند، عمل نمی‌کنند. جنگ دیپلماتیک با اسرائیل جنگ بسیار شدید و دشواری خواهد بود و نیازمند آدم‌های بسیار ورزیده و هوشیار و همچنین حمایت کشورهای اسلامی است. البته در هیأت فلسطینی افراد کارکشته و زبده‌ای مانند ماهرالطار که یک شخصیت قوی است، وجود دارد.

از مذاکرات قاهره هیچ چیز درنیامد، به طور غیر‌رسمی گفتند اسرائیل با باز کردن گذرگاه‌ها موافقت کرده اما با باز کردن فرودگاه غزه، بندر غزه و راه بین کرانه باختری و نوار غزه موافقت نکرده ا ست. ما نمی‌دانیم این اطلاعات غیر‌رسمی چقدر درست است، به فرض که وعده‌هایی مبنی بر باز کردن گذرگاه‌ها بدهند، اما مهم‌ترین ضمانت اجرایی وعده‌های اسرائیل، اسلحه مقاومت است. اگر سلاح مقاومت نباشد، پس عملاً وعده‌های صهیونیستی هیچ ضمانت اجرایی نخواهد داشت.

اسرائیل و امریکا و مصر و عربستان سعودی و خیلی از کشورهای عربی در واقع می‌خواهند مقاومت را خلع سلاح کنند، لذا وضعیت بسیار پیچیده‌ای است و من شخصاً نسبت به آینده با وجود پیروزی به دست آمده در غزه نگران هستم و بیم دارم که در نبرد دیپلماتیک مقاومت تحت فشار قرار گیرد و دستاوردهای نظامی مقاومت از بین برود.

** خالد قدومی: من هم در تأیید فرمایشات دکتر مهتدی می‌گویم نبرد دیپلماتیک بسیار دشوار است. ما البته به هیأت واحدی که به قاهره اعزام کرده‌ایم اطمینان کامل داریم و ان‌شاء‌الله دستاورد مذاکرات کمتر از دستاورد پیروزی‌های نظامی مقاومت در غزه نخواهد بود. ملت ما چاره‌ای جز مقاومت ندارند و مسیر مقاومت یک مسیر طولانی است و ان‌شاء‌الله تا آزادی فلسطین عزیز ادامه دارد و به تعبیر دوستان هنوز انگشت ما روی ماشه است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات