مواضع روحاني در برنامه انتخاباتياش پس از افتتاح راه آهن همدان، گامي فراتر از "تخريب رقيب" برداشت که ميتوان آن را اقدامي انتحاري و از جنس "رقيب هراسي افراطي" دانست.
هر چه به "روز سرنوشت" نزديک ميشويم، آخرين شگردهاي تبليغاتي نامزدها براي تحت تاثير قرار دادن افکار عمومي و کسب آراء بيشتر نمايان ميشود. آقاي روحاني و يار پشتيبانش جهانگيري، نيز که همه تلاش خود را براي تداوم دولت دوازدهم بکار گرفته و اين روزها به شدت نگران موفقيت خويشاند، سناريوهاي مختلفي را چون؛ القاء ضرورت سازي براي ادامه دولت يازدهم، برجستهسازي امتيازات دولت، مصادره به مطلوب کردن خدمت نظام، توجيه ضعفهاي دولت، پالس مثبت دادن به پايگاه اجتماعي در اولويت دوقطبيسازي کذايي، گسترش خدمات دولتي در آستانه انتخابات، ارائه وعدههاي پرطمطراق براي آينده و ... را در دستور کار خود قرار دادهاند.
"رقيب هراسي" و "تخريب رقباي سياسي" نيز از ديگر دستورالعملهاي تيم رسانهاي آقاي روحاني است که اين روزها به مهمترين اولويت اين جريان بدل گرديده است. اين جريان با همه توان به تخريب رقيب ميانديشد و آن را آخرين راه موفقيت ميداند و در اين راستا چندين اقدام دنبال شده است:
1. اولين اقدام رسانهاي در اين راستا برچسب زدن و تخريب چهره رقبا و معرفي کردن ايشان به عنوان چهرهاي خشونتطلب و متصلب و اقتداگرا است. به کارگيري تعابيري چون سردار گازنبري، آيت الله قتل عام، حاميان دولت پادگاني و ... مواردي است که در اين ايام توسط حاميان اين جريان به کرات بکار برده شده است. در مناظره اول هم شاهد بکارگيري ناشيانه کليد واژه سوخته "گازنبري" توسط آقاي جهانگيري بوديم.
2. کارنامه رقبا نيز زير ذرهبين قرار داده شده تا ضعفها بزرگنمايي و براي اثرگذاري بر اذهان عمومي بازنشر يابد. عملکرد دوازده ساله شهرداري تهران و پرداختن به مسايلي چون؛ املاک نجومي، پلاسکو، فساد اداري، آلودگي هوا، بلندمرتبه سازي، هزينه پروژهها و ساخت و سازها، ترافيک و ... از جمله مواردي است که در اين روزها به عنوان اهرم فشار مطرح شده و تکرار خواهد شد. با جدي شدن رقابتها رئيسي نيز از اين هجمهها مصون نماده و عملکرد ايشان در دستگاه قضائي و توليت آستان قدس رضوي نيز در معرض هجمه و تخريب قرار دارد.
3. برنامههاي اعلامي از سوي نامزدها نيز از جمله اهدافي است که مورد تخريب اين جريان قرار گرفته است. به عنوان نمونه اسحاق جهانگيري در واکنش به برنامههاي اعلامي قاليباف اعلام داشته کسي که بگويد چند ميليون شغل ايجاد ميکنم، ميخواهد مردم را فريب دهد. اين برادر عزيز يا شغل ايجاد نکرده يا عدد و رقم متوجه نميشود! ظرفيت اقتصاد کشور مشخص است که چقدر ميتوان شغل ايجاد کرد! نبايد چند روزي كه قدرت را در اختيار داريم با منابع و سرنوشت ملت هرطور ميخواهيم برخورد كنيم.
اما مواضع روحاني در برنامه انتخاباتياش پس از افتتاح راه آهن همدان، گامي فراتر از "تخريب رقيب" است که ميتوان آن را اقدامي انتحاري و از جنس "رقيب هراسي افراطي" دانست. وي در بخشي از اظهاراتش اعلام ميدارد: «ارديبهشت 96 هم يک بار ديگر مردم ما اعلام خواهند کرد آنهايي که در طول 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بودند ...»
وي ميافزايد: «شما اينها را نمي شناسيد، من اينها را مي شناسم. اينها روزي در جلسه اي تصميم گرفته بودند در پياده رو ديوار بکشند! ميخواهند پياده رو را مردانه زنانه کنند! همانطور که در محل کارشان بخشنامه جدايي جنسيتي دادند!»
اين اظهارات ناشيانه که آن را ميتوان واکنشي براي سرپوش نهادن به افتضاح حضور در معدن يورت دانست، حرکت در مسيري خارج از موازين اخلاقي و عبور از خطوط قانوني بود که متاسفانه آقاي روحاني براي هجمه به رقيبانش به کار برد، در حالي که خود به خوبي به دروغ بودن آن واقف است. اين عصبانيت و هجمه تند و تيز که بدون شک واکنش عکس خواهد داد، حکايت از آن دارد که ناکامي روحاني در مناظرات تلويزيوني که حاصل آن ريزش آراءوي در نظرسنجيهاست موجب شده تا وي براي تغيير شرايط به نفع خود، به راديکاليسم و تند کردن فضا پناه ببرد.
اين اقدام با اين جهت دنبال ميشود که روحاني براي موفقيت، نياز مبرم به تحريک آراء خاموشي دارد که ميانه چنداني با نظام سياسي ندارند. روحاني ژست اپوزيسيون به خود گرفته تا شايد بتوانند ريزش آراء خود را اينچنين جبران کند. روحاني به خوبي ميداند که باقي ماندن در مقوله معيشت و اقتصاد، چاره ساز جذب راي وي نيست، چرا که عليرغم تلاش براي موفق نشان دادن عملکردها، اکثريت جامعه چنان احساس مثبتي ندارند و سخنان وي و تيمش را قانع کننده نميدانند، لذا مباحث مطرح در فضاي انتخاباتي بايد از موضع اقتصاد به عرصه سياست انتقال يابد! اما از بدي روزگار موضوع آخرين مناظره تلويزيوني باقي مانده نيز اقتصادي است، و دست دولت بيش از دو مناظره قبلي خالي خواهد بود!
ادامه کار روحاني در 10 روز باقي مانده تا 29 ارديبهشت، رقيب هراسي افراطي و کوبيدن بر طبل راديکاليسم است، تا شايد افکار عمومي دچار اشتباه محاسباتي شده و ضرورت اول کشور را که حل مشکلاتي چون رکود، بيکاري و مسکن و ... است را به فراموشي سپرده و مسايل حاشيهاي توجه ايشان را جلب نمايد. در اين ميدان بايد هوشيار بود و با بصيرت و تيزبيني عمل کرد!