تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۹  ، 
کد خبر : ۳۱۱۱۵۱
چه کساني بدنبال برکناري رئيس جمهور هستند!؟

شايعه‌ي استعفا

اين ادعاها در حالي مطرح مي‌گردد که مويدي براي آن مطرح نگرديده و چنين تعابيري در اظهارات اصولگرایان و منتقدان دولت روحاني وجود ندارد. لذا بکارگيري تعابيري چون به استعفا رساندن، اِعمال فشار، طرح عدم كفايت و پرونده‌سازي، بيش از آنکه حاکي از ذهن منتقدين بالاخص اصولگرايان باشد و مستحضر به مشاهدات ميداني و انضمامي گردد، گزارشي است از آنچه در ذهن اصلاح‌طلبان مي‌گذرد!
پایگاه بصیرت / گروه سياسي/ مهدی حسن زاده

در هفته‌هاي اخير اخبار و شايعات متعددي در مورد احتمال کناره گيري زودهنگام آقاي روحاني از جايگاه رياست جمهوري به گوش مي‌رسد و برخي کانال‌ها در شبکههاي اجتماعي نيز به گسترش اين شايعات دامن مي‌زنند. برخي حتي از بيماري صعب العلاج آقاي روحاني و احتمالا استعفاء زودهنگام آن سخن گفته‌اند!

اين شايعات پس از خروج ترامپ از برجام و ناکامي سياست آقاي روحاني در حل مشکلات اقتصادي از طريق حل مناقشات هسته‌اي، در افکار عمومي از پذيرش بيشتري برخوردار گرديده و بستر براي دروغ‌پراکنيهايي از اين قييل فراهم شده است. برخي جريان‌هاي سياسي نيز چندان از گسترش اين شايعات ناخرسند نيستند و اغراض و اهداف سياسي خود را دنبال مي‌کنند! اما سوال اصلي در اين ميان آن است که چه کساني از شيوع اين شايعات سود مي‌برند؟ و چه کساني بدنبال برکناري يا عبور از روحاني هستند؟!

احمدي نژاد و مطالبه برگزاري زودهنگام انتخابات

در ايام ناآرامي‌هاي دي ماه 1396 بود که اولين بار اخباري پيرامون تقاضا جمعي از دانشجويان دانشگاه تهران مبني بر استعفاء حسن روحاني در محافل مختلف شنيده شد. اين خبر خيلي زود توسط دولتمردان تکذيب شد و روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب تلاش کردند تا انتشار اخبار آن را خط رسانه‌اي تخريبي رقيب قلمداد کرده و آن را محکوم نمايند.

پس از اين ماجرا بود که مساله برگزاري انتخابات زودهنگام و استعفاي رييس جمهور بلافاصله به مطالبه‌اي از جانب جريان انحرافي بدل گرديد و به بهانه‌هاي مختلف تکرار شد! محمود احمدي نژاد در نامه‌اي که در اسفندماه سال انتشار يافت از رهبري خواستار "برگزاري فوري و آزاد انتخابات رياست جمهوري و مجلس" شده بود. اين خط رسانه‌اي توسط اين جريان دنبال شد و در نامه‌اي که توسط بخشي از دانشجويان نزديک به احمدي نژاد خطاب به رهبري معظم انقلاب در فرودين ماه امسال نوشته شد، مجددا مساله برگزاري زودهنگام انتخابات رياست جمهوري مطرح گرديد.

نوسانات شديد قيمت ارز و اوضاع آشفته بازار در فروردين ماه امسال کافي بود تا بار ديگر مساله استعفاي روحاني توسط نزديکان احمدي نژاد مطرح شود و اين بار علي‌اکبر جوانفکر وارد ميدان گردد و چنين بنويسد: «نمي‌شود شکست را پذيرفت و همچنان بر مسند قدرت باقيماند. دولت روحاني بايد به دليل ناکارآمدي محض استعفا دهد و زمينه برگزاري انتخابات مجدد را فراهم آورد.»

اصلاح ‌طلبان و پروژه استعفاي روحاني

اين تنها همراهان احمدي نژاد نبودند که در اين ايام از موضوع پايان زودهنگام رياست جمهوري سخن گفتند. بلکه اين ادبيات را مي‌توان در کلام فعالين سياسي اصلاح طلب نيز جستجو نمود. سعيد حجاريان که جايگاه تئوريسيني براي او قائل هستند، نيز به تازگي در يادداشتي به اين موضوع پرداخته است. وي با رندي هميشگي خود از زبان اصولگرايان سخن گفته و در تشريح وضعت دولت روحاني در صورت وخيم شدن اوضاع و ناکامي در برجام چنين اظهار مي‌دارد:

«در صورتي که وضعيت گفته شده تشديد شود، راست‌ها چهار سناريو پيش روي دولت روحاني قرار خواهند داد. اولين آنها پيشنهاد استعفاست؛ يعني روحاني را به استعفا دلالت کنند. دومين سناريو، اِعمال فشار است؛ و بر سر مسائل شخصي رييس‌جمهور مانور دهند. سپس بر مبناي عکس‌العمل روحاني حملات را تشديد کرده و از رييس‌جمهور مشروعيت‌زدايي و نهايتا وي را وادار به کناره‌گيري کنند. سناريوي سوم، طرح عدم کفايت روحاني است؛ به نظر اگر اکثريت مجلس تا پايان سال اوضاع را بحراني ببينند و نتوانند در برابر فشار مردم تاب بياورند و به اين جمع‌بندي برسند که دولت توانايي حل بحران ندارد، لاجرم و شايد بنا به بعضي صحبت‌ها موضوع عدم کفايت را مطرح مي‌کنند.آخرين سناريو از جنس پرونده‌سازي است؛ به اين نحو که مجموعه عملکرد روحاني را رصد کنند و في‌المثل بگويند رييس‌جمهور با اصحاب فتنه سر‌ و ‌سرّي داشته يا در موضوع برجام دو و سه با خارجي‌ها ارتباطي برقرار کرده است، لذا نمي‌تواند سکاندار قوه مجريه باشد.» [1]

از سوي ديگر عبدالله ناصري عضو شوراي مشورتي اصلاح‌ طلبان و فعال سياسي اصلاح‌ طلب دراين باره نوشته است: «يك جريان سياسي خاص با توجه به شرايط فعلي كشور، راهبرد جديدي را براي جلوگيري از اتمام دوره رياست‌جمهوري حسن روحاني طراحي كرده است. طرح مباحثي همچون استعفا يا فشار سياسي بر رييس‌جمهور در همين راستا طراحي و نقل محافل سياسي و رسانه‌اي شده است.» [2]

رمضانعلي سبحانيفر نماينده سبزوار و سخنگوي حزب اعتدال و توسعه نيز معتقد است: «دلواپسان براي نگه داشتن خود در صحنه سناريوهايي از استيضاح وزرا تا رئيس جمهور را دنبال ميکنند تا خود را در صحنه نگه دارند.» [3]

اين ادعاها در حالي مطرح مي‌گردد که مويدي براي آن مطرح نگرديده و چنين تعابيري در اظهارات منتقدان دولت روحاني وجود ندارد. لذا بکارگيري تعابيري چون به استعفا رساندن، اِعمال فشار، طرح عدم كفايت و پرونده‌سازي، بيش از آنکه حاکي از ذهن منتقدين بالاخص اصولگرايان باشد و مستحضر به مشاهدات ميداني و انضمامي گردد، گزارشي است از آنچه در ذهن اصلاح‌طلبان مي‌گذرد! و بازتاب تفکري است که در اين اردوگاه در حال قوت است، چرا که صداي "عبور از روحاني" از مدتها قبل از اردوگاه اصلاح طلبان به گوش رسيده است!

پيشينه سناريوي "عبور از روحاني"

1. برخي از اصلاح‌طلبان تحقق اهداف اصلاح‌طلبي و موفقيت در انتخابات 1398 و 1400 را در عبور تدريجي از روحاني مي‌دانند. اين جريان معتقد است، دولت اعتدال، دولت اصلاح‌طلب نيست و اهداف و برنامه‌هاي دولت از اين طريق تحقق نخواهد يافت. حمايت از روحاني تنها موجب آن خواهد شد که ناکامي‌هاي وي به اسم اصلاح‌طلبان نوشته شود و با توجه به افزايش روزافزون انتقادات، اعتراضات و اعلام پشيماني‌ها از دولت و کاسته شدن از اعتبار و مقبوليت آن، از اعتبار و مقبوليت اصلاح‌طلبان نيز کاسته شود و فرصت براي موفقيت جريان رقيب فراهم آيد!

پيشگامان تحقق اين سناريو هواداراني هستند که با موج جديد اعتراضات سلبريتي‌هاي اين جريان در روزهاي اخير و با راه‌اندازي کمپين‌هايي براي ابراز پشيماني، فشار خود را به رأس اصلاح‌طلبي نيز وارد کرده و خواستار همراهي آنان هستند! در واقع، بخشي از بدنه اجتماعي پيشگام سياست‌ورزي شده و تلاش دارد جرئت و جسارت لازم را براي رأس فراهم کرده تا اين سناريو را دنبال کند. سياست مذکور سياستي نيست که اگر کسي از بزرگان اصلاح‌طلبي به آن اعتقاد داشته باشد، حاضر شود آشکارا آن را اعلام کند؛ از اين رو در لابه‌لاي اظهارات‌شان بايد به دنبال اشاراتي گشت!

اما وضعيت کنوني را نبايد حاصل سناريوي تخريبي عليه دولت دانست؛ بلکه بايد محصول عملکرد ضعيفي دانست که سياستمداران دولت دوازدهم در پيش گرفته‌اند! اخبار منتشر شده درباره کاستن از يارانه‌ها و افزايش سه برابري عوارض خروج از کشور، نمونه‌هايي از تصميماتي است که فشار را بر زندگي مردم بيشتر مي‌کند؛ اين در حالي است که راهبرد اصلي دولت اعتدال مبني بر حل مشکلات کشور از طريق ديپلماسي نيز به شکست انجاميده و گشايش چنداني در عرصه اقتصاد حاصل نيامده است. به اين ترتيب، نمي‌توان انتظار داشت که پس از سپري شدن بسيار، حمايت‌ها همچنان ادامه يابد.

2. يکي از عوامل موثر در کليد خوردن سناريوي "عبور از روحاني" شکل‌گيري اين تلقي است که حسن روحاني تحت فشار اصولگرايان تغيير راهبرد داده و به سمت اين جناح و واگرايي از اصلاح طلبان ميل پيدا کرده است. به واقع سخن از «چرخش به راست رئيس‌جمهور» از ماه‌ها پيش در محافل اصلاح‌طلبي مطرح شده و آنها مدعي‌اند که آقاي روحاني پس از چهار سال نزديکي به اصلاح‌طلبان و کسب رأي در انتخابات 96، نوعي بازگشت به راست را در پيش خواهد گرفت! کم‌توجهي به خواسته اصلاح‌طلبان در چينش کابينه و انتخاب استانداران، بي‌توجهي به نقدهاي اصلاح‌طلبان در چهار سال اول رياست‌جمهوري روحاني، کم شدن از قدرت اسحاق جهانگيري در کابينه جديد، عمل نکردن به بعضي وعده‌هاي انتخاباتي و حتي پاک کردن صورت‌مسئله تعدادي از آنها از سوي نزديکان دولت، نشانه‌هايي است که اصلاح‌طلبان را به عملکرد روحاني و دولتش حساس‌تر مي‌کند. "احمد خرم" از فعالين سياسي اصلاح طلب در اين باره معتقد است: «واقعيت جامعه بيان‌کننده اين مسئله است که ‌اين اتفاق در حال رخ‌ دادن است؛ اتفاقي که با انتقاد بخش قابل ‌توجهي در طيف‌هاي اصلاح‌طلب همراه شده است.»[4]

3. البته اين نظر با نگراني‌ها و مخالفيني در اردوگاه اصلاح طلبان روبرو بوده و واکنش ايشان را به همراه داشته است. به عنوان نمونه مصطفي تاج‌زاده با ادبياتي هشدارگونه در اين‌باره بيان مي‌دارد: »شخصاً با اين پيش‌فرض که روحاني چرخش به راست داشته، مخالفم و معتقدم رئيس‌جمهوري پس از انتخابات نه‌ تنها چرخش به راست نکرده، بلکه اساساً نمي‌تواند گردش کند... معتقدم روحاني باهوش‌تر از آن است که بخواهد به سمت راست بچرخد؛ چرا که مي‌داند در صورت گردش به راست، چيزي به ‌دست نمي‌آورد و صرفاً پشتوانه عظيم مردمي‌اش را از دست خواهد داد و روحاني بايد مراقب اين مسئله باشد.»[5]

اظهارات اخير حجاريان نيز بدون واکنش باقي نمانده است. به عنوان نمونه علي جنتي وزير ارشاد دولت يازدهم در گفت‌و‌گوي خود با روزنامه اعتماد در پاسخ به سوالي درخصوص تعبير سعيد حجاريان از نتيجه فشارها به حجت‌الاسلام حسن روحاني رئيس‌جمهور و احتمال استعفا و يا عدم کفايت او به همين دليل گفته است: «البته مخالفان دولت ممکن است چنين پروژه‌اي را تعقيب کنند ولي به نظر من امکان تحقق آن وجود ندارد... نه روحاني به خاطر فشارهايي که وارد مي‌شود اهل استعفا دادن است و نه شرايط به گونه‌اي است که مجلس بخواهد راي به عدم کفايت ايشان بدهد. آقاي روحاني در سال ٩٢ که وارد انتخابات و پيروز شد، در يک ملاقات خصوصي که با ايشان داشتم، بيان کرد که من هوس رييس‌جمهور شدن نداشتم ولي شرايط کشور به گونه‌اي است که آمده‌ام خودم را فدا کنم تا کشور نجات پيدا کند. کسي که با اين روحيه به ميدان مي‌آيد هرگز به خاطر مشکلات و فشارها استعفا نمي‌دهد تا بحراني جديد براي کشور ايجاد کند؛ لذا من هيچ يک از اين سناريوها را محتمل نمي‌دانم.» [6]

سناريويي جنگ روانی و مديريت افکار عمومي

در کنار تمايلاتي که اصلاح طلبان براي واگرايي و عبور از روحاني در طول اين سال‌ها داشتهاند که بدان شاره گرديد، در نگاهي دقيقتر دامن زدن به شايعه استعفاي زودهنگام رييس جمهور و متهم کردن نظام يا جريان رقيب به داشتن سناريويي براي به انسداد کشاندن دولت دوازدهم، توسط تئوريسين اصلاح‌طلبان را بايد طرحريزي سناريويي براي جهت دهي به رخدادهاي آينده و مهار و مديريت افکار عمومي دانست که اتفاقا جزو حوزه هاي تخصصي ايشان به حساب مي‌آيد. جالب آن است که بدانيم سعيد حجاريان در شهريور ماه 1394 در بخشي از گفت‌وگوي خود با نشريه انديشه‌پويا اظهار کرده بود: »آقاي روحاني اگر شکست بخورد بحران در بحران ايجاد خواهد شد. فرض کنيد که توافق برجام در يک جايي به لحاظ اجرا شکست بخورد و همه‌چيز هوا شود. روحاني هم استعفا مي‌دهد و مي‌رود، و يک نفر مثل معجزه‌ي هزاره‌ي سوم سر کار مي‌آيد. روحاني شکست مي‌خورد.»

1. طرح اين ادعا بهانه‌اي براي تخريب رقيب است. اين اقدام را مي‌توان در قالب سناريوي مظلوم نمايي دولت تحليل نمود. اصلاح طلبان تلاش دارند تا بدين وسيله چهرهاي معصوم و مظلوم از دولت ارائه دهد که دست بسته و از انجام وظايف محوله به اجبار باز داشته شده است. به واقع دولت را تحت فشار سنگين رقيب معرفي کنند که بخشي از مشکلات کشور و ناکامي دولت نيز حاصل اين فشارها مي‌باشد. لذا براي آنکه دولت توانمند و کارآمد گردد بايد افکار عمومي به کمک آمده و جريان رقيب را تحت فشار قرار داده و به حمايت از دولت منتخب مردم بپردازد.

2. اين اقدام مي‌تواند افکار عمومي را از توجه به مطالبات واقعي خود باز دارد و در زماني که دولت توان پاسخگويي اقناعي به سوالات افکار عمومي را ندارد و اوضاع نابسامان اقتصادي و ناکامي برجام اعتراضات عمومي را به همراه داشته است، کمککار دولت گردد و کمي از فشارهاي وارده بر آن بکاهد!

3. اين اقدام حتي مي‌تواند صداي مطالبهگري درون اردوگاهي را که مدتهاست نسبت به عملکرد دولت اعتدال آغاز شده و بازتاب آن از بيرون نيز شنيده مي‌شود، به بهانه بزرگنمايي خطر رقيب، براي مدتي مسکوت بگذارد! اعتراضاتي که از اقشار مختلف هواداران روحاني شنيده مي‌شود و آخرين آن در عدم حضور بخشي از هنرمندان در مراسم افطاري رييس جمهور خودنمايي کرد! و البته اصلاح‌طلبان تمايلي به

4. آخرين نکته قابل تامل آنکه اين سناريو مي‌تواند اين دستاورد را برای طراحان به همراه داشته باشد که هرگاه دولت اعتدال به دليل ناتواني از مديريت کشور به آخر رسيده و با فرافکني در مسير انصراف و استعفا قرار گيرد، بهانه لازم براي مقصر جلوه دادن رقيب فراهم باشد و هزينه سنگين اين اقدام به سبد رقبا گذاشته شود، و عوارض منفي حاصل از اين کناره‌گيري گريبانگير اصلاح طلبان به عنوان حاميان دولت اعتدال نگردد و مرگ سياسي مجدد اصلاح طلبان مرتفع شده و به از دست رفتن انتخابات مجلس نينجامد!

***

در پايان بايد يادآوري نمود که اراده و دغدغه مسئولين عالي‌رتبه نظام اسلامي و همه دلسوزان کشور تقويت نظام مردمسالاري ديني و حمايت از الزامات و پايبندي به نتايج آن است. لذا حمايت از رييس‌جمهور منتخب مردم به مثابه عاليترين مدير اجرايي کشور يکي از سياست‌هايي اساسي است که در طول قريب به سه دهه زعامت حکيم انقلاب اسلامي و در دولتهاي مختلف دنبال شده و معظم‌له از آن کوتاه نيامده است و این امر به همه جریان‌های اصیل و حامی انقلاب اسلامی توسط معظمله گوشزد شده است. پيشينه اين امر و حمايت‌هاي جدي و تمام عيار رهبري از رياست جمهوري آقايان هاشمي، خاتمي، احمدي نژاد، علي‌رغم اختلافات جدي در برخي مسايل و تصميم‌گيريها حقيقتي نيست که مخالفي براي آن سراغ داشته باشيم. اين حمايت را امروز نيز به خوبي مي‌توان در کلام و مرام رهبري انقلاب نسبت به دولت دوازدهم ميتوان مشاهده نمود.

البته بايد توجه نمود که اگر در صورتي که مسير تحولات سياسي به نحوي رقم بخورد که مصلحت انقلاب و نظام اسلامي بر تدبير ديگري باشد، باز هم براي چنين اقداماتي فرآيندهاي قانوني تعبيه شده است که پرداختن به آن خارج از حوصله اين نوشتار است.

آخر کلام آنکه بايد در اين عرصه ها هوشيار بود و اجازه نداد تا اين خط تخريبي عليه نظام اسلامي که حاصل دروغ‌پردازيهايي با اغراض خاص سياسي است، اذهان عمومي را به خود مشغول کرده و برهم زننده وحدت مسئولين نظام اسلامي و اتحاد جامعه اسلامي باشند.



[1]ـ گفتگوی سعید حجاریان با روزنامه اعتماد، 29/2/۱۳۹7.

[2]ـ عبدالله ناصري، "پروژه‌هاي ضد روحاني" روزنامه اعتماد، 30/2/۱۳۹7.

[3]ـ سايت صداي ايران، 2/3/۱۳۹7.

[4]ـ روزنامه آرمان امروز، 29/8/۱۳۹۶.

[5]ـ «تاج‌زاده در گفت‌وگو با ايلنا»، خبرگزاري ايلنا، 14/8/۱۳۹۶، کد خبر: 554603.

[6]ـ روزنامه اعتماد، 20/3/97.


نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات