هادی محمودی
در حدود دو ماه اخیر شاهد چند اتفاق نظامی در منطقه بودیم که به نظر میرسد در یک فرایند نانوشته پاسخی به یکدیگر بوده است. ابتدا رزمایش ذوالفقار ۱۴۰۱ ارتش و رونمایی از دستاوردهایی که بعضاً جدید و البته برای دشمنان ایران نگرانکننده بود، سپس رزمایش مشترک امریکا و رژیم صهیونیستی که به گفته رسانههای غربی به نوعی مقابله با ایران در این رزمایش شبیهسازی شده بود و روز گذشته هم که ایران اولین پایگاه هوایی جنگندههای خود را به نام «عقاب ۴۴» رونمایی کرد، پایگاهی که صدها متر زیر زمین و زیر کوهها ساخته شده و عملاً هیچ سلاح متعارف کنونی بر آن اثر ندارد. نکته مهم و اولیه اینکه اقدامات اینچنینی در ارتش، بیش از همه جنبه بازدارندگی دارد، زیرا راهبرد امریکا و رژیم صهیونیستی معمولاً بر ضربه اول و نابودی کامل توان نظامی رقیب در لحظات اول جنگ متمرکز شده و ایجاد پایگاههایی مانند عقاب ۴۴، استراتژی آنها را بی اثر خواهد ساخت و حتماً برای ایران که ترکیبی از شهرهای زیرزمینی موشکی، پهپادی و حالا جنگندههای رزمی را برای خود ایجاد کرده یک مزیت بزرگ در هر نوع جنگ احتمالی محسوب میشود. ایران در سالهای اخیر از قابلیت وسعت جغرافیایی و عوارض طبیعی خود نهایت استفاده را کرده و داراییهای بسیار راهبردی صنعتی، هستهای و نظامی خود را به زیر کوهها منتقل ساخته و با نشان دادن آنها علاوه بر قدرت نمایی و نشان دادن قابلیتهای تکنولوژیکی خود در زمینه ساخت پایگاههای زیر زمینی، پیام آمادگی خود در برابر حملات هوایی گسترده را به طرفهای متخاصم فرستاده است.
در همین حوزه شاهد بودیم زیر زمینی کردن غنیسازی در سایت فردو باعث شد تا دشمنان ایران از رویای صفر کردن غنیسازی ایران دست بکشند و با عقب نشینی از این خط قرمز بزرگ خود، حاضر به امضای برجام شوند. حالا تهران به این نتیجه رسیده که برای حفظ سرمایههای پرقیمت خود در حوزه تجهیزات و تسلیحات نظامی باید به سمت زیرزمینی کردن پایگاههای راهبردی و در واقع رعایت کامل اصول پدافند غیرعامل باشد. رفتار چند سال اخیر ایران در زیرزمینی کردن پایگاههای نظامیاش نیز در این چارچوب قابل ارزیابی است. این اقدام جدید یک برگ برنده تازه رونمایی شده ایران برای هرگونه نبرد هوایی احتمالی است و همچنین حامل این پیام است که ایران به قابلیتهایی در حوزه دفاعی رسیده که برگشتناپذیر است و هیچ نیروی منطقهای و فرامنطقهای در هر درگیری محدود یا نامحدودی نمیتواند توان نظامی ایران را نابود کند. همین میتواند به ثبات بیشتر در منطقه کمک کند یا به قول سرلشکر موسوی فرمانده کل ارتش به آرامش بیشتر منطقه و جهان بینجامد.
ایران امروز با ترکیبی مناسب از موشکهای بالستیک دوربرد و موشکهای نقطه زن در کنار کروزهای متنوع و راهبردی و پهپادهایی که مشتریان بسیاری در دنیا پیدا کرده نه تنها میتواند دفاع مناسبی از خود داشته باشد بلکه در حوزه آفندی هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد تا جایی که روز گذشته سرلشکر باقری، رئیس ستادکل نیروهای مسلح کشورمان رسماً اعلام کرد اگر کشوری آسمان یا پایگاهی در اختیار دشمنان ایران و به طور مشخص رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران قرار دهد کشورمان علاوه بر اسرائیل، آن مبدأیی را که استفاده شده منهدم خواهد کرد. این نوع اقتدار و سخن گفتن با دوست و رقیب و دشمن ریشه در توان بالای نظامی در دفاع و حمله دارد و میتواند بسیاری از محاسبات کشورهای متخاصم با ایران را قبل از هر تصمیم و اقدام احمقانهای تغییر دهد.
اهمیت راهبردی «عقاب ۴۴»
دکتر هادی محمدی
هیچ چیز در عرصه دفاع از دارایی های یک ملت مهم تر از پدافند عامل و غیر عامل نیست . هزاران میلیارد خرج زیرساخت ها ، تاسیسات و تجهیزات اساسی و حساس می شود اما اگر امکان دفاع از آن ها نباشد به راحتی توسط دشمن قابل تهاجم و تخریب هستند . روز گذشته یکی از مهم ترین اقدامات ارتش در حوزه پدافند غیر عامل و حفظ دارایی های ملت ایران رونمایی شد و شاهد رسانه ای شدن پایگاه هوایی زیرزمینی " عقاب 44 " بودیم . پایگاهی که همه ویژگی های یک پایگاه هوایی رو زمینی را دارد و می تواند انواع جنگنده های شکاری بمب افکن را در خود بپذیرد تسلیح کند و برای هر حمله و آفندی مهیا سازد با این تفاوت که در عمق زمین و زیر کوه قرار گرفته و دشمن از طریق پیشرفته ترین و سنگین ترین تسلیحات خود هم قادر به انهدام آن نیست . اما مهم ترین نکته در این پایگاه رعایت اصول اساسی پدافند غیرعامل در آن است . همه ما تجربه شیرین ساخت تاسیسات اتمی فردو در زیر زمین را به خاطر داریم .
تجربه ای که باعث شد دشمن از صفر کردن غنی سازی در ایران ناامید شود و بپذیرد ایران به غنی سازی هرچند محدود ادامه دهد . حالا با رونمایی از عقاب 44 که یکی از چند پایگاه زیرزمینی نیروهای هوایی در گستره جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود، می توان گفت در این حوزه نیز دشمن فهمیده که حتی با بمب های سنگر شکن بمب افکن های راهبردی خود نیز نمی تواند توان دفاع و حمله هوایی ایران را صفر کند و همین می تواند خنثی کننده نقشه های تهاجمی آن ها باشد . علاوه بر این وقتی این را در کنار ساخت شهرهای متعدد موشکی زیرزمینی سپاه و پایگاه پهپادی 313 زیرزمینی که چند ماه قبل توسط ارتش رونمایی شد قرار می دهیم می توانیم نتیجه بگیریم قدرت دفاع و تهاجم هوایی نیروهای مسلح ایران امروز نه تنها به بالاترین درجه نسبت به دیگر کشورهای منطقه رسیده به گونه ای که مشتریان پروپاقرصی هم برای خرید پیدا کرده بلکه با رعایت این اصل مهم مهندسی رزمی و پدافند غیر عامل، نفوذ ناپذیر نیز شده و همین نبود امکان انهدام توسط دشمن کابوسی سهمگین برای آن ها را رقم می زند که موضوع کم اهمیتی نیست.
پایگاه عقاب 44 به گفته مقامات ارتش ایران ، صدها متر زیر زمین قرار دارد و نه تنها جنگنده های تاکتیکی ارتش و پهپادهای راهبردی و برد بلند را در خود محفوظ ساخته بلکه آماده است تا مهمان جنگنده های جدید هم باشد ، موضوع مهمی که سرلشکر موسوی فرمانده ارتش به آن اشاره کرد. شاید منظور سرلشکر موسوی سوخو 35 هایی باشد که قرار است از روسیه بیایند و احتمالا در این پایگاه مستقر می شوند تا این پرنده های مهلک و البته گران قیمت در امنیت کامل برای روز مورد نیاز آماده باشند حتی در تابلوی ورودی پایگاه عقاب 44 نیز یک تصویر نقاشی شده از آن ها به چشم می خورد که حتما بی دلیل نصب نشده است. موضوع دیگر این است که در زمان هر حمله احتمالی یکی از آسیب پذیرترین نقاط نیروهای مسلح ، پایگاه های هوایی و هواپیماهای مستقر شده در آن هاست . با وجود پایگاه هایی همچون عقاب 44 این اطمینان ایجاد شده که در صورت هر حمله احتمالی ، همیشه چند اسکادران از جنگنده های ایران به شکل سالم باقی می مانند و این می تواند به کشورمان در زدن ضربه دوم کمک شایانی کند .
نکته دیگر این که احداث این پایگاهها در نقاط مختلف متناسب با نیازها و با ضریب ایمنی بالا با توجه به طراحی و استقرار در زیر کوه ها قابلیت اجرای عملیات غافلگیرانه هوایی را از مکان و زمان دور از انتظار دشمنان فراهم میکند. پیش از این ارتش جمهوری اسلامی ایران از پایگاه پهپادی 313 که آن هم یک پایگاه زیرزمینی بود، رونمایی کرده بود و این روند نشان میدهد که ارتش برنامه مدونی برای ایجاد پایگاههای زیرزمینی در حوزه هوایی دارد و باید آماده رونمایی های زیرزمینی دیگری در آینده نه چندان دور باشیم .روزگاری در کشورمان در زمانی که همه چیز در وابستگی به غرب خلاصه می شد نخست وزیری به نام تیمسار رزم آرا در صحن مجلس و در پیشگاه مردم بزرگ ایران گفت که "ملت ایران قادر به ساخت آفتابه نیست و یک کارخانه سیمان را نمیتواند اداره کند" ، او به شکل فجیعی مرد و نماند تا ببیند جنگنده مجهز به کروز دوربردِ نیروی هوایی ارتش، در عمق کوهستان نشست و برخاستِ سریع دارد، جایی نیست بخواهد بزند و نتواند! و دشمن نیز از انهدام آن عاجز است .
حسین شریعتمداری
یادداشت پیشروی اشارهای گذرا و مستند به هویت آقای خاتمی است که به بهانه بیانیه اخیر ایشان نوشته شده است. بخوانید و خودتان قضاوت کنید؛
۱- آقای خاتمی! جنابعالی دوبار در آمریکا با جورج سوروس، سرمایهدار صهیونیست و از دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب اسلامی، ملاقات داشتهاید که شرح آن مثنوی هفتاد من کاغذ است و در این مختصر فقط به دو سند غیرقابل انکار از انجام این ملاقات اشاره میکنیم و باقی اسناد را به فرصتی دیگر و ترجیحاً به جلسه علنی دادگاه موکول میکنیم. البته اگر مثل چند سال اخیر از حضور در دادگاه طفره نروید! و افراد بیهویت و دمدستی را برای دروغ جا زدن این ملاقات اجیر نکنید!
الف: آقای کیان تاجبخش نماینده رسمی بنیاد سوروس در ایران و در دوران ریاست جمهوری جنابعالی که به جرم جاسوسی در جریان فتنه ۸۸ بازداشت شده بود، در چهارمین جلسه رسیدگی به اتهاماتش که از سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز پخش شد، میگوید «بعد از تشکیل دولت اصلاحات در سال ۱۳۷۶ قرار شد تغییراتی در شیوه براندازی بهوجود آید» و در ادامه توضیح میدهد «اگر ما یکی از اولین نمونههای براندازی را در ارتباط با ملاقات عطریانفر با سوروس بدانیم که در سال ۱۳۷۶ به همراه کاملیا انتخابیفر و ارغندهپور و برخی از اعضای انجمن صنفی روزنامهنگاران در آمریکا صورت گرفت، میتوانیم نهایت آن را در ملاقات مستقیم خاتمی همراه با محمدجواد ظریف با جورج سوروس ببینیم که در سال ۱۳۸۶ در نیویورک صورت گرفت و یک ارتباط مستمر بود».
آقای خاتمی! جنابعالی که اگر بخشدار یک منطقه دورافتاده کشور سخنی علیه شما
بر زبان آورد، تمام صفحات روزنامههای زنجیرهای را از پاسخ به او پُر میکنید! چرا این اعتراف صریح آنهم از سوی نماینده رسمی بنیاد سوروس در ایران را هرگز تکذیب نکردید؟!
ب: «کنت تیمرمن» رئیس میز امور خاورمیانه و مسئول میز ایران در پنتاگون، رئيس میز ایران در سازمان جاسوسی «سیا»، نویسنده کتاب معروف «معمای ایران»، مدیر اجرایی بنیاد دموکراسی برای ایران، نظریهپرداز موسسات «امریکن اینترپرایز» و «قرن جدید آمریکا» و همکار مایکل لدین و... یک روز پس از ملاقات شما با جورج سوروس در یادداشتی برای نشریه نیوزمکس (NEWSMAX) از انجام این ملاقات خبر میدهد. او درباره یک معامله بزرگ! که قرار است از طریق خاتمی با ایران انجام بپذیرد خبر میدهد و مینویسد ؛سوروس در همین هفته و در یک مراسم خصوصی صرف شام در بوستون درباره این «معامله بزرگ» با محمد خاتمی رئیسجمهور سابق ایران گفتوگو کرد. یک ایرانی که در آن مراسم شام حضور داشت اظهار داشت «خاتمی به ما گفت که آمریکا باید مذاکره با ایران را آغاز کند».
تیمرمن مینویسد: «استیون کلمنز مدیر برنامه راهبرد آمریکا در «بنیاد آمریکای نوین» هم در مراسم شام خاتمی با سوروس شرکت داشت و سخنان مقام ایرانی را تصدیق کرد. هومن مجد، روزنامهنگار آزاد هم که در طول اقامت خاتمی در آمریکا، مشاور و مترجم او بود، گفت سفر خاتمی به آمریکا از چند ماه قبل برنامهریزی شده بود».
خُب جناب خاتمی فعلاً همین چند سند کافی است و فقط برای یادآوری جنابعالی عرض میکنیم اگر خاطرتان باشد -که حتماً هست- بعد از دومین ملاقات با جورج سوروس با نگرانی به همراه خود گفتید: «مثل این که کار خوبی نکردیم»! به یاد میآورید؟!
۲- شما به عنوان یکی از سران فتنه آمریکایی- اسرائيلی ۸۸ بعد از انتخابات ادعا کردید در انتخابات تقلب شده است! و هشت ماه کشور را به آشوب و کشتن افراد بیگناه کشیدید! اما بعدها که تیر فتنه به سنگ خورد، به صراحت اعلام کردید که تقلب در انتخابات ایران امکانپذیر نیست و در انتخابات بعدی به وادان در منطقه دماوند رفتید و رای خود را به صندوق انداختید. به بیان دیگر از ابتدا میدانستید که ادعای تقلب یک ادعای دروغ است! آیا این اقدام شما خیانت به ملت و حمله به جمهوریت نبوده است؟! چرا این ادعای دروغ را مطرح کردید؟! ما میدانیم، بخوانید!
۳- روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ (۱۱ ژوئن ۲۰۰۹) یعنی دقیقاً روز قبل از انتخابات، جورج سوروس در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی.ان. ان (CNN) آمریکا میگوید: فردا در ایران یک انتخابات نیست! یک انقلاب رنگی است. شبیه آنچه در اوکراین و گرجستان انجام دادیم. فردا ایران و بعد، نوبت سوریه است!
بنابراین، با توجه به ملاقاتهای خود با جورج سوروس، میدانستید که قرار است در ایران به بهانه انتخابات، یک کودتای رنگی کلید بخورد و ادعای دروغ تقلب در انتخابات که جنابعالی مطرح کردید لازمه آن بود! به بیان روشنتر شما و میرحسین (و نه کروبی که
از میانه راه فریب شما را خورد) دستورالعمل آمریکا و اسرائیل را که از طریق جورج سوروس، سرمایهدار صهیونیست به شما دیکته شده بود، به اجرا درآوردید و میدانستید که خیانت میکنید. آیا غیر از این است؟! آیا تمامی اسناد یاد شده که فقط اندکی از بسیارهاست، ساختگی و یا اتفاقات مستندی که به آن اشاره شد، تصادفی بوده است؟!
۴- «جان کین» نظریهپرداز کودتاهای مخملی در اروپای شرقی و مدیر مرکز مطالعات دموکراسی در دانشگاه وست مینستر انگلستان و مشاور ارشد MI6 (بخش اطلاعات و امنیت خارجی سازمان جاسوسی انگلیس-اینتلجنس سرویس) است. او قبل از انتخابات ۸۸ دو بار در پوششهای آکادمیک به ایران آمده و با تعدادی از اصلاحطلبان که بعدها در فتنه ۸۸ نقش داشتند ملاقاتهای چند ساعته داشته است. جان کین تاکید میکند که انقلابهای رنگی «انتخابات محور» هستند و... یعنی همان دستورالعملی که جنابعالی در فتنه ۸۸ به کار بستید!
حتماً میدانید که بعد از حماسه ۹ دی که بساط فتنه آمریکایی-اسرائيلی شما را بر باد داد، «ریچاردهاوس» رئيس شورای روابط خارجی آمریکا به شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! اشاره کرده و با تاسف گفت؛ دوستان ما در ایران (یعنی شما و سایر فتنهگران) خیلی زود به سراغ نقطه پایان رفته و هدف نهایی را آشکار ساختند!
۵- آقای خاتمی جنابعالی اولین کاندیدای جبهه اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ بودید و بعد از اعلام نامزدی خود تمامی گروههای مدعی اصلاحات رسماً و با صدور بیانیههای جداگانه از نامزدی شما حمایت کردند ولی ناگهان جای خود را به میرحسین موسوی دادید! نمیفرمایید چرا؟! خُب ما علت را میگویيم.
الف- بعد از اعلام نامزدی شما، نگارنده در یادداشتی که تعجب همگان را برانگیخته بود اعلام کردم که شما نامزد اصلی جبهه اصلاحات نیستید! چرا که مدتی قبل از آن در دانشگاه استنفورد آمریکا نشستی با عنوان آینده ایران برپا شده بود و خانم «گیل لاپیداس»
پشت تریبون قرار گرفته و به شرکتکنندگان گفته بود؛ میدانم از حضور من تعجب میکنید، زیرا تخصص من درباره سالهای منجر به فروپاشی شوروی سابق است. ما به این نتیجه رسیدهایم که در انتخابات آینده ایران نیز به «یلتسین» نیاز داریم و نه «گورباچف».
خاتمی گورباچف است و باید جای خود را به یلتسین بدهد. نگارنده از آنجا که به هویت شما پیبرده بود و میدانست که از نظر دیکته شده آمریکا سرپیچی نمیکنید و دقیقاً به همین علت بود که میدانستیم شما نامزد اصلی نیستید و همان نیز اتفاق افتاد و جنابعالی جای خود را به میرحسین موسوی دادید! و فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ کلید خورد. بعدها خبرنگار روزنامه نیویورکر به کیهان آمد و با تعجب پرسید: شما از کجا میدانستید که خاتمی نامزد اصلی جبهه اصلاحات نیست؟! و ماجرای یاد شده را برایش بازگو کردم. او میگفت مأموریت من پاسخ این پرسش از شما بود!
ب- جناب خاتمی! آیا میتوانید ارتباط خود با تصمیم مشترک آمریکا و اسرائيل برای انتخابات ۸۸ را انکار کنید و آیا پیروی شما و میرحسین موسوی از دیکتهای که دشمنان برایتان نوشته بودند وطنفروشی و خیانت نیست؟! آیا آشوب هشتماهه در کشور و خونهایی که ریخته شد و خسارات فراوانی که به مردم و نظام وارد شد بر گردن شما و دوستانتان نیست؟! شما با اطلاع از این که -بهقول خودتان- در انتخابات ایران امکان تقلب وجود ندارد، اتهام تقلب را مطرح کرده و جمهوریت نظام را زیر پای آمریکا و اسرائیل قربانی کردید و حالا از جمهوریت دَم میزنید؟
۶- آقای خاتمی! در جریان فتنه ۸۸ نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائيل در ایران هستند» و شیمون پرز رئیسجمهور رژیم منحوس اسرائیل (که به جهنم رفته است) گفت «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران میجنگند». چرا شما و دوستانتان تاکنون حاضر نشدهاید (و به بیان دقیقتر) جرأت نکردهاید اظهارات آنها را تکذیب کنید؟! آنها چه سند رسوا و یا چه «گزَک» شرمآوری از شما دارند که از تکذیب اظهاراتشان وحشت دارید؟! البته ما همه اصلاحطلبان را مشمول اظهارات نتانیاهو و شیمونپرز به حساب نمیآوریم ولی شما و میرحسین موسوی و برخی دیگر از افراد شاخص جبهه اصلاحات با توجه به کارنامه سیاهتان (که فقط به برخی از آنها اشاره شد) نمیتوانید این رسوایی بزرگ را انکار کنید!...
۷- جناب خاتمی! کاش به این سؤال که بارها مطرح شده و بیجواب مانده است پاسخ میدادید. پرسش این است که کدامیک از مواضع جنابعالی و دوستانتان با مواضع اسرائیل و آمریکا متفاوت است؟! اگر به این پرسش پاسخ ندهید، ما به دهها نمونه مستند از همسویی مواضع شما با آمریکا و اسرائيل اشاره خواهیم کرد! تا «معلوم شود که در چه کارند همه»!
جناب خاتمی! با این سوابق و کارنامهای که دارید، گویي خواجه شیراز خطاب به شما و دوستانتان فرموده است:
در خلوت مغانم، دوش آن صنم چه خوش گفت
با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی؟!
۸ - جناب خاتمی حالا یکبار دیگر بیانیه اخیری که نوشتهاید (برایتان دیکته کردهاند) را بخوانید! عرق شرم بر پیشانی شما نمینشیند که با آن سابقه سیاه در حمله به جمهوریت و اسلامیت، برای جمهوریت نظام تظاهر به نگرانی میکنید؟! متن بیانیه را با آنچه این روزها مقامات آمریکایي و انگلیسی و فرانسوی، آلسعود و رژیم صهیونیستی درباره اغتشاشات شکستخورده اخیر بر زبان و قلم آوردهاند مقایسه کنید. اگر نام خودتان را از زیر بیانیه حذف کنید و امضای نتانیاهو را بگذارید چه تفاوتی پدید میآید!
شما و میرحسین موسوی بهگونهای سخن میگویيد که انگار از انقلاب طلبکارید! بفرمایید کدام سابقه انقلابی را در کارنامه خود دارید؟! حضرت امام(ره) خطاب به افرادی نظیر شما میفرمودند «آنان به چيزى كمتر از انحراف انقلاب از تمامى اصولش و حركت به سوى آمریکاى جهانخوار قناعت نمىكنند، در حالى كه در كارهاى ديگر نيز جز حرف و ادعا هنرى ندارند. امروز هيچ تأسفى نمىخوريم كه آنان در كنار ما نيستند چرا كه از اول هم نبودهاند».