تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۸۹ - ۰۹:۴۸  ، 
کد خبر : ۶۸۸۴۳

افسون‌زدایی از فمینیسم


 فهیمه خضر حیدری
فمینیسم هم از آن مقولات پرماجرا و حاشیه‌ای است که در خلال گفتمان روشنفکری سال‌های اخیر از لابه‌لای اوراق گرد گرفته کتاب‌های دانشگاهی بیرون آمده و آرا‌م آرام وارد مناسبات شخصی، اجتماعی و گفتمان عمومی و گاه حتی روزمره جامعه ما شده است. به موازات رشد چشمگیر مفاهیم روشنفکری در طول این سال‌ها پدیده‌هایی مثل جنبش زنان، دفاع از حقوق زنان، انجمن‌ها و NGOهای فعال در امور زنان، نشریات و ادبیات زنان، تشکل‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان و... نیز کم‌کم ریشه دوانده‌اند و به این ترتیب گونه‌ای «هویت جمعی» در میان زنان شکل گرفته است. اما همه چیز به همین سادگی و در همین جا ختم نمی‌شود.
پدیدار شدن و رشد فمینیسم به عنوان یک مکتب فکری و فلسفی در جامعه ما کج‌فهمی‌ها و سوءتعبیرهای فراوانی را به همراه داشته است. از یک سو گروهی از مردان با تکیه بر نگرانی‌های مشترک و جمعی خود و با این تصور که به عنوان مخاطب اصلی انتقادهای فمینیست‌ها محکوم‌اند پیشاپیش به تقبیح فمینیسم می‌نشینند و از سوی دیگر عده‌ای از فعالان در حوزه فمینیسم نیز گاه و درگیر و دار همین کج‌فهمی‌ها یا به رادیکالیسم افراطی میل می‌کنند و یا برعکس از بیان صریح عقاید خود می‌پرهیزند!
تا جایی که بسیاری از فمینیست‌های فعال و یا آنها که معتقدند قرن‌هاست در حق زنان اجحاف شده و حقوق طبیعی و انسانی آنها نادیده گرفته شده است نیز گاه در عمل و در برابر پرسش تعیین‌کننده و بنیادین «آیا شما هم فمینیست هستید؟» که ناگهان مثل یک سیلی بر صورت آنها فرود می‌آید دچار تردید و دودلی می‌شوند و در نهایت صلاح را در این می‌بینند که اعلام کنند: «نه، ما که فمینیست نیستیم! ما فقط کارهایی در حوزه زنان می‌کنیم.» این در حالی است که فمینیسم به عنوان یک مکتب فکری چیزی نمی‌جوید جز برابر زنان و مردان در نظام خانواده و جامعه، برخورداری زنان از حقوق مدنی و فرصت‌های برابر برای مشارکت عموم افراد جامعه بدون این که جنسیت آنها منشاء ‌ارزش‌گذاری قرار گیرد.
ضدتبلیغ درباره فمینیسم
تبلیغات وسیعی که علیه فمینیسم در رسانه‌ها صورت می‌گیرد نقش مهمی در کج‌فهمی‌های رایج درباره آن دارد. در رسانه فراگیر و مهمی مثل تلویزیون فمینیست‌ها اغلب زنانی «ضدمرد»،‌ «مردنما»، «خانمان‌برانداز»، «بی‌بهره از ظرافت‌ها، حساسیت‌ها و زیبابی‌های زنانه»، ‌«سطحی و تندرو»، «سلطه‌طلب» و «خواهان برتری بر مردان» معرفی و تصویر می‌شوند و زنان هنرمند نیز با پذیرفتن چنین نقش‌هایی در برابر مردان منفعل و مستاصل و با بداهه‌گویی‌های متکی بر بلبل‌زبانی‌ها و حاضر جوابی‌های طوطی‌وار و بی‌فلسفه موفق به ارائه و تثبیت تصویری ناپخته و زننده از فمینیست‌ها در افکار عمومی شده‌اند.
از سوی دیگر گروه‌هایی که برابری‌خواهی و تفکرات فمینیستی را تهدیدی برای وضعیت موجود می‌بینند با زدن برچسب‌هایی مثل «غربزدگی» و «پیروی از تفکرات وارداتی» به فعالان امور زنان می‌کوشند تا تلاش‌های اصلاح‌طلبانه آنها را تحقیر کرده یا نادیده بگیرند. علاوه بر این عتاب و خطاب فمینیسم در قیاس کوچک‌تر و شاید حتی با ظرافت بیشتر در خانواده‌ها و گاه جمع دوستان نیز ادامه دارد.
زنانی که تفکرات فمینیستی دارند یا به نوعی در این حوزه فعالیت می‌کنند هر چند خانواده تشکیل داده مادر و همسر خوبی هم باشند و نقش‌های خانگی خود را نیز به بهترین شکل ممکن ایفا کنند باز هم به عنوان زنانی که از زنانگی خود می‌گریزند تا به طبیعت سالار مردانه نزدیک شوند مورد نقد و طرف چالش قرار می‌گیرند اما واقعاً فیمنیسم، این دشمن فرضی چیست که چنین موجی از مخالفت، حساسیت و گاه حتی دشمنی را بر می‌انگیزد؟ چرا این قدر به فمینیست‌ها حمله می‌شود و این همه کج‌فهمی ریشه در کجا دارد؟
فمینیسم چیست؟
فمینیسم را اصطلاحاً آگاهی از سرکوب و استثمار زنان در جامعه، خانواده و محل کار و تلاش آگاهانه برای تغییر این وضعیت دانسته‌اند. در طول هزاران سال جسم، روح، کار، تفکر و تمایلات جنسی زنان با ایدئولوژی پدرسالاری کنترل و از همین رهگذر تبعیض‌های جنسیت محور فراوانی بر زنان روا داشته شده است. فمینیسم کنش جمعی و جهانی‌ای است که در برابر چنین ناروایی‌های تاریخی‌ای شکل گرفته است. زنان فمینیست با آگاهی از نابرابری‌های مبتنی بر جنسیت به ناعادلانه بودن وضعیت موجود وقوف پیدا کردند.
این وقوف که نقطه آغاز تلاش برای دستیابی به عدالت جنسیتی و متعادل ساختن نظام مردسالاری بود از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که به قول آنتونی گیدنز، جامع‌شناس مشهور، در بیشتر طول تاریخ چه زنان و چه مردان، هر دو پدرسالاری را پذیرفته بودند! اما فمینیسم به عنوان یکی از پیامدهای قطعی عصر روشنگری با تفکری که زنان را ناقص عقل، احساساتی، ضعیف و زبون و فاقد توانایی‌های لازم برای تغییر و آموزش می‌دانست به مبارزه پرداخت.
تنها امتیازی که ژان ژاک روسو، یکی از مهم‌ترین مردان نویسنده عصر روشنگری به زنان می‌دهد برخورداری از احساسات قوی و استعداد در تکان دادن قلب مردان است! او می‌نویسد: «کل آموزش برای زنان باید توجه به مردان باشد. آنها باید مردان را راضی کنند، برای آنها مفید باشند، کاری کنند که مردان دوستشان بدارند و به آنها احترام بگذارند. [زنان باید مردان] را در دوران کودکی آموزش دهند، هنگامی که بزرگ می‌شوند از آنها نگهداری کنند، تسلای وجودشان باشند و زندگی را برایشان خوشایند سازند. اینها وظایف زنان در تمام دوران‌هاست و آنها باید از نوزادی در این زمینه آموزش ببینند.»
به این ترتیب فمینیست‌های اولیه تلاش خود را برای کسب حقوق دموکراتیک زنان شروع کردند. حقوقی مثل حق تحصیل، حق رای، حق ازدواج و طلاق، حق مشارکت سیاسی و حق اشتغال از جمله مطالبات اولیه فمینیست‌ها بود.
به بیان دیگر در این مقطع از زمان فمینیست‌ها تلاش خود را برای کسب برابری و دست یافتن به جایگاهی برابر با مردان آغاز کردند و نه تنها برای برابری زنان و مردان که به هدف ساختن دنیایی مبتنی بر عدالت در تمام سطوح به فعالیت‌های خود ادامه دادند زیبا جلالی نائینی فعال امور زنان می‌گوید: «از فمینیسم نمی‌توان یک تعریف واحد ارائه داد. فمینیسم چه به عنوان یک جنبش فکری و چه به عنوان یک جنبش اجتماعی کنشی است که در قالب فردی یا جمعی نظام تبعیض‌آمیز مردسالارانه را مورد تردید قرار می‌دهد و زیر سئوال می‌برد.»
واژه فمینیسم نخستین بار در قرن هجدهم و از سوی جامعه‌شناس سوسیالیست فرانسوی شارل بوریه طرح شد. از سوی دیگر جورج ریترز جامعه‌شناس معتقد استه به یک معنا، همیشه یک نوع چشم‌انداز فمینیستی وجود داشته است؛ به این مفهوم که هر کجا زنانی تحت انقیاد بوده‌اند که در همه جا هم چنین بوده است، زنانی نیز بوده‌اند که این موقعیت را تشخیص داده و به آن اعتراض کرده‌اند. شاید این چکیده همه اهداف فمینیسم باشد. انقیاد زنان و اعتراض به شرایط که سبب به وجود آمدن این انقیاد شده است.
انتشار نوشته‌هایی در اعتراض به موقعیت زنان از دهه 1630 میلادی شروع شد و تا 150 سال بعد در حاشیه سایر جریان‌های اجتماعی ادامه پیدا کرد اما از سال 1780 به بعد نوشته‌های فمینیستی به صورت یک رشته کوشش مهم دسته جمعی و هدفمند برای کسب برابری درآمده و تعداد مشارکت‌کنندگان در این جریان و حجم انتقادهایشان روزبه‌روز گسترده‌تر شد.
واقعیت این است که زنان در جوامع مختلف همیشه گروه‌ بی‌بهره از قدرت و زیر دست یا به بیان دیگر «اقلیت» بوده‌اند و اعتراض فمینیستی به این «منزلت اقلیتی» هم همیشه اکثریت قدرتمندتر و مسلط یعنی مردان را تهدید کرده و در نتیجه مخالفت آنها را برانگیخته است. اما فمینیست‌ها به تلاش مستمر خود ادامه داده و حتی نظریه‌های فمینیستی‌ای مثل نظریه‌های نابرابری، نظریه‌های ستمگری و نظریه‌های تفاوت را باب کردند.
پدرسالاری و نظم سلسله مراتبی
تاکنون هیچ مورد شناخته شده از جامعه‌ای که در آن زنان قدرتمندتر از مردان باشند وجود نداشته است. پرورش و تربیت کودکان، اداره امور خانه، پخت و پز و ارائه سرویس‌های خدماتی نه چندان ماندگار و ارزشمند تقریباً در همه جای دنیا یکی از درگیری‌های اصلی زنان است. در حالی که فعالیت در حوزه قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در همه جا آشکارا مردانه است.
از سوی دیگر نقش مراقبت‌کننده و پرورش‌دهنده «مادری» که در طول تاریخ برای زنان تثبیت شده یکی از مهمترین دلایلی است که سبب قدرت گرفتن مردان شده است و زنان به سبب پذیرش این موقعیت عمدتاً در نقش‌های خانگی محبوس و از فعالیت‌های عمومی‌تری که مردان می‌توانند آزادانه به آن بپردازند کنار گذاشته شده‌اند تا تبدیل به آن چیزی بشوند که سیمون دوبوار از آن به «جنس دوم» تعبیر می‌کند. دوبوار می‌گوید: «زنان، زن به دنیا نمی‌آیند بلکه زن می‌شوند!»
به این ترتیب به نظر می‌رسد مردسالاری بیشتر در نتیجه تثبیت زنان در کلیشه های خدماتی و وابستگی آنها به مردان در امر معیشت شکل گرفته باشد. اما این به آن معنا نیست که فمینیست‌ها با مادری کردن مخالف‌اند. اگرچه مادری در نگاه فمینیست‌ها «تنها سرنوشت محترم زنان» نیست و این تفکر که مادری و زنانگی قطعا لازم و ملزوم یکدیگرند از نگاه فمینیست‌ها به نقد و بررسی بیشتر نیاز دارد.
زنان نیز حق دارند برای بچه‌دار شدن خود تصمیم بگیرند، ضمن آن که مادری کردن ـ به معنای مراقبت از فرزندان ـ الزاماً ‌یک ویژگی زنانه نیست، بلکه مردان هم می‌توانند در نتیجه رهایی از ارزش‌های فرهنگ مردسالاری و فراگیری اخلاق مراقبت، از فرزندان خویش مراقبت کنند. مهاتما گاندی گفته است: «فقط زمانی خود را انسان خوبی می‌دانم که ویژگی‌های مادرانه را در خود پرورش داده باشم.» انتقاد فمینیست‌ها به پدرسالاری این است که امکان پرورش و توجه به فرزندان را از مردان می‌گیرد و در نتیجه آنها را موجوداتی خشن، بی‌عاطفه و فاقد حس همدردی بار می‌آورد. نظم سلسله مراتبی در فمینیسم معنا ندارد.
بندگی، تحت تابعیت بودن، سلسله مراتب، نابرابری و پذیرندگی و بخشندگی صرف و یک سویه در نگاه فمینیسم محکوم است؛ چه از نوع مردسالارانه و چه از نوع زن سالارانه. استاد مصطفی ملکیان جامعه‌شناس می‌گوید: «درد و رنجی که زنان در طول تاریخ تحمل کرده‌اند در هیچ برهه‌ای از زمان به صفر نرسیده اما این درد و رنج در دورانی کمتر از دوره‌های دیگر بوده است که شاید بتوان از آن به زن‌سالاری تعبیر کرد.» این در حالی است که فمینیسم جهان را برای تمام زنان و مردان در کنار هم می‌خواهد در این نگاه، گلدان کوچک زمین نه ظلم مرد به زن را برمی‌تابد و نه ظلم زن به مرد را.
حرکت بر لبه تیغ!
یکی از خطرهای اساسی که فمینیسم را تهدید می‌کند و در نتیجه آن همیشه این احتمال وجود دارد که از چاله مردسالاری خارج شده به چاه آن بیفتد، از بین بردن زیبایی‌های طبیعی است. اما این الزاماً به آن معنی نیست که تمام فمینیست‌ها در چنین چاله تخلی افتاده یا سرانجام خواهد افتاد. مصطفی ملکیان می‌گوید: «آنها می‌خواهند جامعه را از نظر اجتماعی ـ فرهنگی اصلاح کنند باید مراقب باشند که مبادا اصلاح به طریقی انجام شود که در کنار آثار مثبتی که در بردارد، آثار منفی نیز ایجاد کند.
گاه ما می‌خواهیم ظلمی را برطرف کنیم اما یک لطافت‌هایی را از بین می‌بریم. خوب است همه زیبای‌های عالم انسانی در کنار هم وجود داشته باشد؛ زیبایی‌های زنانه وجود داشته باشد، زیبایی‌های مردانه هم وجود داشته باشد و ما برای همسان کردن نباید کار بکنیم که این لطافت‌ها از بین بروند.» ملکیان خطاب به فمینیست‌ها می‌گوید: «بگذارید زیبابی‌های اخلاقی و زیبایی شناختی هر یک از زنان و مردان محفوظ بماند و به قیمت متحدالشکل (uniform) شدن مردان و زنان این زیبایی‌ها از بین نرود. چرا که متحدالشکل کردن زن و مرد فقط با از شکل انداختن (deform) هر دو آنها امکان‌پذیر است.»
در واقع فمینیست‌های اصیل هم به هیچ وجه به دنبال فراگیری خصلت‌ها و ویژگی های مردانه نیستند. جهان امروز زیر بار فشار روزافزون خشونت‌ها و پرخاشگری‌های مردانه در حال فروپاشی است و به نظر نمی‌رسد زوال بشریت به خشونت بیشتری نیاز داشته باشد. بنابراین زنان با حفظ آنچه خود هستند می‌کوشند تا شرایط عادلانه‌تری را در کنار مردان تجربه کنند. برخلاف آنچه که به غلط در اذهان عمومی تصویر شده است؛ فمینیست‌ها نه تنها از مردان بیزار نیستند که به ضرورت حضور زنان و مردان در کنار یکدیگر معتقدند. آنچه فمینیسم به مبارزه علیه آن می‌پردازد در واقع پدرسالاری است و سلطه مردانگی در مردان یا زنانی است که از الگوهای رفتاری مردانه پیروی می‌کنند.
در این نگاه حتی زنانی که روحیه‌ای غیر دموکراتیک، مردسالار، پرخاشگر و دیکتاتوری دارند نیز طرد می‌شوند. در اینجاست که گفته می‌شود تنها رد ارزش‌های پدرسالارانه را نمی‌توان فمینیسم خواند بلکه هدف این مکتب فکری بازنگری و ارزیابی مجدد همه چیز به نفع همه زنان و مردان است. قرار نیست زنان به مردان شبیه شوند و یا برعکس بلکه بهتر آن است که به ویژگی‌های هر دو جنس وقوف داشته باشیم و از آن بهره ببریم.
مردان فمینیست!
همیشه هم مردان در برابر فمینیسم قرار نگرفته‌اند. گاه مردان در کنار فمینیست‌ها و یا در میان آنها حضور فعال داشته‌اند. خیلی‌ها می‌پرسند مگر مرد هم فمینیست می‌شود؟ این پرسش البته معمولاً ‌با این کنایه برخورنده مردان فمینیست عمدتاً دچار ویژگی نازیبای «زن ذلیلی» نیز همراه است. اما برخی مخالفان منطقی‌تر پیوستن مردان به فمینیسم بر این باورند که فمینیسم یکسره مبتنی بر تجربه فردی است و یک مرد هم قدر هم عادل باشد چون خود، شخصاً درگیر مشکلات جاری در زندگی زنان نیست نمی‌تواند فمینیست باشد. این در حالی است که همیشه فمینیسم هرگونه محدودیت و منع جنسیتی را رد می‌کند و تلاش در راه ساختن جهانی بهتر و عادلانه‌تر را وظیفه هر انسان اعم از زن یا مرد می‌داند.
از سوی دیگر بسیاری از فمینیست‌های اولیه مرد بوده‌اند. در چین، کانگ ـ یو ـ وی نسبت به فرودستی زنان و مثلاً بستن‌ پاهای دختر بچه‌ها برای حفظ ظرافت آنها اعتراض داشت. در مصر هم در سال 1855، کاظم امین با نوشتن کتاب زن جدید هیاهویی برپا کرد. در هندوستان مردانی مثل تاگور، گاندی و جواهر لعل نهرو سال‌ها علیه خودسوزی بیوه زنان و بردگی زنان مبارزه کردند.
اما بهتر است یک نکته فراموش نشود و آن این که فمینیست‌ها چه زن و چه مرد، نه تنها به تقابل‌جویی نمی‌پردازند بلکه به متعادل‌سازی جهان می‌اندیشند. فمینیسم‌ نه زنان را ضدمردان می‌خواهد و نه مردان را ضد زنان! زیبا جلالی نایینی می‌گوید: «کافیست رابطه فرودستی زنان و فرادستی مردان را درک کنید. ریشه تمام نابرابری‌ها و تبعیض‌ها که مدام هم در روابط انسانی تولید و بازتولید می‌شود در همین رابطه است. در این صورت شاید یک فمینیست هستید، حتی اگر کودک 3 ساله‌ای باشید که نخستین تبعیض‌ها را در زندگی تجربه می‌کنید.»

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات