تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۸۹ - ۰۸:۴۹  ، 
کد خبر : ۷۴۲۰۴

قدرت آتى جهان؟!


در افکار عمومى جهانیان اینگونه جا افتاده است که چین به غول اقتصادى آتى جهان تبدیل خواهد شد. مخالفان آمریکا اینگونه پیش بینى مى کنند که چین قدرت جدید جهان خواهد شد و جلوى آمریکا قد علم خواهد کرد. اما نکته جالب اینجاست که تعداد کمى از مردم پیش بینى مى کنند که در آینده هند قدرت برتر جهان خواهد بود. واقعیت این است که مى توان به دو علت سیاسى و اقتصادى تصور برترى چین را غلط و نادرست دانست.
به لحاظ اقتصادى، چین به طرز شگفت آورى تلاش کرده است تا خود را از کشورى با اقتصاد معیشتى که میراث دوران مائوتسه تونگ است ارتقا بخشد و به سطح در حال توسعه فعلى برساند. اما مدل توسعه چین که مى توان آن را «مدل سر و ته» نام نهاد بیشتر مبتنى بر صادرات کالاهاى ارزان قیمت به آمریکا است؛ مدلى که در کشورهاى شرق دور همواره اجرا شده است. بدتر از همه اینکه بخش عمده اقتصاد چین تحت هدایت دولت کمونیستى این کشور است تا تحت هدایت کارآفرینان خصوصى. به این معنى که چین زمینه هاى پرورش نسلى از کارآفرینان را که بتوانند مدل خاص خود را طراحى و آن را به یک بازار داخلى تسرى دهند، فراهم نیاورده است.
صادرات به آمریکا مدل تجارى نسبتا سهل الوصولى است. به این معنى که شما مى توانید لیست اجناسى را که در بازار آمریکا خریدار دارند را تهیه و سپس نوع ارزان قیمت آنها را تهیه و تولید کنید. خلق یک بازار داخلى، بسیار وظیفه سنگین تر و مشکل ترى است زیرا چنین بازارى باید خودکفا باشد. ژاپن نیز چنین مسیرى را پیموده است و به همین دلیل است که علیرغم داشتن جامعه اى بسیار سرمایه دارتر از چین هنوز هم به صورتى گسترده وابسته و متکى به صادرات به آمریکا است و در پى همین واقعیت است که با هر تکانه اى در اقتصاد آمریکا، اقتصاد ژاپن نیز متاثر مى‌شود.
چین با بیش از یک میلیارد جمعیت و شرکت هاى بسیار ضعیف تر از ژاپن مسلما بسیار آسیب پذیرتر خواهد بود.
یکى از بدترین حالتهایى که اتفاق خواهد افتاد آن زمانى است که آمریکا، چین را مجبور کند که نرخ یوآن را شناور سازد. کالاهاى چینى در حال حاضر به این دلیل بسیار ارزان هستند که نرخ یوآن در این کشور به طور سطحى پایین نگه داشته شده است. مساله اى که از رکود موجود در آمریکا نهایت استفاده را مى برد. ولى واقعیت این است که این امر نمى تواند الى الابد تداوم داشته باشد. از یک سو مشکل از اینجا آغاز خواهد شد که شرکت هاى چینى مجبور شوند به صورت آزاد و منصفانه با شرکت هاى آمریکایى، اروپایى و ژاپنى به رقابت بپردازند و از سوى دیگر نباید رشد آرام و منطقى هند در جنوب آسیا را نیز از نظر دور داشت.
دولت در هند صرفا تسهیل کننده گذار به سرمایه دارى است چرا که گذار در این کشور به وسیله هزاران کارآفرین بزرگ و کوچک انجام مى شود. کارآفرینانى که بایستى مهارت هاى خود را براى رقابت آزاد و سالم در میان خودشان و با شرکت هاى خارجى ارتقا بخشند. هند نسخه اى عظیم از «سیلیکون والى» با سرمایه اى که بخشى از آن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از جانب آمریکا تامین شده اما بخش اعظم آن از داخل خود هند تامین شده است. هند در حال اعمال مدیریت براى کسب مهارت هاى لازم در تکنولوژى برتر است؛ امرى که چین فقط مى تواند خواب آن را ببیند.
در حال حاضر هند احتمالا دومین صادر کننده تولید نرم افزار در جهان پس از آمریکا است. در بلندمدت، اقتصاد هند آمادگى بیشترى براى رقابت در سطح جهانى نسبت به اقتصاد چین دارد. موفقیت هند بسیار کمتر مبتنى بر تولید کالاهاى ارزان قیمت است بلکه بیشتر مبتنى بر زیر ساخت ها، مهارتها و در کل رقابت است.
به لحاظ سیاسى بسیار واضح است که هند مزیت هاى عمده اى در بلندمدت دارد. هند تجربه بیش از پنج دهه دموکراسى را دارد به طورى که در حال حاضر بزرگترین دموکراسى جهان و به جرات مى توان گفت در طول دوران تاریخ است. علیرغم مشکلاتى که در این کشور با اقلیت مسلمان و جدایى طلبان شرق وجود دارد، دموکراسى هند بسیار باثبات‌تر است.
دچار زوالى به مانند زوال اتحاد جماهیر شوروى شدن در چین بسیار محتمل تر از هند است. همانگونه که اقتصاد سرمایه دارى خالق یک طبقه متوسط است (چیزى که کمونیستها آنها را با نام بورژوازى خوار مى شمرند) طبقه متوسط نیز خواهان قدرت بیشتر است چیزى که نه کهنه کمونیست ها و نه سرمایه داران جدید بدان نیندیشیده اند. نهایتا همانطور که مارکس مى اندیشید این واقعیت به نزاع طبقاتى و نهایتا انقلاب مى‌انجامد.
به لحاظ اجتماعى، شکاف طبقاتى در چین بسیار بیشتر از هند است. در چین در حال حاضر میلیاردرها و مقامات حکومتى فاسد بسیار گسترش یافته اند. به لحاظ جمعیت شناختى، جمعیت هند هنوز هم در حال رشد است. در حالى که چین در حال حاضر نزولى ترین نرخ رشد موالید را در جهان دارا است. به عنوان مثال در حال حاضر تعداد نیروى کار فعال چین نسبت به بازنشستگان ۹به یک است اما در ۴۰ سال آینده این نسبت به ۶/۲ به یک خواهد رسید. سالخوردگى سریع جمعیت چین در آینده نزدیک به معضلى مهم براى چین تبدیل خواهد شد. در حال حاضر بازنشستگى پیش از موعد روشى است براى حل معضل بى کارى در چین. اگر چین مجبور شود سن بازنشستگى را به ۶۵ یا ۷۰ سال افزایش دهد، میلیون ها چینى بى کار خواهند شد. اروپاى غربى و ژاپن نیز چنین مشکلى دارند اما آنها پس از اینکه به ثروت کافى براى حل معضل دست یافتند به این معضل دچار شدند در حالى که چین زمانى دچار این معضل شده است که هنوز کشورى فقیر است. جمعیت چین بسیار سریعتر از آنکه ثروتمند شود در حال پیر شدن است.
رشد چین متکى بر فضاى باثبات حوزه پاسیفیک و مسیرهاى باثبات امتداد یافته از پاسیفیک تا شرکاى تجاریش (خاورمیانه، آفریقا و آمریکاى لاتین) است. جالب است بدانیم که صلح و آرامشى که چین بدان نیاز دارد به وسیله آمریکا تضمین و تامین شده است. بنا بر همه مطالب پیش گفته، هم در جنبه هاى اقتصادى و هم در ابعاد سیاسى به نظر مى رسد هند از موقعیت اطمینان بخش ترى نسبت به چین برخوردار است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات