همانطور که همگی میدانند دولت لائیک فرانسه چهره واقعی خویش را به نمایش گذاشته و دست به فعالیتهای گستردهای علیه اسلام و مسلمانان زده است که هر کدام از زاویهای قابل بحث هستند به بهانه قتل شاهپور بختیار در رسانههای گروهی این کشور توهین و ناسزائی نماند که نثار مردم و دولت ایران نکند. اخراج دختران محجبه از دبستانها، مدارس راهنمایی و دبیرستانها و در کنار آن تبلیغات گزنده علیه اسلام و ایران همراه با دروغهای فاحش که بحث روز آنهاست اما بازی تبلیغاتی و بزرگ کردن «حمالة الحطب» بنگلادش که حجاب را عامل بردگی زنان مسلمان میداند نیز از این فعالیتهاست. جالب اینکه رادیوی خبری فرانسه (فرانس انفو) نیز اعلام کرد که تعداد افراد پلیس محافظ در جلسه سخنرانی «تسلیمه نسرین» از تعداد مستمعین بیشتر بوده است.
جدیداً و در یک اقدام مغایر با حقوق بشر ادعایی که از طریق وزارت داخله فرانسه اعمال میشود عدم پذیرفتن عکس با حجاب از بانوان مسلمان جهت کارت اقامت میباشد که مورد اخیر از ظرافت و حساسیت و پیچیدگی خاصی برخوردار است.
نظر به قانون لائیک فرانسه که به همراه داشتن علامات تظاهرآمیز مذهبی را در مراکز آموزشی ممنوع میکند، دولت فرانسه با اعمال فشار بر دختران محجبه مسلمان تعدادی را اخراج نموده و برخی را ملزم به برداشتن حجاب کرده است. معالاسف آندسته از وابستگان سیاسی کشورهای بظاهر اسلامی که سر در آخور غریبان دارند از کنار این امر براحتی گذشته و حتی بعضا اتباع کشور خویش را به بیحجابی توصیه و تشویق کردهاند. نظر به صراحت قانون لایئسیته در مورد مراکز آموزشی، دادگاههای فرانسه از مدیران و مسئولین این مراکز دفاع کرده و آنها را تائید میکنند، و معمولاً افرادی که در دادگاه حاضر میشوند مایلند اثبات کنند که حجاب علامت تظاهرآمیز نیست و کمتر به تناقض قانون مذکور با حقوق بشر مورد ادعای غرب پرداخته میشود، چرا که فرانسویان لائیسیته را ثمره انقلاب خود دانسته که امروز چماقی است که جز بر سر مسلمانان فرود نمیآید و شمشیری است که فقط گلوی پیروان اسلام را پاره میکند. و در یک اقدام عجولانه و پیشگیرانه نخستوزیر فرانسه به یهودیان اطمینان داد که محدودیتی برای کلاه ویژه آنان بر قرار نخواهد شد.
جریان حجاب هر ساله بنحوی تکرار میشود و بستگی تام به وضعیت سیاسی این کشور دارد که در شرایط خاص نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری بعد ویژهای یافته و دولت فعلی فرانسه مایل است از آب گلآلود ماهی بگیرد و مدتی است که تمامی وسائل را فراهم آورده تا به خیال خویش، آب را گلآلود نموده تا شاید موفق به شکار گردد. از فیلم گرد گرفته و سرا پا جعل «بدون دخترم هرگز» گرفته تا جنباندن مرده متحرک (سلمان رشدی) و جدیدا خواهر ناتنی او «حمالةالحطب» بنگلادشی و تعزیه بدون اشک برای بختیار که ملت ما خونهائی را که بدستور او ریخته شد را فراموش نکرده است، همه و همه را بکار گرفته تا چهره مظلوم اسلام راستین را مشوه سازد. در این میان وابستگان رژیم سابق نیز در مقام اثبات مجدد نوکری بر آمده و منافقین نیز در کنار تغار ریخته شده به رقص و پایکوبی و برپائی کنسرت و غیره مشغولند.
هجوم تبلیغاتی مخفی به نفع حکومت کودتا در الجزایر با بزرگ شمردن کشته شدگان فرانسوی که به یکهزارم قربانیان الجزایری نمیرسد، پردهپوشی بر خفقان مرگبار مجامع بینالمللی در بوسنی مظلوم، همه وسائلی هستند تا دولت فرانسه بتواند اسلام فرانسوی را تثبیت کند. نیروی مخالف، مسلمانانی هستند که اسلام را عزیز شمرده و بیرق مظلومیت آنان حجاب زنان مومنه است و لذاست که در بخشنامه صادره به فرمانداریها بطور موکد خواسته شده که از پذیرفتن عکس با حجاب خودداری کنند. در بخشنامه مذکور آمده است که ریشه مو مشخص باشد گوشها پیدا باشد. و گردن هم تماما نمایان باشد. ظاهرا تنها پوشاندن پشت سر مجاز است که آنهم در عکس پیدا نیست.
در مبارزه علیه دختران محجبه در مدارس، بخش کوچک از جامعه مسلمانان مورد هجوم قرار میگرفت و هم اکنون تمامی جامعه مسلمانان فرانسه تحت فشار این بخشنامه قرار گرفتهاند. در تعارض و تضاد این بخشنامه با قانون حقوق بشر ادعائی، شکی نبوده و از مجلس فرانسه هم نگذشته و صرفا بخشنامهای است که سلیقه وزیر مربوطه را اعمال میکند و مقابله با آن از مجاری قانونی و دیپلماسی میسر است و به همین دلیل است که این بخشنامه در جو و فضایی اینچنین ضد اسلام انجام میگیرد. و چه بسا این جو ایجاد شده تا بخشنامههائی از این قبیل اعمال شوند.
غریبان تازه به صرافت افتادهاند تا پا در جای پای «رضاقلدر »گذاشته و هتک حرمت بانوان عفیف مسلمان را بنمایند و جالب اینکه مدعیند میخواهند زنان مسلمان را از یوغ بردگی نجات دهند و هر بانوی مسلمانی که تمایلی به آزادی اینگونه نداشته باشد، خفه میگردد! برای ملل محروم و ستمدیده که قانون حقوق بشر را با الفبای ظالمانه مستور در حق وتو شناخته و با بمبهای شیمیایی و ناپالم و ادوات پیشرفته نظامی آنرا تجربه کردهاند و ضمانت اجرائی این قانون، بمبهای اتمی سردمداران ظلم و زور و فریب و کفر و نفاق است چه راهی جز تمسک به حبل متین الهی باقی است؟ چه ملجایی جز سرچشمه اسلام ناب محمدی موجود است؟ آیا شاه فهد قادر است از این حکم اسلامی که مشترک همه فرق است دفاع کند؟ آیا شاه حسین میتواند به دفاع از نوامیس مسلمین برخیزد؟ آیا صدام کافر عفلقی که تبر بدست با خیال خام خویش درصدد هدم اسلام است میتواند از بانوان عفیفه مسلمان حمایت کند؟ آیا شاه حسن مراکشی حریم احکام الهی را میفهمد که بخواهد مدافع آن باشد؟ و بسیاری آیاهای دیگر.
و در نتیجه چشمها بسوی ایران خیره میگردد. همه مسلمانان از کشورهای مختلف، نقطه امیدشان دفاع محکم و شایسته ایران اسلامی است. در قطرات اشک زنان مسلمان که حیات عقیدتی خویش را در خطر میبینند نور امید به ایران اسلامی میدرخشد و در میانه امواج بزرگ فتنهها چشم انتظار کشتی ولایتند. ظلمتها را به امید یاری نور تحمل میکنند چرا که شب یلدا هم در مصاف با صبح صادق ناتوان است. آنها انقلاب اسلامی ایران را تنها مدافع راستین اسلام دانسته و معتقدند که امام عزیز و قائد فراموش نشدنی آنها، جهادی بزرگ را رهبری کرد تا چشم زخمی به اسلام نرسد. و لذاست که سفارت ایران در پاریس و وزارت امور خارجه کشورمان کعبه آمال بیپناهان میگردد و سئوال اینست که آیا این جایگاه رفیع بدرستی حفظ شده است یا نه؟ آیا سفارت و وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی توانسته است پاسخگوی این نیاز بزرگ باشد؟
دولت فرانسه اهانت به اسلام و ایران را بدانجا رساند که در کتاب درسی که موضع آشکار دولت فرانسه است به درج عکسی از امام راحل(ره) پرداخت و با نقاشی بمبی آماده انفجار در مغزی که چیزی جز نجات بشر در آن نبود کینه خود را نمایان ساخت. و متاسفانه متولیان رسیدگی به این امور را خوابی گران فرا گرفته بود. موضع مخفی دولت فرانسه که در رسانههای گروهی این کشور منعکس است خود داستانی ویژه دارد. همواره تحت بهانه آزادی مطبوعات، رادیو و تلویزیون در فرانسه، چهره کشورمان را منفور نشان دادهاند و متاسفانه وزارت امور خارجه با عدم رعایت سه رهنمود مقام معظم رهبری مبنی بر «عزت، حکمت و مصلحت» تلویحا وجود سانسور و اعمال نظر در رسانههای گروهی ایران را پذیرفته است. در حالیکه براحتی میتوانسته است این استدلال موذیانه را خنثی کرده و به مقابله به مثل منطقی بپردازد و ایکاش مطبرعات و ارباب جرائد در ایران به اهمیت نقش کارساز خود پی میبردند. اجازه نمیدادند که اکثر رسانههای گروهی غرب که سربازان قلم بدست دولتهای خویشند اینگونه به مثله کردن بپردازند و باز هم ادعای آزادی مطلق کنند، در حالیکه عموما تابع سیاستهای استعمارگرانه دولتها هستند.
در جلسهای که بهمراه چند تن از دانشجویان در سفارتخانه تشکیل گردید. آقای سفیر آنچنان خود را مقلد و در خط رهبری دانست که گویی مقام معظم رهبری مستقیماً بر تمام جزئیات و روند امور در سفارتخانه اشراف و نظارت دارند. مقام معظم رهبری در قبال چاپ عکس توهینآمیز نسبت به بنیانگذار جمهوری اسلامی چه عکسالعملی نشان میدادند؟ آیا تلاش نمیفرمودند که کلیه این کتابها جمعآوری شود؟ آیا از دولت فرانسه خواهان عذرخواهی رسمی نمیشدند و در صورت گردن به حق ننهادن امر به مقابله به مثل نمیفرمودند؟ آیا در صورت عدم تنبه مقامات فرانسوی در روابط با دولت فرانسه تجدیدنظر نمیفرمودند؟ آیا میتوانستند تحمل کنند که خودروها و اجناس این کشور بخش عمدهای از بازار ایران را اشغال کند و از سود حاصله چهره امام امت را اینگونه ترسیم کنند؟ مردم و ملت فرانسه در نظر ناموافق نسبت به اسلام و ایران، بیگناهند چرا که این دولت فرانسه و رسانههای گروهی دولتی هستند که با دروغ و جوسازی، این دید بد را ایجاد کردهاند.
دردها بسیاد است. هم اکنون دولت فرانسه تمامی امکانات خود را بسیج کرده است تا ریشه مسلمانان معتقد به اسلام ناب محمدی را کنده و اسلام فرانسوی را جایگزین آن کند (تعبیر صریح وزیر امور داخله فرانسه) اسلام فرانسوی ابزار دست زورمدارانی خواهد بود که با این اسلام بیرون آمده و از دنیای لائیسم، مسلمین را به مسلخ ببرند. برای اسلام فرانسوی شاه فهد فتوا میدهد، شاه حسین هورا میکشد، و شاه حسن به تلاش میپردازد. مشکل دولت فرانسه روسری دختران دانشآموز مسلمان نیست. مشکل غرب حجاب بانوان مسلمان نیست مشکل آنها اسلامی است که در میانه تمامی عوامل کشنده به حیات حیاتبخش خویش ادامه میدهد. مشکل آنها اعتقاد راسخی است که در منجلابهای فساد و تباهی توانسته است حریم احکام الهی را حفظ کند و حمله به این اسلام از حجاب آغاز شده است. چرا که در جامعه غرب که از زن بعنوان یک کالا استفاده میشود، زنان محجبه سمبل اسلام هستند و مقابله با حجاب سعی در شکستن حریم اسلام است.
در کشور ما که اکثریت زنان حجاب را برگزیدهاند برای اقلیتی محدود که به درک مفاهیم والای حجاب نائل نیامدهاند شاید که حجاب لباس کار یا خیابان باشد اما در غرب و در جامعهای که خودنمایی و عشوهگری، سرمایه و از صفات بارز زنان محسوب میشود، حجاب، لباس کار یا خیابان نیست. در جامعه غرب و در زیر نگاههای سنگین و بعضا تحقیرآمیز، حجاب فریاد مظلومیت رهروان صدیقه کبری(س) است.
در این جامعه پیچیده و رنگ و وارنگ، جایگاه سفیر جمهوری اسلامی ایران کجاست؟ آیا با تکیه بر حکمت به ثمرات آن یعنی عزت و مصلحت رسیدهایم و یا خدای ناکرده عزت و حکمت و مصالح واقعی فدای مصالح موهوم شدهاند. در دنیایی که دولتها جهت نشان دادن قدرت حتی از اتباع مجرم خود در کشورهای دیگر دفاع میکنند، سفیر اسلام با چه شکلی از حجاب و حقوق قانونی دانشجویان مسلمان دفاع کرده است؟ آیا غیرقانونی زندگی کردن و هر آن در معرض اخراج بودن بانوان مسلمان به جرم مذهب، خلاف عزت اسلامی و حقوق بشر ادعایی نیست؟ آیا سفارت فرانسه با پذیرش عکسهای با حجاب، ویزا نداده است؟ آیا بخشنامه جدید، فعالیت کنسولگری فرانسه در تهران را بشدت کاهش نمیدهد؟ آیا در سیاست داخلی و خارجی دولت فرانسه تناقض آشکار مشاهده نمیشود؟ و آیا وقت آن نرسیده که در سیاست خارجی ما دولت فرانسه جایگاه واقعی خویش را بیابد؟ آیا سکوت و سهلانگاری آقای سفیر، آیندهای تیره را به همراه نخواهد داشت؟
اگر امروز عزت فراموش شود در فردائی نه چندان دور از خانواده آقای سفیر نیز عکس بیحجاب طلب خواهند کرد. چرا که برای دنیای استکبار «حدیقف» معنا ندارد و آیا پیشگیری از آن ذلت فردا تلاش و هوشیاری امروز را طلب نمیکند؟
دانشجویان متعهد و مقید تمامی مشکلات و مصائب را به جان خریده و ایمان و اعتقاد خویش را به زندگی دو روزه دنیا نخواهند فروخت و هرگز با امکانی که تلاش پیر به حق پیوسته و شهدای ناظر و مجاهدان مخلص و ملت شریف ایران در اختیار آنها نهاده است در عقاید اسلامی خود معامله روا نخواهند داشت. و تا حد اخراج پافشاری خواهند کرد. اما آیا این راهحل اساسی است؟
متاسفانه برخی از کارگزاران جمهوری اسلامی ایران زمانی که به مسئله مشکل برخورد میکنند راهحل را فقط در پاک کردن صورت مسئله میبینند و آنهائی که تحمل حضور دانشجویان متعهد را ندارند و حضور آنها را مانعی در ادامه سیاستهای نامناسب خود میبینند، زمزمه برگرداندن دانشجویان را مطرح میکنند. آیا واقعا راه دیگری میسر نیست؟ آیا فرانسه در بستن قراردادهای متنوع اقتصادی با کشور ما به استغنا رسیده است تا ما قیمت کشور خود را کاهش دهیم؟ آن دانشجویانی که تا بحال همه مصائب را برای حفظ ارزشهای اصیل اسلامی خود تحمل کردهاند دلبسته فرانسه و یک مدرک دکتری نبوده و نیستند، چرا که اگر دلبسته بودند نه با دولت فرانسه مشکل داشتند و نه نیازی به گلایه از سفیر کشور خودشان بود.
با آرزوی عزت برای اسلام و مسلمین.
یک مسلمان ایرانی از فرانسه امضاء محفوظ