دکتر یدالله جوانی
اعلام خلافت اسلامی به رهبری «ابوبکر البغدادی» از سوی داعشیها با بازتابها و تفسیرهای گوناگون در محافل رسانهای و سیاسی مواجه شد. تشکیل خلافت اسلامی، از ایدههای اصلی جریان القاعده با شروع مبارزات در افغانستان به رهبری بنلادن است. بررسی اسناد و مدارک نشان میدهد رهبران القاعده بر این اعتقاد بوده که باید از طریق جهاد و مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی ابتدا در گوشهای از سرزمینهای اسلامی تشکیل حکومت اسلامی داد و با فراهم شدن مقدمات، خلافت اسلامی همانند دوران اموی را برپا ساخت. در این نظم سیاسی، امت اسلامی دارای یک رهبر با عنوان خلیفه بوده و همه مسلمانان باید با او بیعت کنند. اکنون با پیشدستی یکی از شاخههای القاعده در عراق این اتفاق رخ داده و ابوبکر البغدادی به عنوان خلیفه مسلمانان جهان معرفی شده است. سوال این است که نسبت این خلافت اسلامی اعلامی، با ایده تشکیل خلافت اسلامی در آرمان و اهداف سران اصلی القاعده، چه نسبتی دارد و از چه پشتصحنههایی برخوردار بوده و دارای چه اهدافی است؟
حوادث و وقایع سوریه و عراق طی چهل ماه گذشته، نشان داد در پشتصحنه گروهکهای تروریستی بحرانآفرین در این دو کشور اسلامی، یک جبهه غربی، عربی، صهیونیستی و ترکی با محوریت ایالات متحده قرار دارد. به عبارت دیگر و با هزاران بار تأسف باید گفت کسانی که با تصور جهاد در راه خدا و تشکیل حکومت اسلامی و برپایی نظام خلافت در سرزمینهای اسلامی وارد عرصه پیکار در کشورهای عراق و سوریه شدهاند، در واقع مجری طرحهای خطرناکی شدهاند که طراحان اصلی آن دشمنان اصلی مسلمانان هستند.
در ایده اصلی خلافت اسلامی، دشمن اصلی مسلمانان، یهود و نصارا و به عبارتی آمریکا و صهیونیزم معرفی شد. لکن کسانی که امروز داعیه تشکیل خلافت اسلامی را دارند، دانسته یا ندانسته از سوی همین دشمنان اصلی مسلمانان مدیریت شده و نقشههای آنان را در جهان اسلام پیاده میکنند. واقعیت آن است که با پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری جریان بیداری اصیل اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، غرب در تنگنای استراتژیک قرار گرفت و برای رهایی از این وضعیت، به خدعه و نیرنگ روی آورد و با نفوذ در میان گروهها و جریانهای فکری سیاسی در جهان اسلام، روند همگرایی ظرفیت مسلمانان را به یک روند واگرایی تبدیل کرد. آنچه این روزها در کشورهایی چون سوریه و عراق مشاهده میشود، نتیجه پیاده شدن این طرح استکبار جهانی در جهان اسلام، به وسیله گروههایی از مسلمانان جاهل و فریبخورده است. بر همین اساس رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در بیانات ۱۴ خرداد سال جاری فرمودند دشمن اصلی آمریکاست و این گروههایی که در منطقه دست به جنایت میزنند، فریبخوردگان هستند. اکنون که این فریبخوردگان، برای بهرهگیری بیشتر از ظرفیت مسلمانان متعصب و جاهل و بیبصیرت، اعلام خلافت اسلامی نمودهآند، شناخت نقشه دشمنان از یک طرف و شناخت ماهیت بازیگران این طرح و نقشه در جهان اسلام از طرف دیگر، یک ضرورت است. بازی با مفاهیم برای بازی دادن مسلمانان، شاهکلید طرح آمریکاییها برای جلوگیری از همگرایی واقعی میان مسلمانان و تشکیل قطب قدرت اسلامی در قرن بیستویکم است. این طرح آمریکایی ـ صهیونیستی را مقام معظم رهبری در خطبههای نمازجمعه تهران در تاریخ (۱۴/۱۱/۱۳۹۰) اینگونه برملا ساخته و افشا نمودند: «غرب در دهههای بیداری اسلامی و بهویژه در سالهای اخیر پس از شکستهای پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس کوشیده است، پس از شکست تاکتیک اسلامستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدلسازی و تولید نمونههای تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضدمردمی را به جای «شهادتطلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جای «اسلامگرایی و جهاد»، «قومیتگرایی» و «قبیله بازی» را به جای «اسلامخواهی و «امتگرایی»، «غربزدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را به جای «پیشرفت مستقل»، «سکولاریزم» را به جای «علمگرایی»، «سازشکاری» را به جای «عقلانیت»، «فساد و هرجومرج اخلاقی» را به جای «آزادی»، «دیکتاتوری» را به جای «نظم و امنیت»، «مصرفزدگی، دنیاگرایی و اشرافیگری» را به نام «توسعه و ترقی»، «فقر و عقبماندگی» را به نام «معنویتگرایی و زهد» قلمداد کند.»
این واژهها در شرایط کنونی با قدرت رسانهای غرب و صهیونیزم بینالملل از یک طرف و رسانههای برخی از دولتهای مرتجع در منطقه از طرف دیگر، جهتدهنده به رفتارهای برخی از مسلمانان ناآگاه به توطئههای دشمنان شده است. استفاده از واژه «خلافت اسلامی» و معرفی ابوبکر بغدادی به عنوان خلیفه مسلمانان و درخواست بیعت مسلمانان در سراسر عالم با او، در همین راستا باید مورد ارزیابی قرار گیرد؛ اما یک نکته مهم را ـ در کنار اهداف متعدد از اعلام این عنوان دارای پیشینه تاریخی در جهان اسلام یعنی «خلافت اسلامی» ـ نباید در تحلیل آنچه در جریان است فراموش کرد و آن «جنگ قدرت» در میان تروریستها است. اکنون قدرتطلبی سران گروهکهای تروریستی در عراق و سوریه، آنان را به سمت هر نوع اتخاذ مواضع و رویکرد سوق میدهد. همراه شدن مدعیان جهاد و شهادت برای اجرای شریعت و رفتن به بهشت با آمریکاییها، صهیونیستها، بعثیها و تمامی وابستگان به استکبار و دولتهای وابسته، فاسد و مستبد، نمونهای از این نوع مواضع و رویکردهای قدرتطلبانه است. بر همین اساس، نامگذاریها و عناوین اعلامی از سوی این گروهکهای تروریستی، خود نشانه دیگری از رویکردهای معطوف به قدرتطلبی آنان است. بررسیها نشان میدهد در میان کسانی که به نام اسلام جنایت میکنند و وحشت تولید میکنند، جنگ قدرت جدی وجود دارد. در واقع عناصر اصلی تشکیلدهنده داعش، افراد قدرتطلبی هستند که برای رسیدن به قدرت، حاضرند دست به هر کاری بزنند و به کارگیری همین عنوان «داعش» نشانهای از قدرتطلبی بوده و جنگ قدرت میان تروریستهای فعال در سوریه و عراق را به نمایش میگذارد.
وقتی شاخه القاعده عراق با بعثیهای این کشور متحد میشود و دولت اسلامی عراق را تشکیل میدهند و افسران نظامی بعثی در خدمت اهداف استکبار و صهیونیزم، با ریش گذاشتن به صفوف بهاصطلاح مجاهدین میپیوندند، باید پذیرفت که در این ائتلاف رسیدن به قدرت یک اصل است و شریعت و پیادهسازی آن، پوششی بیش برای فریب نیست. وقتی ابوبکر البغدادی سرکرده دولت اسلامی در عراق، در پیامی صوتی ادغام جبهه النصره و دولت اسلامی در عراق را اعلام کرد تا از این طریق «داعش» شکل بگیرد و اختلافات او با «ایمنالظواهری» سرکرده القاعده به دلیل نپذیرفتن ایده تشکیل دولت اسلامی عراق و شام شروع شد، این خود نشانهای از قدرتطلبی و جنگ قدرت میان تروریستها است. جالب است به دنبال مخالفت ایمنالظواهری با عنوان «داعش» و لغو تصمیم ابوبکر البغدادی مبنی بر ادغام دولت اسلامی عراق با جبهه النصره سوریه، سرکرده داعش در قبال موضع سرکرده القاعده در قالب یک نوار صوتی، اینگونه موضع میگیرد: «گروه دولت اسلامی عراق و شام تا زمانی که نبض ما میزند و خون در رگهایمان جاری است، باقی خواهد ماند و ما حاضر به عقبنشینی و چانهزدن نیستیم.»
و اینک در همین مسیر قدرتطلبی و جنگ قدرت، ابوبکر البغدادی پیشدستی کرده و آخرین عنوان را نیز از آن خود کرده و خود را به عنوان «خلیفه» معرفی کرده است. هر چند اعلام خلافت اسلامی از سوی داعشیها، اهداف دیگری از جمله امکان جذب نیروی بیشتر برای آنان از سراسر جهان اسلامی را فراهم میسازد، لکن به نظر میرسد، جنگ قدرت در اعلام و بهکارگیری این عنوان عامل اصلی بوده باشد