سایت بصیرت، گروه سیاسی/ رسول منتجبنیا عضو افراطی حزب افراطی اعتماد ملی، در همایش حزب مردم سالاری گفته است: «در انتخابات با کسانی مواجهیم که رای خود را جایگزین رای مردم میدانند.»
ایشان البته مرجع ضمیر خود را مشخص نکرده است اما به نظر میرسد آنچه ایشان بیان داشته است به حزب متبوع خود و فتنهگران سال 88 بیشتر تناسب دارد که با دروغ بزرگ تقلب سعی داشتند آرای مردم را نادیده بگیرند و علیه رای مردم شوریدند.
ایشان ادامه داده است: «عدهای به رای مردم اعتقاد ندارند و حتی جمهوریت نظام را نیز قبول ن��ارند. ما با افراد و صاحبان فکر و اندیشهای برخوردار هستیم که نه تنها رای مردم را قبول ندارند بلکه خود را جای خدا نشاندهاند و رای خود را جایگزین رای مردم کردهاند.»
حمله به جمهوریت نظام و رای مردم همانطور که آقای منتجبنیا بیان داشته است کاری مذموم است و هر کس چنین اندیشههایی در سر دارد یقینا باید مورد مواخذه قرار گیرد. متاسفانه حزب اعتماد ملی از آن دست اندیشههایی است که هیچگاه رای مردم را تمکین نکرده است و طاقت باخت نداشته است؛ چه در سال 1384 که مجری انتخابات اصلاحطلبان بودند و رییس این حزب خواب شب را سبب تقلب دانست و چه در سال 1388 که باز هم ررییس این حزب بعد از آرای باطل�� پنجم شد و باز هم به جر زنی پرداختند.
این در حالی است که از بدو تاسیس حزب اعتماد ملی این حزب هیچ گاه نتوانسته اعتماد ملی را به خود جذب کند.
غیر از دو انتخابات ریاست جمهوری، در انتخابات مجلس هشتم نیز حزب اعتماد ملی با تمام قوا وارد عرصه انتخابات شده بود و همین آقای منتجبنیا به عنوان سر لیست کاندیداهای این حزب برای مجلس معرفی شد و از آن لیست هیچ یک از افراد «اعتماد ملی» نتوانست حتی در تهران اعتماد ملی را جلب کند و جناب آقای منجب نیا سر لیست و یار غار مهدی کروبی تنها 93 هزار رای در تهران به دست آورد و 68ام شد!! در همین انتخابات همسر دبیر کل این حزب خانم فاطمه کروبی هم سرنوشتی شبیه سرلیست حزب اعتماد ملی داشت و 65ام شد!
در انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز حزب اعتماد ملی دبیر کل حزب خود را به عرصه انتخابات فرستاد که با یارگیری بسیار از داخل و خارج و هزینههای فراوان تنها رقیبی که پیش خود دید، آرای باطله بود و آقای مهدی کروبی تنها 300 هزار رای از ملت گرفت و بعد از آرای باطله در میان چهار کاندیدا، پنجم شد! این در حالی بود که حزب اعتماد ملی این بار نه تنها اعتماد ملت را به دست نیاورد که تعداد زیادی از اعضای ستاد این حزب به آقای موسوی رای دادند!! با این وصف این جمع اندک با ادعای دروغین تقلب در انتخابات می خواستند نظر غیر قانونی خود را به شورای نگهبان و نهادهای قانونی و رای ملت تحمیل کنند.
منتجب همچنین گفته است :«گاهی از صدا و سیما اندیشههایی پخش میشود که خلاف اندیشه امام است. کسانی در گوشهای نشسته و بدون اینکه هزینهای پرداخت کرده باشند قلم برداشته و بر روی بافتههای امام میکشند و اسلامیتی که آنها معرفی میکنند اگر جلوتر برود به داعش و طالبان میرسد لذا من از بزرگانی که با این تفکرات مرتجعانه مخالفت نمیکنند تعجب میکنم.»
ایشان مجددا مبهم و بیمرجع صحبت کرده است اما به نظر میرسد بازهم حزب اعتماد ملی را باید مصداق این گفتهها دانست! اینکه سیما مجبور است گاهی برای تذکر مجدد، اعمال فتنهگران را بازپخش کند یقینا نشان دادن اندیشههایی خلاف اندیشه های امام است. شعار جمهوری ایرانی، نه غزه نه لبنان و اهانت به امام و اصل ولایت فقیه، آتش زدن تکیههای عزای امام حسین علیه السلام همراه با سوت و کف و هلهله و بعد آنها را خداجو نامیدن، تهمت تقلب به نظام زدن، همراهی با دشمنان ملت و مواردی از این دست در اندیشه امام جایی ندارد و البته سیما باید برای تنویر افکار عمومی آنها را نشان دهد و رسوا کند.
نکته دیگر اینکه اسلام داعش و طالبان یعنی اسلام خشونت و بیقانونی که قرار است با زور و سلاح حرف خود را به کرسی بنشاند. دقیقا مانند حزب اعتماد ملی و فتنه گران که با وجود آنکه اندازه ارای باطله نیز اقبال مردمی نداشت سعی داشت بر موج اغتشاشات سوار شود و با آتش و کتک خود را از ارای باطله بالا بکشد و بیش از 20 میلیون رای نداشته را مطالبه نماید!! اسلام بیمنطق و خشونت همان اسلامی است که از حزب اعتماد ملی بیرون آمده است. اسلامی که رییس آن حزب را مجاز کرده بود در بنیاد شهید زندان و شکنجهگاه ایجاد نماید! اسلامی که خبرنگارش زنی است که به فاحشگی خود افتخار می کند و دختران ایرانی را نیز تشویق به بی عفتی می کند و از قضا در روزنامه همین حزب اعتماد ملی بوده است!! اسلامی که عمامه هایش دروغ و کینه ترویج میکند و آشوبگری را تئوریزه مینماید!
«من از برخی بزرگان که با اندیشههای مداحان هتاک، فاسد و بیتقوا مخالفت نمیکنند تعجب میکنم، آنها تریبون مقدس مداحی را وسیلهای برای نشر افکار ارتجاعی و ضد ملی کردهاندما در شب قدر نیز خواهیم دید که وقتی مردم العفو میگویند آنها به بزرگان انقلاب هتاکی خواهند کرد. من از آنها تعجب نمیکنم بلکه تعجب ما از بزرگان کشور است که چرا اجازه می دهند اینگونه با اسلام و نظام بازی کنند و تعجب من از مردمی است که مینشینند و سکوت میکنند»
آیا آقای منتجب نیا نگران هتاکی و اهانت به نظام و بزرگان نطام است؟ آیا او با همین دغدغه مداحان را فاسد خطاب میکند؟
جناب منتجب نیا خوب است پاسخ دهد اگر اهانت به یک فرد و بزرگی سبب تکدر خاظر ایشان شده است اهانت به نظامی با خون شهدا رشد کرده است چگونه است؟ اهانت و تهمت تقلب به نظام اسلامی آیا نباید سبب دلخوری و فریاد بزرگان شود؟ آن روز که مفسدین بی دین و وابسته به دشمنان این کشور به آرمانهای امام و انقلاب و قانون اساسی توهین میکردند و در خیابانهای تهران خون میریختند، جناب منتجب نیا در کدام گوشه ای مشغول تعجب کردن بود؟ آیا آن زمان هم ایشان متعجب بود یا همراه با سایر فتنه گران در فکر نوشتن بیانیه های هتاکانه بود؟ آن روز که به امام حسین و عزاردان ایشان توهین شد آیا آقای منتجب نیا شگفت زده شده بود یا آنکه سرمستانه همراه با یاران فتنه ساز خود در صدد تشکر از آشوبگران بر آمد؟
این گونه صحبتها از فردی مانند ایشان مقبول نمی افتد و فقط شائبه سیاسی و جناحی بودن را دارد. اگر مردم در برابر آنچه شما هتاکی یک مداح فاسد می خوانید سکوت میکنند به خاطر آن است که شاید مردم آن سخنان را حق می دانند چه آنکه مردم دربرابر اهانتها هیچ گاه سکوت نخواهند کرد و اگر ایشان یادشان باشد نهم دی ماه سال 88 مردم دقیقا به خاطر همین اهانتهای امثال شما فریاد اعدام سران فتنه را سر دادند. البته با سابقه ای که از حزب افراطی و خشن اعتماد ملی به جای مانده مشخص است این حزب به فریادها و سکوت مردم اعتنایی ندارد و اگر این فریادها و سکوتها در راستای نظرات این حزب چند نفره قرار نگیرد باید محکوم شود!
البته پیش بینی آقای منتجی نیا از اتفاقات شب قدر امسال نشان ازا ین دارد که ایشان به تازگی مجهز به علم غیب نیر شده است!
ایشان همچنین گفته است: «این که خط و نشان بکشند و بگویند با کسانی که بوی فتنه میدهند و ساکت بودهاند، چنین و چنان میکنیم و رد صلاحیت خواهیم کرد، خط و نشان کشیدن برای مردم است چرا که ما قانون داریم و اینگونه رفتارها معنایی ندارد.»
آقای منتجب نیا در فراز قبلی سخنان خود از برزگان کشور میخواهد در برابر اهانتها ساکت نباشند و واکنش نشان دهند چرا که به زعم ایشان یک مداح به یک فردی که محبوب آقای منتجب نیاست توهین کرده است و وی حتی میخواهد مردم نیز ساکت نباشند. حال مشخص نیست ایشان چگونه توقع دارند که بزرگان نظام و مردم قبول کنند در برابر اهانتهای بزرگی که این جمع اندک به انقلاب و مردم روا داشتهاند ساکت بنشینند و واکنشی نشان دهند؟؟ البته چنانچه گه گذشت این منطق جریان افراطی اصلاحطلب است که خود را معیار حق میداند و اگر احساس کنند کسی به آنها توهین کرده است و بوی اهانت به مشامشان برسد با آن جماعت به خشن ترین وضع برخورد می کنند اما وقتی بدترین اهانتها به دین و ملت را خودشان انجام میدهند توقع دارند بقیه آرام باشند و در این مقام از آزادی بیان دم میزنند!!
اما نکته جالب دیگر سخنان ایشان اشاره به قانون است! آیا حزب اعتماد ملی یک حزب قانونگراست؟
آیا مضحک نیست که قانون شکنانی که علیه یک ملت تاختهاند دم از قانون بزنند؟ آقای منتجب نیا سال 88 هم قانون داشتیم که شما به آن وقعی ننهادید! منش اصلاح طلبان افراطی مانند حزب اعتمادملی این است که هر جا قانون با آنها همراه نبود آن قانون است که مشکل دارد . و ملاک و معیار قانون آنها هستند که به نظر می رسد بدترین نوع دیکتاتوری همین باشد.
منتجب نیا بار دیگر بدون انکه شجاعت داشته باشد مرجع ضمیر خود را بیان کند به طور کلی می گوید: «آنها میخواهند نیروهای مردمی از ترس رد صلاحیت وارد انتخابات نشوند آن هم در شرایط فعلی که ما به همراهی و همدلی نیاز داریم نیروهای نخبه و عصارههای ملت را تهدید میکنند. باید دست به دست هم بدهیم و امروز نباید رقابت سیاسی را به دشمنی تبدیل کرد. لذا همه در حضور یکپارچه تاکید داشتند.»
آنچه مسلم است این است که شورای نگهبان بر اساس قانون عمل خواهد کرد و تحت تاثیر این گونه تهدیدها و فشارهای جریانات افراطی قرار نخواهد گرفت و طبق قانون از انتخابات صیانت خواهند کرد و یقینا طبق خواسته مردم از ورود فتنه گران و دشمنان ملت به عرصه انتخبات جلوگیری خواهد کرد. البته خود نخبه پنداری آفت بزرگی برای جریانی است که در انتخاباتهای متعدد نتوانسته رای مردن را جذب کند
به نظر می رسد جریان همیشه بازنده و جرزن انتخاباتها بار دیگر جر زنی را از ماهها قبل شروع کره است و این بار چون می داند راهی به انتخابات ندارد تا از تقلب و شب خوابی سخن بگوید تمرکز را روی حمله به نهاد قانونی شورای نگهبان گذاشته است تا بهانه ای برای جرزنی داشته باشد.