*خانم جلودارزاده! شما نماینده مجلس ششم هم بودید. با توجه به حرف و حدیثهای مجددی که این روزها درباره تحصن 26 روزه مجلس ششم مطرح است، فکر میکنید چه عواملی دست به دست هم داد که نمایندگان آن دوره از مجلس تحصن را انتخاب کنند؟
**طبیعی است وقتی کسانی از حقوق خود محروم میشوند درصدد یافتن روشهایی برای احقاق حقوق حق خود برمیآیند. در پایان مجلس ششم نیز، برخی دوستان ما که صلاحیتشان برای انتخابات مجلس هفتم رد شده بود شاید در آن زمان بهترین راهکار و روش احقاق حق خود و متوجه کردن مسئولان شورای نگهبان را تحصن دیدند. اما اینکه آیا تحصن بهترین راه بود یا نه، اکنون نمیخواهیم از آن صحبت کنیم.
*به عقیده شما،تحصن بهترین راه بود یا خیر؟
**واقعیت این است که در درون یک نظام، هیچ بنبستی نباید برای کسانی که معتقد به آن نظام هستند، وجود داشته باشد یا به وجود بیاید. کسانی که آن زمان تحصن کردند، نیز پس از آن روزها، راه خروج از آن بنبست را یافتند و حرکت خود را در مسیر انقلاب ادامه دادند و تحصن برای آنها به پایان خط تبدیل نشد، کما اینکه دیدیم در انتخابات ریاست جمهوری و همچنین انتخابات پیشروی مجلس حضور یافته و خواهند یافت. به هر تقدیر تحصن در آن زمان یک راه بود. شاید هر کسی در شرایطی مسیری را انتخاب کند ولی پس از آن راه دیگری را ادامه دهد.
*طی ماههای اخیر، برخی فعالان سیاسی، از نابرابر بودن رقابت در انتخابات مجلس هشتم سخن گفتهاند. در مقام مقایسه، چه شباهتها و تفاوتهایی میان انتخابات مجلس هفتم و مجلس هشتم میبینید؟
**فشارهایی که اکنون بر کاندیداهای نمایندگی مجلس هشتم وارد میشود، جدیتر و نامرئیتر است. اگر در آستانه انتخابات مجلس هفتم فشارهایی ملموس و مرئی بر جناح رقیب وارد میشد اما امروز این فشارها نامرئی است و با وضع قوانین و صدور بخشنامهها، هر لحظه عرصه فعالیت مخالفین دولت در انتخابات محدودتر میشود.
قانون تبلیغات نیز فعالیت کاندیداها را بسیار محدود کرده و ارزانترین امکانات تبلیغاتی که میتواند به ویژه در اختیار کاندیداهای مستقل، منفرد و تازه وارد قرار گیرد، طبق مصوبه مجلس ممنوع شدهاند.
همه تریبونها و به ویژه صداوسیما نیز در اختیار جریانهای خاص است. البته صدا و سیما عملکرد نسبتاً بهتری داشته است. برخی گروهها برای تهیه یک تالار و سالن برای انجام فعالیت انتخاباتی باید تعهد بدهند که نامی از کاندیدای مورد نظرشان نبرند اما همه مساجد، حسینیهها، ادارات دولتی، جشنوارهها در اختیار نامهایی خاص هستند.
به مناسبت ایام عزاداری حسینی، نام برخی کاندیداها را در و دیوار شهر به عنوان سخنران مراسم میبینیم که جای سوال است. این در حالی است که اگر جناح مخالف دولت چنین اقداماتی انجام دهد به سرعت به تخلف انتخاباتی متهم میشود.
*عدهای معتقدند که بدعتی در امر انتخابات کشور در حال شکلگیری است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
**بدعت قطعاً در حال شکلگیری است. وقتی هر چیزی و هر اقدام خلاف باشد مگر اینکه عدهای خاص آن را انجام دهند و زمانی که خلاف را صرفاً برای دیگران تعریف کنیم، بدون تردید، بدعت شکل گرفته است. و این بدعت نیز نقطه آغازش امروز نیست بلکه از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 در استفادههایی که شهرداری گذشته از امکانات کرد شروع شد. زمانی اگر یک ماشین با پلاک دولتی در مقابل ستاد انتخاباتی فلان کاندیدا یا جناح سیاسی تخلف محسوب میشد حتی اگر ربطی هم به آن ستاد نداشت. برخی را به جرم خویشاوندی با فلان کاندیدا از فعالیت نظامی اخراج میکردند اما امروز نظامیان به راحتی و صراحت وارد عرصه میشوند و جرم محسوب نمیشود.
*در پیریزی و شکلگیری این بدعت، قصور و کوتاهی از ناحیه چه کسانی بوده است؟
**کوتاهی از ناحیه تکتک افرادی بوده که به این مسائل تن دادند. هر کسی باید وظیفه خود را انجام دهد. انتخابات درست است که یک حضور فراگیر ملی است اما تکتک افراد هستند که به این عرصه معنا میدهند. اگر هر کس وجدان خود را قاضی قرار دهد و سعی کند که خلاف قانون حرکت نکند، انتخاباتی سالم خواهیم داشت و به دور از بدعتها. تکتکم افراد از ناظران، مجریان و حتی رایدهندگان باید احساس وظیفه شرعی کرده و دین خود را نسبت به امام ادا کنند.
ما در حفظ حکومتی که حاصل زحمات امام بوده و امروز از سوی رهبر انقلاب تداوم مییابد، مسئول هستیم. حضرت امام در بسیاری از فرمایشاتشان تاکید داشتند که نباید انتخابات مهندسی شود و یک فهرست مورد نظر مسئولان از صندوقهای بیرون بیاید و به عقیده امام راحل، وظیفه تکتک افراد جامعه این است که در این زمینه خود ناظر باشند، دیدیم که در دوم خرداد، علیرغم همه فشارها و مهندسی که شده بود، مردم نظارت کردند و آنچه را که موردپسند امام بود از انتخابات حاصل شد.
*فکر نمیکنید که کوتاهیهایی از ناحیه اصلاحات نیز در این بدعت دخیل بوده به هر صورت اصلاحطلبان 8 سال فرصت در اختیار داشتند و میتوانستند مانع از شکلگیری این بدعت با این وسعت شوند.
**این یک جریان طبیعی توسعه سیاسی است. نمیتوانیم بگوییم مثلاً در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 84، تقلب و تخلف خاصی صورت گرفت چرا که دولت اصلاحات، خود برگزارکننده آن انتخابات بود. نتیجه آن روز، حاصل تجربه مردم بود مردم در حال تجربه هستند و گروههای مختلف را محک میزنند و امروز پس از این تجربه به این نتیجه رسیدهاند که اصلاحطلبان بهتر کار کردهاند و ما این را از تماسهایشان متوجه میشویم. امروز حتی تعداد زیادی از نمایندگان همین مجلس هفتم هم پی بردهاند که انحصارطلبی و اعمال نظر و سلطه بر افکار و آرای عمومی توسط یک عده خاص، بزرگترین خطر و آسیبی است که پیش روی انقلاب موجود است.
مجلس و البته به دولت، و دولت وابسته بیش از حد به سلایق مجلس هر دو میتوانند در عمل به وظایف خود دچار کوتاهی شوند. بیتردید دولت باید مجری قوانین مصوب باشد نه سلایق سیاسی و باید بتواند برنامههای پنجساله و چشمانداز بیستساله را جامعه عمل بپوشاند و این امکانپذیر نیست مگر با بهرهگیری از همه توان و ظرفیت کشور و مشارکت همه نیروهای خلاق و توانمند درون نظام.
در هر صورت ما در حال جا انداختن و تجربه کردن هستیم. ما یک دوره مجلس داشتیم. یعنی مجلس اصلاحات، تنها یک دوره بود. 8 سال ریاستجمهوری داشتیم. ما در همان مدت هم توانستیم توسعه سیاسی را جا بیندازیم.
توسعه سیاسی امروز اتفاق افتاده هر چند که حتی دوستان مطبوعاتی ما هم به خوبی دستاوردهای اصلاحات را بیان نمیکنند. اما همین که شما امروز بسیاری از حرفها را میزنید و کسی به شما ایراد نمیگیرد حاکی از توفیقات اصلاحات است.
*با توجه به آنچه طی ماههای اخیر در فضای انتخابات و آرایش سیاسی گروهها و احزاب سیاسی رخ داده، ترکیب مجلس هشتم را چگونه ارزیابی میکنید؟
**بدون شک مجلس هشتم، مجلسی مردمی خواهد بود به این شرط که در جمع و تفریق آرا دست کاری نشود و آرا در مرحله انتقال به فرمانداری قیچی نشوند. خاطرم هست که در دوره پنجم رای من در اسلامشهر قیچی شده و به فرمانداری منتقل شده بود . این اتفاقات عموماً خواسته مسئولان هم نیست بلکه اعمال سلیقه و نظر اشخاصی است که در معامله با برخی گروههای سیاسی به چنین اقداماتی دست میزنند.
*عملکرد اقلیت مجلس هفتم را چگونه ارزیابی میکنید؟
ا**قلیت مجلس هفتم علمکرد خردمندانهای داشته است هر چند که برخی تندروها در بیرون از مجلس ما را متهم به ناکارآمدی میکنند اما تا زمانی که درک و شعور سیاسی جامعه به مرحلهای نرسیده که بتوان بسیاری از مسائل و مواضع را به صراحت طرح کرد، عقل و خرد ایجاب میکند که در آن راستا اقدامات روشنگرانه باید انجام شود. به نظر من در درون یک نظام جنگ و دعوی سیاسی معنا ندارد و روشهای مقاومت منفی هم جواب نمیدهد. به عقیده من در درون نظام نباید با هم اشداء بود. کسانی که به دنبال جنگ و دعوای سیاسی و چماقداری درون نظام هستند به دنبال منافع سیاسی و اقتصادی خودشان هستند و نابود شدن کشور هم برایشان مهم نیست. ملت این را میفهمد و جریانهای اینچنینی را حذف میکند.
وقتی جریان واردات به سمتی رفته که همه کارخانجات تولیدکننده ما به سمت ورشکستگی و تعطیلی میروند و تنها صنعت زنده ما یعنی صنعت غذا را با مشکل جدی مواجه کرده است، مردم به خوبی متوجه میشوند که این اقدامات با هیچ کدام از اصول ما جور در نمیآید. آن قدر نارنگی از کشورهای همسایه وارد کردهاند که تولیدکنندگان داخلی با مشکل جدی فروش محصولاتشان مواجه شدهاند.
مگر اصولگرایی به این معنا نیست که بر اساس اصولمان، اقتصاد را تعریف کنیم. خودکفایی و استقلال اقتصادی، هیچ تناسبی با واردات بیرویه و پایین آمدن لجام گیسخته ارزش پول ندارد. اینها از سوء مدیریت ناشی میشود و حتی بسیاری از این مسائل به تحریمها ارتباطی ندارند.
یک مدیریت استراتژیک از تهدیدات به عنوان فرصت استفاده میکند. ما تهدیدات را نمیتوانیم خوب مدیریت کنیم و برای همین است که تهدیدات دارند ما را از پای در میآورند. در جنگ ما تهدیدات را مدیریت میکردیم. جنگ این لطماتی که جریان حاکم به کشور وارد کرده است، وارد نکرد، ما در دوران جنگ نطفه سالهای سازندگی را بستیم و سازندگی را جلو بردیم و موفق شدیم.
بدون تردید با شرایط پیشرو، مجلس هشتم نیز اقلیتی از جنس اصلاحات خواهد داشت. این اقلیت باید در راستای افزایش تاثیرات و نقش خود چه اقداماتی را ترتیب دهد؟
اگر اصلاحطلبان به این موفقیت دست یافتند که وارد مجلس هشتم شوند و اقلیت را در دست بگیرند، برای ماندگاری خود باید 180 درجه روشهایشان را تغییر دهند. از رفتار ظاهری و شعار به عمل واقعی و خالصانه روی بیاورند وگرنه خودشان اولین کسانی خواهند بود که به وسیله تار عنکبوتی که میتنند گرفتار شوند، باید کار کرد.
*شما سه دوره است، نماینده جامعه کارگری در مجلس شورای اسلامی هستید. برای جامعهای که آن را نمایندگی میکنید چه اقداماتی داشتهاید؟
**در دورانی که دستمان بارتر بوده، در جهت تعادل بخشی به اقتصاد حرکت کردیم و با پیشنهاد تشکیل شورای عالی اشتغال تلاش کردیم نوعی هماهنگی کلی در مجموعه دولت و حاکمیت ایجاد کنیم تا اقتصاد به صورت یک کل یکپارچه به سمت اقتصاد مولد و کارآفرین حرکت کند. که متاسفانه این شورا اخیراً به زیرمجموعه یکی از وزارتخانهها تبدیل شده در حالیکه اساساً جایگاه این شورا، جایگاه زیرمجموعهای نیست بلکه شورایی بود که در راس آن رئیسجمهور قرار داشته و بنابراین بود که همه را برای رسیدن به حل بیکاری در مسیر برنامه 5 ساله و چشمانداز بیستساله با هم هماهنگ کند.
بر این اساس امیدواریم هر مجلسی که روی کارآمد، ارزش واقعی این شورای عالی را درک کرده و جدی بگیرد و رئیسجمهور و وزرا را به صورت هماهنگ با این موضوع درگیر کند تا نتایج آن همچون امنیت شغلی و تولید سرمایه برای کشور شامل حال همگان شود.
از سویی تلاشهایی درجهت رفع تبعیضهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه کارگری با سایر اقشار داشتهایم. برای افزایش سهم کارگران در قدرت، قانونگذاری، برنامهریزی و اجرا تلاش کردهایم.
در جهت حفاظت از سرمایههای کارگری به ویژه در بحث سازمان تامین اجتماعی اقداماتی داشتیم ودر قوانین آن اصلاحاتی را ترتیب دادیم که متاسفانه چون عموماً تعدادمان در مجلس کم بوده، طرحهایمان با 80، 90 رای موافق، تصویب نمیشوند.
از طرفی یکی از مشکلات اساسی کارگران، مبحث کارگران قراردادی است که یک ماه پیش طرحی را به مجلس داریم که کارگران قراردادی به دائمی تبدیل شوند ولی دو فوریت آن رای نیاورد و اکنون در دستور کار مجلس قرار دارد.
در ارتباط با کارگرانی که بیکار شدهاند نیز اقدامات حمایتی داشتهایم و برای کارخانجات و موسستاتی که دچار بحران شده و درحال تعطیلی هستند نیز رایزنیهای مختلفی را تا کنون انجام دادهایم به ویژه در بحث اجرای اصل 44 قانون اساسی و تعیین تکلیف کارگرانی که موسساتشان در معرض خصوصیسازی قرار میگیرند، تلاش کردهایم که امنیت شغلی کارگران به خطر نیفتد.
به طور کلی نیز در سه دورهای که در مجلس بودهام، به کمک همکاران آنچه بیش از همه برایمان مهم بوده، محافظت از قانون کار و جلوگیری از به تصویب رسیدن حق اخراج کارگران توسط کارفرما بوده است.
*برای کارگرانی که در اثر خصوصیسازی کارخانههایشان، کار خود را از دست دادهاند، چه اقدامات حمایتی داشتهاید؟
**از آنجا که کارخانهها نقل مکان داشتهاند و این جابجایی برای خود کارگر هم مشکلساز بوده، مبلغی حتی بیش از حقوق 4 ماه از کارخانه گرفته شده و به کارگر اعطا شده تا با آن برای خود کسب و کار مناسبی دست و پا کند. ابتدا تلاشهایمان بیشتر معطوف به این بخش بود. اما در شرایط جدید توافق طرفین مطرح است و نمایندگان کارگران و کارفرمایان باید رضایت یکدیگر را جلب کنند و درجلساتی به توافق برسند. البته این رابطه یک رابطه سه جانبه است و وزارت کار نیز یک طرف قضیه است که باید نظارت داشته باشد بر حسن اجرای امور و طبق فرموده مقام معظم رهبری در این رابطه سه جانبه باید طرف ضعیفتر را گرفت. امیدواریم وزارت کار و دولت این تکلیف را عمل کند. اما اگر دولت هم عمل نکرد، کارگران و تشکیلات کارگری باید محکم بر حقوق خود ایستادگی کنند.
*شما به عنوان کسی که سالهاست با مسائل کارگری در ارتباط مستقیم هستید، وضعیت اشتغال و کار را در کشور چگونه میبینید و چه اقداماتی داشتهاید در عرصه حمایت از کارگرانی که با تعدیل نیرو از سوی کارخانههای خود، مواجه شده و بیکار شدهاند؟
**ما یک تغییر نگرش جدی داشتهایم. قصد نداریم به کارفرما به عنوان مرفه بیدرد نگاه کنیم. امروز بسیاری از کارفرماهای ما غیر مرفهین با درد هستند.
البته هستند افرادی که به بهانه یک کارخانه کوچک، وامهای کلان گرفتهاند و سپس آن را وارد عرصه واردات کردهاند و با حمایتهای سیاسی به پیکره اقتصاد لطمههای جدی زدهاند و هستند کارفرماهایی که کارگران خود را با پرداخت نکردن دستمزد، به تحصن در مقابل مجلس ترغیب و تحریک میکنند تا به این ترتیب از طریق فشار مجلس بر دولت، وام بگیرد و در بخشهای دیگر آن را به کار ببرند اما 99٪ صنعتگران ما انسانهای شریفی هستند که سرمایههای خود را به کار گرفته اند و با داشتن لیاقت و توانایی، شغل ایجاد کردهاند. این افراد باید بتوانند به سود برسند و شرایط اقتصادی باید با آنها همراهی کند ونباید به یکباره تعرفه واردات صفر شود. صنعت قند و شکر ما در اکثر بخشهایش دولتی بود ولی چون بسیاریاز فعالان در این عرصه سال گذشته به دلیل واردات وهمچنین عدم همکاری سیستم بانکی، متضرر شدند، امسال کشت نکردند و با 35 درصد کاهش تولید در این بخش مواجه بودهایم.
وقتی دنیا با ما روابط و برخورد خوب اقتصادی و صادراتی ندارد، عاقلانه این است که ما صنعت داخلی کشور را تقویت کنیم. درست مثل زمان جنگ که بسیاری از بلورسازیهای میدان شوش رشد کردند چون از کشورهای دیگر بلور وارد کشور نمیشد و صنعت داخلی رشد کرد. ما باید در این راستا از تهدیدات به عنوان فرصت بهرهگیری میکردیم.
*طی ماهها و هفتههای اخیر اینگونه شایع شد که شما توبهنامهای نوشتید. در این باره توضیح دهید.
**من نمیدانم چه کسی مطرح کرده که من توبهنامه نوشتهام. البته من هر روز از گناهانم به درگاه خداوند توبه و استغفار میکنم، اما کسی از من نخواسته در عرصه سیاسی و اجتماعی توبه کنم. کاری هم نکردهام که بخواهم توبه کنم. من همیشه به همه ارکان نظام پایبند بودهام و حفظ این نظام برای من از اهم واجبات است و همه تلاشم بر این بوده و هست که ضعفهای خود را ببینم و درصدد رفع آن برآیم. همانطور که یکبار قانون اساسی را اصلاح کردیم باز هم میتوانیم طبق خواست مردم آن را اصلاح کنیم ولی ارکان این نظام یادگار امام است و به همهاش معتقد بودهام.
*میگویند شما به خاطر رد صلاحیتتان گریه کردید. صحت دارد؟
**بله، اشکم درآمد وقتی به معاون وزیر کشور گفتم دوستانی که من را رد صلاحیت کردند سوابقشان را بنویسید، سوابق مرا هم بنویسید تا معلوم شود که هر یکسال از زندگی من چقدر منشاء خدمات بوده اگر خداوند بپذیرد. آن زمان دلم شکست. گریه التماس نکردم. گریه روشنگرانه بود و از روی تاسف که 30 سال با عشق به نظام و امام، همه زندگیام را سرمایهگذاری کردم و تا آخرین لحظه زندگیم این راه را ادامه میدهم و آرزویم این است که ایران 1404 را ببینم.
*آیا واقعاً از کسی، توبه کردن را برای تایید صلاحیتش خواستهاند یا نه؟
**ـ خیر ـ یک چیزی را در بند 3 قانون انتخابات ما خودمان در مجلس ششم و با پیشنهاد آقای انصاری تصویب کردیم با عنوان ابراز وفاداری. آن زمان ما التزام عملی را به این شکل به ابراز وفاداری تبدل کردیم. این زمان خود ما اصلاح شد. اگر کسی در آن فرم بنویسد من به ولایت فقیه معتقد بودم و هستم، آیا این توبهنامه است. بالاخره ما میخواهیم در این نظام کار کنیم. آقای حجاریان هم در زمان انتخابات شورای شهر طبق همین مصوبه، این فرم را پر کرد. این توبهنامه نیست. این ابراز وفاداری است، از عمل افراد هم میتوان فهمید ولی خوب ما خودمان این را از زمان شوراها قانون کردیم که کتبی باشد و دیگر کسی سلیقهای رد صلاحیت نشود. این مصوبه مجلس اصلاحطلبان بود.
من نطق پیش از دستورم را به عنوان سند ابراز وفاداری دادم به مسئولان انتخابات.
من بر بسیاری از مسائل و حقایق نمیتوانم پا بگذارم. مقام معظم رهبری در مسائل زنان دیدگاههای بسیار خوب و روشنی دارند. ایشان در دیدار با ما تاکید کردند که من چند همسری را قبول را ندارم چیزی را که در آن به مجلس آوردهاند قبول ندارم. بعد هم درباره سهمالارث زن از زمین دیدگاههای بسیار روشنی دارند. وقتی من اینها را خودم شنیدهام باید بگویم من که شخصیت مریضالقلبی ندارم که بخواهم حقایق را کتمان کنم. هر کس حرف حق را بزند باید بگوییم . من از مولاعلی این را آموختهام. من حتی در خانه کارگری که بسیار به گردنم حق دارد اگر روزی از من بخواهد که به ناحق و مطلق از آن حمایت کنم، این کار را نخواهم کرد.