صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۸  ، 
کد خبر : ۲۶۸۶۲۲

اجلاس آفریقا-آمریکا و بازتعریف اهداف واشنگتن در قاره سیاه/فخرالدین اسدی

اجلاس سه روزه آفریقا - آمریکا در هفته گذشته، گویای پوست اندازی چهره آمریکا در قاره آفریقا است که خود جزئی از یک بازی به مراتب بزرگتر با حضور انگلیس، فرانسه و همچنین رژیم صهیونیستی است

پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: باراک اوباما، هفته قبل در بحبوحه مسائل گیج کننده سیاست خارجی کشورش، در پاسخ به اعتراضات صورت گرفته در مورد تعهدات آمریکا نسبت به قاره سیاه، 50 تن از سران کشورهای قاره آفریقا را به قصد برگزاری نشستی مشترک با هدف افزایش ارتباط ایالات متحده با کشورهای آفریقایی به واشنگتن دعوت کرد. این نشست سه روزه که با امضای قراداد تجاری 14میلیارد دلاری میان سران افریقا و واشنگتن پایان یافت، مولد تحلیل ها و گمانه زنی های مهمی در خصوص نقش آفرینی جدید کاخ سفید در قاره آفریقاست. هدایت این روند هم اکنون بر عهده باراک اوباما نخستین رئیس جمهور سیاهپوست و آفریقایی الاصل آمریکاست! با این حال بر همگان مسجل است که در ماورای نقش آفرینی ظاهری اوباما برای ایجاد پیوندهای تازه با سران کشورهای آفریقایی، اهداف کلان و میان مدت سران دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا خودنمایی می کند.

سوال اصلی اینجاست که هدف واقعی اوباما از باز تعریف مناسبات واشنگتن و آفریقا چیست؟در این خصوص رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا چه دغدغه های مهمی را در سر می پروراند و اساسا چرا اوباما در ششمین سال حضور خود در کاخ سفید تصمیم به بازتعریف نقش جدید کشورش در آفریقا شده است؟
پوست اندازی آمریکا در آفریقا

 نشست مشترک آفریقا و آمریکا در حالی در واشنگتن پایان یافت که تحلیلگران مسائل بین الملل از آن به عنوان پوست اندازی واشنگتن در قاره سیاه یاد می کنند.به عبارت بهتر، ایالات متحده آمریکا در عین حفظ هسته ثابت مربوط به اهداف و انگیزه های خاص خود در قاره آفریقا، سعی دارد شکل ظاهری بازی خود در قاره سیاه را تغییر دهد. در این خصوص رئیس جمهور ایالات متحده بر روی مقوله حساس " امنیت آفریقا" یعنی اصلی ترین نقطه آسیب سران کشورهای این قاره متمرکز شده است.

باراک اوباما در پایان نشست آفریقا-آمریکا نیز به مسائل امنیتی اشاره کرد. او وعده داد آمریکا نیروهای واکنش سریع، متشکل از سربازان حافظ صلح آفریقایی را تامین مالی خواهد کرد. او از اعطای کمک مالی صد و ده میلیون دلاری در عرض سه تا پنج سال خبر داده است.در نشست مشترک آفریقا و آمریکا همچنین قرار شد از محل سرمایه های دولتی و خصوصی بیش از سی میلیارد دلار در آفریقا سرمایه گذاری شود. باراک اوباما ابراز امیدواری کرد چنین نشست هایی در آینده نیز برگزار شود.

در چنین شرایطی سوالات و ابهامات زیادی به ذهن متبادر خواهد شد. نخستین سوال اینکه چرا تامین دغدغه های امنیتی سران کشورهای آفریقایی به یکباره تا این حد برای اوباما و سران کاخ سفید اهمیت پیدا کرده است؟سوال دوم اینکه اساسا چه کشورهایی عاملان اصلی بحران امنیت در آفریقا طی سالها و دهه های اخیر بوده اند و سوال سوم اینکه چرا اوباما در دور نخست ریاست جمهوری خود اساسا توجه چندانی به قاره آفریقا نشان نداد؟

هر یک از این سوالات پاسخ های شفافی دارد! پاسخ سوال نخست تابعی از وضعیت امنیتی آفریقا در برهه حساس فعلی است. در حالی که گروههای تکفیری و تروریستی در شمال آفریقا مانند تونس، لیبی و مصر رشد کرده و امنیت این کشورها را هدف قرار داده اند و همچنین در حالی که گروههایی مانند بوکوحرام در نیجریه و کامرون هر روز بر دامنه و وسعت جنایات خود علیه مردم بیگناه می افزایند، سخن گفتن از "امنیت" به یک ژست مشترک در بین مقامات غربی تبدیل شده است. در چنین شرایطی نگرانی های امنیتی مهم ترین نگرانی و دغدغه سران آفریقایی و مردم این قاره را تشکیل می دهد. این نکته ایست که اوباما نیز به خوبی آن را درک کرده است.

پاسخ سوال دوم در خصوص اینکه عاملان اصلی بحران امنیت در آفریقا چه کسانی بوده اند؟ نیز کاملا مشخص است. ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای خاص اروپایی (به طور خاص فرانسه و انگلیس) نقش اساسی و پررنگی در تولید و استمرار بحران امنیت در داخل آفریقا داشته اند. با شکل گیری بیداری اسلامی در شمال آفریقا این روند پررنگ تر شد. در چنین شرایطی مقامات غربی ایجاد بحران های امنیتی از طریق تقویت گروههای تروریستی و تکفیری را اصلی ترین راه جهت ایجاد "جو شناور سیاسی" در آفریقا می دانستند. تراژدی رخ داده در مصر و لیبی و رشد گروههای افراطی در کشورهایی مانند تونس و الجزایر نشان از بازی خطرناک غرب در تولید و تشدید بحرانهای امنیتی در آفریقاست.

در این میان برخی گروههای تروریستی که سالها به صورت غیر مستقیم از منابع منطقه ای و محلی متصل به غرب در آفریقا ارتزاق می کردند، هم اکنون به عنوان گروههای مخل امنیتی جمعی و عمومی در قاره سیاه مورد شناسایی قرار گرفته اند.

اما پاسخ سوال سوم یا کلیدی ترین سوال، مربوط به چرایی پوست اندازی ظاهری آمریکا در قاره سیاه است. اوباما در دوره اول ریاست جمهوری خود چندان به قاره آفریقا توجه نداشت. اما در دوره دوم و به خصوص با تشکیل این اجلاس تاریخی در واشنگتن، به وضوح شاهد تغییر رفتار او هستیم. نکته بسیار مهم اینجاست که برگزاری این نشست همزمان با قدرت گرفتن و افزایش نفوذ چین در آفریقا بود. واقعیت امر این است که ایالات متحده آمریکا به شدت نگران بازی متوازن چین به عنوان قدرتی جهانی در مناطق مختلف جهان است. در شرایطی که بازارهای اروپا به ضرر مقامات آمریکایی از دست رفته و در آسیای شرقی نیز پکن کماکان نقش سنتی خود را دارد، گسترش نفوذ اقتصادی چین در آفریقا زنگ خطری سخت برای اوباما و مقامات آمریکایی محسوب می شود.

 آمریکا به خوبی می داند که تحت تاثیر تشدید بحران اقتصادی در داخل کشور خود و همچنین تشدید بحران یورو در اروپا (که به طور مستقیم بر تجارت خارجی آمریکا نیز اثر گذاشته است)، ناچار به تخریب زمین بازی رقبای خود در نظام بین الملل،آن هم با استناد به بهانه هایی مانند تشدید بحرانهای امنیتی و ...است.
معامله نانوشته فرانسه و آمریکا در آفریقا

تمایل آمریکا مبنی بر مداخله در امور داخلی آفریقا درست مقارن با حضور نظامی فرانسه در آفریقای مرکزی است. در این خصوص توافق نانوشته ای میان واشنگتن و پاریس به عنوان دو عضو دائمی شورای امنیت شکل گرفته که بر اساس آن فرانسه به عنوان طرف مداخله گر نظامی و آمریکا به عنوان طرف مداخله گر امنیتی در آفریقا به نقش آفرینی مخرب خود ادامه دهند. انگلیس نیز به مانند همیشه ��ر فاصله و شکافی بین آمریکا و فرانسه در سیاستهای آفریقایی خود حرکت می کند.

فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه و سوسیالیست های این کشور هم اکنون در صددند به هر نحو ممکن با حضور مستقیم در میدان نزاع نظامی در آفریقای مرکزی و دیگر کشورهای قاره سیاه، زمینه را جهت گسترش دامنه تجارت تسلیحاتی بین المللی خود فراهم سازند. افزایش 42 درصدی صدور تسلیحات فرانسه به کشورهای مختلف جهان در سال 2013 میلادی موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. مداخله نظامي جديد فرانسه در آفريقاي مرکزي که به بهانه مداخله بشردوستانه صورت گرفته است در نوع خود قابل تامل است. اگرچه شوراي امنيت سازمان ملل به اتفاق آراء به مداخله نظامي بين‌المللي در جمهوري آفريقاي مرکزي رأي داد،  اما اين تصميم، در حقيقت چراغ سبز شوراي امنيت به فرانسه محسوب مي شد. حمایت ایالات متحده آمریکا و انگلیس از این روند نشان می دهد که معامله نانوشته دیگری میان سه عضو غربی شورای امنیت بر سر نحوه حضور دوباره در آفریقا صورت گرفته است. رویکرد سازمان ملل نشان داده است که عملا اراده اي در راستاي حل واقعي بحران در کشورهایی مانند آفريقاي مرکزي ندارد.

در این میان رمزگشایی از بازی جدید اولاند در آفریقا به هیچ عنوان سخت و دشوار نیست! صورت مسئله این است که چندی پیش شوراي امنيت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه پيشنهادي فرانسه را درباره آفريقاي مرکزي تصويب کرد تا فرانسه بتواند به بهانه برقراري آرامش و ثبات در اين کشور آفريقايي مداخله نظامي کند. رئیس کاخ الیزه در ابتدای عملیات نظامی در خاک آفریقای مرکزی سخنان عوام فریبانه ای را بر زبان آورد:

"فرانسه بايد با کل آفريقا بويژه کشورهاي آفريقايي فرانسوي زبان و همچنين کشورهاي آفريقايي انگليسي و عرب زبان و اسپانيايي زبان روابط داشته باشد. فرانسه از آنچه از اين کشور انتظارمي رود آگاه است. زمان تغيير کرده است و روابط، ديگر آن چيزي نيست که در گذشته بود. من در آفريقا به هر جايي که رفته ام اعلام کرده ام دوره اي جديد آغاز شده است و اينکه آفريقا بايد به طور کامل بر سرنوشتش حاکم شود و براي رسيدن به اين هدف، اين قاره بايد خودش امنيت خودش را تضمين کند!"

با این حال اولاند در نهایت نتوانسته است واقعیت بازی خود در آفریقا را از دید مخاطبان کتمان کند. جایی که اولاند بر اهداف کلان کشورش در آفریقا مهر تایید می نوازد:

"فرانسه مي خواهد در مسئله توسعه شريک آفريقا باشد. من خاطر نشان مي کنم که فرانسه کشوري است که با شرکتهايش بيشترين سرمايه گذاري را در آفريقا انجام مي دهد. فرانسه يکي از اصلي ترين تامين کنندگان کمک هاي دولتي براي توسعه آفريقاست. فرانسه اولين سرزمين پذيراي دانشجويان آفريقايي است. اما فرانسه به همراه اروپا مي خواهد بيشتر با سرنوشت قاره شما همکاري کند. فرانسه مي تواند در ايجاد بنياد فرانسوي - آفريقايي براي توسعه مشارکت کند. بنيادي که مي تواند منابع خصوصي و دولتي، سرمايه هاي فرانسوي و آفريقايي و اروپايي را بسيج کند براي اينکه ما با هم از طريق اين بنياد به سمت نوآوري و فناوري هاي جديد حرکت کنيم. هدفي که تعيين کرده ام دو برابر کردن سطح تبادلات تجاري بين فرانسه و قاره آفريقاست. من تصميم گرفته ام بيست ميليارد يورو در طول پنج سال آينده براي توسعه آفريقا اختصاص دهم".

در آن سوی میدان، ایالات متحده آمریکا سعی دارد بازی را به گونه ای دیگر هدایت کند. واشنگتن از نقش آفرینی نظامی و اقتصادی فرانسه در آفریقا به صورت مشروط حمایت می کند. این حمایت مشروط در گروی تامین دغدغه های اقتصادی-امنیتی آمریکا در آفریقاست. بر این اساس آمریکا قصد دارد ضمن مطرح کردن نقش خود به عنوان یک منجی امنیتی برای شهروندان آفریقایی، زمینه را جهت افزایش قدرت مانور اقتصادی خود در قاره سیاه فراهم آورد. از سوی دیگر، آمریکا می خواهد اطمینان یابد که می تواند به همراه فرانسه و انگلیس و پس از انجام یک بازی متوازن در آفریقا، مانع از افزایش قدرت مانور کشورهایی مانند چین و روسیه در آفریقا شوند. برگزاری نشست اخیر آفریقا-آمریکا نیز دقیقا در همین راستا قابل ارزیابی بوده است.

دغدغه های مشترک واشنگتن و تل آویو در قاره سیاه

نکته دیگری که باید در تحلیل و برداشت ما نسبت به برگزاری نشست اخیر آمریکا-آفریقا مدنظر قرار گیرد، به دغدغه های مشترک رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا در آفریقا باز می گردد. "تجزیه کشورهای آفریقایی خاورمیانه"،" بهره برداری از ثروت طبیعی آفریقا" و " حفظ بحرانهای مزمن امنیتی در آفریقا" سه هدف مشترک دو طرف را تشکیل می دهد. اگرچه اوباما به کشورهای آفریقایی قول داده تا بودجه نسبتا کلانی را در زمینه تامین امنیت قاره سیاه در نظر بگیرد، اما مسلما پایان بحرانهای امنیتی در آفریقا به معنای پایان حضور و مداخله جویی غرب در قاره سیاه خواهد بود؛ موضوعی که به هیچ عنوان مدنظر آمریکا و رژیم صهیونیستی نیست.
از سوی دیگر، تجزیه کشورهای اسلامی و خاورمیانه ای شمال آفریقا باید در سایه حفظ همین بحران مزمن امنیتی صورت گیرد. تراژدی تقسیم سودان به دو بخش جنوبی و شمالی در همین فضا و با دخالت مستقیم رژیم صهیونیستی صورت گرفت. در حال حاضر نیز تل آویو و واشنگتن نگاه خطرناکی نسبت به تجزیه دیگر کشورهای آفریقایی دارند. یکی از این کشورها لیبی است که هم اکنون در داخل آن جنگ تمام عیاری در جریان است.
واقعیت امر این است که طی سالهای اخیر تل آويو نگاه ويژه اي به آفريقا و خصوصا حوزه رود نيل پيدا کرده تا بتواند به هر نحو ممکن نفوذ خود را در اين منطقه گسترده تر کند.

این رویکرد به صورت مستقیم از سوی وزیر خارجه افراطی رژیم صهیونیستی پیگیری می شود. جالب توجه اینکه حتی در دوران ریاست جمهوری حسنی مبارک نیز شاهد اتخاذ همین رویکرد از سوی مقامات رژیم صهیونیست بودیم.

سفر وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی به کشورهای آفریقایی در حدود 4 سال قبل پرده از بسیاری از سیاست های تل آویو در قاره سیاه برداشت. در حقیقت رويکرد ليبرمن تقليدي از رويکرد "گلدا ماير"، وزير امور خارجه اسبق رژيم صهيونيستي است. رژيم اسرائيل از زمان تاسيس خود در پي دستيابي به منابع آبي رود نيل بوده است. تل آويو در سال1974 نيز در طرحي بازپس دادن قدس اشغالي را به فلسطينيان مشروط به انتقال سالانه840 ميليون متر مکعب از آب رود نيل به سرزمين هاي اشغالي کرده بود، که اين طرح با مخالفت سودان و اتيوپي به جايي نرسيد.
بدیهی است که رویای دستیابی صهیونیست ها به رود نیل و منابع آبی مصرف برخی کشورهای دیگر آفریقایی را نیز درگیر خواهد ساخت.

یکی از این کشورها اتیوپی است. ليبرمن در سفر 4 سال قبل خود به اتيوپي که80 درصد از آب جاري در مصر از اين کشور مي گذرد، خواستار احداث چندين سد بر رود نيل شد. رژيم صهيونيستي هم اکنون در پروژه هاي سدسازي در اتيوپي مشارکت دارد. همچنين اين رژيم با اوگاندا در سه پروژه سدسازي ديگر نيز همکاري دارد. بنابر اين مصر اصلي ترين بازنده سفر ليبرمن به آفريقا بوده است.

در چنین شرایطی بازی امنیتی آمریکا در آفریقا با بازی اقتصادی- امنیتی رژیم صهیونیستی در قاهره همپوشانی کامل خواهد داشت. در هر حال پوست اندازی چهره آمریکا در آفریقا، خود جزئی از یک بازی به مراتب بزرگتر است که در آن انگلیس و فرانسه و همچنین رژیم اشغالگر قدس دخیل هستند. تلاش اوباما برای پوست اندازی سیاسی در آفریقا در حالی صورت می گیرد که شهروندان کشورهای مصر، لیبی و تونس به سبب حمایت های اولیه کاخ سفید از افرادی مانند بن علی و حسنی مبارک و حتی اهمال عامدانه در مهار قذافی در خصوص کشتار مردم لیبی ( در آخرین روزهای حکومت سابق لیبی) این لکه هایی ننگ کارنامه سیاست خارجی دولت آمریکا را فراموش نخواهند کرد./

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات