مسعود اکبری
اولین مناظره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، دوشنبه شب - 28 خرداد- از شبکه یک سیما پخش شد. یکی از تفاوتهای بارز این مناظره با مناظرههای دورههای قبل این بود که در این مناظره از تخریبها و بداخلاقیهای انتخاباتی خبری نبود و مخاطب صرفا شاهد برخی کنایهها و جدلهای کلامی محدود بود و این یک نقطه قوت در این مناظره بود.
اما، این مناظره یک نقطه ضعف بارز داشت و آن، این بود که هیچکدام از نامزدها دقیق به این مسئله نپرداختند که «ما اکنون در کجا ایستادهایم؟». بر همین اساس نگارنده در این وجیزه به تشریح پاسخ این سؤال خواهد پرداخت.
1- ما در شرایطی قرار داریم که دولت سیزدهم، دوره 4 ساله خود را به پایان نرسانده و هنوز یکسال از عمر این دولت باقی مانده بود. دولت سیزدهم هر چند دوره چهار ساله خود را به اتمام نرساند اما کارنامه درخشانی بر جای گذاشت.
این در شرایطی بود که به گفته بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، در تاریخ دولتهای پس از انقلاب، هیچ دولتی به اندازه دولت سیزدهم و آیتالله رئیسی میراثدار مشکلات، ضعفها و کاستیهای برجای مانده از دولت پیش از خود نبود.
2- تلاشهای شبانهروزی آیتالله سید ابراهیم رئیسی و پُرکاری و خستگیناپذیری وی در رفع مشکلات در کنار تحرک بالای دولت سیزدهم، امید را در دل مردم زنده کرد. به همین علت بود که سفرهای استانی آقای رئیسی با استقبال انبوه مردم مواجه شده و استقبال باشکوه و حماسی مردم، جزو لاینفک سفرهای استانی آیتالله رئیسی بود.
3- وقتی آیتالله رئیسی دولت را تحویل گرفت، شیوع کرونا در اقصی نقاط جهان و از جمله ایران، وضعیت بغرنجی را پدید آورده بود. در تابستان ۱۴۰۰ میزان فوتیهای روزانه کرونا به بیش از ۷۰۰ نفر افزایش یافته بود.
به گفته دولتمردان، وقتی آقای رئیسی وارد اولین جلسه دولت شد که وزرا هنوز به دولت قبل اختصاص داشتند، رئیس بانک مرکزی وقت در آن جلسه گفت پول نداریم حقوق این ماه را بدهیم!.
تعطیلی کارخانهها و واحدهای تولیدی، قطع مداوم و گسترده برق، مشکل آبرسانی در استانهائی از قبیل خوزستان، سیستان و بلوچستان، کردستان و همدان، قطعی گاز در استانهای شمالی در فصول سرد سال، وجود بدهی سرسامآور به صندوقهای بازنشستگی، بدهی چندهزار میلیاردی بانک مرکزی، وضعیت نامناسب در صادرات نفتی و غیرنفتی، فشل بودن دیپلماسی اقتصادی، ضعف مفرط در دیپلماسی منطقهای، دیپلماسی التماسی در مواجهه با دولتهای غربی، بیاعتنایی به دیپلماسی چندجانبه.
همچنین حمایت از مفسدان اقتصادی دانهدرشت، رفتار توهینآمیز برخی دولتمردان با منتقدان و رکوردزنی در توهین به منتقدان، پرهیز برخی دولتمردان از حضور بیواسطه در میان مردم، سوءمدیریت فاحش در مواقع بروز سیل و زلزله، عدم اعتماد به جوانان و روی کار بودن کابینه پیر و خسته، عدم اعتنا به توان عظیم داخلی و تحقیر توانمندیهایی از جمله خودکفایی در کشاورزی، افتخار به نساختن مسکن برای مردم، رکوردزنی در تورم و گرانی و موارد متعدد دیگر که از حوصله این وجیزه خارج است. اینها همگی میراثی بود که آیتالله رئیسی تحویل گرفت.
4- خب، آقای رئیسی با تحویل گرفتن این وضعیت بغرنج، در طول سه سال فعالیت و در شرایطی که هنوز یکسال تا پایان دولت سیزدهم فرصت باقی مانده بود، کار را به کجا رساند؟ بخوانید:
با مجاهدت دولت سیزدهم و بهکارگیری دیپلماسی مقتدرانه در کنار اعتماد به نخبگان و دانشمندان داخلی، واکسیناسیون سراسری به بهترین نحو اجرا شد و بارها رکورد روزهای بدون فوتی کرونا در تقویم کشور ثبت شد.
دولت رئیسی علاوهبر پرداخت بهموقع حقوق کارمندان، موفق شد حجم بزرگی از بدهیها و تعهدات دولت قبل را تسویه کند، از جمله: تسویه ۲۷۰هزار میلیارد تومان بدهی اصل و سود اوراق، تسویه ۱۰۰هزار میلیارد تومان بدهی به صندوقهای بازنشستگی، اختصاص ۴۰هزار میلیارد برای رتبهبندی معلمان و ۵۴ هزار میلیارد برای تسویه بدهی بانک مرکزی.
عضویت رسمی ایران در سازمان همکاریهای اقتصادی شانگهای، عضویت رسمی ایران در گروه بریکس، آزادسازی بخشی از پولهای بلوکه شده ایران، امضای موافقتنامه تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، کنار رفتن دست اندازها و موانعی از جمله برجام و FATF، راهاندازی کریدور شمال- جنوب، امضای موافقنامه جامع همکاری اقتصادی با چندین کشور، کسب تراز تجاری مثبت در تعامل اقتصادی با ۸۴ کشور، اقدامات تحسین برانگیز در حمایت از مردم مظلوم فلسطین(به خصوص پس از عملیات طوفانالاقصی)، تحول در دیپلماسی منطقهای و روابط با کشورهای همسایه و...بخشی از کارنامه موفق دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی است.
در دولت آقای رئیسی حدود ۸ هزار و ۸۰۰ کارخانه و واحد تولیدی در نهضت احیا به چرخه تولید بازگشتند و ۷۲۰ واحد راکد، نیمهفعال و غیرفعال نیز در حال احیا و بازگشت به چرخه اقتصادی کشور هستند. همچنین کاهش نرخ بیکاری به هشت و دو دهم که کمترین نرخ بیکاری پس از انقلاب است؛ در نتیجه افزایش رشد اقتصادی و احیای واحدهای تولیدی در دولت سیزدهم رخ داد.
در نیمه اول سال ۱۴۰۰ و در مقطعی که دولت قبل روی کار بود شاهد قطع مداوم و گسترده برق در شهرهای مختلف کشورمان بودیم. در همان مقطع رسانههای زنجیرهای مدعی شدند که قطعی برق ناشی از تحریمهاست. در این فقره نیز با تغییر دولت و تغییر ریلگذاری، شاهد تغییر و تحولات مهمی بودیم. به دلیل سوءمدیریت در دولت قبل، واحدهای نیروگاهی در اوج بار به دلیل تعمیرات نیروگاهی از مدار خارج میشدند. اما در دولت سیزدهم با مدیریت جهادی به نقطهای رسیدیم که هیچ واحد نیروگاهی، خارج از مدار قرار نداشت.
همچنین در دولت سیزدهم با امضا و اجرای قرارداد سوآپ گازی با همسایگان، گاز در استانهای شمالی در فصل سرما تأمین شد.
در دولت قبل حتی آب خوردن مردم نیز به تحریمها و اخم و لبخند دشمن گره خورد. این رویکرد تأسف برانگیز ضمن تشویق دشمن به تشدید گستاخی و فشار، مردم را نیز گلایهمند و آزرده خاطر کرد. کار به جایی رسید که در مناطقی از جمله غیزانیه در خوزستان، مردم با مشکلات زیادی در حوزه تأمین آب مواجه شدند.
اما در دولت سیزدهم با اینکه تحریمهای ظالمانه کنار نرفت، پروژههای عظیم آبرسانی در خوزستان و کردستان و همدان و سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط کشور به بهرهبرداری رسید و آبرسانی به
۵ هزار روستا به مرحله اجرا درآمد.
5- یکبار دیگر این سؤال را مطرح میکنیم؛ «ما اکنون در کجا ایستادهایم؟» ما اکنون در میانه دوران بهبود و درمان هستیم. درمان بیماریای که دولت مدعی تدبیر و امید- بخوانید دولت مدعیان اصلاحات- آن را به کشور تحمیل کرد و دولت رئیسی به بهبود آن پرداخت و شهادت رئیسجمهور و هیئت همراه، درمان این بیماری را نیمه کاره گذاشت.
تجربه دولت مدعی تدبیر و امید در کنار تجربه دولت شهید رئیسی، به ما میگوید که باید ضمن پرهیز از ادامه مسیر دولت دوازدهم، مسیر ناتمام دولت سیزدهم به سرمنزل مقصود برسد.
6- اگر بخواهیم صریحتر بگوییم، ما با دو گفتمان در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم مواجه هستیم، یکی «گفتمان ادامه دولت مدعی تدبیر و امید» است و دیگری «گفتمان ادامه دولت شهید رئیسی»؛ هر دو گفتمان مذکور در انتخابات جاری، دارای نماینده و به عبارتی دارای نامزد میباشند.
حال انتظار از نامزدهای جریان انقلاب این است که ضمن تشریح و تفکیک این دو گفتمان، صراحتا نظر خود را راجع به این دو بیان کنند. این به هیچ عنوان به معنای دامن زدن به دوقطبی نیست، بلکه به معنای انتخاب راه صحیح و تاکید بر این راه است.
برداشت اول از مناظره نخست
رحمان قهرمان پور
تا موعد رایگیری چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، 9 روز مانده است. مناظرههای انتخاباتی 6 کاندیدای این انتخابات از دوشنبه شب آغاز شد تا رقابت کاندیداها به مراحل حساس و پایانی خود نزدیک شود اما این مناظره از نظر شکلی چند ایراد داشت که در نهایت باعث شد این ایرادات بر محتوای مناظره های تلویزیونی هم تاثیر منفی بگذارد.طولانی بودن زمان حضور نامزدها در صدا و سیما و خسته شدن آن ها،آشنا نبودن نامزدها و حتی مخاطبان با شیوه اجرای مناظره و تغییراتی که مناظره نسبت به سال 1400 داشت و مشخصا حضور تعداد زیادی از کارشناسان و سوالات ،فاصله زیاد مجری با نامزدها و... همه این موارد شکلی و ظاهری باعث شد که مناظره ها آن کیفیت لازم را نداشته باشد. بسیاری از وقت نامزدها به شرح نظرات خودشان گذشت و مخاطب نتوانست مقایسه دقیقی بین آن ها صورت دهد. آثار خستگی در چهره نامزدها بعد از ساعت 22:30 کاملا هویدا بود طوری که آن ها حتی در برخی موارد جملات را هم نمی توانستند کامل ادا بکنند یا اشتباهات رایج لفظی نیز به وجود آمد. در کل این شکل ظاهری مناظره ها و نحوه اجرای آن به نظر می رسد باعث شد که کیفیت مناظره نامزدها پایین بیاید . اما درباره محتوای مناظره و رقابت هایی که نامزدها با همدیگر داشتند،واقعیت این است که یک عامل بسیار مهم در عملکرد نامزدها در مناظره های تلویزیونی میزان انتظاراتی است که از نامزد در بیرون از سالن مناظره وجود دارد. هرچه میزان انتظارات بیشتر باشد طبیعتا فشار روحی و روانی بر آن نامزد نیز بیشتر است و این بدین معناست که ممکن است او بیشتر از دیگران خطا بکند یا نتواند آن پیام و نقش راه پیروزی خودش را با آرامش و با اطمینان اجرا بکند، از این نظر نامزدها در اولین مناظره در سه گروه قرار داشتند. در گروه اول آقای پزشکیان وآقای قالیباف بودند که به دلیل پیشرو بودن در نظرسنجی ها بیشترین فشار را متحمل شدند. طرفداران آقای پزشکیان انتظار داشتند که او در مناظرها یک دوقطبی ایجاد بکند و یک جهش جدیدی به وضعیت خودش در نظرسنجی ها بدهد تا بسیج انتخاباتی به نفعش شکل بگیرد، طرفداران قالیباف هم انتظار داشتند که او ضمن حفاظت و حفظ سبد رای خودش بتواند به نامزد اصلی اصولگراها تبدیل شده و فاصله خودش را با آن ها زیاد بکند اما فشار روانی که روی هر دوی آن ها وجود داشت ،باعث شد که نتوانند این نقش را ایفا بکنند با این تفاوت که درواقع آقای قالیباف امتیازی که داشت این بود که توانست از سبد رای خودش حفاظت کرده و پیشتازی خودش را در نظرسنجی ها حفظ کند. گروه دوم یا دسته دوم نامزدها آقای جلیلی وآقای زاکانی بودند که باز هم تا حدی تحت فشار بودند اما نه به اندازه گروه اول .آقای جلیلی به خاطر رقابت درونی که با سایر نامزدها و مشخصا با آقای قالیباف دارد، تلاش کرد که بهتر از مناظره های سال های قبل ظاهر شده و خودش را با برنامه نشان دهد اما به نظر می رسد نتوانست این استراتژی را به صورت موفقیت آمیز اجرا کند، در واقع او نتوانست مخاطب مردد را قانع کند،جلیلی بیشتر تلاش کرد که در نهایت سبد رای اصلی خودش را حفظ کند ضمن این که با حملاتی که آقای قاضی زاده به ایشان داشت و این که آقای قاضی زاده خودش را عضو کابینه شهید رئیسی و ادامه دولت ایشان معرفی کرد، باعث شد که نقشه راه آقای جلیلی مبنی بر این که او ادامه دولت شهید رئیسی است به چالش کشیده شود ،یعنی آقای جلیلی از نظر بخشی از سبد رای اصولگرایان تنها ادامه دهنده راه شهید رئیسی نیست .به نظر این نکته مهم در مناظره بود . در بخش کمپین مثبت و وجه ایجابی هم آقای جلیلی نتوانست خودش را در حد نامزد مطلوب آرا مردد نشان دهد .آقای زاکانی هم تلاش کرد که بهتر از گذشته عمل کند، معلوم بود که مشاوره های زیادی گرفته اما مباحث خیلی پیچیده اقتصادی وبه تعبیر دقیق تر «اقتصاد سیاسی» را تیتروار و از روی کاغذ مطرح کرد که جایش در مناظره نبود .زاکانی همچنین تلاش کرد که در واقع به اصلاح طلب ها حمله بکند اما از آن جایی که اصلاح طلب ها مستقر در قدرت محسوب نمی شوند و در سه سال گذشته دولت دست اصولگراها بوده است این نوع حمله و ایفای نقش چالش گر از سوی آقای زاکانی نمی توانست اعتبار داشته باشد، چون بالاخره سه سال است که دولت دست اصولگراهاست .گروه سوم از نامزدها نیز آقای پور محمدی و آقای قاضی زاده بودند که به دلیل پایگاه رای کوچک و امیدوار نبودن به پیروزی خیلی تحت فشار نبودند، بنابراین توانستند که تا حدی آزاد عمل بکنند .آقای پورمحمدی شروع خوبی داشت در 8 دقیقه اول خیلی خوب شروع کرد و مورد توجه قرار گرفت شاید به این دلیل که خیلی از رای دهندگان او را نمی شناختند یا حداقل بخش زیادی از رای دهندگان او را نمی شناختند، بنابراین وقتی که دیدند خوب وبا فن بیان بالا صحبت می کند ،توجه شان به آقای پورمحمدی جلب شد ولی هرچه مناظره جلوتر رفت از کیفیت کار آقای پورمحمدی کاسته شد. آقای قاضی زاده هاشمی هم ضعیف تر از حد انتظار ظاهر شد .خلاصه از آن جایی که امروزه درصد مشارکت در انتخابات رو به افزایش است و آرای مردد مناظره ها را مطمئن ترین و ساده ترین روش دریافت اطلاعات می دانند هم صدا وسیما و هم نامزدها باید درصدد اصلاح فرم و محتوا باشند تا مناظرهها بتواند خیزش جدی در مشارکت انتخاباتی ایجاد کند.
حماسه پدیدهای برآمده از رشادت، تهور و ایثار است که برای پدیدآورندگان تولید عزت، افتخار و اعتبار کرده و الهامبخش دیگران برای اقدام شجاعانه در شرایط مشابه میباشد، مثل آنچه در ۲۲ بهمن سال ۵۷ یا سوم خرداد ۱۳۶۱ برای کشور ایران اتفاق افتاد.
در حال حاضر هم به نظر میرسد شرایط برای شکلگیری حماسهای دیگر در انتخابات هشتم تیرماه فراهم بوده و احتمال اقدامی افتخارآفرین توسط ملت شریف ایران اسلامی دور از انتظار نیست.
مهمترین عوامل و زمینههای تبدیل شدن انتخابات پیش رو به یک حماسه ملی عبارتاند از:
۱- فضای معنوی و احیاکننده ارزشهای انقلابی که با شهادت آیتالله رئیسی و همراهان ایشان و تشییع پیکرهای آنان پدید آمده و نهتنها به جایگاه ریاستجمهوری اعتبار بخشیده، بلکه حس قدرشناسی از شهیدان خدمت را در جوانها برانگیخته است.
چنین فضایی مشوق و محرک مشارکت در انتخابات بوده و ریختن رأی به صندوق حداقل تعهد و مسئولیتشناسی مردم نسبت به شهیدان خدمت به حساب میآید.
۲- ثبات و استحکام نظام که نهتنها کشور را از اغتشاشات و آشوبهای سال ۱۴۰۱ عبور داد، بلکه برای عملیات وعده صادق و شلیک به اراضی اشغالی و زدن سیلی به رژیم تروریستی و جنایتکار صهیونیستی کفایت کرده و پیام قدرت را نهتنها به صهیونیستها، بلکه به تمام جهانیان داده است. پیداست هر صاحب عقل و خردی در برابر این اقتدار قاطع، هرگونه اقدام آشوبطلبانه و براندازانه را بینتیجه یافته و استفاده از شیوه قانونی برای چرخش قدرت را معقول میشمارد.
۳- بینتیجه ماندن و جواب ندادن خط تحریم انتخاباتی و قهر سیاسی که با تصور فشار بر حاکمیت برای گرفتن امتیاز یا ایجاد اختلال در روند و اعتبار مسئولیتها و جایگاههای انتخابی از سوی ضدانقلاب برانداز و برخی افراطیون داخلی در چند سال گذشته دنبال شده است.
اما واقعیتهای میدانی حاکی از اداره کشور، بدون هرگونه اخلال و بحرانی بوده و فقط این فرض و تصور غلط، برخی از فریب خوردگان را از مزایای حضور در حاکمیت محروم و زمینه فراموشی آنان را در افکار عمومی فراهم کرده بود.
حال با مشاهده چنین واقعیتی که قهر سیاسی آنان هیچ خللی به روند اداره کشور وارد نکرده است، عقلای این جریان سود خود را در کنار گذاشتن خط تحریم و قهر سیاسی و بازگشت به قدرت از طریق رقابت انتخاباتی و صندوق رأی یافتهاند.
۴- با تأیید نامزد اختصاصی اصلاحطلبان و حتی وجود نامزدی با گرایش و گفتمان بسیار نزدیک به جریان اعتدال و میانه و چند نامزد از جریان اصولگرا با دادن علائم قاطع برای ماندن در میدان، به نظر میرسد انتخابات پیش رو یکی از رقابتیترین انتخابات و آن هم با نتایج نامعلوم و شاید شگفتآور خواهد بود.
بدیهی است در چنین شرایط و زمینهای، میتوان افزایش سطح مشارکت و حتی جهش درآن را انتظار داشت و نظام نیز با تمام توان و ظرفیت خود را آماده استقبال از آن کرده است.
اما یک مانع جدی بر سر راه بازگشت سریع جمعیت موسوم به خاکستری به صندوقهای رأی وجود دارد و آن هم دوران طولانی کوبیدن بر طبل تحریم انتخابات یا مشارکت مشروط و بیتأثیر القا کردن انتخابات مردم توسط اصلاحطلبان افراطی است که اینک پاشنه آشیل خود اصلاحطلبان شده است. اصلاحطلبانی که با وجود داشتن نامزد اختصاصی و ورود تمامی بخش نخبگانی و رسانهای آن برای برانگیختن جامعه هوادار خود به مشارکت در انتخابات، هنوز با اقبال گرم مردم مواجه نشده و اصرار آنان به بازگشت، پس از سالها راندن از صحنه انتخابات، آنان را در نزد اذهان مردم به تناقضات رفتاری و تنها استفاده ابزاری متناسب با مزاج و منافع سیاسی متهم میسازد.
دوری از ثبات در واقع، رویکردها و عملکردها و عمل فرصتطلبانه بخش افراطی اصلاحطلبان در سالیان گذشته، چالش بزرگی را برای جبهه اصلاحات در انتخابات پیش رو پدیدآورده، ولی فضای معنوی و انقلابی برآمده از شهادت آیتالله رئیسی و اعتبار یافتن مسئولیتها و جایگاههای خدمت میتواند خیلی از اشتباهات و سوء عملکردها را جبران کند.
لزوم پرهیز نامزدها از آدرس غلط سیاست خارجی
محمد قادری
بیش ازیک هفته از آغاز تبلیغات انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری چهاردهم میگذردو همچنان یکی ازمهمترین موضوعاتی که نامزدها درطرح و تبیین برنامههای خود بدان میپردازند و درمیان هواداران آنها، بهویژه درفضای مجازی بهشدت موردبحث وتبادلنظر است، حوزه سیاست خارجی و راهبرد دولت آینده دراین خصوص است.
علاوه بر نامزدها و ستادهایشان و همچنین رسانههای داخلی، رسانهها و کارشناسان خارجی نیز شاید بیش از هر چیزی روی این حوزه تمرکز کرده و مهمترین سوژه مورد بحث آنها در برنامههای تحلیلی و کارشناسی از همان روز سانحه سقوط بالگرد و شهادت رئیسجمهور شهید و همراهانشان همین موضوع بوده است. سیاست خارجی نهتنها در ساحت حکمرانی در ایران که در سازوکار حکومت توسط هر نظام سیاسی در جهان امروز از وزن قابل توجهی برخوردار است و با توجه به وجوه گسترده و کاملا موثر آن دردیگرساحات حکمرانی اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی وامنیتی نمیتوان آن رازائدهای برکلان سیاست یادنبالهروی موضوعات دیگر به حساب آورد. از همین رو؛ بیتردید تمرکز بر این حوزه و آنچه در تبیین نگاه و برنامه نامزدها در این خصوص مطرح میشود، ضرورتی است که گریزی از آن نیست، با وجود این باید توجه داشت که حوزه سیاست خارجی اساسا جزو آن دست مقولاتی است که چنانچه در قانون اساسی نیز بر آن تاکید شده، دارای چارچوب و خطوط قرمزی کاملا مشخص است؛ بنابراین نباید و نمیتوان با طرح برخی ایدهها، اینگونه القا کرد که میشود در این خصوص تغییر ریل داد. باید توجه داشت که در نظام سیاسی مانند جمهوری اسلامی با عنایت به جایگاه و شرایط خاصی که در نظام بینالملل دارد و نقشآفرینی ویژهای که در تحولات منطقهای و فرامنطقهای از آن انتظار میرود، منطقا نباید با طرح موضوعاتی خارج از چارچوب مذکور، پیامهای غلط به هر دو طیف حامیان و دشمنان نظام و ملت ایران ارسال کرد. در این خصوص، سالهاست که سیاستهای کلی نظام در حوزه سیاست خارجی و راهبردهای کلان و تغییرناپذیر آن توانسته با تحمیل خود بر نظم موجود در نظام بینالملل، جایگاه کشور در عرصه بینالمللی را ارتقا داده و با تقویت مولفههای قدرت ملی، عملا جمهوری اسلامی را در جایگاه یکی از ارکان هندسه جدید قدرت در نظم نوین در حال شکلگیری جهان بنشاند. با این تفاسیر باید بر این نکته توجه کرد که بهویژه با توجه به آنچه طی سالیان و ادوار گذشته بر کشور گذشته و آزمونوخطاهایی که ملت ایران از پس رویکردهای تاکتیکی دولتهای مختلف، مجبور به تحمل آنها شده، ضروری است که نامزدهای محترم انتخابات ریاستجمهوری از پرداخت غیرعقلایی به این حوزه پرهیز کرده و اجازه ندهند تجربههای تلخ گذشته در این رابطه تکرار شود؛ چه، بیراه نیست اگر بگوییم که با توجه به رهنمودهای رهبری و راهبرد مدنظر ایشان، تقریبا هیچ تردیدی وجود ندارد که راهبرد رهبری در حوزه سیاست خارجی به اذعان حتی دشمنان و به شهادت آمار و ارقام، بیشترین آورده را برای کشور و ملت ایران در وانفسای جهان امروز داشته است.
صلاح الدین خدیو
چندی پیش رهبران گروه هفت کشور بزرگ صنعتی در جنوب ایتالیا با حضور پاپ عکس یادگاری گرفتند. رهبران ترکیه، هند، برزیل و امارات هم به عنوان مهمان در اجلاس حضور داشتند. گروه هفت مرکب از آمریکا، بریتانیا، فرانسه، کانادا، آلمان و ژاپن و ایتالیا است. هفت اقتصاد پیشرو که دارای نظام سیاسی دمکراتیکند.
باشگاه ثروتمندان، رهیران شمال جهانی، کشورهای متروپل و به اصطلاح زعمای جهان آزاد از دیگر القاب این گروه هست. دستور کاراجلاس ایتالیا هوش مصنوعی، جنگ اوکراین، چین و خاورمیانه بود. لابد موضوع ایران هم در لابلای پروندههای اوکراین و خاورمیانه مطرح شده است. نظام جهانی کنونی که ایران از ناراضیان آن است، عمدتا بر مبنای ترجیحات و علائق این کشورها به عنوان قدرت های پیروز جنگ دوم جهانی شکل گرفته است. با این استثنا که سه کشور آلمان، ژاپن و ایتالیا از مغلوبان جنگ بودند که با معجزه اقتصادی پس از جنگشان، نه تنها در نظم جدید ادغام شدند، بلکه در قله آن قرار گرفتند. استثنای اصلی البته روسیه است. یکی از قدرت های فاتح جنگ دوم جهانی و بنیانگذاران نظم بین المللی که از همان اوان راه خودش را از سایرین جدا کرد. روسیه شوروی به مدت نیم قرن درگیر یک رقابت مرگبار تسلیحاتی، ایدئولوژیک و اقتصادی در زمینه ژئوپولتیک جنگ سرد با غرب گردید. پس از آنکه در سال ۱۹۹۱ رسما با ایدئولوژی وداع و تصمیم به ادغام سیاسی و اقتصادی در جهان غربی گرفت، گروه هفت به پاس آن پاداشی ویژه به مسکو داد:
تبدیل گروه هفت به گروه هشت یا هفت به علاوه یک! به دلیل عقب ماندگی و کوچک بودن اقتصاد روسیه، این امتیاز بیشتر یک مشوق سیاسی برای کشوری سرگردان میان هویت غربی و اورآسیایی با تخیل قارای و سرگشته بین توسعه اقتصادی و عظمت طلبی ناسیونالیستی بود. یکی از پیامدهای مداخله در اوکراین و پسرفت دمکراتیک منطم روسیه در پانزده سال گذشته، اخراج از گروه هفت بود. چین داستان متفاوت تری دارد. این کشور بجای تلاش برای پیوستن به ائتلاف های ماهیتا غربی و دمکراسی مآب، دنبال تشکیل و تحکیم بدیل های آنهاست. سازمان های و لیگ هایی نظیر شانگهای و بریکس، عمدتا حاصل موازنه سازی های چینی هاست. پکن بر خلاف ایران که ناتوان یا بی میل از ادغام در اقتصاد جهانی است، با ائتلاف ها و شراکت های اقتصادی مشکلی ندارد.
این کشور صرفا در پی حذف هنجارهای سیاسی و فرهنگی بین المللی نظیر دمکراسی و حقوق بشر و گرفتن یک مجوز دائمی برای نظام اقتدارگرای خود است. از سوی دیگر اجلاس اخیر درست یک هفته پس از انتخابات پارلمانی اروپا برگزار شد که با هراس قدرت گرفتن راست های ناسیونالیست همراه بود: متحدان ایدئولوژیک بالقوه اقتدارگرایی های نوین در مسکو و پکن. انتخاباتی که درست مصادف با هشتادمین سالگرد “روز دی ” برگزار شد.
در روز یاد شده آمریکا، بریتانیا و نیروهای فرانسه آزاد در سواحل نرماندی فرود آمدند تا فراتسه را از اشغال آلمان نازی آزاد و آن را به سکویی برای نجات اروپا تبدیل کنند. می توان گفت عملیات نرماندی و ائتلاف آزاد کننده فرانسه، گام اولیه در تشکیل اتحادیه اروپای کنونی و عبور از ناسیونالیسم جنگ افروز بود. شگفتا هشتاد سال پس از آن، هم جنگ و هم ناسیونالیسم و هم قسمی فاشیسم به اروپا بازگشته است.ایدههایی که تصور می شد برای همیشه مردهاند، در قالب هایی مشابه گذشته بازگشته و چشم اندازهای سیاسی و ژئوپولتیک هراس انگیزی ایجاد می کنند. اما در حالی که خاطرهی D- day تحت الشعاع E- day ( رای گیری الکترونیک پارلمان ایتالیا ) قرار گرفت، اجلاس ایتالیا و تصویب بسته کمک پنجاه میلیارد دلاری برای اوکراین نشان داد که فرمان و دیوان هنوز در غرب است. چین نهایتا ناچار است مخفیانه و دزدانه از روسیه حمایت کند و ایران به تنهایی بار اتهام همسویی با مسکو را به دوش بکشد. درس آموزتر از این، حضور اقتصادهای نوظهور مانند هند و برزیل و ترکیه بود.
این سه کشور هم از توبره می خورند، هم از آخور!
هم در لزوم کسب جایگاه بین المللی شایستهتر با چین همداستانند و هم به حضور در راهروها و حواشی گروه هفت مفتخر و شادمانند.
آنها مانند ایران بابت از دست دادن قرن بیست اندوهگینند و چشم امید به سده جدید دوختهاند، اما مانند ایران همه تخم مرغ ها را در سبد شرق نمی گذارند.
در مناظره دوشنبه نشانهای تصویری از حضور ایشان دیده نشد؛ نه در میان مجریان، نه در میان سرودخوانان و نه در میان سؤالکنندگان متعدد. غیبت جنس مؤنث محسوس بود و انکارناشدنی. اشاره کردند که ضمن نگاه و تکیه بر توانمندیهای داخلی، گوشهچشمی هم داشته باشیم به جهان بیرونی.
به این مثالها توجه کنید: خانم کریستین لاگارد، وزیر اقتصاد فرانسه، مدت طولانی رئیس صندوق بینالمللی پول بوده و در حال حاضر سرپرست بانک مرکزی اروپاست. جایزه نوبل اقتصاد سال 2023 به خانم کلودیا گلدن، رئیس سابق انجمن اقتصاددانان آمریکا داده شد. خانم جنت یلن، وزیر فعلی خزانهداری و رئیس سابق بانک مرکزی آمریکاست. اقتصاد روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهشدت تضعیف شد؛ اتفاق نظر وجود دارد که خانم الویرا نابیولینا در سمت رئیس بانک مرکزی روسیه ناجی اقتصاد این کشور بوده است. لغت ناجی لفظی است که مکرر درباره این بانوی توانمند به کار برده شده است. هرچند محور بحث دوشنبه اقتصاد بود، اما یکی از کاندیداهای محترم اشارهای فرمودند به دانشگاه هاروارد. یقینا ایشان مطلع هستند که تا همین چند ماه پیش رئیس دانشگاه هاروارد خانم کلودین گی بود. بررسی میدانی بروز توانمندیهای دختران و بانوان ایرانی، بهخصوص در سالهای اخیر، حکم میکند که از این منبع فیاض بهره ببریم. نگاهی به نتایج کنکور سراسری شاهدی است بر این مدعا. حضور نمونههایی از بانوان توانمند ایرانی در برنامههای پربینندهای مانند برنامه دوشنبه و طرح این ادعا که مشارکت ایشان، مددکار صمیمی و کارساز مشکلات اقتصادی کشور است، منادی برکت و پیشرفت است.
محمدکاظم انبارلویی