صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۲  ، 
کد خبر : ۳۶۱۲۲۵

یادداشت روزنامه چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳

نامزدها بگویند «کجا ایستاده‌ایم؟!»، برداشت اول از مناظره نخست، زمینه‌ها و شرایط شکل‌گیری  حماسه انتخاباتی، لزوم پرهیز نامزد‌ها از آدرس غلط سیاست خارجی؛ برخی از تیترهای یادداشت روزنامه‌های چهاشنبه۳۰ خرداد ۱۴۰۳ است.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۳۰ خرداد

نامزدها بگویند «کجا ایستاده‌ایم؟!» 

مسعود اکبری

اولین مناظره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، دوشنبه شب - 28 خرداد- از شبکه یک سیما پخش شد. یکی از تفاوت‌های بارز این مناظره با مناظره‌های دوره‌های قبل این بود که در این مناظره از تخریب‌ها و بداخلاقی‌های انتخاباتی خبری نبود و مخاطب صرفا شاهد برخی کنایه‌ها و جدل‌های کلامی محدود بود و این یک نقطه قوت در این مناظره بود.
اما، این مناظره یک نقطه ضعف بارز داشت و آن، این بود که هیچ‌کدام از نامزدها دقیق به این مسئله نپرداختند که «ما اکنون در کجا ایستاده‌ایم؟». بر همین اساس نگارنده در این وجیزه به تشریح پاسخ این سؤال خواهد پرداخت. 
1- ما در شرایطی قرار داریم که دولت سیزدهم، دوره 4 ساله خود را به پایان نرسانده و هنوز یک‌سال از عمر این دولت باقی مانده بود. دولت سیزدهم هر چند دوره چهار ساله خود را به اتمام نرساند اما کارنامه درخشانی بر جای گذاشت. 
این در شرایطی بود که به گفته بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، در تاریخ دولت‌های پس از انقلاب، هیچ دولتی به ‌اندازه دولت سیزدهم و آیت‌الله رئیسی میراث‌دار مشکلات، ضعف‌ها و کاستی‌های برجای مانده از دولت پیش از خود نبود.
2- تلاش‌های شبانه‌روزی آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی و پُرکاری و خستگی‌ناپذیری وی در رفع مشکلات در کنار تحرک بالای دولت سیزدهم، امید را در دل مردم زنده کرد. به همین علت بود که سفرهای استانی آقای رئیسی با استقبال انبوه مردم مواجه شده و استقبال باشکوه و حماسی مردم، جزو لاینفک سفرهای استانی آیت‌الله رئیسی بود. 
3- وقتی آیت‌الله رئیسی دولت را تحویل گرفت، شیوع کرونا در اقصی نقاط جهان و از جمله ایران، وضعیت بغرنجی را پدید آورده بود. در تابستان ۱۴۰۰ میزان فوتی‌های روزانه کرونا به بیش از ۷۰۰ نفر افزایش یافته بود. 
به گفته دولتمردان، وقتی آقای رئیسی وارد اولین جلسه دولت شد که وزرا هنوز به دولت قبل اختصاص داشتند، رئیس بانک مرکزی وقت در آن جلسه گفت پول نداریم حقوق این ماه را بدهیم!. 
تعطیلی کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی، قطع مداوم و گسترده برق، مشکل آبرسانی در استان‌هائی از قبیل خوزستان، سیستان و بلوچستان، کردستان و همدان، قطعی گاز در استان‌های شمالی در فصول سرد سال، وجود بدهی سرسام‌آور به صندوق‌های بازنشستگی، بدهی چندهزار میلیاردی بانک مرکزی، وضعیت نامناسب در صادرات نفتی و غیرنفتی، فشل بودن دیپلماسی اقتصادی، ضعف مفرط در دیپلماسی منطقه‌ای، دیپلماسی التماسی در مواجهه با دولت‌های غربی، بی‌اعتنایی به دیپلماسی چند‌جانبه. 
همچنین حمایت از مفسدان اقتصادی دانه‌درشت، رفتار توهین‌آمیز برخی دولتمردان با منتقدان و رکوردزنی در توهین به منتقدان، پرهیز برخی دولتمردان از حضور بی‌واسطه در میان مردم، سوءمدیریت فاحش در مواقع بروز سیل و زلزله، عدم اعتماد به جوانان و روی کار بودن کابینه پیر و خسته، عدم اعتنا به توان عظیم داخلی و تحقیر توانمندی‌هایی از جمله خودکفایی در کشاورزی، افتخار به نساختن مسکن برای مردم، رکوردزنی در تورم و گرانی و موارد متعدد دیگر که از حوصله این وجیزه خارج است. این‌ها همگی میراثی بود که آیت‌الله رئیسی تحویل گرفت. 
4- خب، آقای رئیسی با تحویل گرفتن این وضعیت بغرنج، در طول سه سال فعالیت و در شرایطی که هنوز یک‌سال تا پایان دولت سیزدهم فرصت باقی مانده بود، کار را به کجا رساند؟ بخوانید:
با مجاهدت دولت سیزدهم و به‌کارگیری دیپلماسی مقتدرانه در کنار اعتماد به نخبگان و دانشمندان داخلی، واکسیناسیون سراسری به بهترین نحو اجرا شد و بارها رکورد روزهای بدون فوتی کرونا در تقویم کشور ثبت شد. 
دولت رئیسی علاوه‌بر پرداخت به‌موقع حقوق کارمندان، موفق شد حجم بزرگی از بدهی‌ها و تعهدات دولت قبل را تسویه کند، از جمله: تسویه ۲۷۰هزار میلیارد تومان بدهی اصل و سود اوراق، تسویه ۱۰۰هزار میلیارد تومان بدهی به صندوق‌های بازنشستگی، اختصاص ۴۰هزار میلیارد برای رتبه‌بندی معلمان و ۵۴ هزار میلیارد برای تسویه بدهی بانک مرکزی.
عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری‌های اقتصادی شانگهای، عضویت رسمی ایران در گروه بریکس، آزادسازی بخشی از پول‌های بلوکه شده ایران، امضای موافقت‌نامه تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، کنار رفتن دست اندازها و موانعی از جمله برجام و FATF، راه‌اندازی کریدور شمال- جنوب، امضای موافقنامه جامع همکاری اقتصادی با چندین کشور، کسب تراز تجاری مثبت در تعامل اقتصادی با ۸۴ کشور، اقدامات تحسین برانگیز در حمایت از مردم مظلوم فلسطین(به خصوص پس از عملیات طوفان‌الاقصی)، تحول در دیپلماسی منطقه‌ای و روابط با کشورهای همسایه و...بخشی از کارنامه موفق دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی است. 
در دولت آقای رئیسی حدود ۸ هزار و ۸۰۰ کارخانه و واحد تولیدی در نهضت احیا به چرخه تولید بازگشتند و ۷۲۰ واحد راکد، نیمه‌فعال و غیرفعال نیز در حال احیا و بازگشت به چرخه اقتصادی کشور هستند. همچنین کاهش نرخ بیکاری به هشت و دو دهم که کمترین نرخ بیکاری پس از انقلاب است؛ در نتیجه افزایش رشد اقتصادی و احیای واحدهای تولیدی در دولت سیزدهم رخ داد.
در نیمه اول سال ۱۴۰۰ و در مقطعی که دولت قبل روی کار بود شاهد قطع مداوم و گسترده برق در شهرهای مختلف کشورمان بودیم. در همان مقطع رسانه‌های زنجیره‌ای مدعی شدند که قطعی برق ناشی از تحریم‌هاست. در این فقره نیز با تغییر دولت و تغییر ریل‌گذاری، شاهد تغییر و تحولات مهمی بودیم. به دلیل سوءمدیریت در دولت قبل، واحدهای نیروگاهی در اوج بار به دلیل تعمیرات نیروگاهی از مدار خارج می‌شدند. اما در دولت سیزدهم با مدیریت جهادی به نقطه‌ای رسیدیم که هیچ واحد نیروگاهی، خارج از مدار قرار نداشت.
همچنین در دولت سیزدهم با امضا و اجرای قرارداد سوآپ گازی با همسایگان، گاز در استان‌های شمالی در فصل سرما تأمین شد. 
در دولت قبل حتی آب خوردن مردم نیز به تحریم‌ها و اخم و لبخند دشمن گره خورد. این رویکرد تأسف برانگیز ضمن تشویق دشمن به تشدید گستاخی و فشار، مردم را نیز گلایه‌مند و آزرده خاطر کرد. کار به جایی رسید که در مناطقی از جمله غیزانیه در خوزستان، مردم با مشکلات زیادی در حوزه تأمین آب مواجه شدند.
اما در دولت سیزدهم با اینکه تحریم‌های ظالمانه کنار نرفت، پروژه‌های عظیم آبرسانی در خوزستان و کردستان و همدان و سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط کشور به بهره‌برداری رسید و آبرسانی به
۵ هزار روستا به مرحله اجرا درآمد.
5- یک‌بار دیگر این سؤال را مطرح می‌کنیم؛ «ما اکنون در کجا ایستاده‌ایم؟» ما اکنون در میانه دوران بهبود و درمان هستیم. درمان بیماری‌ای که دولت مدعی تدبیر و امید- بخوانید دولت مدعیان اصلاحات- آن را به کشور تحمیل کرد و دولت رئیسی به بهبود آن پرداخت و شهادت رئیس‌جمهور و هیئت همراه، درمان این بیماری را نیمه کاره گذاشت. 
تجربه دولت مدعی تدبیر و امید در کنار تجربه دولت شهید رئیسی، به ما می‌گوید که باید ضمن پرهیز از ادامه مسیر دولت دوازدهم، مسیر ناتمام دولت سیزدهم به سرمنزل مقصود برسد. 
6- اگر بخواهیم صریح‌تر بگوییم، ما با دو گفتمان در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم مواجه هستیم، یکی «گفتمان ادامه دولت مدعی تدبیر و امید» است و دیگری «گفتمان ادامه دولت شهید رئیسی»؛ هر دو گفتمان مذکور در انتخابات جاری، دارای نماینده و به عبارتی دارای نامزد می‌باشند.
حال انتظار از نامزدهای جریان انقلاب این است که ضمن تشریح و تفکیک این دو گفتمان، صراحتا نظر خود را راجع به این دو بیان کنند. این به هیچ عنوان به معنای دامن زدن به دوقطبی نیست، بلکه به معنای انتخاب راه صحیح و تاکید بر این راه است. 
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز چهارشنبه ۳۰ خرداد

برداشت اول از مناظره نخست

رحمان قهرمان پور 

تا موعد رای‌گیری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، 9 روز مانده است. مناظره‌های انتخاباتی 6 کاندیدای این انتخابات از دوشنبه شب آغاز شد تا رقابت کاندیداها به مراحل حساس و پایانی خود نزدیک شود اما این مناظره از نظر شکلی چند ایراد داشت که در نهایت باعث شد این ایرادات بر محتوای مناظره های تلویزیونی هم تاثیر منفی بگذارد.طولانی بودن زمان حضور نامزدها در صدا و سیما و خسته شدن آن ها،آشنا نبودن نامزدها و حتی مخاطبان با شیوه اجرای مناظره و تغییراتی که مناظره نسبت به سال 1400 داشت و مشخصا حضور تعداد زیادی از کارشناسان و سوالات ،فاصله زیاد مجری با نامزدها و... همه این موارد شکلی و ظاهری باعث شد که مناظره ها آن کیفیت لازم را نداشته باشد. بسیاری از وقت نامزدها به شرح نظرات خودشان گذشت و مخاطب نتوانست مقایسه دقیقی بین آن ها صورت دهد. آثار خستگی در چهره نامزدها بعد از ساعت 22:30 کاملا هویدا بود طوری که آن ها حتی در برخی موارد جملات  را هم نمی توانستند کامل ادا بکنند یا اشتباهات رایج لفظی نیز به وجود آمد. در کل این شکل ظاهری مناظره ها و نحوه اجرای آن به نظر می رسد باعث شد که کیفیت مناظره نامزدها پایین بیاید . اما درباره محتوای مناظره و رقابت هایی که نامزدها با همدیگر داشتند،واقعیت این است که یک عامل بسیار مهم در عملکرد نامزدها در مناظره های تلویزیونی میزان انتظاراتی است که از نامزد در بیرون از سالن مناظره وجود دارد. هرچه میزان انتظارات بیشتر باشد طبیعتا فشار روحی و روانی بر آن نامزد نیز بیشتر  است و این بدین معناست که ممکن است  او بیشتر از دیگران خطا بکند یا نتواند آن پیام و نقش راه پیروزی خودش را با آرامش و با اطمینان اجرا بکند، از این نظر نامزدها در اولین مناظره در سه گروه قرار داشتند.  در گروه اول آقای پزشکیان وآقای قالیباف بودند که به دلیل پیشرو بودن در نظرسنجی ها بیشترین فشار را متحمل شدند. طرفداران آقای پزشکیان انتظار داشتند که او در مناظرها یک دوقطبی ایجاد بکند و یک جهش جدیدی به وضعیت خودش در نظرسنجی ها بدهد تا بسیج انتخاباتی به نفعش شکل بگیرد، طرفداران قالیباف هم انتظار داشتند که او ضمن حفاظت و حفظ سبد رای خودش بتواند به نامزد اصلی اصولگراها تبدیل شده و فاصله خودش را با آن ها زیاد بکند اما فشار روانی که روی هر دوی آن ها وجود داشت ،باعث شد که نتوانند این نقش را ایفا بکنند با این تفاوت که درواقع آقای قالیباف امتیازی که داشت این بود که توانست از سبد رای خودش حفاظت کرده و پیشتازی خودش را در نظرسنجی ها حفظ کند. گروه دوم یا دسته دوم نامزدها آقای جلیلی وآقای زاکانی بودند که باز هم تا حدی تحت فشار بودند اما نه به اندازه گروه اول .آقای جلیلی به خاطر رقابت درونی که با سایر نامزدها و مشخصا با آقای قالیباف دارد، تلاش کرد که بهتر از مناظره های سال های قبل ظاهر شده و خودش را با برنامه نشان دهد اما به نظر می رسد نتوانست این استراتژی را به صورت موفقیت آمیز اجرا کند، در واقع او نتوانست مخاطب مردد را قانع کند،جلیلی بیشتر تلاش کرد که در نهایت سبد رای اصلی خودش را حفظ کند ضمن این که با حملاتی که آقای قاضی زاده به ایشان داشت و این که آقای قاضی زاده خودش را عضو کابینه شهید رئیسی و ادامه دولت ایشان معرفی کرد، باعث شد که نقشه راه آقای جلیلی مبنی بر این که او  ادامه دولت شهید رئیسی است به چالش کشیده شود ،یعنی آقای جلیلی از نظر بخشی از سبد رای اصولگرایان تنها ادامه دهنده راه شهید رئیسی نیست .به نظر این نکته مهم در مناظره بود . در بخش کمپین مثبت و وجه ایجابی هم آقای جلیلی نتوانست خودش را در حد نامزد مطلوب آرا مردد نشان دهد .آقای زاکانی هم تلاش کرد که بهتر از گذشته عمل کند، معلوم بود که مشاوره های زیادی گرفته اما مباحث خیلی پیچیده اقتصادی وبه تعبیر دقیق تر  «اقتصاد سیاسی» را تیتروار و از روی کاغذ مطرح کرد که جایش در مناظره نبود .زاکانی همچنین تلاش کرد که در واقع به اصلاح طلب ها حمله بکند اما از آن جایی که اصلاح طلب ها مستقر در قدرت محسوب نمی شوند و در سه سال گذشته دولت دست اصولگراها بوده است این نوع حمله و ایفای نقش چالش گر از سوی آقای زاکانی نمی توانست اعتبار داشته باشد، چون بالاخره سه سال است که دولت دست اصولگراهاست .گروه سوم از نامزدها نیز  آقای پور محمدی و آقای قاضی زاده بودند که به دلیل پایگاه رای کوچک و امیدوار نبودن به پیروزی خیلی تحت فشار نبودند،  بنابراین توانستند که تا حدی آزاد عمل بکنند .آقای پورمحمدی شروع خوبی داشت در 8 دقیقه اول خیلی خوب شروع کرد و مورد توجه قرار گرفت شاید به این دلیل که خیلی از رای دهندگان او را نمی شناختند یا حداقل بخش زیادی از رای دهندگان او را نمی شناختند، بنابراین وقتی که دیدند خوب وبا فن بیان بالا صحبت می کند ،توجه شان به آقای پورمحمدی جلب شد ولی هرچه مناظره جلوتر رفت از کیفیت کار آقای پورمحمدی کاسته شد. آقای قاضی زاده هاشمی هم ضعیف تر از حد انتظار ظاهر شد .خلاصه از آن جایی که امروزه درصد مشارکت در انتخابات رو به افزایش است و آرای مردد مناظره ها را مطمئن ترین و ساده ترین روش دریافت اطلاعات می دانند هم صدا وسیما و هم نامزدها باید درصدد اصلاح فرم و محتوا باشند تا مناظره‌ها بتواند خیزش جدی‌ در مشارکت انتخاباتی ایجاد کند.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۳۰ خرداد

زمینه‌ها و شرایط شکل‌گیری  حماسه انتخاباتی
رسول سنائی‌راد

حماسه پدیده‌ای برآمده از رشادت، تهور و ایثار است که برای پدیدآورندگان تولید عزت، افتخار و اعتبار کرده و الهام‌بخش دیگران برای اقدام شجاعانه در شرایط مشابه می‌باشد، مثل آنچه در ۲۲ بهمن سال ۵۷ یا سوم خرداد ۱۳۶۱ برای کشور ایران اتفاق افتاد.
در حال حاضر هم به نظر می‌رسد شرایط برای شکل‌گیری حماسه‌ای دیگر در انتخابات هشتم تیرماه فراهم بوده و احتمال اقدامی افتخارآفرین توسط ملت شریف ایران اسلامی دور از انتظار نیست.
مهم‌ترین عوامل و زمینه‌های تبدیل شدن انتخابات پیش رو به یک حماسه ملی عبارت‌اند از: 
۱- فضای معنوی و احیاکننده ارزش‌های انقلابی که با شهادت آیت‌الله رئیسی و همراهان ایشان و تشییع پیکر‌های آنان پدید آمده و نه‌تن‌ها به جایگاه ریاست‌جمهوری اعتبار بخشیده، بلکه حس قدرشناسی از شهیدان خدمت را در جوان‌ها برانگیخته است.
چنین فضایی مشوق و محرک مشارکت در انتخابات بوده و ریختن رأی به صندوق حداقل تعهد و مسئولیت‌شناسی مردم نسبت به شهیدان خدمت به حساب می‌آید.
۲- ثبات و استحکام نظام که نه‌تن‌ها کشور را از اغتشاشات و آشوب‌های سال ۱۴۰۱ عبور داد، بلکه برای عملیات وعده صادق و شلیک به اراضی اشغالی و زدن سیلی به رژیم تروریستی و جنایتکار صهیونیستی کفایت کرده و پیام قدرت را نه‌تن‌ها به صهیونیست‌ها، بلکه به تمام جهانیان داده است. پیداست هر صاحب عقل و خردی در برابر این اقتدار قاطع، هرگونه اقدام آشوب‌طلبانه و براندازانه را بی‌نتیجه یافته و استفاده از شیوه قانونی برای چرخش قدرت را معقول می‌شمارد.
۳- بی‌نتیجه ماندن و جواب ندادن خط تحریم انتخاباتی و قهر سیاسی که با تصور فشار بر حاکمیت برای گرفتن امتیاز یا ایجاد اختلال در روند و اعتبار مسئولیت‌ها و جایگاه‌های انتخابی از سوی ضدانقلاب برانداز و برخی افراطیون داخلی در چند سال گذشته دنبال شده است.
اما واقعیت‌های میدانی حاکی از اداره کشور، بدون هرگونه اخلال و بحرانی بوده و فقط این فرض و تصور غلط، برخی از فریب خوردگان را از مزایای حضور در حاکمیت محروم و زمینه فراموشی آنان را در افکار عمومی فراهم کرده بود.
حال با مشاهده چنین واقعیتی که قهر سیاسی آنان هیچ خللی به روند اداره کشور وارد نکرده است، عقلای این جریان سود خود را در کنار گذاشتن خط تحریم و قهر سیاسی و بازگشت به قدرت از طریق رقابت انتخاباتی و صندوق رأی یافته‌اند.
۴- با تأیید نامزد اختصاصی اصلاح‌طلبان و حتی وجود نامزدی با گرایش و گفتمان بسیار نزدیک به جریان اعتدال و میانه و چند نامزد از جریان اصولگرا با دادن علائم قاطع برای ماندن در میدان، به نظر می‌رسد انتخابات پیش رو یکی از رقابتی‌ترین انتخابات و آن هم با نتایج نامعلوم و شاید شگفت‌آور خواهد بود.
بدیهی است در چنین شرایط و زمینه‌ای، می‌توان افزایش سطح مشارکت و حتی جهش درآن را انتظار داشت و نظام نیز با تمام توان و ظرفیت خود را آماده استقبال از آن کرده است.
اما یک مانع جدی بر سر راه بازگشت سریع جمعیت موسوم به خاکستری به صندوق‌های رأی وجود دارد و آن هم دوران طولانی کوبیدن بر طبل تحریم انتخابات یا مشارکت مشروط و بی‌تأثیر القا کردن انتخابات مردم توسط اصلاح‌طلبان افراطی است که اینک پاشنه آشیل خود اصلاح‌طلبان شده است. اصلاح‌طلبانی که با وجود داشتن نامزد اختصاصی و ورود تمامی بخش نخبگانی و رسانه‌ای آن برای برانگیختن جامعه هوادار خود به مشارکت در انتخابات، هنوز با اقبال گرم مردم مواجه نشده و اصرار آنان به بازگشت، پس از سال‌ها راندن از صحنه انتخابات، آنان را در نزد اذهان مردم به تناقضات رفتاری و تنها استفاده ابزاری متناسب با مزاج و منافع سیاسی متهم می‌سازد.
دوری از ثبات در واقع، رویکرد‌ها و عملکرد‌ها و عمل فرصت‌طلبانه بخش افراطی اصلاح‌طلبان در سالیان گذشته، چالش بزرگی را برای جبهه اصلاحات در انتخابات پیش رو پدیدآورده، ولی فضای معنوی و انقلابی برآمده از شهادت آیت‌الله رئیسی و اعتبار یافتن مسئولیت‌ها و جایگاه‌های خدمت می‌تواند خیلی از اشتباهات و سوء عملکرد‌ها را جبران کند.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۳۰ خرداد

لزوم پرهیز نامزد‌ها از آدرس غلط سیاست خارجی

محمد قادری
بیش ازیک هفته از آغاز تبلیغات انتخاباتی نامزد‌های ریاست‌جمهوری چهاردهم می‌گذردو همچنان یکی ازمهم‌ترین موضوعاتی که نامزد‌ها درطرح و تبیین برنامه‌های خود بدان می‌پردازند و درمیان هواداران آنها، به‌ویژه درفضای مجازی به‌شدت موردبحث وتبادل‌نظر است، حوزه سیاست خارجی و راهبرد دولت آینده دراین خصوص است.

علاوه بر نامزد‌ها و ستادهای‌شان و همچنین رسانه‌های داخلی، رسانه‌ها و کارشناسان خارجی نیز شاید بیش از هر چیزی روی این حوزه تمرکز کرده و مهم‌ترین سوژه مورد بحث آن‌ها در برنامه‌های تحلیلی و کارشناسی از همان روز سانحه سقوط بالگرد و شهادت رئیس‌جمهور شهید و همراهان‌شان همین موضوع بوده است. سیاست خارجی نه‌تن‌ها در ساحت حکمرانی در ایران که در ساز‌و‌کار حکومت توسط هر نظام سیاسی در جهان امروز از وزن قابل توجهی برخوردار است و با توجه به وجوه گسترده و کاملا موثر آن دردیگرساحات حکمرانی اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی وامنیتی نمی‌توان آن رازائده‌ای برکلان سیاست یادنباله‌روی موضوعات دیگر به حساب آورد. از همین رو؛ بی‌تردید تمرکز بر این حوزه و آنچه در تبیین نگاه و برنامه نامزد‌ها در این خصوص مطرح می‌شود، ضرورتی است که گریزی از آن نیست، با وجود این باید توجه داشت که حوزه سیاست خارجی اساسا جزو آن دست مقولاتی است که چنانچه در قانون اساسی نیز بر آن تاکید شده، دارای چارچوب و خطوط قرمزی کاملا مشخص است؛ بنابراین نباید و نمی‌توان با طرح برخی ایده‌ها، این‌گونه القا کرد که می‌شود در این خصوص تغییر ریل داد. باید توجه داشت که در نظام سیاسی مانند جمهوری اسلامی با عنایت به جایگاه و شرایط خاصی که در نظام بین‌الملل دارد و نقش‌آفرینی ویژه‌ای که در تحولات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از آن انتظار می‌رود، منطقا نباید با طرح موضوعاتی خارج از چارچوب مذکور، پیام‌های غلط به هر دو طیف حامیان و دشمنان نظام و ملت ایران ارسال کرد. در این خصوص، سال‌هاست که سیاست‌های کلی نظام در حوزه سیاست خارجی و راهبرد‌های کلان و تغییرناپذیر آن توانسته با تحمیل خود بر نظم موجود در نظام بین‌الملل، جایگاه کشور در عرصه بین‌المللی را ارتقا داده و با تقویت مولفه‌های قدرت ملی، عملا جمهوری اسلامی را در جایگاه یکی از ارکان هندسه جدید قدرت در نظم نوین در حال شکل‌گیری جهان بنشاند. با این تفاسیر باید بر این نکته توجه کرد که به‌ویژه با توجه به آنچه طی سالیان و ادوار گذشته بر کشور گذشته و آزمون‌وخطا‌هایی که ملت ایران از پس رویکرد‌های تاکتیکی دولت‌های مختلف، مجبور به تحمل آن‌ها شده، ضروری است که نامزد‌های محترم انتخابات ریاست‌جمهوری از پرداخت غیرعقلایی به این حوزه پرهیز کرده و اجازه ندهند تجربه‌های تلخ گذشته در این رابطه تکرار شود؛ چه، بیراه نیست اگر بگوییم که با توجه به رهنمود‌های رهبری و راهبرد مدنظر ایشان، تقریبا هیچ تردیدی وجود ندارد که راهبرد رهبری در حوزه سیاست خارجی به اذعان حتی دشمنان و به شهادت آمار و ارقام، بیشترین آورده را برای کشور و ملت ایران در وانفسای جهان امروز داشته است.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۳۰ خرداد

حرکت جهان بدون ایران

صلاح الدین خدیو

چندی پیش رهبران گروه هفت کشور بزرگ صنعتی در جنوب ایتالیا با حضور پاپ عکس یادگاری گرفتند. رهبران ترکیه، هند، برزیل و امارات هم به عنوان مهمان در اجلاس حضور داشتند. گروه هفت مرکب از آمریکا، بریتانیا، فرانسه، کانادا، آلمان و ژاپن و ایتالیا است. هفت اقتصاد پیشرو که دارای نظام سیاسی دمکراتیکند.
باشگاه ثروتمندان، رهیران شمال جهانی، کشورهای متروپل و به اصطلاح زعمای جهان آزاد از دیگر القاب این گروه هست. دستور کاراجلاس ایتالیا هوش مصنوعی، جنگ اوکراین، چین و خاورمیانه بود. لابد موضوع ایران هم در لابلای پرونده‌های اوکراین و خاورمیانه مطرح شده است. نظام جهانی کنونی که ایران از ناراضیان آن است، عمدتا بر مبنای ترجیحات و علائق این کشورها به عنوان قدرت های پیروز جنگ دوم جهانی شکل گرفته است. با این استثنا که سه کشور آلمان، ژاپن و ایتالیا از مغلوبان جنگ بودند که با معجزه اقتصادی پس از جنگشان، نه تنها در نظم جدید ادغام شدند، بلکه در قله آن قرار گرفتند. استثنای اصلی البته روسیه است. یکی از قدرت های فاتح جنگ دوم جهانی و بنیانگذاران نظم بین  المللی که از همان اوان راه خودش را از سایرین جدا کرد. روسیه شوروی به مدت نیم قرن درگیر یک رقابت مرگبار تسلیحاتی، ایدئولوژیک و اقتصادی در زمینه ژئوپولتیک جنگ سرد با غرب گردید. پس از آنکه در سال ۱۹۹۱ رسما با ایدئولوژی وداع و تصمیم به ادغام سیاسی و اقتصادی در جهان غربی گرفت، گروه هفت به پاس آن پاداشی ویژه به مسکو داد:
تبدیل گروه هفت به گروه هشت یا هفت به علاوه یک! به دلیل عقب ماندگی و کوچک بودن اقتصاد روسیه، این امتیاز بیشتر یک مشوق سیاسی برای کشوری سرگردان میان هویت غربی و اورآسیایی با تخیل قارای و سرگشته بین توسعه اقتصادی و عظمت طلبی ناسیونالیستی بود. یکی از پیامدهای مداخله در اوکراین و پسرفت دمکراتیک منطم روسیه در پانزده سال گذشته، اخراج از گروه هفت بود. چین داستان متفاوت تری دارد. این کشور بجای تلاش برای پیوستن به ائتلاف های ماهیتا غربی و دمکراسی مآب، دنبال تشکیل و تحکیم بدیل های آنهاست. سازمان های و لیگ هایی نظیر شانگهای و بریکس، عمدتا حاصل موازنه سازی های چینی هاست. پکن بر خلاف ایران که ناتوان یا بی میل از ادغام در اقتصاد جهانی است، با ائتلاف ها و شراکت های اقتصادی مشکلی ندارد.
این کشور صرفا در پی حذف هنجارهای سیاسی و فرهنگی بین المللی نظیر دمکراسی و حقوق بشر و گرفتن یک مجوز دائمی برای نظام اقتدارگرای خود است. از سوی دیگر اجلاس اخیر درست یک هفته پس از انتخابات پارلمانی اروپا برگزار شد که با هراس قدرت گرفتن راست های ناسیونالیست همراه بود: متحدان ایدئولوژیک بالقوه اقتدارگرایی های نوین در مسکو و پکن. انتخاباتی که درست مصادف با هشتادمین سالگرد “روز دی ” برگزار شد.
در روز یاد شده آمریکا، بریتانیا و نیروهای فرانسه آزاد در سواحل نرماندی فرود آمدند تا فراتسه را از اشغال آلمان نازی آزاد و آن را به سکویی برای نجات اروپا تبدیل کنند. می توان گفت عملیات نرماندی و ائتلاف آزاد کننده فرانسه، گام اولیه در تشکیل اتحادیه اروپای کنونی و عبور از ناسیونالیسم جنگ افروز بود. شگفتا هشتاد سال پس از آن، هم جنگ و هم ناسیونالیسم و هم قسمی فاشیسم به اروپا بازگشته است.ایده‌هایی که تصور می شد برای همیشه مرده‌اند، در قالب هایی مشابه گذشته بازگشته و چشم اندازهای سیاسی و ژئوپولتیک هراس انگیزی ایجاد می کنند. اما در حالی که خاطره‌ی D- day تحت الشعاع E- day ( رای گیری الکترونیک پارلمان ایتالیا )  قرار گرفت، اجلاس ایتالیا و تصویب بسته کمک پنجاه میلیارد دلاری برای اوکراین نشان داد که فرمان و دیوان هنوز در غرب است. چین نهایتا ناچار است مخفیانه و دزدانه از روسیه حمایت کند و ایران به تنهایی بار اتهام همسویی با مسکو را به دوش بکشد. درس آموزتر از این، حضور اقتصادهای نوظهور مانند هند و برزیل و ترکیه بود.
این سه کشور هم از توبره می خورند، هم از آخور!
هم در لزوم کسب جایگاه بین المللی شایسته‌تر با چین همداستانند و هم به حضور در راهروها و حواشی گروه هفت مفتخر و شادمانند.
آنها مانند ایران بابت از دست دادن قرن بیست اندوهگینند و چشم امید به سده جدید دوخته‌اند، اما مانند ایران همه تخم مرغ ها را در سبد شرق نمی گذارند.

چهارشنبه 30 خرداد 1403 شماره 4859

غیبت نیمی از «مردم ایران»

بیژن جهانگیری
‌‌اولین دور از پنج بار مناظره انتخابات رئیس‌جمهور از ساعت 20 تا 24 دوشنبه 28 خرداد اجرا و از شبکه یک صداوسیما و دو شبکه دیگر پخش شد. شروع کار با مشارکت سه نفر از آقایان بود که مقدمات و معرفی برنامه را بر عهده داشتند. سپس سرودخوانی توسط 10 نوجوان پسر و متعاقبا برنامه دکلمه و آوازخوانی توسط یکی از هنرمندان مرد به نمایش گذاشته شد. نظارت بر اجرای مناظره و مراقبت از زمان‌های پاسخ‌دهی توسط یکی از آقایان مجری باسابقه صداوسیما صورت گرفت. برنامه به مباحث اقتصادی اختصاص داشت. سؤال‌کنندگان در حدود 10 نفر آقایانی منتخب از وزرا و معاونان سابق و اسبق وزارتخانه‌های اقتصادی‌ یا رشته‌های وابسته بودند. شش کاندیدای محترم و والامقام داوطلب ریاست‌جمهوری به بیان‌ نظرات خود پرداختند که اظهارنظر درباره آن نظرات، خارج از کفایت نویسنده یادداشت حاضر است. اما در جریان فرمایشات ایشان، در مجموع حدود 70‌ بار اشاره به «مردم ایران» شد؛ آن مردمی که به‌طور طبیعی نیمی از ایشان خانم‌ها ‌یا  دختر‌خانم‌ها هستند.

در مناظره دوشنبه نشانه‌ای تصویری از حضور ایشان دیده نشد؛ نه در میان مجریان، نه در میان سرودخوانان و نه در میان سؤال‌کنندگان متعدد. غیبت جنس مؤنث محسوس بود و انکار‌ناشدنی. اشاره کردند که ضمن نگاه و تکیه بر توانمندی‌های داخلی، گوشه‌چشمی هم داشته باشیم به جهان بیرونی.

به این مثال‌ها توجه کنید: خانم کریستین لاگارد، وزیر اقتصاد فرانسه، مدت طولانی رئیس صندوق بین‌المللی پول بوده و در حال حاضر سرپرست بانک مرکزی اروپا‌ست. جایزه نوبل اقتصاد سال 2023 به خانم کلودیا گلدن، رئیس سابق انجمن اقتصاددانان آمریکا داده شد. خانم جنت یلن، وزیر فعلی خزانه‌داری و رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا‌ست. اقتصاد روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به‌شدت تضعیف شد؛ اتفاق نظر وجود دارد که خانم الویرا نابیولینا در سمت رئیس بانک مرکزی روسیه ناجی اقتصاد این کشور بوده است. لغت ناجی لفظی است که مکرر درباره این بانوی توانمند به کار برده شده است. هر‌چند محور بحث دوشنبه اقتصاد بود، اما یکی از کاندیداهای محترم اشاره‌ای فرمودند به دانشگاه هاروارد. یقینا ایشان مطلع هستند که تا همین چند ماه پیش رئیس دانشگاه هاروارد خانم کلودین گی بود. بررسی میدانی بروز توانمندی‌های دختران و بانوان ایرانی، به‌خصوص‌ در سال‌های اخیر، حکم می‌کند که از این منبع فیاض بهره ببریم. نگاهی به نتایج کنکور سراسری شاهدی است بر این مدعا. حضور نمونه‌هایی از بانوان توانمند ایرانی در برنامه‌های پربیننده‌ای مانند برنامه دوشنبه و طرح این ادعا که مشارکت ایشان، مددکار صمیمی و کارساز مشکلات اقتصادی کشور است، منادی برکت و پیشرفت است.

روزنامه تاریخ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳

پنج کلمه با رئیس‌جمهور آینده!

محمدکاظم انبارلویی

۱- دولت باید برای هدایت جامعه به سمت آرمان‌های اسلام و انقلاب نقش ایفا کند.
رئیس‌جمهور باید یک حرکت اجتماعی و یک نشاط سیاسی را مدیریت کند تا ارزش‌های انقلابی در جامعه عمق پیدا کند.
این «حرکت» و این «نشاط» یک تئوری می‌خواهد. نظام دانایی ما در حوزه و دانشگاه به‌ویژه قلندران رشته‌های تخصصی جامعه‌شناسی ، روان‌شناسی ،
 علوم سیاسی ، فقه حکومتی و ... باید دولت را در رسیدن به این تئوری یاری دهند.
محصول و برونداد این تئوری تحکیم «وحدت ملی» و «انسجام اسلامی» است.
برگزیده ملت ایران که نماینده همه ملت است به این تئوری برای حفظ نظام و صیانت از دولت در میان گرگ‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای که ما را محاصره کرده نیازمند است.
رئیس‌جمهور باید با پاسداشت نظام دانایی کشور آن را در حکمرانی خوب به کار ببرد.
۲- کابینه دولت باید متشکل از افراد خوش‌فکر، زبده ، عملیاتی و متعهد به اجرای برنامه هفتم باشد. کلمه «نمی‌شود» ، «نمی‌توانیم»و «نمی‌گذارند» از ادبیات اجرایی کشور خارج شود . آن‌ها باید شیفته خدمت باشند و از «خودشیفتگی» فاصله بگیرند.
مدیریت این اخیار در اندازه وزرای دولت، کار سختی است.آثار «تصمیم‌سازی» و «تصمیم‌گیری» در تصویب‌نامه‌های هیئت دولت در سفره مردم ، در حیات اجتماعی و اخلاقی جامعه ، «امنیت ملی» و «رفاه عمومی» خود را باید نشان دهد.
۳- شأن رئیس‌جمهور و هیئت‌وزیران «مسئله حل کنی» است، از «مسئله پاک کنی» به دلیل صعوبت حل باید پرهیز کرد . برخی رؤسای جمهور گذشته به‌جای «مسئله» حل کنی خودشان برای مملکت یک «مسئله» شدند.
اولین رئیس‌جمهور کشور به‌جای دست گذاشتن در دست ملت صادقی که به او رأی دادند ، دستش را در دست منافقین گذاشت و به پاریس فرار کرد. آخرین رئیس‌جمهور ما که قهرمان «مسئله حل کنی» بود، با شهادت جان‌سوز خود دستان ملت را به هم فشرد و سرمایه اجتماعی دولت و انقلاب و نظام را افزایش داد. آثار و برکات او برای هدایت جامعه به‌سوی ارزش‌های الهی و انقلابی انکارناپذیر است.
رئیس‌جمهور آتی غفلت کند شیطان و به‌ویژه شیطان بزرگ او را به سرنوشت برخی رؤسای جمهوری که بنا را به بی‌مهری با مردم و نظام گذاشته‌اند دچار خواهد کرد.
۴- نظام دیوان‌سالاری در کشور ، به‌ویژه در حوزه مدیران میانی نقش کاهنده در پیشرفت کشور را بازی می‌کند. خدمات دولت را بی‌اثر می‌کند. تکنوکرات‌ها و بوروکرات‌هایی که در این سطح جا خوش کرده‌اند نمی‌گذارند اهداف انقلاب تحقق یابد.
لذا هر گزارشی به‌ویژه در حوزه اقتصادی باید راستی‌آزمایی شود. رئیس‌جمهور باید مکانیزم این راستی‌آزمایی را پیدا کند تا با برچسب کار کارشناسی و کار علمی هر چیز را وارد چرخه تصمیم‌گیری دولت نشود.
مدیران میانی زیر پوست دولت جلوی نوآوری به‌ویژه در حوزه تولید ملی را می‌گیرند . آن‌ها عملا توزیع قدرت و ثروت را در یک چرخه ناعادلانه به دست گرفته‌اند. پورسانت بگیران در خریدهای خارجی مانع رشد تولید ملی هستند.
رئیس‌جمهور هرجا که به دوراهی منافع ملی و منافع اشخاص حقیقی و حقوقی رسید در این تعارض باید منافع ملی را برگزیند از تهدیدها نهراسد و به وظیفه الهی و مردمی خود عمل کند.
«تعارض منافع» یک آوردگاه خطیر در مدیریت اجرایی کشور است. اگر شجاعت ، جسارت ، کاربلدی و کارآمدی نباشد، سر دولت و ملت کلاه می‌گذارند.
شهید آیت‌الله رئیسی که دولت را در دست گرفت نجیبانه سکوت کرد و در سکوت درها را یکی‌یکی باز کرد بدون این‌که ادعایی داشته باشد . رحمت خدا بر او باد.
۵- اولین مناظره ۶ نامزد مطرح در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد.
ادب گفت‌وگو بر نوع طرح مواضع حاکم بود. اخلاق در نقد دیدگاه‌ها کم‌وبیش رعایت شد.
آنچه مردم از بیرون نظاره‌گر آن بودند یک رقابت کور و یک تضاد آشتی‌ناپذیر نبود، این فضای گفتمانی به آرامش کشور و محیط انتخابات و گزینش بهتر کمک می‌کند.
از بددهنی ، ستیزه‌جویی، یقه‌گیری، اهانت به یکدیگر و تهمت‌زنی پرهیز شد.
هر یک از نامزدها در مناظره و در دیگر برنامه‌های خود فهم خود از حکمرانی در قوه مجریه را خوب بیان کردند. انصافا طرح این دیدگاه‌ها سطح دانایی جامعه را ارتقاء داد.
دشمنان مردم‌سالاری دینی از پدیداری این محیط رقابت ناراحت هستند. نامزدها باید ستادهای خود را کنترل کنند که تا پایان وقت رقابت همین فضای اخلاقی حفظ شود . بدون شک خداوند بزرگ در این انتخابات دل‌ها را متوجه کسی خواهد کرد که خیر و صلاح مردم و مصلحت کشور است.
یادداشت روزنامه چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳
کاندیداهای جبهه انقلاب در ادامه مناظره‌های انتخاباتی باید به چه نکاتی دقت کنند؟
فرصت‌ها و تهدیدهای موج دوم رقابت
ارمیا عزیزی
انتخابات‌های ریاست‌جمهوری در 4 دوره گذشته از یک منطق نسبی و نانوشته پیروی کرده است. بر اساس این منطق 3 موج سیاسی - اجتماعی در هر دوره رقابت شکل می‌گیرد که این 3 موج نهایتا هندسه نهایی آرای مردم را ترتیب داده است. نخستین موج مربوط به زمان اعلام اسامی کاندیداهای تاییدصلاحیت شده و آغاز رسمی تبلیغات انتخابات است. در این موج عمدتا وزن پیشینی اسامی که محصول شهرت و محبوبیت اولیه هر کاندیداست، فضای عمومی را با سوژه انتخابات درگیر می‌کند. در این موج شاهد تغییر چندانی در مختصات عمومی انتخابات نیستیم و بیشتر تقلای کاندیداها برای تعریف چهره و گفتمان خود است. به زبان دیگر در این بازه تقریبا یک هفته‌ای کاندیداها سعی در کدگذاری خود در ذهن جامعه دارند؛ اینکه آنها با چه شعاری، تایید چه رویه‌ای و نماد مخالفت با چه وضعیتی شناخته شوند. میزان رای اولیه هر کاندیدا که محصول اعتبار سیاسی‌اش پیش از آغاز رقابت‌هاست، در این مرحله تاثیرگذار است. کاندیداهایی که بدنه اولیه رای بالاتری دارند، در این فصل تلاش می‌کنند یک نیروی اجتماعی مبلغ را برای ادامه مسیر انتخابات به انسجام برسانند. با مجموعه این تفاصیل در این موج اولیه که بیشتر جنبه کادری - تشکیلاتی دارد، کاندیداها نمی‌توانند به چیزی فراتر از نقشه راه دست یابند، چرا که هم بخش قابل توجهی از جامعه با شوک اول خود را درگیر سوژه انتخابات نمی‌کند و هم فضای خود/ دیگری هنوز تجسم عیانی پیدا نکرده تا هر کاندیدا عیار تاثیرگذاری خود را رو کند. 
موج دوم عمدتا با آغاز مناظره‌های انتخاباتی شکل می‌گیرد؛ مناظره‌هایی که در 15سال گذشته تبدیل به مهم‌ترین میدان رقابت سیاسی کاندیداها شده و نخستین فرصت جدی برای ارتباط گرفتن با جامعه هدفی است که بالقوه امکان رای دادن به آنها و رقبای‌شان را دارند. از همین رو بر اساس نظرسنجی‌ها آغاز مناظره‌ها شروع تغییر پایگاه رای هر کاندیدا به حساب می‌آید. موارد بسیاری بود که کاندیدایی با سبد رای محسوسی پا به این مرحله گذاشته اما به یکباره میزان آرایش ثابت مانده یا حتی نزولی شده اما کاندیدایی با سبد رای اولیه کمی پا به میدان گذاشته اما در این مرحله بیشترین جذب رای را داشته است. به صورت اختصاری موج دوم انتخابات را می‌توان لحظه عبور از فضای رسمی تبلیغات به فضای عمومی تبلیغات دانست. در این مرحله سوژه انتخابات از بافت حزبی و تشکیلاتی عبور کرده و موضوعیتی روزمره در جامعه می‌یابد، به گونه‌ای که عمده کنش‌ها دیگر نه در سطح ستادها که در میان گفت و شنود مردم شکل می‌گیرد. ماهیت قیاسی گرفتن سوژه سیاسی در این برهه زمانی باعث می‌شود جامعه مرددان (که همواره تعیین‌کننده‌ترین قشر برای به اکثریت رساندن یک اقلیت اولیه است) میان مطلوبیت و ضدیت کاندیداها دست به انتخاب بزنند. نتیجه تجربی‌ای که می‌توان از این مقطع گرفت آن است که رای کادری - تشکیلاتی اولیه اهمیت فرعی یافته و همه تمرکزها به سمت رای بالقوه میان مرددان می‌رود. اگر در مرحله قبل هر کاندیدایی به دنبال اثبات خود به هواداران اولیه‌اش بوده تا آنها را وارد میدان کند، حالا نگاه به دیگرانی دارد که تاکنون حضوری در بدنه سیاسی‌اش نداشته‌اند. تجربه 4 دوره انتخابات در سال‌های 88، 92، 96 و 1400 نیز مؤید آن است که گفتار و رفتار سیاسی در این مرحله هر قدر عمومی، موسع و قابل درک باشد، احتمال موفقیت در این موج بیشتر است.
نهایتا موج سوم انتخابات که از حد فاصل اتمام مناظره‌ها تا برگزاری انتخابات است (بازه 3 تا 5 روزه) لحظه ادغام میان آرای کادری - تشکیلاتی موج اول با آرای جذب شده در موج دوم است. شکنندگی این چند روزه به گونه‌ای است که کوچک‌ترین اشتباه می‌تواند پایگاه رای یک نفر را متشتت، دلسرد و نزولی کند اما متقابلا یک عمل تاکتیکی حساب‌شده می‌تواند بخشی از آرای بالقوه دیگر کاندیداها را نیز در دقیقه90 به خود جذب کند. در این مرحله کارناوال‌های خیابانی، اعلام حمایت چهره‌های مرجع سیاسی و اجتماعی، ائتلاف با یک کاندیدای دیگر و مواردی از این دست یک شوک تعیین‌کننده به حساب می‌آید. در این مرحله هر قدر رای کادری - تشکیلاتی یک کاندیدا منسجم‌تر باشد، امکان بازی در فضای عمومی افزایش می‌یابد و هر قدر که رای جذب شده در موج دوم امیدآفرین‌تر باشد، امکان همراه کردن جامعه با خود بیشتر می‌شود. موج سوم جایی است که کدگذاری کاندیداها در موج اول عیار خود را نشان می‌دهد. در این مرحله هر کاندیدایی که شناخت بهتری از مختصات رقابت داشته، نماد خود در مقابل دیگری (رقبا) را ترتیب داده و جامعه بر اساس دوگانه تعریف شده‌ای که حداکثر توان جذب را دارد، مطلوبیت را در انتخاب خود و ضدیت را در میان رقبا می‌یابد.
چه بسا گاهی مطلوبیت بالای یک کاندیدا در سایه کمبود ضدیت با رقیبش باعث شده بخشی از سبد رای به سمت کاندیدایی برود که ضدیت بیشتری را با رقیب تعریف کرده است. با همه این تفاصیل موج سوم انتخابات را باید لحظه اتخاذ تصمیم‌های میلیمتری و حساس در هر اردوگاه دانست.
یکی از بزرگ‌ترین نقص‌های سیاسی کاندیداها و جریان‌های سیاسی در انتخابات‌های گذشته عدم اشراف کافی بر کیفیت و مختصات هرکدام از این 3 موج بوده است. چه بسا کنشی که در موج سوم موثر است، در موج اول اثر عکس بدهد یا کنش صحیح در موج دوم و سوم به علت عدم فعالیت صحیح در موج اول ثمربخش نبوده است. در این فضا و با این مقدمه تفصیلی می‌توان نخستین مناظره انتخاباتی نامزدهای مقام ریاست‌جمهوری را دقیق‌تر مورد قضاوت قرار داد. نخستین مساله‌ای که در این مناظره مشهود بود، ناتوانی نسبی همه کاندیداها در گذار از موج اول به موج دوم تبلیغات بود. در موج دوم تبلیغات که ماهیت قیاسی به خود می‌گیرد، هر کاندیدایی برای موفقیت در افزودن به سبد رای خود باید الگوی قیاس‌پذیری از خود را عرضه کند که در آن چند عنصر وجود داشته باشد. نخستین عنصر، برقراری یک نسبت میان خود و شرایط موجود است. این نسبت را تقریبا همه کاندیداها برقرار می‌کنند. چنانکه به ندرت می‌توان کاندیدایی را پیدا کرد که خود را معترض به وضع موجود نشان ندهد. دومین عنصر اما به مسیر برون‌رفت از این شرایط مربوط می‌شود؛ مسیری که اصطلاحا رویا و روایت تغییر و پیروزی را برای مشارکت‌کنندگان می‌سازد؛ امری که صرف گلایه از شرایط موجود، توانایی ساختن آن را ندارد. کاندیداها اگر نیازمند وعده دادن هستند - که یقینا اینطور است - باید وعده خود را در نسبت با این تغییر تعریف کنند. ثقل مرکزی هر شعار باید در نسبت با نقشه راه این تغییر راه باشد. سومین عنصر به تعریف جامعه هدف مربوط می‌شود. هر کاندیدا باید در جریان هر موج جامعه هدف بزرگ‌تری برای خود تعریف کند. اگر زبان یک کاندیدا در موج اول ادبیاتی همسان با پایگاه رای کادری - تشکیلاتی‌اش دارد، باید در این مرحله هم جامعه بزرگ‌تری را مخاطب خود فرض کند هم به دنبال برقراری ارتباط میان حامیان کادری - تشکیلاتی‌اش با جامعه هدف مرددان باشد. با در نظر گرفتن این 3 عنصر، عمده کاندیداهای جبهه انقلاب، عنصر دوم و سوم را چندان در گفتار سیاسی خود لحاظ نکردند. این مساله مهم اگر در جریان 4 مناظره باقیمانده لحاظ نشود، این احتمال وجود دارد که رای کاندیداهای جبهه انقلاب در همان رای کادری - تشکیلاتی فریز شود که عملا امکان بازیگری فعال را در موج سوم نیز سلب خواهد کرد.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات