صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۸  ، 
کد خبر : ۳۶۴۸۹۱

یادداشت روزنامه‌های یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۱۸ شهريور

نسخه درست همین است

عباس شمسعلی 
رئیس‌جمهور کشورمان روز گذشته در جریان بازدید از نمایشگاه فعالیت‌های زیربنایی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا (ص) و نشست با فرمانده کل سپاه پاسداران و فرماندهان و مسئولان این قرارگاه، با تاکید بر اینکه «ما هم بسیجی بوده، هستیم و خواهیم بود» اظهار داشت: «راه نجات کشور احیا و تکیه به روحیه جهادی و بسیجی واقعی همچون سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و همان روحیه و مجاهدتی است که جنگ را اداره کرد.»
این سخنان رئیس‌جمهور محترم را می‌توان به عنوان آدرسی دقیق برای رسیدن به سرمنزل مقصود و نسخه‌ای شفابخش برای حل مشکلات کشور تعبیر کرد. سخنان دلنشینی که باید در عمل هم مورد توجه قرار بگیرد.
این نسخه شفابخش آن‌قدر برای مردم ما آشنا و مورد پذیرش است که در صورت توجه جدی دولت و ورود به انجام وظایف با این روحیه و تفکر و نگاه، علاوه‌بر به میدان کشاندن ظرفیت‌های فراوانی از بخش مردمی، شاهد تسریع و جهش در روند اجرائی کشور خواهیم بود.
مردم ما نقش فرهنگ بسیجی در دفاع از کشور طی 8 سال جنگ تحمیلی و ناکام گذاشتن دشمنان متحد این سرزمین را هنوز از یاد نبرده‌اند. همچنان خاطره خوش خدمات بی‌نظیر جهادگران سازمان جهاد سازندگی در دوردست‌ترین مناطق و محروم‌ترین بخش‌های کشور در سال‌های ابتدائی انقلاب و نقش آنها در محرومیت‌زدایی در ذهن‌ها باقی است. در سال‌های پس از انقلاب نیز هرجا پیشرفت و دستاوردی حاصل شده است نمی‌توان رد پای تلاش جهادگونه و حاکم بودن روحیه جهادی و بسیجی را در آن دستاورد نادیده گرفت. این ادعا به این معنی نیست که همه پیشرفت‌های کشور را بسیجیان عضو رسمی سازمان بسیج انجام داده‌اند بلکه منظور این است که روحیه جهادی و بسیجی در هر کجا حاکم شد، سخت‌ترین مشکلات و صعب‌العبور‌ترین مسیرهای پیشرفت را هموار کرد. با این نگاه، آن جوان تلاشگر که در آزمایشگاهی تحقیقاتی با تلاش خستگی‌ناپذیر و روحیه بالا و اعتقاد به توانستن با اختراع خود باری از دوش کشور برمی‌دارد یا به توانایی تولید دارویی حیاتی برای بیماران دست پیدا می‌کند هم یک بسیجی و نیروی جهادی است. با این نگاه جوان دانشمند هسته‌ای کشور که با تلاش خود دامنه علمی کشور را در دستیابی به انرژی با اهمیت هسته‌ای یا تولید رادیوداروهای ارزشمند گسترش می‌دهد نیز بسیجی و جهادگر است. 
تا جایی که رهبر انقلاب می‌فرمایند: «...کاظمی ‌آشتیانی که سلّول‌های بنیادی را برای ما به ارمغان آورد، برای کشور همان‌قدر بسیجی است که حسین خرّازی و حسین فهمیده؛ اینها همه بسیجی‌اند...»
رشد صنایع موشکی و پهپادی بازدارنده و غرورآفرین کشورمان و تبدیل ایران از کشوری کاملا وابسته در صنایع نظامی به کشوری در بالاترین رتبه‌های توانمندی نظامی و دفاعی نیز دستاوردی است که شاید با تلاشی روتین و معطل در پیچ و خم‌های اداری و سازمانی معمول میسر نمی‌شد و آنچه آن را تحقق بخشید همین روحیه بسیجی و جهادی مردان خستگی‌ناپذیر و گمنامی همچون شهید طهرانی‌مقدم و مردانی مانند اوست.
اما این روحیه و تفکر را می‌توان در زندگی روزمره و عادی و جاری در جامعه نیز به وضوح مشاهده کرد.
در روزهای گذشته و در اوج گرمای کم‌سابقه تصاویری از تلاش جهادی کارکنان نیروگاه رامین اهواز منتشر شد که در سخت‌ترین شرایط و گرم‌ترین هوا با روحیه‌ای خستگی‌ناپذیر مشغول خدمت به مردم و جلوگیری از قطع چرخه تولید برق بودند، این همان نگاه جهادی و اینها بسیجیان واقعی هستند.
روحیه بسیجی و جهادی است که در اوج شیوع بیماری کرونا، کادر درمان ما اعم از پزشکان و‌ پرستاران و مددکاران و... را بر اساس وظیفه‌شناسی تحسین‌برانگیز به دل خطر می‌فرستد و آنها تا پای جان عرصه جهادی خود را ترک نمی‌کنند. این روحیه و نگاه ارزشمند بود که جوانان بسیجی و طلاب داوطلب را برای کمک به کادر درمان در آن شرایط خطرناک به بیمارستان‌ها کشاند.
در کشورمان طی سال‌های اخیر بارها شاهد وقوع حوادث سهمگینی همچون سیل و زلزله بوده‌ایم و آنچه همواره تکرار می‌شود حضور نیروهای وظیفه‌شناس بسیجی و امدادگران جهادگر در صحنه در اولین لحظات و ساعات برای کمک به هموطنان آسیب‌دیده در کنار نیروهای رسمی و سازمانی است.
اردوهای جهادی که میدان‌دار آن دانشجویان بسیجی و دیگر اقشار بسیجی یا سایر نیروهای داوطلب جهادگر هستند را می‌توان از دیگر نمونه‌های ظرفیت عظیم نیروهای جهادی در کشور دانست که بی‌مزد و منت تا دورترین و محروم‌ترین نقاط کشور می‌روند تا گره از کار هموطنان باز کنند.
یکی از درخشان‌ترین دستاوردهای ورود بسیجیان به حوزه سلامت در سال ۱۳۷۳ و با ریشه‌کنی فلج ‌اطفال رقم خورد آنجا که با مشارکت بسیج و وزارت بهداشت فقط در یک روز ۹ میلیون کودک زیر ۵ سال واکسینه شدند، کار بزرگی که تحسین جهانی را نیز در پی داشت.
نمونه‌های فراوان دیگری را می‌توان برشمرد که توجه به فرهنگ بسیجی و روحیه جهادی منجر به دستاوردها و نتایج درخشانی برای کشور شده است. از جمله نمونه‌ای که رئیس‌جمهور روز گذشته از تجربه خود در استفاده از این روحیه و ظرفیت مثالی زد و گفت: «ما تجربه موفقی برای ساخت خانه‌های بهداشت به شکل بسیجی در تبریز داریم. در عرض 6 ماه بالغ بر ۶۰۰ خانه بهداشت را با همین شیوه ساختیم. ما فقط مصالح می‌دادیم ولی مردم کمک می‌کردند. بچه‌ها کار می‌کردند. مهندسان داوطلبانه کار می‌کردند. باید جلسه‌ای با بچه‌های بسیج برای ساختن یک‌سری مدارس برگزار کنیم. بنده تصور می‌کنم اگر جلسه‌ای برگزار کنیم می‌توانیم تمام مشکل مدارس را در مناطق محروم برطرف کنیم. مصالح را دولت می‌دهد و کار و فعالیت را به مردم می‌سپاریم. می‌توان از ظرفیت دانشجوها برای کشیدن نقشه استفاده کرد. بنده تصور می‌کنم که راحت با کمک همان مناطقی که به مدرسه نیاز دارند، می‌توانیم کل مشکلات کمبود مدارس را یکساله با نگاه بسیجی بسازیم.»
قطعاً این نگاه در صورت حاکم شدن عملی می‌تواند نتایج مثبت و کم‌نظیری داشته باشد؛ اما رئیس‌جمهور محترم باید به این نکته نیز توجه داشته باشند که پیاده شدن این نگاه و غلبه فرهنگ جهادی و روحیه بسیجی برای پیشبرد اهداف کشور ملزوماتی دارد که از جمله این ملزومات غلبه این روحیه بر فضای فکری دولت و مسئولان ارشد اجرائی کشور است.
مثال‌هایی که مطرح شد نشان می‌دهد همواره ظرفیت عظیم مردمی و پتانسیل قابل اتکای نیروهای جهادی پای کار بوده و هست و این نیروها هر جا که احساس کنند می‌توانند مؤثر باشند دریغ نمی‌کنند، اما لازمه توفیق کامل در بهره‌برداری از این ظرفیت‌ها و تحقق حداکثر دستاوردهای آن، باور و اعتقاد عملی همه ارکان دولت به این روحیه و تفکر و پای کار آمدن مسئولان امر و پرهیز از خدای ناکرده سنگ‌اندازی در مسیر این ظرفیت‌هاست.
بی‌شک رئیس‌جمهور محترم که معتقد به نگاه بسیجی و روحیه جهادی هستند و به‌درستی راه غلبه بر مشکلات کشور را رفتن به سمت حاکمیت این نگاه می‌دانند، باید تلاش کنند تا هرچه بیشتر و به صورت محسوس این روحیه در بدنه دولت از بالاترین سطوح تا سطوح پایین حکمفرما شود. از جمله اینکه در انتصابات و سپردن مسئولیت‌های خطیر کشور به افراد، باور به این روحیه و نگاه را به عنوان ملاکی مهم مدنظر قرار دهند.
فرهنگ جهادی و بسیجی که عبارت است از ایثار، وظیفه‌شناسی، مسئولیت‌پذیری متعهدانه، تلاش بدون چشمداشت، خستگی‌ناپذیری در عمل به وظایف، پرهیز از حاشیه به جای توجه به متن و وظیفه اصلی، باور به اصل پیش‌برنده «ما می‌توانیم»، چشم ندوختن محض به دست دیگران و بیگانه برای گره‌گشایی از مشکلات و... اگر در مجموعه دولت و نگاه مسئولان ارشد کشور حاکم شود می‌توان انتظار حل سخت‌ترین مشکلات و کسب بالاترین دستاوردها را داشت.
رحمت خدا بر شهید خدمت آیت‌الله رئیسی که با تلاش خستگی‌ناپذیر طی کمتر از سه سال، خود به الگویی از کار جهادی و باور به «ما می‌توانیم» تبدیل شد، او که می‌گفت: «با حفظ و تقویت روحیه بسیجی می‌توان بر مشکلات غلبه کرد و افتخارم این است که بسیجی باشم»، رئیسی عزیز تا پای جان بر این اعتقاد ایستاد. 

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۱۸ شهريور

مهم ترین کار ویژه‌ آقای میدری چیست؟

  مصطفی غنی زاده 

پس از رای اعتماد مجلس به وزرای محترم، اولویت کاری هرکدام باید مشخص و براساس آن برنامه‌ریزی لازم شود. با همین نگاه، باید برای هر وزارتخانه پیشنهادهایی را ارائه داد. ما هم قصد داریم در این متن، پیشنهادی مهم و اساسی را برای وزارتخانه مهم کار و رفاه اجتماعی مطرح کنیم. اگرچه آقای میدری در این زمینه دارای ایده هستند اما تنقیح این پیشنهادها را وظیفه خود می‌دانیم. این پیشنهاد، در درون وزارتخانه مذکور پیگیری می‌شود اما آثاری بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر برای کل جامعه خواهد داشت. لذا توجه به اصل موضوع و ملزومات اساسی آن، حتما برای آقای رئیس‌جمهور نیز مفید خواهد بود. اصل پیشنهاد مبتنی بر ایجاد یک نظام رفاهی برای تامین نیازهای اولیه‌ آحاد جامعه به ویژه در دهک‌های پایین‌تر است. ساختاری که از مواد غذایی تا برخی نیازهای دیگر مانند مسکن را برای همگان تامین می‌کند. اما این تامین با چشم بسته و به صورت برابر اتفاق نمی‌افتد بلکه براساس عدالت و نیاز هر بخش جامعه، به صورت نابرابر اتفاق می‌افتد.  یعنی یک میزان مشخصی از تامین کالری مورد نیاز برای هر کدام از اعضای خانوار مشخص می‌شود و بعد اگر برخی دهک‌های جامعه در تامین این حداقل‌ها عاجز بودند، باید توسط نظام حکمرانی مورد حمایت قرار گیرند. شکل تامین منابع چنین طرحی، می‌تواند آن را به بهترین شکل اجرا یا برعکس آن، به یک شکست اساسی تبدیل کند. اگر تامین منابع طرح به هر شکلی پیش رود، موجب ناترازی بودجه و در نهایت تورم بیشتر و خنثی شدن فعالیت حمایتی نظام حکمرانی خواهد شد اما اگر منابع به درستی و براساس توانمندی بودجه برای تامین مهیا شود، طرح، نقش خود در پشتیبانی از قشر ضعیف را به درستی ایفا خواهد کرد.  در این جا باید به بخش هزینه‌ای هم توجه کرد. مسئله اصلی این نوشتار، تنقیح ملزومات در بخش هزینه‌ای برای کاهش خرج کرد طرح در مسیر اجرای گسترده‌تر و مفیدتر آن است. شکل کنونی حمایت نظام حکمرانی از اقشار ضعیف، شکلی مبتنی بر چشمان بسته است. یعنی به صورت گسترده و با داده‌های ناقص و حداقلی، حمایت‌هایی کور صورت می‌گیرد و منابع را به درستی بین افراد تقسیم نمی‌کند. اشکال طرح اجرا شده در دوره شهید رئیسی دقیقا در همین جا بود. اولا براساس داده‌های ناقص، افراد به دو دسته‌ سه دهک اول و هفت دهک بعدی تقسیم شده و سپس به هر دسته مبلغی بیشتر و کمتر داده می‌شد. حال این که واقعیت اجتماعی و نوع حمایت نظام حکمرانی بسیار پیچیده‌تر از این دسته‌بندی ساده است. به علت همین ساده‌سازی بود که تلاش‌های دولت آن شهید عزیز در حمایت موثر از اقشار ضعیف به نتیجه مطلوب نرسید.  اما راه‌حل چیست؟ راه‌حل از ایجاد یک سامانه‌ تجمیعی از داده‌های مختلف جمعیتی، اقتصادی، درمانی، بیمه‌ای، شغلی، مالیاتی و... آغاز می‌شود که با استفاده از هوش مصنوعی منظم شده است. یعنی تمام اطلاعات هر خانوار که به صورت داده وجود دارد، ذیل کدملی هر فرد منظم شده و برای دسته‌بندی او استفاده شود. از تراکنش‌های بانکی حساب‌های او تا داروهایی که با استفاده از بیمه خریداری کرده، تا مالیاتی که پرداخت نموده، تا حق بیمه‌ای که برایش واریز شده، تا حتی ثبت اجاره نامه‌ای که در سامانه مربوط انجام شده است. همه و همه باید یک جا تجمیع شود و هر خانوار براساس آن در دسته بندی خود قرار گیرد.  تازه این جاست که سیاست گذار امکان حمایت با چشمان باز را به دست خواهد آورد. یکی از کارشناسان مرکز پژوهش های مجلس توضیح می‌داد که دسته‌بندی دقیق برای حمایت مبتنی بر حداقل کالری مورد نیاز به ۶۶ دسته می‌رسد. یعنی حمایت از خانواری که یک فرزند دارند و در خانه‌ای اجاره‌ای در تهران زندگی می‌کنند با حمایت از خانواری که سه فرزند دارند اما در خانه‌ای تملیکی در یک شهرستان مناطق مرکزی کشور زندگی می‌کنند، باید کاملا متفاوت باشد و همه‌ این ها منوط به داشتن یک شبکه از اطلاعات به هم متصل و واقعی است.  مشکل اصلی بر سر چنین پیشنهادی، توافق نداشتن وزرای دولت‌ها برای انتقال اطلاعات و داده‌های زیرمجموعه‌های خود به وزارتخانه‌های دیگر است.  مثلا وزارت اقتصاد حاضر نیست داده‌های مالیاتی را به وزارت رفاه بدهد یا وزارت بهداشت حاضر به شبکه کردن داده‌های درمانی خود با وزارت رفاه نیست.  این جاست که نقش آقای میدری و پزشکیان در جایگاه‌های خود بروز و ظهور می‌کند. نقش آقای پزشکیان به عنوان فرمانده این تیم و نقش آقای میدری به عنوان مجری اصلی چنین ایده‌ای. باید دقت داشت که تازه بعد از این است که می‌توان از حمایت فعال سخن گفت. تازه این جاست که می‌توان از چتر حمایتی به جای تور حمایتی سخن گفت. دقت کنید که راهبرد تور حمایتی برای سال‌های مختلف در کشور پیگیری شده اما ناموفق بوده است. این راهبرد به دنبال آن است که در مرز خط فقر بایستد و اجازه ندهد که از آن خط بیرون بیفتد و توری زیر آن پهن کند تا به سرعت فرد را از زیر خط فقر نجات دهد. ایراد اصلی این راهبرد آن بوده و هست که همیشه به دنبال بیرون افتاده‌هاست و به جای جلوگیری از علت و علاج قبل از واقعه، معلول‌ها را پیگیری می‌کند. به هر میزان هم که حمایت تورگونه از فقرا صورت گیرد، جریان گسترده افراد هل داده شده به زیر خط فقر، در جریان خواهد بود. حال این که راهبرد چتر حمایتی به دنبال ایجاد یک منطقه حائل برای جلوگیری از نزدیک شدن خانوارها به منطقه‌ خط فقر است. برای مثال کارگر ساختمانی که زندگی معمول خود ولو با درآمد پایین را دارد اگر خودش یا یکی از اعضای خانواده‌اش به بیماری سخت مبتلا شوند، به سرعت به چرخه فقر گرفتار می‌شود. نظام حکمرانی باید قبل از وقوع این حادثه و درست در زمانی که اوایل بیماری است با استفاده از داده‌های وزارت بهداشت و تنظیم‌گری هوش مصنوعی، تشخیص دهد که این فرد در حال افتادن به زیر خط فقر است پس قبل از آن، حمایت لازم را از او صورت ‌دهد. در این موضوع متن‌ها و بحث‌های مفصلی در بخش دانشگاهی و نخبگانی حوزه رفاه صورت گرفته است که در این متن مجال بیان همه آن ها نیست. اما لازم است آقای میدری با استفاده از ظرفیت کارشناسان جوان این حوزه، شکل دادن به چنین بستر دانش‌بنیانی مبتنی بر اطلاعات و داده‌ها را آغاز کند. در این زمینه، حمایت مستقیم رئیس جمهور، اساس کار خواهد بود.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۱۸ شهريور

دیده‌بانی راهبردی برای ایران قوی

 مصطفی قربانی

تأکید اخیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر امتیاز نبودن بهره‌برداری از فناوری هوش مصنوعی و تسلط بر لایه‌های عمیق این فناوری را باید در راستای تأکید‌های پیشین ایشان مبنی بر دانش‌بنیان کردن تولید و اقتصاد و همچنین، تذکر دقیق و آینده‌نگرانه معظم له در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) (۱۴/۰۳/۱۴۰۲) با این مضمون که در شرایط امروزی که ابزار‌های متعددی ایجاد شده، نمی‌توان برای اداره کشور به ابزار‌های سابق متکی بود، دانست. 
درواقع، تأکید دقیق و آینده‌نگرانه رهبر معظم انقلاب بر تسلط بر لایه‌های عمیق فناوری هوش مصنوعی ناظر بر درک عمیق ایشان از روند‌های نوظهور در دنیای فناوری و اقتصادسیاسی این حوزه است. در توضیح باید گفت که هم‌اکنون متأثر از انقلاب تکنولوژیک، تقسیم‌کار نوینی در سطح نظام بین‌الملل در حال ظهور است که در آن، مبنای تعیین موقعیت کشورها، میزان تسلط آن‌ها به فناوری‌های نوینی، چون هوش مصنوعی، هسته‌ای، نانو و سلول‌های بنیادین است. حال این موضوع برای ایران که در تقسیم کار اول در نظام بین‌الملل با یک موقعیت تحمیلی و پرچالش مواجه بوده است، می‌تواند دربردارنده فرصت‌های نوینی باشد که در صورت بهره‌برداری از آن‌ها هم می‌تواند از چالش‌ها و موقعیت تحمیلی سابق رهایی یابد و هم جایگاه متناسب با شأن خود را در تقسیم کار نوین در نظام بین‌الملل به دست آورد. 
در تمهیدی تاریخی باید گفت که از ابتدای دوره قاجار بود که به دلیل شکست ایران در برابر روس‌ها در دو جنگ پیاپی، ایران وارد نظام اقتصاد جهانی شد. درواقع، اگرچه در اثر پیامد‌های اجرای ضمیمه تجاری– اقتصادی قرارداد ترکمانچای ایران وارد اقتصاد جهانی شد، اما به دلیل ضعف زیرساخت‌های تولید از یک سو و نگاه غارت‌گرانه طرف‌های خارجی به اقتصاد ایران، ایران در حاشیه یا پیرامون اقتصاد جهانی قرار گرفت و برای آن سه کارویژه تعریف شد که عبارت‌اند از: تأمین مواد خامی مانند ابریشم، نفت و در وهله بعدی برخی محصولات کشاورزی و باغی، واردات کالا‌های مصرف (به طور عمده از روسیه و انگلیس) و استفاده این کشور‌ها از نیروی کار ارزان قیمت در ایران. این کارویژه‌ها در اثر گذر زمان، تثبیت و تداوم پیدا کرد، به گونه‌ای که در دو قرن اخیر تا کنون، تلاش‌ها برای رهایی از این تنگنای ساختاری در اقتصاد بین‌الملل، چندان موفق نبوده است. درواقع، ایران ناخواسته با یک وضعیت تحمیلی در نظام تقسیم کار جهانی مواجه بوده و این وضعیت، همواره اثرات محدودکننده بر اقتصاد ایران داشته است. 
نکته مهم در این میان آن است که این نظام تقسیم کار در قرن ۱۵ میلادی شکل گرفته و ایران در قرن ۱۸ میلادی بود که وارد آن شد. در این نظام تقسیم کار، قدرت صنعتی مهم‌ترین ملاک تعیین جایگاه هر کشور بود. با این حال، از حدود ۵۰ سال پیش، به دلیل روی آوردن اقتصاد‌های صنعتی به توسعه ظرفیت‌های دانش‌بنیان که طی آن شاهد فاصله‌گیری این اقتصاد‌ها از صنعتی شدن و روی آوردن بیشتر آن‌ها به کارآفرینی و دانش‌بنیان شدن هستیم، به نظر می‌رسد که نظام تقسیم کار نوینی در جهان در حال شکل‌گیری و تثبیت است. در این نظام تقسیم کار نوین، کشور‌های صنعتی با انتقال صنایع خود به کشور‌های در حال توسعه، بر توسعه ظرفیت‌های کارآفرینی از طریق دانش‌بنیان کردن اقتصاد خود پرداخته‌اند. براین اساس، تقسیم کار نوین بر مبنای دو گانه صنعتی بودن (کارخانه‌دار بودن) و دانش‌بنیان بودن (کارآفرین بودن) تعریف می‌شود. مهمترین نکته در این زمینه آن است که در این شرایط، اقتصاد‌های دانش‌بنیان با کمترین هزینه، می‌توانند بیشترین ارزش‌افزوده را خلق کنند و در عین حال، از پیامد‌های زیست‌محیطی توسعه صنعتی مانند آلودگی هوا هم مصون بمانند. بنابراین، امروزه، قدرت، اعتبار و ثروت از آن کشور‌هایی است که به سمت دانش‌بنیان کردن تولید و اقتصاد خود که نمونه‌های آن را می‌توان در فعالیت‌های استارتاپی و دانش‌بنیان دید، حرکت کرده‌اند. 
با توجه به آنچه گفته شد، تأکید رهبر معظم انقلاب بر تسلط بر لایه‌های عمیق هوش مصنوعی، در کنار ایستادگی راسخانه ایشان بر دفاع از حقوق هسته‌ای ملت ایران و تأکید بر ضرورت دستیابی به چرخه کامل فناوری هسته‌ای در کنار راه‌اندازی پژوهشکده رویان با دستور مستقیم خود ایشان و مواردی از این دست، ناظر بر این واقعیت و درواقع، در راستای درک عمیقی است که ایشان از روند‌های در حال تثبیت در اقتصادسیاسی بین‌الملل دارند و در تلاش هستند تا در این روندها، برخلاف گذشته، ایران دست‌برتر را پیدا کند.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز یکشنبه‌ ۱۸ شهريور

راهکار تربیت مدیر تراز مومن وانقلابی

حمید‌رضا ترقی/ کارشناس مسائل سیاسی
رهبرمعظم انقلاب اسلامی درنخستین دیدارخود باهیأت دولت چهاردهم فرمودند:ملاک انتخاب مسئولان دولتی بایدفردجوان، مؤمن، انقلابی، متعهد و پرانگیزه باشد. دربخش‌های مختلف علمی، هسته‌ای، نانو و‌... درحوزه علمی - تحقیقاتی ازجوانان استفاده و پیشرفت کردیم.

ایشان افزودند: جوانان گره‌های مختلفی را باز کردند. جوانان را که در رأس کار مدیریتی گذاشتیم، نسلی از مدیران پرانگیزه برای فردا تربیت می‌شوند. رئیس‌جمهور اگر بتواند یکصد جوان مؤمن، پرانگیزه، متعهد و انقلابی آماده کند و تحویل کشور دهد، کار بسیار با‌ارزشی انجام داده است.
همان‌طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی بار‌ها فرمودند و در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیز به‌طور مفصل مطرح شده، باید نسل جوان کشورمان را برای پذیرش مسئولیت‌های اجرایی در تداوم آرمان‌های انقلاب اسلامی آماده کنیم. آماده کردن جوانان نیازمند آن است که تجربه چهار دهه انقلاب اسلامی در بُعد مدیریتی در برخورد با بحران‌ها، مشکلات، موانع و تجربیات شاکله نظام جمهوری اسلامی که در تاریخ بی‌نظیر است، صحیح منتقل شود. اگر تجربیات بی‌نقص منتقل شود، تداوم انقلاب اسلامی امکان‌پذیر خواهد بود. باید بتوانیم نسل آینده مدیران را از تیم مدیریت فعلی بسازیم و در بُعد ایمانی و اعتقادی و به‌ویژه تعهد، به آرمان‌های انقلاب اسلامی و ایمان به اهداف آن تربیت کنیم تا تداوم انقلاب اسلامی تضمین شود. فرمایش مقام معظم رهبری این بود، اگر دولت چهاردهم بتواند ۱۰۰ جوان در تراز انقلاب اسلامی تربیت کند که مؤمن، متقی و معتقد به آرمان‌های انقلاب اسلامی باشند و تجربه اجرایی برای پذیرش مسئولیت بیابند، کار بسیار مهمی انجام داده است.
​​​​​​​برای تحقق این موضوع، نخست باید بانک اطلاعاتی جوانانی که مستعد رشد هستند، تهیه شود و سپس برنامه‌ریزی برای آموزش‌های جامعی که بتواند آنها را در سطح مدیریت تراز انقلاب اسلامی تربیت کند، اختصاص داده شود. در کنار این موارد جوانان باید بتوانند از تجربیات مدیران موفق کشور استفاده کنند. باید در کنار برنامه‌ریزی، جوانان نخبه و منتخب آموزش عملی ببینند و کادرسازی به‌عنوان روند نهادینه شده در ساختار دولت موردتوجه قرار گیرد تا بتوان نتیجه و محصول آن را در سال‌های آتی در راستای بهره‌گیری از توان نسل جوان مشاهده کرد. منابع گوناگون و متعددی برای شناسایی جوانان مستعد وجود دارد که اگر مرکزی برایش ایجاد شود، می‌تواند با جمع‌آوری اطلاعات لازم و تهیه بانک اطلاعاتی، زمینه مناسبی ایجاد کند تا با توجه به ملاک‌های مدنظر رهبر معظم انقلاب اسلامی در انتخاب جوانان، سرمایه‌گذاری ویژه‌ای برای کادرسازی فراهم شود و به نتیجه برسد. با تغییر هر دولت اگر رویکرد‌های متفاوتی وجود داشته باشد، شاهد تغییرات مدیریتی خواهیم بود. طبعا در این شرایط نیازمند ۱۵هزار نیروی مدیر در کشور متناسب با تغییرات هستیم. اگر این تعداد نیرو به‌طور مرتب در هر دولت شناسایی و به بدنه مدیریتی کشور تزریق شود، مشکلی در زمینه بازنشستگی نیرو‌های باتجربه نخواهیم داشت و جوانان تربیت شده مؤمن و متعهد می‌توانند جایگزین شوند. علاوه بر این، چرخه تربیت نیرو‌های جوان و متعهد موجب می‌شود نظام به لحاظ مدیریتی آسیبی نبیند و از مسیر اصلی خود منحرف نشود.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز یکشنبه‌ ۱۸ شهريور

کشورهای عربی‌ و دیپلماسی بسته ایران!

عبدالرضا فرجی راد

تا پیش از آغاز جنگ غزه، کشورهای عربی تصور می کردند که ترکیبی از اتحاد بین آن ها، آمریکا و به ویژه اسراییل باعث می شود که توان نظامی ایران تضعیف شده و در صورت درگیری احتمالی با ایران ضرباتی جدی به این کشور وارد شود و امنیتشان بیمه است ولی درگیری یک ساله در غزه نشان داد که باز کردن حساب زیاد روی اسراییل و آمریکا اشتباه است.
مشخصا نه آمریکای دموکرات و نه آمریکای جمهوری خواه و ترامپ به خاطر کشورهای منطقه و به ویژه برای متحد اصلی خود اسراییل وارد یک درگیری گسترده با ایران نمی شوند زیرا ملاحظات دیگر ژئوپلیتیکی همچون روسیه و چین را در نظر نگرفتن، یک خطای استراتژیک است.
لذا با ملاحظه این عوامل ژئوپلیتیکی روی به تعامل با ایران آورده‌اند؛ به طوری که آمریکا مجبور است حتی برای افزایش غنی سازی بالای ۶۰ درصد هم ملاحظاتی داشته باشد. از سوی دیگر جنگ غزه به کشورهای عربی فهماند که اسراییل هم با همه ادعاهای مربوط به قدرت نظامیانش نمی تواند معجزه بکند و در مقابل حماس و حزب الله سر از آب بیرون در نیاورده که نفسی بکشد و قدرتش را برای اعراب بگذارد.
آن ها فهمیدند که دو نوع جنگ قابل تصور است. کلاسیک کوتاه مدت و اسراییل پسند و غیر کلاسیک درازمدت و اسراییل کُش که تداومش ممکن است جغرافیای اسراییل را متلاطم کند.
هر چند که گفت و گوهای پنهان ایران با غرب و آمریکا به ویژه که در اینجا ژنرال اسراییلی به ضعف امریکا تعبیر می کند آن اعتماد لازم را هم از اسراییل و هم از اعراب گرفته است. در واقع اسراییل و اعراب، ایران و امریکا را بند بازانی می بینند که هر وقت لازم باشد بخاطر ملاحظات ژئوپلیتیکی شرایط را مورد بازبینی قرار می دهند.
البته در این میان در دیپلماسی ایران ضعف هایی وجود دارد که باید اصلاح شود و این دیپلماسی هم چالاک شود و هم باز.
برای مثال در حرکت اخیر روسیه در مورد زنگزور، قدرت مانور دیپلماتیک ایران زیاد است. هم با هند، هم با فرانسه و حتی اخیرا با ترکیه اما از چالاکی و از ژئوپلیتیک باز برخوردار نیست.
ایران نه تنها نباید اجازه دهد دالان زنگزور بجز ارمنستان در اختیار کشور دیگری قرار گیرد بلکه نباید اجازه دهد که اذربایجان به نخجوان به جز از راه خاک ایران به هم متصل گردد زیرا که این اتفاق حفره ژئوپلیتیکی باکو را پر می کند و یک ابزار ژیوپلیتیکی را در مقابل دشمن از ما می گیرد.
لذا تجهیز ارمنستان و پیوند های سیاسی و اطلاعاتی با کشورهای همسو ضروری است همچنان که شاهدیم باکو به سمت روسیه، طالبان و پاکستان دست همکاری دراز کرده است.

 

روزنامه شرق

 

صبح زود با مددجویان اعصاب و روان

علی ربیعی

صبح زود روز دوشنبه (هم‌زمان با رحلت رسول مهربانی‌ها و شهادت امام صبور) بر طبق قرار قبلی، راهی «مؤسسه توان‌بخشی بیماری‌های اعصاب و روان امید فردا» شدم. وقتی به آنجا رسیدم، با دیدن عمارت شکیل، مدرن و بناشده بر طبق اصول علمی معماری آن، به خاطر آوردم روزی را که در اواخر سال ۱۳۹۹ و در بحران کرونا، برای کمک و همکاری، به محل ساخت این مؤسسه آمده بودم. چقدر دلگرم‌کننده بود که تلاش‌های خستگی‌ناپذیر گروهی از خیرین با مدیریت تحسین‌برانگیز خانم دکتر «مهرنوش کاوه» به ثمر نشسته و این مؤسسه در‌حال‌حاضر پذیرای تعدادی از فرزندان این مرز‌و‌بوم است که به نوعی دچار نابسامانی‌های روحی و روانی هستند.

با نگاهی به جریان فرایند ساخت این مجموعه؛ از تأمین مالی، اخذ مجوزهایی که برای دریافت هرکدام از آنها باید اعصابی پولادین و کفش‌هایی آهنی داشت، استفاده از تجارب نوین جهانی و به‌کارگیری استانداردهایی که از معتبرترین مؤسسات بین‌المللی وام گرفته شده، ارزش کار خانم دکتر کاوه برایم صدچندان می‌شود. این تجربه نشان می‌دهد وقتی علم و پشتکار با هم عجین می‌شوند، کارهای بزرگ و درست شکل می‌گیرد. همچنین این تجربه نشانگر آن است که اگر زمینه و فضای مناسبی ایجاد شود، بسیاری از حرکت‌های اجتماعی و حتی اقتصادی بزرگ می‌تواند شکل گرفته و به ثمر بنشیند. بر‌اساس تجاربی از این دست، تغییر سیاست‌ها به همراه وفاق با مردم، می‌تواند گام اول برای پیمودن مسیر شکوفایی، توسعه و گشایش‌های همه‌جانبه باشد. بنابراین باید از مداخله دولت در حوزه خصوصی و عمومی کاست.

نکته درخور‌توجه دیگر آن است که وقتی برخی گزارش‌های مربوط به افراد بستری‌شده را نگاه می‌کردم و داستان زندگی‌شان را از زبان خودشان یا مددکارشان می‌شنیدم، به این دریافت رسیدم که به طور کلی جامعه و خانواده‌ها، نه اطلاعات کافی در زمینه مواجهه با بیماری‌های اعصاب و روان و انواع ناتوانایی‌ها و... دارند و نه آموزشی در این زمینه می‌بینند و متأسفانه در فرهنگ عمومی جامعه نیز شیوه اجتماعی‌شدن برای چگونگی مواجهه با این افراد دارای ضعف است. باید توجه داشت که خدمات پیشگیری درمانی و توان‌بخشی بیماری‌های روان می‌تواند اثرات بزرگی در بهبود روابط اجتماعی، کاهش رفتارهای مخرب خانوادگی، اجتماعی و رفتارهای مجرمانه داشته باشد؛ چرا‌که بسیاری از این رفتارها، نشئت‌گرفته از نبود سلامت روان و ضربه‌های روحی و روانی در دوران کودکی و نوجوانی و بزرگسالی است که به افراد وارد شده است. به‌عنوان نکته سوم این مسئله قابل توجه است که حتی در فرهنگ خیرین نیز تمایل بر آن است تا بیشتر به مراکزی کمک شود که حس و حال خوب ملموسی را منتقل کنند و بیماری‌های جسمی را التیام می‌بخشند یا در پی ساختن بنایی هستند که در معرض دیدشان باشد؛ اما به خاطر داشته باشیم که ساخت مراکز درمانی و توان‌بخشی برای این‌گونه افراد و همچنین مواردی که به چشم نمی‌آیند، مانند آموزش و توانمندسازی و کمک به بازگشت این افراد به جامعه بسیار مهم و ارزشمند است؛ چرا‌که چنین مشکلاتی علاوه بر هزینه‌های آشکار، سبب پدید‌آمدن هزینه‌های پنهانی از نظر خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی برای افراد، خانواده و جامعه می‌شوند که بسیار بیشتر از هزینه‌های آشکار آن است.

 روزنامه رسالت

بهشتی‌ترین نقطه زمین

محمدکاظم انبارلویی
زیوژابوتینسکی یکی از رهبران و سیاستگذاران سازمان‌های تروریستی یهودی در نیمه اول قرن بیستم بود او به عنوان یک شاعر و نویسنده، ایدئولوگ ومرجع برای صهیونیست‌ها مطرح است.
او جمله مشهوری دارد و می‌گوید : «ساکنان یک سرزمین هرگز در طول تاریخ نپذیرفته‌اند مردم دیگری در وطنشان ساکن شوند. لذا تنها راه مبارزه و نابودکردن آنها برای تسلط بر این اراضی است.»
او در عبارت دیگری می‌افزاید «رود اردن به دو کرانه دارد و این یکی مال ما و کرانه دیگر هم مال ما»!!
نتانیاهو و باند تبهکارش که امروز در دولت صهیونیستی حکم می‌راند از طرفداران پروپاقرص زیوژابوتینسکی است. نتانیاهو اکنون با منطق زیوژابوتینسکی در غزه و کرانه غربی رود اردن می‌جنگد. از نظر او زیوژابوتینسکی یک مرجع تقلید است. دستور آتش و کشتارهای جمعی وحتی اگر به جنایات جنگی منجرشود باید
 مو به مو اجرا شود. حقوق بشر، روابط بین‌الملل و منشور سازمان ملل در برابر فتاوی زیوژابوتینسکی مبنی بر تسلط بر سرزمین‌های اشغالی به هر قیمت پشیزی نمی‌ارزد.
حتی اجتماعات عظیم اعتراضی در سرزمین‌های اشغالی به سیاست‌های نتانیاهو هم نمی تواند مانع اجرای سیاست کشتارجمعی در غزه و کرانه غربی رود اردن شود.
صهیونیست‌ها در غزه در حقیقت دارند در درون سرزمین خود می‌جنگند!
افشای الحاق کرانه باختری به تصرفات رژیم اشغالگر قدس که به صورت لایحه‌ای از سوی دولت به کنست ارائه شده تیر خلاصی به همه مذاکرات و توافقات صلح حتی کمپ دیوید و ایده «دو دولتی» است. نتانیاهو روی ارّه کشتار جمعی نشسته و حاضر نیست از روی آن بلند شود. هیچ گریزی از تداوم جنگ وجود ندارد. آن طرف میدان اراده‌های پولادین وجود دارد که بر مبنای یک منطق قرآنی و الهی می‌جنگند.
بیش از ۱۰هزار حافظ قرآن در غزه دست در قبضه شمشیر قصددفاع از وطن خود دارندآنها
 می گویند خداوند در آیه ۴۰ سوره حج حکم فرموده از خود دفاع کنند و هم اوست که به آنها وعده پیروزی می‌دهد .
الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ...
«کسانی هستند که به ناحق از خانه و کاشانه خود رانده شده‌اند و گناهی ندارند جز اینکه می‌گفتند پروردگار ما خدای یکتا است اگر خداوند ظلم برخی را به برخی دیگر دفع نکند صومعه‌ها، کنیسه‌ها و کلیساها و مساجدی که نام خداوند در آن برده می شود ویران می گردد قطعا خداوند کسانی که دین او را یاری کنند یاری می‌دهد. خداوند نیرومند و شکست‌ناپذیر است.»
فلسطینی‌هایی که با منطق تکیه به شرق و افکار ناسیونالیستی و سوسیالیستی طی
 ۷۰ سال گذشته می‌خواستند از سرزمین خود دفاع کنند، الان زیر خاک هستند. آنها حتی نتوانستند یک وجب از خاک خود را آزاد کنند. امروز در فلسطین مردمی ایستاده‌اند که با منطق قرآن می‌جنگند آنها نه‌تنها سرزمین خود را از دست نخواهند داد بلکه سرزمین‌های اشغالی دیگر را هم آزاد خواهند کرد. حماس و جهاد اسلامی با این منطق در سرزمین‌های اشغالی می‌جنگند. نزدیک به یک سال است حماس و جهاد اسلامی با ارتش صهیونیستی می‌جنگند صدای این مقاومت را هیچ کس نمی تواند خاموش کند در همین مدت احرار جبهه مقاومت در لبنان، سوریه، عراق و یمن از بیرون سرزمین‌های اشغالی با همین منطق با اسرائیل عملا وارد جنگ شده اند.
رژیم صهیونیستی در حال فروپاشی است دیگر نمی تواند با راهبرد زیوژابوتینسکی بجنگد، جهان اسلام و جهان آزاد یک صدا علیه این راهبرد ایستاده است. اما حماس و جهاد اسلامی سال ها می توانند به دفاع از خود ادامه دهند چون وعده خدا حتمی است.
آوارگی از وطن روشن‌ترین نمونه مظلومیت است.نتانیاهو با حکم زیوژابوتینسکی می خواهد تا آخرین نفر از فلسطینی‌ها را در غزه و کرانه نابود کند این عملی نیست.
جهان دیگر تحمل تداوم نسل‌کشی وویران کردن خانه‌ها و کشتارجمعی را ندارد، آن را برنمی‌تابد.
نتانیاهو نباید روی صبرراهبردی حزب‌الله در لبنان و انصارالله در یمن و گروه‌های جهادی در عراق و میلیون‌ها جوان پاکباخته ایرانی که انگشت بر ماشه شلیک موشک‌ها و پهپادها و ... را دارند حساب باز کند.
روزی آنها در آتشی خواهند سوخت که انتظار آن را می‌کشند. ضربه انتقامی ایران به خاطر شهادت هنیه چون پتک بالای سر آنهاست . ضربه دوم حزب الله در حال تدارک است. آزادگان جهان این ضربات را نقطه عطف در پایان دادن جنایات صهیونیست‌ها می‌دانند.
آنانکه چشم باطن دارند در ورای رخدادهای رویارویی غزه و جلادان صهیونیستی، این نقطه را بهشتی‌ترین نقطه زمین می‌دانند! چراکه هر روز هزاران فرشته پیکر شهدا را تا بهشت مشایعت می‌کنند. آنانکه باقی می مانند به ازای هر زخمی، یک فرشته، ‌مرحم صبر بر دل آنها می‌گذارند. ملت و دولت فلسطینی غزه در این خطه پیروزترین روزهای مبارزه خود را می‌گذرانند.
 
روزنامه وطن امروز
 
درباره پیوست عدالت برای طرح‌های توسعه‌ای 
توسعه؛ وسیله نه هدف
حمید ملک‌زاده/پژوهشگر اندیشه‌های سیاسی 
ما در ایران با مسائل زیادی سروکار داریم که به طور عمده دچار ناهم‌زمانی و نابهنگامی هستند. از جمله مهم‌ترین این مسائل به موضوعاتی مربوط می‌شود که به توسعه وابسته هستند: هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه اقتصادی. این ناهم‌زمانی و نابهنگامی زمینه‌ساز انباشت مشکلاتی در حوزه اقتصاد و سیاست شده است؛ مشکلاتی که هر کدام به شکل بنیادین با یکدیگر پیوند خورده‌اند. در عین‌ حال انباشت این مشکلات و سازمان‌ها و نهادهای سیاسی و اقتصادی مختلفی که حول محور آنها شکل ‌گرفته و بخشی از سازمان زندگی عمومی و نهادهای زندگی روزمره، سیاسی و اقتصادی ایرانیان را تشکیل می‌دهند، مداخله دولت برای حل این مشکلات را به موضوع بغرنجی در سیاست‌گذاری تبدیل کرده است؛ از یک ‌طرف به این خاطر که هر شکلی از مداخله دولتی در هر کدام از نهادها و سازمان‌های شکل‌ گرفته حول این مشکلات انباشت شده به شکل مسلسل‌وار همه این ساحت‌های متداخل را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و از طرف دیگر به این دلیل که هر صورتی از مداخله در هر کدام از این حوزه‌ها همه حوزه‌های مربوط به زندگی روزمره افرادی را که با آنها در گیر هستند به شکل غیر‌قابل بازگشتی متأثر ساخته و روندهای طبیعی زندگی ایرانیان را دچار اختلال‌های اساسی می‌کند. در میان موضوعات مختلفی که این روزها درباره توسعه مطرح می‌شود، موضوعات مربوط به توسعه اقتصادی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ چرا که از یک ‌طرف بدون دست‌ زدن به اصلاحات معنادار در ساختار اقتصادی کشور امکان اداره امور مردم در مسائل اساسی مربوط به اقتصاد کشور ناممکن است و از طرف دیگر مسائل ناشی از انباشت مشکلات ناشی از توسعه‌نیافتگی ممکن است هر شکلی از مداخله دولت در این حوزه را به بحران‌های امنیتی، سیاسی و انسانی در ایران امروز تبدیل کند. از این‌ قرار یکی از راه‌حل‌های پیشنهادشده برای برطرف کردن بحران‌های ناشی از اقدام اجتناب‌ناپذیر دولت‌ها در مسیر اصلاح ساختارها و روندها و رویه‌های اقتصادی در سال‌های اخیر که مورد تأکید رهبر انقلاب اسلامی نیز بوده، موضوع پیوست‌های عدالت برای اجرای طرح‌های توسعه‌ای و فرآیندهای مربوط به اصلاح ساختار اقتصادی کشور است. با عنایت به اینکه در نخستین دیدار اعضای دولت چهاردهم با رهبر انقلاب این موضوع دوباره مورد تأکید معظم‌له قرار گرفت،‌ در این یادداشت تلاش می‌کنم به طور خلاصه مباحثی نظری را درباره آن مورد بررسی قرار دهم.
از چه چیزی صحبت می‌کنیم؟ توسعه به ‌عنوان هدف یا وسیله؟
در ابتدای این یادداشت به طور خلاصه به موضوع انباشت مسائل مختلف در ایران معاصر اشاره کردم که به طور چشمگیری از نابهنگامی و ناهم‌زمانی رنج می‌برند. در این بخش تلاش می‌کنم قبل از هر چیز این نابهنگامی و ناهم‌زمانی را روشن‌تر توضیح دهم. برای انجام این کار قبل از هر چیز این نکته را به شما یادآور می‌شوم که تجربه ما از جهان جدید به شکلی استثنایی و در نتیجه یک‌جور اضطرار ناشی از مواجهه سخت با جهان بیرونی اتفاق افتاده است. یعنی بیش از اینکه نتیجه یک‌جور تغییر و تحول درونی ناشی از تحولات ساختاری در جامعه و فرهنگ ایرانی باشد، محصول یک‌جور تغییر رفتار و الگوهای مصرف در حوزه‌های مختلف خرد و کلان از زندگی انسان ایرانی به‌ حساب می‌آید، بنابراین می‌توانیم انتظار داشته باشیم جهانی که در نتیجه این تغییر الگوی مصرف و رفتار شکل‌گرفته است به شکلی نامنظم و با عنایت به تداوم سازمان قدرت استبدادی در دولت، از مشروطه تا پهلوی دوم و به نحوی دلبخواهی سازمان پیدا کرده باشد. سازمانی نامنظم و دلبخواهی که ما را با مشکلی اساسی دست ‌به‌گریبان کرده است: جابه‌جایی نقاط کانونی. جابه‌جایی نقاط کانونی به این معناست که در تجربه ما از تجدد، جامعه حول محور موضوعاتی سازمان یافته که اصولا باید به‌عنوان اهدافی فرعی از زایش جهان جدید در نظر گرفته می‌شدند. این موضوع درباره توسعه بیش از هر جای دیگری قابل ‌شناسایی است. در موضوعات مربوط به توسعه از آنجا که حاکمان بنا داشتند به حاکمانی جدید و دولت‌های‌شان به دولت‌هایی مدرن تبدیل شوند اینطور به نظر می‌رسد توسعه که بنا بود حول محور انسان شکل بگیرد حول موضوع دولت شکل ‌گرفته است؛ یعنی تحت‌تأثیر شرایط خاصی که ما از تجربه جهان جدید داشتیم سازمان عمومی کشور به سمتی حرکت کرد که توسعه، توسعه دولت و نه انسان یا افراد تشکیل‌دهنده دولت باشد. درست تحت ‌تأثیر همین جابه‌جایی نقطه کانونی در توسعه است که در ایران معاصر مفهوم نوسازی با ایده توسعه جابه‌جا شده است. 
از این ‌قرار پادشاهی‌های قدیم تنها با نوساخته کردن برخی تظاهرات جامعه ایرانی، اعم از افراد انسانی و تأسیسات مادی دولت به استقبال توسعه‌یافتگی رفتند؛ انسان فراموش و به ابزار یا عددی در پروژه‌های کلان توسعه‌یافتگی برای دولت‌ها تبدیل شد. احتمالا به همین دلیل توسعه‌یافتگی که بنا بود به تقویت حیات انسان و گسترش امکانات زیستی او در اقتصاد و سیاست منتهی شود، او را به عددی تقلیل داد که در تحلیل‌های کلان و محورهای مربوط به داده‌های بزرگ‌‌مقیاس در دولت‌ها به داده‌ای خرد و بعضا ناچیز تبدیل شد؛ داده‌ای خرد که دیگر نه هدفی والا و برخوردار از کرامت انسانی، بلکه عدد ناچیزی در مقابل شکوه ناشی از نوسازی به‌حساب می‌آید؛ داده‌ای خرد که می‌شود او را قربانی اهداف بزرگ‌تر دولت‌ها کرد.
* پیوست عدالت؛ بازیابی نقطه کانونی توسعه
اگر روایتی را که در بالا آمد درباره ورود ایران به جهان جدید از من بپذیرید آنگاه تأیید خواهید کرد هر اقدامی در زمینه رفع مسائل ناشی از انباشت مشکلات تاریخی ما در حوزه‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی باید به اعتبار مفهوم کرامت انسانی - که مورد نظر عقل، اخلاق و شریعت است - صورت پذیرد. اهمیت موضوع انسان و کرامت او بیش از هر چیز از این ‌جهت است که می‌توان آن را معیاری برای ارزیابی اقدامات توسعه‌ای قرار داد. در نتیجه چنین اقدامی می‌شود انتظار داشت مساله سردرگمی کلاف مسائل انباشت‌شده در ایران معاصر به شکل معلومی برای ما رفع شود. این موضوع همچنین می‌تواند معیار مناسبی را برای تفسیر یا سازماندهی ایده پیوست عدالت برای طرح‌های توسعه‌ای یا مداخلات دولتی برای حرکت در مسیر توسعه کشور در اختیار ما قرار دهد. تنها در این صورت است که مطابق بیانات رهبر انقلاب در نخستین دیدار اعضای کابینه چهاردهم پیوست عدالت و به‌تبع آن موضوع عدالت از حیثیت شعاری خود خارج شده و دیگر «یک ترتیب اداری یا یک فرم تشریفاتی» نخواهد بود. در نتیجه چنین اقدامی می‌توان انتظار داشت «پیوست عدالت به امری واقعی» تبدیل شود. 
پیوست عدالت در این معنا سازوکار جابه‌جا کردن نقطه کانونی توسعه است. از این ‌جهت که هم پیشرفت در ترتیبات عام حاکم بر زندگی عموم افراد را در نظر می‌گیرد و هم مشارکت آنها در طرح‌های توسعه‌ای را تضمین می‌کند: چه مشارکت فعال از طریق انجام ‌دادن اقداماتی مؤثر در مسیر اجرای طرح‌ها باشد و چه همراهی منفعلانه در مسیر پیشبرد اهداف پیش‌بینی‌شده در طرح‌های موردنظر.
در این زمینه موضوع دیگری هست که باید مورد توجه قرار گیرد: اگر تعریف ما از توسعه، به ‌عنوان فرآیند مداخله‌ای بیرونی در مناسبات حاکم بر یک وضعیت، برای دستیابی به وضعیتی مطلوب، واقعی یا فرضی را بپذیرید، آنگاه تا پذیرفتن این موضوع تنها یک ‌قدم فاصله خواهید داشت که توسعه، مفهومی ذاتا سیاسی است: از آنجا‌ که در جهان معاصر، دولت - ملت‌ها، هنوز به‌ عنوان عمده‌ترین نهادهای هویت‌یابی و مؤثرترین نیروهای هویتی برای تعیین‌ وضعیت‌های انسانی به ‌حساب می‌آیند، هر شکلی از دخالت‌گری در سازوکارهای جاری در یک وضعیت انسانی، در جهان دولت -ملت‌ها، به‌عنوان یک‌جور دخالت‌گری سیاسی به‌حساب می‌آید. این دخالت‌گری سیاسی، ذاتا یک‌جور دخالت‌گری ارزشی است. فارغ از اینکه یک نظریه‌پرداز توسعه، به کدام یک از مکاتب توسعه وفادار باشد، مفهوم توسعه، همواره با برتری مجموعه‌ای از ارزش‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تمدنی پیوند خورده است؛ ارزش‌هایی که در نهایت تحت هدایت شکلی از مداخله دولتی در یک وضعیت مستقر، جایگزین داشته‌های مردمی‌ای می‌شود که در آن وضعیت خاص زندگی می‌کنند. در این تعبیر، توسعه چیزی جز سازوکارهای مربوط به این جایگزینی نیست. 
از این ‌جهت بحث درباره پیوست‌های عدالت را نباید به ‌عنوان نوعی دخالت‌ یا بزرگ کردن سازمان دولت در نظر گرفت. در این معنا اجرای طرح‌های توسعه نه یک‌جور بار حمایتی زائد بر دوش دولت، بلکه بخشی از خود طرح و برنامه‌های مورد نظر در این حوزه به‌حساب می‌آید. احتمالا به همین جهت است که عالی‌ترین مقام کشور در دیدار عالی‌ترین مقام اجرایی و کابینه او بحث درباره این موضوع را که مورد توجه رئیس دولت چهاردهم نیز هست، ضروری می‌دانند. برای روشن ‌شدن این موضوع باید دوباره این نکته را یادآوری کنم که نقطه کانونی توسعه انسان است و اگر بنا باشد مشکلات ناشی از انباشت تاریخی مسائل مربوط به توسعه در ساحت‌های مختلف در ایران حل شود، ناگزیر باید دوباره انسان را به نقطه کانونی توسعه بازگرداند. توجه به موضوع کرامت انسانی، آنطور که در مبانی اخلاق، عقل و شریعت اسلامی آمده از این ‌جهت اهمیت دارد که ما را به نقطه تجمیع ارزش‌های والایی که در دولت اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد بازمی‌گرداند. در این مسیر وسوسه‌های لیبرال برای نادیده‌ گرفتن وظایف دولت در قبال شهروندان و انکار کورکورانه اهمیت کرامت انسانی در سیاست‌های اجرایی دولت ممکن است به یک اندازه بحث درباره پیوست‌‎های عدالت را به بیراهه بکشاند.  
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات