جنبش حماس پس از پیروزی در انتخابات مجلس قانونگذاری میتواند خود را در بوته آزمایش بگذارد. خودآزمایی حماس در میزان آمادگی این جنبش برای تبدیل شدن به یک نظام سیاسی برخوردار از برنامهای است که در همه زمینهها و عرصهها جوابگو باشد. به خصوص این که تعاملات سیاسی و طرف این تعاملات منطقهای است که اوضاع آن بسیار پیچیده و بیشتر به برج "بابل" میماند. همچنین طرف دیگر این تعاملات جامعه بینالمللی است که سراپا تحت تاثیر جهانی شدن قرار گرفته است. در اینجا منظور بنده از جهانی شدن در واقع "آمریکایی شدن" به معنای دقیق سیاستهای اشغالگرایانه آمریکا خواه اشغال با تانک و زور نظامی باشد یا با دلار و حق وتو.
همچنین حماس با این پیروزی ناگهانیاش از سوی کسانی که درک درستی از وضع این منطقه به خصوص فلسطین ندارند و رقیب سیاسی و مبارزاتیاش "فتح" به محک آزمایش گذاشته میشود.
تا لحظهای که محمود عباس پیروزی حماس در انتخابات را تبریک گفت ـ گرچه این پیام تبریک از سر رغبت و علاقه نبود ـ فتح حداقل رسما در این آزمایش موفق شد، اما تظاهرات اعتراضآمیز بعد آن علیه حماس و پیروزیاش و کشته شدن دو فلسطینی زنگ خطری است که سرانجام آن نامشخص و مبهم است و این همان جنگ فلسطینی ـ فلسطینی است که همه از آن بیم داریم. جنگی که رژیم صهیونیستی بسیار به وقوع آن دل بسته است تا به نمایندگی از این رژیم به قتل و تخریب و جلوگیری از رشد و توسعه جامعه فلسطین در همه زمینهها بپردازد و به این سناریو ادامه دهد.
همچنین با پیروزی حماس ایالات متحده آمریکا به بوته آزمایش گذاشته شد. آمریکا فوراً مخالفت خود را با پیروزی حماس اعلام کرد. این در حالی است که این کشور مدعی است که دمکراسی تنها راهحل مشکلات جوامع است. چه در مصر، یا فلسطین و عراق و سوریه.
آمریکا با این کار خود یعنی سخن گرفتن از دمکراسی مشروط و محکوم به یک سری مسائل قبل از هر گونه فعالیت و همسو با سیاستهای واشنگتن یک نمره منفی دیگری به کارنامه خود اضافه کرد.
این پیروزی یک محک آزمایشی برای اتحادیه اروپا نیز بود. واکنشهای اعضای این از ناحیه کمی متفاوت بود اما از لحاظ کمی متفاوت بود اما از لحاظ کیفی یکی بود. به عنوان مثال کشور فرانسه که طی دهه گذشته برای جلب رضایت آمریکا همواره مواضع همسو با این کشور را اتخاذ میکرد، ابتدا تنها به ابراز نگرانی خود از پیروزی حماس در انتخابات اکتفا کرد. اما این نگرانی با توجه به دیکتهها و وعدههای مالی آمریکا به محکوم کردن انتخابات و خودداری از کمک به ملت فلسطین در درازمدت تبدیل خواهد شد.
همچنین پیروزی حماس محک آزمایشی برای ملتهای عرب به خصوص اردوگاههای فلسطینی در خارج از فلسطین بود. کسانی که شارون آنها را از بازگشت به خانه و کاشانهشان و قدس شریف و آزادی و استقلال وطنشان محروم کرده و مدام به آنها "نه" میگوید.
اما مهمترین این آزمایشها و امتحانها متوجه خود حماس و توانایی آن برای اداره حکومت است بدون این که اصول و آرمان خود را کنار گذارد و بدون این که اجازه دهد کشورهای منطقه و جهان آن را در محاصره خود قرار دهند. (نوشته: خیری منصور)
حکومت حماس و آینده مقاومت
شاید بتوان گفت که مهمترنی سؤال این روزها در میان هواداران حماس و رقبا و دشمنان آن سرنوشت مقاومت پس از به قدرت رسیدن حماس و پیروزی این جنبش در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین است. دوستان حماس با نگرانی و هراس درباره سرنوشت مقاومنت میپرسند؛ آنها تحتتاثیر تبلیغات برخی گورهها، خطور فکری مخالف مقاومت و یا دشمنان سیاسی حماس، گمان میکنند حماس هنگامی که در راس هرم قدرت باشد، عملا قادر نخواهد بود تا پیوندی میان فعالیت سیاسی، حاکمیت، مافع و نیازهای ملت با مقاومت ایجاد کند زیرا در غیر این صورت آنچه که به نام جامعه بینالملل شناخته میشود، رو در روی این جنبش خواهد ایستاد و به مقابله با آن بر خواهد خواست و درصدد براندازی کابینه برخواهد آمد، همچنانکه که "اسرائیل" نیز در تلاش برای دستیابی به این مسأله است و در نتیجه تمامی این مسائل، حماس مجبور میشود تا در مقابل فشارهای مختلف از جمله قطع کمکهای مالی و محاصره سیاسی، به زیادهخواهیهای دشمن تن دهد.
مردم مبارز فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه، به خاطر برنامههای حماس که مبتنی بر مقاومت و اصلاح بود، از این جنبش حمایت کردند. آحاد ملت فلسطین میدانند که حماس یک جنبش آزادی بخش است که با دشمن صهیونیستی مقابله میکند؛ به این معنا که ملت خود با انتخاب حماس خواستار تداوم مشی مقاومت شده است.
ضمنا زمینههای فعالیت نظامی همچنان در مقابل دولت فلسطینی که حماس سکاندار آن است یا نظارت بر آن را از طریق مجلس قانونگذاری به عهده دارد، فراهم است، ولی فعالیت نظامی باید با خردمندی و هوشیاری تمام انجام گیرد و همسو با نقشه سیاسی جدید مقاومت که در حماس تجسد مییابد، باشد تا اینکه موضعگیری منطقه و کشورهای اروپایی در مورد مسأله حساس عملیاتهای شهادتطلبانه ـ البته در صورت پایبندی رژیم صهیونیستی به توقف تجاوزاتش علیه شهروندان فلسطینی ـ را به دنبال نداشته باشد؛ البته این بدان معنا نیست که فعالیتهای نظامی از برنامههای حماس خط خواهد خورد، بلکه باید در مقابل دشمن وحشی و ددمنشی که در دفتر تاریخش نامی از رحم بر ملت فلسطین دیده نمیشود، روحیه شهادت طلبی را حفظ کرد.
در این میان، مسألهای که نباید درباره آن اختلاف نظری وجود داشته باشد، بحث هدف قرار گرفتن صدها شهرک صهیونیست نشین کرانه باختری و هزاران شهرک نشین کینهتوزی است که تنها ارمغانآور تخریب و ویرانی هستند. شهرکهای اشغالی حتی براساس قوانین بینالمللی و مواضع سیاسی آمریکا و اروپا نیز غیرقانونی به شمار میروند و باید آنها را برچید زیرا در مکانی اشغال شده احداث شده است. موضع سیاسی اروپا در قبال مسأله شهرکهای صهیونیست نشین موضعی حائز اهمیت است. به هر حال، حماس در این زمینه بر مقاومت تاکید خواهد داشت و به تبع آن به مقابله با ساخت شهرکهای صهیونیست نشین خواهد پرداخت که این اقدام، اقدامی مشروع و همسوی با قوانین بینالمللی به شمار میرود.
همچنانکه میدانید نیروهای صهیونیست همچنان به محاصره هوایی، زمینی و دریایی نوار غزه تداوم میبخشندو پایگاههایی را نیز در قلب نوار غزه احداث کردهاند؛ از این رو مقاومت و بیرون راندن اشغالگران از کرانه باختری و نوار غزه در این مرحله امری ضروری، حیاتی و مشروع به شمار میرود.
ما امید به این دارم که حماس بتواند طرحی را ارائه کند که براساس آن به مقاومت به عنوان یک برگ برنده سیاسی و یک نیروی اصلی در جریان چالشهای موجود در منطقه اصالت ببخشد.
امروز وظیفه حماس آن است که حمایت جهان عرب و اسلام از مقاومت فلسطین را ساماندهی و بر سودمندی روش مقاومت در مقابله با دشمن صهیونیست تاکید کند و بعد مقاومت در سیاست جهان عرب و اسلام را به نقشی سیاسی منطقه بیفزاید، همچنانکه باید با حمایت از ملت فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه و جبران منابع مالی از دست رفته، در مقابل باج خواهیهای آمریکا، اروپا و "اسرائیل" یک سپر دفاعی اسلامی و عربی برای مقاومت تشکیل دهد. (نوشته: اسامه الاشقر)