حميدرضا خالدي
بعد از جلسه هفت ساعته کلاب هاوس ظریف درباره مسائل سیاست خارجی در دولت های یازدهم و دوازدهم، حمله کنندگان به او بدون توجه به نقدهای مشفقانه و علمی ظریف، تلاش می کنند با پیوند دیپلماسی به اهداف موهوم، عقلانیت و مصالح مردم را فدای حملات متعصبانه به ظریف کنند. ولی برخی معتقدند برخی بیهوده تلاش میکنند تا با انتقاد از ظریف خودشان را مطرح کنند.
«محمدجواد ظریف»، وزیر سابق امور خارجه، اظهارنظر منتسب به او درباره بیژن زنگنه، وزیر سابق نفت که توسط مالک شریعتی، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس نقل شده را کذب محض خواند. آنچه در جلسه نمایندگان مجلس گفتم اینست که آقای مهندس زنگنه باید به دولت و نهادهای نظارتی درباره عملکرد حوزه خود در نفت و انرژی پاسخگو باشد نه سیاست خارجی. عدم پرداخت بدهی ترکمنستان ضربهای در سیاست خارجی بود اما مهندس زنگنه مسئول این زیان نیست. به نمایندگان مجلس گفتم شما باید قانونی که در حوزه سیاست خارجی، ظرفیتی برای وزارت امور خارجه در پیگیری این امور قائل نیست را تغییر دهید، نه اینکه مهندس زنگنه را مسئول بدانید. این دست خبرسازیها کاملا نشان میدهد که چون قافیه به تنگ آمده، سناریوی نخنمای جعل و اکاذیب را پیش گرفتهاند. گرچه چه کسی باور میکند من درباره یکی از چهرههای برجسته دولت چنین تعابیری به کار ببرم؟ به هیچ وجه تعبیر خیانت را درباره کسی به کار نمیبرم چه برسد درباره یک عضو کابینه، باسابقه درخشان و مملو از تلاش و وطندوستی مانند آقای مهندس زنگنه.
این در حالی است که طی روزهای اخیر «مالک شریعتی»، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس در توئیتر نوشت: «آقای دکتر ظریف! حال که سکوت شکستید، در ایامی که وزارت نفت دولت سیزدهم بدون برجام موفق شده بدهی ترکمنستان را تسویه و قرارداد گازی را احیا کند، آنچه سال ۹۹ در جلسه با بنده و جمعی از نمایندگان در دفترتان گفتید، علنی بگویید: «زنگنه در ماجرای ترکمنستان خیانت کرد، دانستن حق مردم نبود؟»
با روشنشدن ضرورت مقابله با یأس و نومیدی پرسشگری در خصوص چگونگی امیدوارسازی و راهکارهای عملی آن امری اجتنابناپذیر است. ضمن آنکه شناخت نومیدی در سطح فردی و رابطه آن با سطوح اجتماعی نیز لازم به نظر میرسد. چراکه نومیدی مقولهای روانشناختی و فردی است که در تعریف آن به حالتی گفته میشود که «فرد انگیزه خود را برای پیشرفت، حل مسئله، روابط اجتماعی، موفقیت، تحول، یادگیری، دستیابی به اهداف زندگی و به طور کلی جنبههای مثبت از دست میدهد.» از این رو، روانشناسان معتقدند وقتی یک نفر احساس کند که نمیتواند به وضعیت مطلوبش در آینده دست پیدا کند به نومیدی رسیده است، لذا نومیدی بیش از آنکه به واقعیات عینی مرتبط باشد امری ذهنی و انتزاعی است که درمان و معالجه آن ضروری است. اما آنچه این ضرورت را دوچندان میسازد، توجه به چند مسئله مهم است:
الف) توجه به رابطه و تأثیر نومیدی فردی بر اشکال اجتماعی آن است. چراکه به گفته افلاطون جامعه همان فرد است که با قلم درشت نوشته شده است، لذا در تعاریفی که از نومیدی اجتماعی ارائه شده است وجوه تشابه زیادی با تعاریف نومیدی فردی دارد. چنانکه گفته میشود: ناامیدی اجتماعی زمانی شکل میگیرد که جامعه احساس بیهویتی کند و امیدی برای رسیدن به وضع مطلوبش را ندارد. بدیهی است چنین جامعهای انگیزه کافی و لازم برای توسعه، تعامل جهانی، میدانداری، سبقتگرفتن، تحول و تغییر را ندارد.
ب) توجه به رابطه ایمان و اعتقادات مذهبی افراد با امیدشان به زندگی و آینده است. چنانکه از دیدگاه مذهبی و دینی زمانی در یک شخص نومیدی رخ میدهد که نسبت به ارزشمندی خود احساس تردید پیدا کند. همان گونه که باورهای قلبی و توکل به خدا بر افزایش امید تأثیر میگذارد، تحقق امیدها نیز بر ایمان فردی میافزاید.
ج) توجه به نقش دشمن در نومیدسازی فردی و جمعی جامعه اسلامی که سبب میشود تا نومیدی از سیر فرایند طبیعی آن که ممکن است طولانی هم باشد به پروژهای پرشدت و کوتاه مدت تبدیل شود. از این رو، در حال حاضر روند نومیدسازی مردم و جوانان کشورمان به برنامهای از سوی دشمن تبدیل شده است که برای تحقق آن تلاش میکند تا با بزرگنمایی مشکلات مانع دیده شدن پدیدههای امیدآفرین گردد. در حالی که پدیدههای امیدآفرین بسیار بیشتر از مشکلات هستند. نمونههایی از پدیدههای امیدآفرین که مورد اشاره مقام معظم رهبری قرار گرفت عبارتاند از: ۱. پیشرفتهای کشور در عرصه علم، در عرصه فناوری؛ ۲. موفقیت کشور در توسعه زیرساختهای صنعتی و کشاورزی و ایجاد ساختارهای بسیار مهم حمل و نقل؛ ۳. پیشرفتهای کشور در تربیت نیروی انسانی؛ ۴. موفقیت دولت در کشاندن فعالیتهای عمرانی به نقاط دوردست و محروم کشور؛ ۵. توفیقات دولت در سیاست بینالمللی؛ ۶. موفقیت نظام در اعتلا و عزت ملی؛ ۷. توفیق نظام در اقتدار نظامی و دفاعی کشور؛ ۸. هزاران هسته مقاومت که در مساجد و هیئتها داریم؛ ۹. دانشجوی انقلابی که در فلان دانشگاه فحش ناموسی میشنود، از میدان خارج نمیشود؛ ۱۰. طلبه بسیجی که زیر شکنجه به شهادت میرسد، حاضر نیست حرفی را که دشمن میخواهد بر زبان جاری کند؛ ۱۱. مجاهدان فداکار، مدافعان حرم، فعالان سختکوش جهاد تبیین؛ ۱۲. گروههای کمک مؤمنانه؛ ۱۳. اردوهای جهادی و ۱۴. امثال مصطفیهای صدرزاده که در تمام کشور هزاران نمونه از اینها را داریم.
معظمله با اشاره به نمونههایی از پدیدههای امیدزا تأکید فرمودند: «اینها همه امیدبخش است. ما همه وظیفه داریم؛ نخبگان وظیفه دارند؛ هستههای انقلابی وظیفه دارند؛ فعالان دانشگاهی، فعالان حوزوی، صاحبان جایگاههای اجتماعی بهویژه کسانی که حرف آنها به گوش مردم میرسد، مردم حرف آنها را میشنوند، اینها وظیفه دارند؛ وظیفه این است که ایمانها را تقویت کنند، امیدها را تقویت کنند، شبههها را برطرف کنند، شیوههای دشمن در شبههآفرینی و یأسآفرینی را خنثی کنند.»
آقای اقتصاددان؛ دوباره دبیر دوباره بیست!
سيد جلال فياضي
محسن رضایی _اقتصاددانی که با معدل ۱۹ دکترای اقتصاد گرفته است_ پس از دو سال از تیم اقتصادی دولت رفت و عطای صندلی معاونت اقتصادی رئیس جمهور را به لقایش بخشید. رضایی،یکی از سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود که پس از پیروزی رئیسی به کابینه راه یافت تا در قامت معاون اقتصادی، رئیس جمهور را برای اصلاحات اقتصادی و بالابردن ارزش پول ملی _که مدعی است تخصص اوست _یاری کند . اظهارات آقا محسن در مناظرههای انتخاباتی بارها در شبکههای اجتماعی برجسته شد. او یک هزار تومانی را به مردم نشان داد وگفت : من ریال را به سومین پول منطقه تبدیل خواهم کرد .او که میگوید رساله دکترای خود را در زمینه پول و اعتبار نوشته ویک اقتصاددان است، هنگامی که خبرنگار از ضمانت اجرایی ادعایش پرسید، او را به تمسخر گرفت و گفت: این پرسش مانند آن است که از یک جراح متخصص در باره ضمانت جراحیاش بپرسید. آقامحسن در حالی تیم اقتصادی دولت را ترک میکند که ارزش پول ملی دردوره مسئولیت او به عنوان بالاترین مقام اقتصادی دولت سقوط آزاد داشته و دلار طی دو سال گذشته از ۲۶ هزارتومان تا ۶۰ هزار تومان رفت و برگشت داشته است . روندکاهشی ارزش ارز طی روزهای اخیر نیز نه به دلیل اقدامات اقتصادی ، بلکه در پی انتشار اخباری از مذاکرات ، توافق و آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکه شده کشورمان رخ داده است. البته دولت اقتصاد و معیشت مردم را به برجام و مذاکرات گره نزده است اما معلوم نیست چرا هر بار که صحبت از گشایش یا انسداد در مذاکرات به میان می آید، ارزش پول ملی به طور محسوسی افزایش یا کاهش می یابد! در دو سال باقی مانده دولت سیزدهم آقا محسن قرار است به عنوان دبیر شورای هماهنگی سران قوا همه توان ، تخصص و وقت خود را در این شورا متمرکز کند. محسن رضایی چند روز پیش در اظهاراتی به استقبال این مسئولیت رفت و گفت :«مقام معظم رهبری اختیاراتی را به سران قوا دادهاند تا تحولات اقتصادی را سرعت بخشند و همچنین اصلاحات عمیق اقتصادی را انجام دهند. امیدواریم این دستور مقام معظم رهبری هر چه سریع تر در کشور اجرایی شود. اگر مجلس، دولت و قوه قضاییه دست به دست هم دهند و تفویض اختیاری را که ایشان به سران قوا دادهاند،مد نظر داشته باشند ۲۰ سال اقتصاد کشور جلو کشیده می شود و تحولات بزرگی در ایران به وجود می آید.» به نظر می رسد هم عنوان دبیر و هم عدد ۲۰ در سپهر سیاسی ایران با نام آقا محسن گره خورده است! ۱۷ سال پیش، او در جایگاه دبیر مجمع تشخیص مصلحت گفته بود:«چشم انداز ۲۰ ساله، ایران را به قدرت اول منطقه تبدیل می کند.» او که در قامت دبیر مجمع مسئولیت نظارت بر اجرای سند چشم انداز 20 ساله را برعهده داشت، در تیر ماه ۸۵ویک سال پس از ابلاغ سند اعلام کرد:«کار نظارتی مجمع تشخیص مصلحت نظام برای بررسی میزان تحقق سند چشم انداز ۲۰ ساله از اواخر امسال شروع می شود و مجمع گزارش خود را در این زمینه هر دو سال یک بار تنظیم خواهد کرد.» اکنون و در دو سال پایانی دوره 20 ساله سند چشمانداز ،تقریباً برای همه صاحب نظران و مردم روشن است که سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور متاسفانه تحقق نیافته است. باید دید این اقتصاددان که درنظارت بر تحقق سند ۲۰ ساله کشور ناکام ماند، اکنون در کسوت دبیر شورای هماهنگی سران سه قوه برای جلو انداختن ۲۰ سال اقتصاد کشور چه خواهد کرد ؟ دوباره دبیر! دوباره 20!