صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۴  ، 
کد خبر : ۳۶۰۹۲۹

یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۲۴ خرداد

این یک مکتب جاری است نه افسانه

عباس شمسعلی
این روزها در حالی پس از نهائی شدن اسامی نامزدهای حاضر در انتخابات ریاست جمهوری، مردم و فضای کشور آماده برگزاری انتخابات می‌شوند که هنوز یاد و خاطره و کارنامه رئیس‌جمهور شهیدمان آیت‌الله رئیسی عزیز در دل و پیش چشممان زنده است.
مردی که در مدتی کوتاه توانست الگویی ناب از رفتار و کردار و منش یک کارگزار برآمده از نظام اسلامی و تربیت شده در مکتب انقلاب اسلامی را به بهترین شکل به ظهور و عرصه اجرا برساند. رئیس‌جمهور شهید نشان داد رسیدن به این قله از مدیریت جهادی و مبتنی بر الگوی مترقی انقلاب اسلامی دست یافتنی و شدنی است اگر اراده رسیدن به قله و عزم خدمت خالصانه وجود داشته باشد.
تکیه بر بالاترین جایگاه اجرائی کشور و فراموش نکردن رسالت و وظیفه اصلی و پرهیز از سرگرم شدن به بازی‌های سیاسی و جاذبه‌های قدرت و ریاست آن‌قدر کالای ناب و ارزشمندی است که شاید بسیاری آن را افسانه و داستان می‌پنداشتند، اما رئیس‌جمهور شهیدمان ثابت کرد می‌توان آن‌قدر بزرگ شد که عرصه بالاترین جایگاه و قدرت اجرائی کشور را نه به فرصت سواری گرفتن نفسانی از مرکب سرکش قدرت، بلکه به جایگاه خدمت خالصانه و تلاش شبانه‌روزی برای گره‌گشایی از کار مردم و فرصتی برای برداشتن قدم‌های مؤثر در جهت پیشرفت کشور تبدیل کرد. اون صادقانه عرصه مسئولیت را نه فرصتی برای مال‌اندوزی و استراحت بلکه فرصت خدمت می‌دانست و نشان صداقت او بذل جان در راه خدمت بود.
این چنین است که نسل امروز که خوشبختانه رئیس‌جمهوری در این قامت و با این ویژگی‌های ناب را به چشم خود دیده است، دیگر ساده زیستی و تلاش و خدمت خالصانه و دنیاگریزی شهید رجایی را افسانه نمی‌داند.
این نسل می‌بیند که می‌شود به بالاترین سطح از قدرت رسید اما در مقابل ضعیف‌ترین و محروم‌ترین مردم متواضع بود و شأنی جز خدمتگزاری برای خود قائل نبود.
این نسل وقتی اخلاق مداری و خشوع مردی که انواع زخم زبان‌ها و تهمت‌ها و بداخلاقی‌ها را از رقبای سیاسی دید و چشید اما از مسیر اخلاق خارج نشد، دیگر متانت و بزرگ منشی شهید بهشتی را داستان نمی‌پندارد.
گویی شهید رئیسی آمده بود تا غبار از خزانه غنی مکتب مدیریتی مبتنی بر انقلاب اسلامی بزداید و یک بار دیگر به مردم خسته از بازی‌ها و لفاظی‌های سیاسی و ملول از قدرت‌طلبی برخی مدیران بیگانه با این مکتب نشان دهد که پس از چهار دهه از انقلاب اسلامی هم می‌توان ایستاده بر آرمان‌های بلند خمینی کبیر و در مسیر عهد دیرین مردم با نظام اسلامی‌شان حکمرانی کرد.
رئیسی عزیز اما علاوه‌بر داشتن این ویژگی‌های ناب و ارزشمند اخلاقی و رفتاری، الگویی از کارآمدی را نیز به نمایش گذاشت. آنجا که با پرکاری و تلاش شبانه‌روزی برای خدمت، گره از بسیاری مشکلات گشود و در مدتی کوتاه کشور را که قریب یک دهه در کم کاری و رکود ناشی از فاصله گرفتن از الگوی مدیریتی مبتنی بر آرمان‌ها و ارزش‌های انقلابی و اسلامی گرفتار مشکلات عدیده شده بود در مسیر حل معضلات و رونق و گشایش‌های اقتصادی، گسترش روابط سیاسی و تجاری معطل مانده منطقه‌ای و جهانی، به سرانجام رساندن پروژه‌های مختلف رها شده و نیمه کاره، احیای کارگاه‌ها و کارخانه‌های زمینگیر شده و عرصه‌های مختلف به ثبات و موفقیت‌های قابل توجهی رساند. 
این موفقیت‌ها پاسخ قاطعی بود بر آنها که به دلیل ضعف خود سال‌ها پافشاری بر الگوها و آرمان‌های انقلابی را بی‌نتیجه و مانع تحقق موفقیت‌ها می‌دانستند و آن‌قدر در الگوهای نامانوس غربی و انتظار گوشه چشمی از دشمنان این ملت دست و پا زدند تا کشور را گرفتار انواع مشکلات و رکودها کردند. این الگوی برآمده از مکتب انقلاب نشان داد که می‌شود بر اصول و ارزش‌های نظام اسلامی پافشاری کرد و در عین حال گره از کار کشور باز کرد، می‌شود بر عزت برآمده از این مکتب تاکید کرد و در عین حال در دنیا عزیز و محترم شد.
این الگو نشان داد که می‌توان به جای وابسته کردن ساده‌ترین مشکلات مردم به تحریم و گوشه‌چشم دشمن، سخت‌ترین مشکلات را با تلاش عزتمندانه و بدون کرنش در برابر دشمن رفع کرد.
رهبر عزیزمان چند روز قبل در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) اشاره‌ای به ویژگی‌های رئیس‌جمهور شهید داشته و فرمودند: «در باب خود رئیس‌جمهور عزیزمان ـ که رحمت خدا بر او باد ـ همه اعتراف کردند که مرد کار بود، مرد عمل بود، مرد خدمت بود، مرد صفا و صداقت بود؛ این را همه اعتراف کردند. شب و روز نمی‌شناخت. در خدمتگزاری به کشور، یک نصاب تازه‌ای را به وجود آورد. ما قبلاً هم شخصیّت‌های خدمتگزار داشته‌ایم، امّا نه در این حد، نه با این حجم، نه با این کیفیّت، نه با این صداقت، نه با این پُرکاری و شب و روز نشناختن؛ یک نصاب جدیدی را آقای رئیسی (رحمهًْ الله علیه) در باب خدمتگزاری به ملّت ایجاد کرد. در مسائل خارجی، از فرصت‌ها به بهترین وجهی استفاده کرد. این‌همه تحرّک خارجی و سفر خارجی آثار ارزشمند و بابرکتی برای کشور داشت، هم برای امروز کشور، هم برای فردای کشور. ایران را در چشم رجال سیاسی دنیا بزرگ‌تر و برجسته‌تر کرد. انقلاب اسلامی را، ملّت ایران را، در بیانات خود و در اظهارات خارجی خود، درست تعریف کرد و شناساند؛ لذا رجال سیاسی‌ای که امروز درباره‌ او حرف می‌زنند، از او به عنوان یک چهره‌ برجسته حرف می‌زنند؛ این برای ما که سال‌های متمادی با مسائل خارجی سروکار داشتیم، چیز جدید و باارزشی است. سبک مدیریّت او در بین همکاران خودش یک سبک ویژه‌ای بود، با صمیمیّت همراه بود؛ با همکارانش، با وزرا، با مدیران دولتی با صفا و صمیمیّت رفتار می‌کرد. برای مردم، کرامت قائل بود، عزّت قائل بود؛ به مردم، به جوان‌ها برای اظهارنظر میدان می‌داد؛ حرمت مردم را نگه می‌داشت. به جوان‌ها اعتماد می‌کرد، جوان‌ها را تکریم می‌کرد. به کسانی که به خود او بدی کرده بودند، با کرامت برخورد می‌کرد؛ به کسانی که حتّی به او اهانت کرده بودند، پاسخ تند، پاسخ زشت، پاسخ عصبی نمی‌داد. متقابلاً در مرزبندی با دشمنان انقلاب صراحت داشت؛ در مورد کسانی که با انقلاب بد بودند، مخالف بودند، دشمن بودند، دوپهلو صحبت نمی‌کرد؛ صریح صحبت می‌کرد، مرزبندیِ صریح داشت؛ به لبخند دشمن اعتماد نمی‌کرد. اینها ارزش است، اینها درس است؛ هر کدام از اینها برای سیاستمداران ما، برای رؤسای جمهور آینده‌ ما، برای کسانی که در یک بخشی مورد اعتماد ملّت قرار می‌گیرند، یک سرمشق است.»
مردم کشورمان با حضور با شکوه و قدرشناسانه در مراسمات تشییع پیکر رئیس‌جمهور شهید و شهدای خدمتگزار همراه ایشان در چند شهری که میسر شد نشان دادند مطالبه تداوم این الگوی انقلابی در مدیریت کشور را دارند.
رهبر انقلاب در سخنرانی حرم امام راحل(ره) در این خصوص هم فرمودند: «یک پیام دیگر در این اجتماعات این بود که مردم طر‌فدار شعارهای انقلابند؛ این را نمی‌توانند کتمان کنند، چون مرحوم رئیسی (رضوان الله علیه) صریحاً شعارهای انقلاب را می‌داد، مظهر شعارهای انقلاب بود؛ مردم وقتی از او تمجید می‌کنند، به او احترام می‌کنند، در واقع دلبستگی خودشان به شعارهای انقلاب را نشان می‌دهند، چون او مظهر شعارهای انقلاب بود. یک مطلب دیگر اینکه مردم قدردان خدمتگزاران خودشان هستند؛ این را مسئولین ما بدانند، توجّه کنند. مسئولین خیال نکنند که اگر خدمتی کردند، این از یاد مردم خواهد رفت؛ نه، مردم می‌شناسند، می‌فهمند، قدردانند؛ این مشوّق خدمت است.»
اکنون این الگوی موفق و مطلوب مردم پیش روی کاندیداهای محترم انتخابات ریاست جمهوری است. این عزیزان باید نسبت خود با این راه و مسیر خدمت خالصانه و مدبرانه مبتنی بر الگوی انقلابی و اسلامی را صریحاً بیان نمایند و البته مردم نیز باید هوشیار باشند و دقت نمایند که ادعای تعهد و علاقه به راه و مسیر رئیس‌جمهور شهید از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری تا چه حد باورپذیر و صادقانه و قابل تحقق است.
رهبر انقلاب چند روز قبل در حرم امام(ره) به نکته تامل برانگیز دیگری اشاره کرده و فرمودند: «بعد از فقدان این عزیز، من دیدم تقریباً همه روزنامه‌ها، همه‌ مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریان‌های مختلف، از خدمات او و تلاش‌های شبانه‌روزی او حرف می‌زنند، از او تمجید می‌کنند، تعریف می‌کنند؛ دلم سوخت؛ دلم برای رئیسی سوخت؛ [بعضی از] اینها در زمان حیات او حاضر نبودند یک کلمه از این حرف‌ها را بگویند؛ در زمان حیات او این برجستگی‌ها را می‌دیدند امّا کتمان می‌کردند، بلکه عکس آن را می‌گفتند و او را می‌آزردند. البتّه او غالباً جواب نمی‌داد امّا گاهی پیش من می‌آمد و مقداری شکایت می‌کرد.»
اکنون مردم هوشیار باید ببینند آنها که به فرموده رهبر انقلاب در زمان حیات دنیایی شهید رئیسی موفقیت‌ها و دستاوردهای او را می‌دیدند اما حاضر نبودند ذره‌ای به آن اعتراف و اشاره کنند و حتی باعث رنجش و آزار او می‌شدند، این روزها در دسته‌بندی‌های انتخاباتی کجا ایستاده‌اند؟
این مردم وفادار به آرمان‌های انقلاب اسلامی، شایسته مدیرانی برآمده از این الگوی حکمرانی هستند، مدیرانی که چشم مردم همچنان اشکبار عروج یکی از بهترین‌های آنهاست.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز پنجشنبه ۲۴ خرداد

الزامات راهبردی سیاست خارجی دولت چهاردهم

دکتر ابراهیم متقی 
سیاست خارجی هر کشوری را منافع ملی تشکیل می‌دهد. محورهای اصلی منافع ملی شامل بقا و قدرت سازی  خواهد بود. ایران در حوزه جغرافیایی و ژئوپلیتیکی قرار دارد که از آن به عنوان "منطقه آشوب زده" یاد می‌شود. در منطقه آشوب زده نشانه‌هایی از بحران، تهدید و بی ثباتی شکل گرفته و تأثیر خود را بر امنیت ملی کشور به جا می‌گذارد. در چنین شرایطی پرسش آن است که سازوکارهای امنیت ساز ایران در شرایط بحران و تهدید کدام خواهد بود؟ شاید بتوان به این موضوع اشاره داشت که قدرت سازی و مدیریت بحران محورهای اصلی سیاست خارجی ایران در شرایط بحران و تهدید خواهد بود.   واقعیت محیط راهبردی ایران ایران در محیط پرمخاطره امنیتی و راهبردی قرار دارد. واقعیت‌های محیط منطقه‌ای جنوب غرب آسیا را ناپایداری سیاسی و امنیتی تشکیل می‌دهد. در چنین محیطی، بخش قابل توجهی از دولت‌ها با نشانه‌هایی از محدودیت اقتدار رو به رو  می‌شوند. این گونه دولت‌ها از اثربخشی لازم و موثر برای امنیت سازی برخوردار نبوده و این امر چالش‌های فزاینده‌ای را برای واحدهای سیاسی به وجود می‌آورد.واقعیت‌های محیط راهبردی ایران با نشانه‌هایی از چالش، ستیزش و رویارویی امنیتی پیوند خورده است. واقعیت ژئوپلیتیکی بیانگر آن است که ایران در فضای آنارشی منطقه‌ای به توان دو قرار دارد. بنابراین رهیافت‌های سیاست خارجی ایران بایست بر اساس نشانه‌هایی از قدرت سازی و امنیت سازی شکل گیرد تا زمینه لازم برای ظهور نشانه‌هایی از ثبات و یکپارچگی ملی به وجود آید. امنیت سازی بدون توجه به شاخص‌های امنیت محیطی مطلوبیت چندانی نداشته و ایران را در تنگنای چالش‌های امنیتی نوظهور قرار می‌دهد. عبور از چالش بدون توجه به قدرت سازی و مقابله با تهدیدات پرشدت امکان‌پذیر نخواهد بود. در چنین شرایطی ایران نیازمند سیاست خارجی منعطف، چند جانبه، قدرت ساز و با قابلیت مدیریت بحران خواهد بود. در محیطی که نشانه‌هایی از بحران، آنارشی و ستیزش‌های دایمی وجود دارد، طبیعی است که ایران نیازمند قدرت سازی و مراقبت دایمی از منافع و مطلوبیت‌های راهبردی خود خواهد بود. شاید بتوان مفهوم "دیوار آتش" را به عنوان اصلی‌ترین ساز و کار کنش در مقابل تهدیدات به کار گرفت. قدرت سازی متناسب با نوع تهدیدات می‌تواند شرایط لازم برای امنیت سازی را به وجود آورد. هر گونه  قدرت سازی باید متوازن و متناسب با شکل‌بندی‌های تهدید در محیط امنیت منطقه‌ای باشد. بخشی از تهدیدات ماهیت هویتی دارد. بخش دیگر از تهدیدات را باید در سازوکارهای کنش مداخله‌گرایانه قدرت‌های بزرگ جست‌وجو کرد بخش دیگر آن مربوط می‌شود به رقابت‌های دایمی و پایان ناپذیر بازیگرانی که در شرایط رقابت ژئوپلیتیکی قرار داشته هر یک می‌توانند برای دیگری تهدید ایجاد کنند. اعتمادسازی یکی از شاخص‌های بنیادین تولید قدرت و کاهش تهدیدات خواهد بود.اعتماد سازی مبتنی بر نقش بازیگران منطقه‌ای برای مقابله با تهدیدات مشترک و مرکب است.   ۲.تهدیدات نوظهور در محیط امنیتی ایران  بخشی از تهدیدات ماهیت ساختاری و ژئوپلیتیکی دارد .بخش دیگر آن را باید در قالب تهدیدات نوظهور جست‌وجو کرد. تهدیدات ناشی از کنش گروه‌های هویتی در زمره این گونه بحران‌های تهدیدساز تلقی می‌شود. هرگونه بحران سازی می‌تواند زمینه لازم برای همکاری‌های دوجانبه و چند جانبه را به وجود آورد. اعتمادسازی بخشی از ضرورت‌های مقابله با تهدیدات در محیط امنیتی ایران خواهد بود.  گروه‌های نوظهور  تاثیر خود را بر الگوی کنش امنیتی بازیگران در محیط منطقه‌ای به جا می‌گذارند. بازیگرانی همانند داعش، گروه‌های هویتی و قومی را باید در زمره نیروهای بحران‌ساز در محیط منطقه‌ای ایران دانست.مقابله با تهدیدات ماهیت چند جانبه خواهد داشت.بخشی از سیاست خارجی ایران در دولت چهاردهم می‌بایست در جهت مقابله با تهدیدات بازیگران فروملی، گروه‌های هویتی و مجموعه‌هایی شکل گیرد که بر اساس ارتباط فرامرزی امکان‌پذیر می‌شود. ایران برای مقابله با چنین تهدیداتی نیازمند همکاری‌های چند جانبه خواهد بود. ایران، افغانستان و پاکستان نیازمند مقابله با شکل خاصی از تهدیدات مشترک بوده که می‌بایست از ساز و کارهای همکاری مشترک استفاده نمایند .به همان گونه‌ای که ایران، ترکیه و عراق می‌توانند شکل دیگری از سازو کارهای امنیت ساز برای مقابله با تهدیدات نوظهور را به وجود آورند. مقابله با تهدیدات حاشیه‌ای و نوظهور صرفاً از طریق همکاری‌های دیپلماتیک و مجموعه‌هایی شکل می‌گیرد که دارای درک نسبتاً مشترکی از تهدیدات فرارو خواهند بود.   نتیجه  سیاست خارجی یکی از سازوکارهای اصلی امنیت ساز برای دولت آینده است. بخش قابل توجهی از چالش‌ها و تهدیدات امنیت ملی ایران در محیط منطقه‌ای بدون توجه به ساز و کارهای دیپلماتیک  در سیاست خارجی قابل حل نخواهد بود. همکاری‌های دیپلماتیک زمینه لازم برای همکاری‌های چندجانبه را به وجود آورد. هرگونه چند جانبه گرایی‌ نیازمند ایفای نقش متقابل و اعتمادساز خواهد بود. هر گونه  اعتماد سازی نیز نشانه‌هایی از قدرت را منعکس می‌سازد .آنچه منجر به ایجاد چالش برای کشورها می‌شود یا این که تهدیدات بیشتری را به وجود می‌آورد، نه تنها قدرت‌ساز نخواهد بود بلکه در زمره عواملی محسوب می‌شود که زیرساخت‌های تهدید و بی‌ثباتی را بازسازی می‌کند. سیاست خارجی ایران نیازمند قدرت، بهره‌گیری از هویت مقاومت، چند جانبه‌گرایی، اعتماد به نفس و  سازوکارهای اعتمادساز با سایر بازیگران به ویژه کشورهای منطقه‌ای خواهد بود. مقابله با تهدیدات نیازمند قدرت متقاعدسازی از طریق موازنه تهدید در روند سیاست خارجی خواهد بود.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز پنجشنبه ۲۴ خرداد

دستاورد‌های سیاست خارجی دولت سیزدهم رویکردی برای دولت چهاردهم
داود عامری 

 آغاز به کار دولت سیزدهم، مصادف با شرایط خاصی از لحاظ سیاست خارجی برای جمهوری اسلامی ایران بود. از یک سو، مذاکرات احیای برجام به نتیجه‌ای نرسیده بود و از سوی دیگر حلقه تحریم‌ها به شدت در حال تنگ شدن بود، لذا سکانداری سیاست خارجی کشور باید برای توسعه روابط خارجی کشور، تلاش‌های مضاعفی از خود نشان می‌داد. در این ارتباط می‌توان در دو بعد منطقه‌ای و بین‌المللی نشانه‌هایی را مورد توجه قرار داد. 
در بعد منطقه‌ای، شدت درگیری‌های بین نیرو‌های ائتلاف عربی به رهبری عربستان با یمن، شرایط ویژه‌ای را در روابط بین جمهوری اسلامی ایران و کشور‌های عربی به خصوص عربستان سعودی به وجود آورده بود و از سوی دیگر شروع جنگ اوکراین و روابط استراتژیک ایران با روسیه، کشور‌های غربی را نسبت به ایران در حالت بدبینی قرار داده بود. 
در چنین شرایطی دکتر حسین امیرعبداللهیان، هدایت و راهبری سیاست خارجی کشور را در دست گرفت و با توجه به تمام مشکلات موجود که به اشاره‌ای از آن‌ها گذشتیم، تلاش کرد با یک رویکرد خردمندانه و عملگرایانه انقلابی، بسیاری از سد‌های موجود را از سر راه برداشته و مسیر سیاست خارجی را در توسعه ارتباطات کشور، تا حدودی هموار سازد.
 طبیعتاً قسمتی از سیاست‌های اتخاذ شده و رویکرد وزارت امور خارجه کشور، از شرایط موجود و بازخورد‌های مثبت یا منفی دولت پیشین در عرصه بین‌المللی نشئت می‌گرفت و به کارگیری رویکرد‌های جدید نیز حاصل نگاه دولت سیزدهم و مدیریت و تفکرات وزیر جدید امور خارجه در مقام تصمیم ساز و مجری سیاست‌های کلان کشور در ارتباط با جهان قابل ارزیابی است که قبل از پرداختن به آنها، شایسته است به این نکته اذعان نماییم که با وجود شرایط دشوار پیش روی پیشبرد سیاست‌های مد نظر جمهوری اسلامی ایران در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی، نباید از کنار اثرگزاری شخصیت پیگیر، آرام و در عین حال مقتدر و اعتمادساز شهید امیرعبداللهیان گذشت. 
شهید امیرعبداللهیان در شرایطی سکاندار وزارت امور خارجه شد که امریکا و متحدان اروپایی‌اش، سیاست فشار حداکثری را در دستور کار قرار داده بودند که ایشان با تلاش و کوشش شبانه روزی توانست مسیر توسعه سیاست خارجی کشور را از بن‌بست خارج و دستاورد‌های مهمی را کسب کند که به اختصار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد. 
ارتقای سیاست‌های همسایگی: یکی از رویکرد‌های مهم دولت سیزدهم، توجه به توسعه روابط دوستانه با همسایگان بود. در این ارتباط با وجود مواجه شدن کشور با تنش‌هایی در شمال غرب و همچنین شرق کشور به جهت وضعیت خاص کشور افغانستان، دستگاه دیپلماسی کشور توانست بحران‌های موجود را به خوبی مدیریت و از گسترش تنش با همسایگان جلوگیری و در نهایت سطح ارتباط با همسایگان را ارتقا دهد. 
سیاست متوازن و نگاه به شرق: اگرچه جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کند به عنوان یک کشور مستقل، بر اساس منافع ملی خود وسیاست متوازن وعادلانه با تمام کشور‌های جهان ارتباط مسالمت آمیز داشته باشد، اما در این میان با خروج امریکا از برجام، عملاً این قرارداد کارآمدی خود را از دست داد، لذا با رهنمود‌های رهبر معظم انقلاب که فرمودند همه جای جهان غرب نیست، ضمن تنظیم سیاست نگاه به شرق از دولت قبل با چین کلید خورد، اما هم اجرای این توافق نیازمند اعتمادسازی طرفین بود و هم اینکه لازم بود سیاست نگاه به شرق در کشور با رویکرد عملگرایانه تقویت شود، لذا دولت سیزدهم به صورت جدی نگاه به شرق را به عنوان ثقل سیاست خارجی خود در عرصه بین‌المللی در دستور کار قرار داد. 
 رهبر معظم انقلاب هم فرموده بودند: «در سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه، ترجیح ملت‌ها و کشور‌هایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویت‌های امروز ما است.» 
این بیانات رهبر معظم انقلاب به مثابه یک سیاست کلی، در دستور کار دولت سیزدهم قرار گرفت که نتیجه آن اتخاذ سیاست متوازن‌سازی روابط خارجی و توسعه سیاست‌های آسیا محوری، توجه به همسایگان و جهان اسلام، اولویت ویژه‌ای یافت که از نتایج آن می‌توان به کاهش تنش‌های حادث شده با کشور آذربایجان، فروکش کردن روابط نه چندان دوستانه با عربستان و سایر کشور‌های عضو اتحادیه عربی و... اشاره کرد که بی‌گمان اعلام عزای عمومی و تسلیت کشور‌های فراوانی درمنطقه و جهان، به مناسبت شهادت ریاست محترم جمهور و وزیر محترم امور خارجه و هیئت همراه را می‌توان در این راستا مورد توجه قرار داد. 
توسعه روابط با سازمان‌های بین‌المللی: از نتایج دیگر سیاست نگاه به شرق می‌توان به عضویت ایران در پیمان شانگ‌های و همچنین عضویت ایران در بریکس اشاره کرد که از دستاورد‌های مهم دستگاه دیپلماسی کشور با هدایت و راهبری شهید حسین امیرعبداللهیان بود. 
توسعه ارتباطات با جهان شرق و عضویت ایران در دو پیمان مهم ذکر شده، باعث شکسته شدن نگاه فشار حداکثری امریکا و همپیمانان اروپایی آن گردید و این کشور‌ها نیز به جهت شکست سیاست‌های خصمانه خود، سیر مذاکره و گفتگو را با ایران در پیش گرفتند که نتیجه نهایی آن کاهش فشار تحریم‌ها و فاصله گرفتن بسیاری از کشور‌های اروپایی از سیاست‌های امریکا در قبال ایران اسلامی بود. 
حمایت از دیپلماسی مقاومت: اتخاذ سیاست‌های اصولی و به دور از حواشی و هیجان دولت سیزدهم، سیاست‌های مقابله با ایران هراسی را نیز در منطقه و جهان که از سوی امریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران به راه افتاده بود، تا حدود زیادی خنثی و ناکارآمد ساخت و در نهایت با تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه و جنایات خارج از تصور و وحشی‌گری عریان این رژیم در خصوص زنان و کودکان، جهانیان ضمن آنکه به سیاست‌های اصولی جبهه مقاومت پی بردند، شرایط به گونه‌ای در افکار عمومی جهانیان عوض شد که همگان متوجه منطق جمهوری اسلامی ایران در حمایت از جبهه مقاومت و خوی وحشی‌گری رژیم صهیونیستی شدند، به طوری که این رژیم در آستانه انزوای جهانی قرار گرفته است و دستاورد‌های دیگر که بررسی آن را به زمانی دیگر می‌سپاریم. 
و، اما به عنوان نکته پایانی، باید خاطرنشان کرد که متأسفانه ملاحظه می‌گردد که در کشور ما با تغییر دولت، برنامه‌ها و زحمات دولت‌ها و مدیران قبلی نادیده گرفته شده و به جای ادامه مسیر با انعطاف‌پذیری نسبت به شرایط جدید، هر کسی تلاش می‌کند از نو شروع کند که این از یک سو آسیبی جدی به سرمایه‌گذاری‌های مادی و معنوی انجام شده می‌زند و از دیگر سو نشان می‌دهد که درک درستی از سیاست‌های کلی نظام مصوب رهبر معظم انقلاب و منافع ملی وجود ندارد، لذا امید آن داریم که کاندیدا‌های محترم و دولت جدید بتواند بر مبنای سیاست‌های کلی نظام و منافع ملی برنامه‌ریزی و حرکت کند که مسیر پیشرفت کشور استمرار داشته باشد.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز پنجشنبه ۲۴ خرداد

روسیاهی به زغال ماند!

محمد قادری
دادگاه عالی ایالت انتاریو در کانادا بعد از پنج سال و پس از رسیدگی به پرونده شکایت ۲۱ خانواده از جانباختگان پرواز پی‌اس ۷۵۲ شرکت هواپیمایی اوکراین، رأی خود را در این مورد اعلام کرد که براساس آن؛ خطوط هوایی بین‌المللی اوکراین به دلیل «اهمال‌کاری» باید به خانواده‌هایی که عزیزان‌شان را در این سانحه هوایی از دست دادند، غرامت بپردازد.

خانواده‌های شاکی در این شکایت که در دادگاه عالی انتاریو مطرح شد، شرکت هوایی اوکراین را به دلیل دادن اجازه پرواز به اهمال متهم کرده بودند که طبق رأی دادگاه، شرکت هواپیمایی اوکراین نمی‌تواند پرداخت غرامت به هر قربانی را به ۱۸۰ هزار دلار محدود کند بلکه باید آن را تمامو کمال بپردازد. دادگاه عالی انتاریو در حکم خود تأکید می‌کند: «باتوجه به حمله‌های موشکی ایران به پایگاه‌های آمریکا در تلافی کشته شدن (شهادت) قاسم سلیمانی در حمله‌ای پهپادی و این‌که جمهوری اسلامی خود را در خطر اقدامات متقابل از سوی آمریکا می‌دیده، شرکت هواپیمایی اوکراین تدابیر و اقدامات لازم براساس استاندارد‌های بین‌المللی را انجام نداده و در این رابطه اهمال کرده است.»
نکته این‌که دادگاه نظامی تهران، سال گذشته بعد از اتمام ۲۰ جلسه رسیدگی به این پرونده با حضور اولیای دم و وکلای آنها، طی حکم نهایی خود ۱۰ نفر را در این رابطه محکوم کرد که متهم ردیف اول آن به جرم مباشرت در «قتل شبه‌عمد» به ۱۳ سال حبس و پرداخت دیه محکوم شد. صدور این حکم در نهایت به پرداخت کامل دیه تمام جانباختگان ایرانی و غیرایرانی سانحه منجر شد. فراز و فرود پرونده هواپیمای اوکراینی در شرایطی به نقطه کنونی رسیده که از بدو بروز آن حادثه غم‌انگیز، طیف گسترده‌ای از دشمنان ملت ایران در قالب یک سناریوی منسجم و چندوجهی ضمن متهم‌سازی جمهوری اسلامی ایران به اهمال و پنهان‌کاری، کوشیدند ایران را در پهنه افکار عمومی جهان به عنوان کشوری ناقض حقوق‌بشر و تروریست معرفی کنند. همگامی دولت‌های غربی به‌ویژه کانادا، اوکراین، انگلیس، فرانسه و آمریکا دراین‌خصوص نیز مزید بر علت شده بود تا امپراتوری دروغ با فضاسازی رسانه‌ای گسترده بتواند ازاین آب گل‌آلود ماهی خودراگرفته وتهران را زیربیشترین حجم فشار‌های سیاسی درداخل وخارج قراردهد.
نکته مهم دیگر در این رابطه تلاش غربی‌ها برای به حاشیه بردن ترور ناجوانمردانه فرماندهان مقاومت یعنی سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس بود؛ چراکه این عملیات تروریستی به‌ویژه با اذعان رسمی وعلنی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، عملا برچسب تروریسم دولتی را بر پیشانی آن‌ها حک کرده بود. حالا، اما دادگاه کانادایی خارج از زد و بند‌های سیاسی مقامات غربی، با حکم صادره خود هر چه دشمنان طی پنج سال گذشته رشته بودند را پنبه کرده و سناریویی ناجوانمردانه و نقشه شوم دیگری را با دست خود نقش‌برآب کرده تا با پایان این شب، روسیاهی فقط بر چهره وطن‌فروشانی مانند حامد اسماعیلیون بماند که با خوش‌رقصی برای ضدانقلاب، پنجه بر رخ نظام مظلوم جمهوری اسلامی ایران کشیدند.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز پنجشنبه ۲۴ خرداد

دولت التیام

علی میرزامحمدی 

پرسش این است که اگر نتیجه انتخابات تیرماه ۱۴۰۳، به نام دکتر پزشکیان رقم بخورد، رویکرد دولت و تیم او را با چه عنوانی می‌توان معرفی نمود. از دیدگاه نویسنده، این دولت را می‌توان «دولت التیام» نامید. دولتی که می‌تواند از ویژگی‌های زیر برخوردار باشد:
– دولت التیام در میانه طیف‌بندی‌های سیاسی کشور نه گرفتار “انجماد در ساختارها” است و نه بنای نابودی این ساختارها را دارد. دولت التیام، اصول را به خوبی می‌شناسند، و مرزبندی اصول را از غیر اصول تشخیص می دهد. کارگزاران این دولت، اصلاح طلبانی معتقد به اصول‌اند که در دگم تصورات غیرواقعی اسیر نمی‌شوند.
– دولت التیام، دولت باغبانی از بوستانی به نام ایران است. دولتمردان التیام همانند باغبان‌هایی مهربان، از بوستان ایران حراست می‌کنند. باغبانی ایران در دولت التیام، تجربه و شناخت می‌خواهد. باور دولت التیام آن است که «هرسی که به رشد منجر نشود ثمری نخواهد داشت و مدعیانی که ناشیانه و یا غرض‌ورزانه هرس کنند ریشه‌های اصلی را قطع خواهند کرد»
– دولت التیام، اصلاح‌گر، التیام بخش و درمانگر است . دولت التیام، نفسی تازه در روح ایران می دمد و بقای آنرا در گردابها و بحران‌ها تضمین می‌کند.
– دولت التیام، دولت عقده‌گشایی و نبش قبر گذشته برای انتقام نیست. با نقد دلسوزانه گذشته، ظرفیت‌های حال را می‌شناسد و «طرحی امیدبخش برای آینده» ترسیم می‌کند. این دولت به جای تفکر نقطه‌ای که اساس آن بر آغازگری‌های منقطع است و بر” نقطه، سر خط” تاکید می‌کند و خود را مبداء دوره جدیدی تلقی می‌کند به تفکر خطی روی می‌آورد؛ زیرا می‌داند که باید از سرمایه گذشته بهره بگیرد و میراثی ارزشمند برای دولت آینده بر جای بگذارد. در این معنا، دولت التیام مسیر گذشته را اصلاح می‌کند و مسیری رهایی‌بخش برای آینده می‌گشاید.
– دولت التیام، دولتی برای همه ایرانیان است و همه ایرانیان در آن سهیم‌اند. دولتی که رنگین‌کمان فرهنگ اقوام مختلف ایرانی در آن زیبایی‌های مام میهن را بیشتر نمایان خواهد کرد. دولتی که در آن همه اقوام ایرانی، پیش داوریهای احمقانه درباره همدیگر را دور خواهند ریخت. دولت التیام، فرصت و مجالی برای تنش‌های قومی، زبانی و مذهبی نخواهد داد. در این دولت، همه برای درمان و التیام دردها و زخم‌های سرباز کرده ایران عزیز دعوت خواهند شد. در این دولت، هیچ محدودیت قومی، دینی و زبانی وجود ندارد. دولت التیام به مثابه فرصتی سرنوشت ساز برای ابراز و احراز هویت افراد شایسته‌ای است که در جغرافیای اجتماعی و سیاسی ایران فرصت ظهور نداشته‌اند.
– دولت التیام، دولت دین و دانش و تجربه و تعهد است. این دولت مبتنی بر شایستگی‌ها و فرصت‌های برابر است.
– دولت التیام، دولت دروغ، وعده‌های تحقق‌ناپذیر و شعاره

زاعی نیست. دولت التیام، دولت فقرزدایی، عدالت، و خدمت‌رسانی مبتنی بر توجه به اقتصاد، معیشت و خواسته‌های ملموس همه طبقات اجتماعی است.
– رویکرد دولت التیام، ترمیم تعامل با حاکمیت در تمامی سطوح آن و اقشار مختلف مردم و تعامل سازنده با کشورهای همسایه و دیگر کشورهای جهان مبتنی بر اقتدار و منافع ملی است. این دولت مبتنی بر نظریه‌پردازی پشت میز و ایده‌های زیبا اما غیرقابل اجرا نیست، بلکه داده های تحلیلی آن را واقعیت‌های روز جامعه در کوچه و بازار، تحولات منطقه‌ای و جهانی تشکیل می‌دهد.
– امید می‌رود با شروع دولت التیام، فصلی جدید با امید به منشور حقوق شهروندی آغاز شود؛ اینکه آزادی‌هایمان بیشتر به رسمیت شناخته شود و قربانی سلیقه‌های سیاسی و تبعیض‌های اجتماعی، جنسیتی، قومی، نژادی، و مذهبی نشود.
– در دولت التیام زنان می‌توانند امیدوار باشند که جنس دوم تلقی نشوند و در کابینه پیش رو، بیشتر نقش‌آفرینی کنند. این دولت می‌تواند مشارکت بیشتر زنان در امور اجتماعی را فراهم سازد. دولت التیام، دولت دلجویی از زنان و دختران و کرامت همزمان آنها در محیط امن خانواده و جامعه است.
– در دولت التیام، جوانان به آینده بهتر، امیدوارتر می‌شوند. به اینکه برنامه‌ریزی بهتر و قوی‌تری برای آنها تدوین خواهد شد و آینده شغلی و زندگی آنها در غبار حرکتهای پوپولیستی و فریبنده محو نخواهد شد.
دولت التیام در صورت تشکیل، راهی دشوار و پرتلاطم در پیش خواهد داشت و تا زمانی که همه ایرانیان در این هدف همراهی نکنند و حاکمیت عزمی برای رشد و تداوم آن نداشته باشد ویژگی‌های برشمرده فرصت ظهور نخواهد داشت.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز پنجشنبه ۲۴ خرداد

نشاط و حرکت سالم در شهر پیاده و دوچرخه

ترانه یلدا
هفته گذشته فیلم کوتاهی روی گروه مجازی دوستانه‌ ما‌ آمد که در آن خانم خبرنگاری از کسبه خیابان ایرانشهر درباره مسیر پیاده-‌دوچرخه آن خیابان می‌پرسید. مغازه‌داران جمله شاکی بودند و می‌گفتند از آن راه باریک درست استفاده نمی‌شود. پیام فیلم می‌خواست این باشد که احداث مسیر دوچرخه به نوعی غلط بوده است. در عوض یاسمن خانم جوان نوشت: «من خودم ساکن محله ایرانشهرم و محل کارم هم دو سال در همین خیابان بود. معضل ترافیک تهران را هر روز به چشم می‌بینم و واقعا غیرقابل تحمل است. هیچ مسیری برای پیاده‌ها وجود ندارد. بخش بزرگی از پیاده‌رو که به دست کاسبان محل قبضه شده و برای استندهای تبلیغاتی یا دپوی جنس‌های اضافی آنهاست. محل عبور دوچرخه هم مسیر عبور موتور و جای پارکینگ آنها شده. حتی به پیاده‌ها اجازه عبور از آن مسیر را نمی‌دهند. چندین بار با چند موتورسوار درگیری لفظی پیدا کردم و جواب همه این بود: خانوم اینجا پیاده‌‌رو نیست محل عبور موتوره! برو تو پیاده‌رو!». در مقابل، پستی آمد که می‌گفت روزهای یکشنبه در شهر بوگوتا، پایتخت کلمبیا، بیش از ۱۲۷ کیلومتر از خیابان‌های شهر کاملا به روی ماشین‌ها و موتورها بسته می‌شود و فقط عابران پیاده، دوچرخه‌سواران و کالسکه بچه حق عبور از این خیابان‌ها را دارند‌ و هر یکشنبه به‌طور میانگین یک‌و‌نیم میلیون نفر از جمعیت بوگوتا به خوشی و شادی پای پیاده یا سوار بر دوچرخه از این خیابان‌ها استفاده می‌کنند. این «راه دوچرخه» Ciclovia شهرت جهانی دارد و دیگر کسی به خشونت و مواد مخدری که 50 سال پیش مایه شهرت این کشور بود، فکر نمی‌کند. در عوض، در پیاده‌روهای قلب تهران، مسیر پیاده‌رو را با میله‌های زشت و بی‌معنی آهنی مسدود کرده‌اند تا موتوری‌ها نتوانند رد بشوند و پیاده‌ها به زحمت بیفتند. اما موتوری‌ها نه‌تنها از پیاده‌روها رد می‌شوند و میله‌ها را هم دور می‌زنند، بلکه از خطوط ویژه اتوبوس هم به صورت انبوه، با سرعت و ویراژ‌ و اغلب در عکس جهت حرکت مجاز عبور می‌کنند‌ و پلیس هم با اندکی واهمه، برایشان دل می‌سوزاند که باید از این راه نان بخورند. نه راهنمایی می‌شوند و نه جریمه. به این ترتیب، خطوط ویژه دوچرخه نیز کم‌کم برچیده می‌شوند؛ مثل پلازای پیاده‌‌ مجاور «خانه شهر» (یا عمارت بلدیه قدیم) که می‌خواست فضایی باشد ویژه پیاده‌ها در مهم‌ترین میدان شهرمان، میدان امام خمینی.

و اما بوگوتا... لوک تیلور در گاردین می‌نویسد: «در سال ۱۹۷۴ میلادی، یعنی درست 50 سال پیش، مردم ‌در اعتراض به خیابان‌هایی که در چنبره ماشین‌ها و موتورسیکلت‌ها گرفتار بودند، به خیابان‌ها آمدند و خواهان کاهش تعداد و حضور مداوم ماشین و موتور در شهر شدند. در‌واقع تعدادی از مردم هر هفته در روز مشخصی در محل تجمع حاضر می‌شدند و به اعتراض و مطالبه‌گری ادامه می‌دادند تا به تدریج مسئولان قبول کردند به حرفشان گوش بدهند. بسیاری از شهرهای بزرگ کلمبیا نیز سیاست مشابهی اتخاذ کردند و خیابان‌های شهرها در روزهای یکشنبه به روی هجوم خودرو و موتورسیکلت بسته است. بعدها شهرهایی مثل بوئینس‌آیرس و بنگلور هم سیاست‌های مشابهی را در پیش گرفتند و اکنون هر روز شمار بیشتری از خیابان‌های شهرها مجهز به خط عبور دوچرخه می‌شود. یک نتیجه مهم این سیاست، کاستن از آلودگی هوای شهر است. بررسی‌ها نشان می‌دهد هر یکشنبه و دوشنبه بعد از آن، هوای بوگوتا در پاکیزه‌ترین حالت خود است و به‌طور میانگین آلودگی هوا ۱۳ برابر کمتر می‌شود. به‌ویژه زنان از این سیاست شهری بهره برده و می‌برند و 12 درصدشان علاوه بر روزهای یکشنبه، در طول هفته نیز از مسیرهای دوچرخه استفاده می‌کنند. تجربه جهانی و گذشته شهرهای خودمان مثل یزد، تهران، اصفهان و قزوین نشان می‌دهد که استفاده از دوچرخه شخصی و «دوچرخه‌های عمومی» کار خوبی است. در شهر قزوین، دوستان فرهیخته من، شیدا و مهدی خطیبی، نهضتی برای دوچرخه‌سواری ‌راه انداختند که به خوبی جواب داد. چند سال پیش من هم از تهران به قزوین رفتم تا با آلن پطروسیان، رئیس انجمن دوچرخه‌سواری همگانی و هزارو 600 نفر از مردم قزوین سرتا‌سر شهر را پدال بزنیم. در شهر رشت نیز هشت سال پیش میدان شهرداری و خیابان‌های اطرافش به پیاده‌راهی زیبا تبدیل شدند. مغازه‌‌داران اولش نق می‌زدند، اما الان خیلی راضی‌اند؛ چون رونق پیاده‌راه و فروش‌شان بیشتر شده! به‌هررو، این داستان پیاده‌ و دوچرخه‌ و اصولا مجهزکردن شهر مدرن و شلوغ به وسایل نقلیه جمعی، چیزی است که باید اول تدارک و تبلیغ شود تا جا بیفتد و مردم از آن لذت ببرند‌ و شهرداری‌ها و پلیس هستند که باید همت کنند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد سیاست شهر در بستن خیابان‌ها به روی اتومبیل، باعث شد تا بسیاری از مردم بوگوتا دوچرخه‌سواری یاد بگیرند و برای اولین‌ بار بعد از دوران کودکی، دوباره اصلا سراغ دوچرخه بروند. تحقیقات همچنین نشان داد مردمی که روزهای یکشنبه از دوچرخه استفاده می‌کنند، در طول هفته هم ۵۸ درصد بیشتر از سایرین از دوچرخه برای رفت‌وآمد استفاده می‌کنند.

یاسمن می‌گوید: روشن است که برای تهران هم ده‌ها برنامه باید فکر و پیاده شود. وضع قوانین ترافیکی جدید برای موتورسوارها، ساخت پارکینگ طبقاتی برای کاسبان محل‌ و هزار راه نرفته و نیازموده دیگر بهتر از تخریب مسیری است که حداقل ما را در خیابان ایرانشهر کمی به رعایت حق پیاده و دوچرخه بر شهر امیدوار کرده بود. در تهران ما خیلی‌ها یقین دارند که هیچ‌کس در سطح شهر پیاده‌ها و دوچرخه‌سواران را جدی نمی‌گیرد. می‌گویند هر مدیر شهری می‌آید و به صورت نمایشی کاری را انجام می‌دهد تا بعد جانشین‌ او بدون مطالعه و فقط برای دهن‌کجی به مدیر قبلی، آن کار را برچیند. با این وجود، سال‌هاست همه می‌دانیم استفاده از دوچرخه می‌تواند از آلودگی و ترافیک کم کند‌ و روزهای تعطیل نشاط و جنبشی مدنی و شادمانه را در شهر به حرکت درآورد. به امید تحقق چنان روزهایی... .

روزنامه رسالت

دوراهی غرب با دستور جدید دیوان

علی بهادری جهرمی  

جنایات رژیم صهیونیستی تمامی ندارد؛ تازه‌ترین آن به شهادت رساندن بیش از ۲۰۰ نفر در النصیرات است. به‌رغم این جنایات هولناک، پس از اعتراض سراسری دانشجویان و مشاهیر غربی به جنایات رژیم صهیونیستی، مسئولان چند کشور اروپایی از‌جمله آلمان و نروژ رسماً اعلام کرده‌اند در صورت صدور حکم بازداشت علیه نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی از سوی دیوان کیفری بین‌المللی، نتانیاهو را بازداشت خواهند کرد. از طرف دیگر، دیوان بین‌المللی دادگستری هم در جدیدترین تصمیم خود به رژیم صهیونیستی دستور داد عملیات نظامی را در رفح متوقف کند.
همه این‌ها و حتی استمرار این جنایات، یک پیام آشکار و غیرقابل‌انکار دارد: رژیم صهیونیستی در شدیدترین انزوای سیاسی – حقوقی به‌سر می‌برد. صرف‌نظر از این‌که این فشارهای سیاسی و حقوقی می‌تواند جنایات رژیم صهیونیستی را ولو به‌صورت حداقلی، کاهش دهد یا نه، تصمیم دیوان بین‌المللی دادگستری علیه اسرائیل دارای نکاتی است که توجه به آن‌ها خالی از لطف نیست.
۱- به دنبال شکایت آفریقای جنوبی از رژیم صهیونیستی در دیوان بین‌المللی دادگستری، این دیوان، پیش‌تر از این، در ۲۸ مارس، ۹ فروردین، دستورات موقتی را در راستای توقف جنایات اسرائیل در فلسطین صادر کرده بود. پیرو درخواست جدید آفریقای جنوبی در همان پرونده، چند روز پیش، دیوان بین‌المللی دادگستری به این نتیجه رسیده است که تصمیمات قبلی نتوانسته جنایات اسرائیل را خصوصاً در رفح، متوقف کند؛ لذا دستور جدید، با صراحت و تأکید بیشتری از رژیم صهیونیستی خواسته است اقدامات نظامی را در رفح متوقف کند.
۲- آراء دیوان بین‌المللی دادگستری به‌عنوان رکن قضایی سازمان ملل متحد، ازجمله دستورهای موقت‌ صادرشده از سوی دیوان، برای اجرا در پیچ‌وخم‌های سیاسی سازمان ملل، به‌ویژه شورای امنیت گیر می‌کند. وتو، که یک اقدام کاملا سیاسی و آشکارا ضدحقوقی است، می‌تواند تصمیمات دیوان بین‌المللی دادگستری را عملاً بی‌خاصیت کند.
بااین‌حال، مرور رویه شورای امنیت در موارد مشابه نشان می‌دهد از حیث حقوقی، هیچ بهانه‌ای برای وتوی تصمیم اخیر دیوان بین‌المللی دادگستری وجود ندارد. 
۳- یکی از این رویه‌های موجود، قطعنامه ۸۱۹ از سوی شورای امنیت است که در سال ۱۹۹۳، دقیقاً برای اجرایی‌سازی دستور موقت دیوان بین‌المللی دادگستری و با هدف محافظت از غیرنظامیان و لگام زدن به خشونت غیرمشروع، صادرشده است. همان‌گونه که در این قطعنامه، هیچ‌یک از طرف‌های شورای امنیت از حق وتو استفاده نکردند، دستور موقت جدید دیوان بین‌المللی دادگستری هم که دقیقا با هدف محافظت از غیرنظامیان فلسطینی و لگام زدن به خشونت غیرمشروع رژیم صهیونیستی صادرشده است، منطقاً و از حیث حقوقی نمی‌تواند توجیهی برای وتو به دست اعضای شورای امنیت بدهد.
۴- دیوان بین‌المللی دادگستری با توجه به تحولات اخیر که همگی از متوقف نشدن جنایات اسرائیل در فلسطین حکایت دارد، دستور جدیدی علیه اسرائیل صادر کرده است که الزام‌آور است. فارغ از روند سیاست‌زده شورای امنیت، این دستور دیوان هم آزمونی دیگر و البته با توجه به حجم فزاینده جنایات رژیم صهیونیستی آزمونی مهم‌تر برای غرب به‌حساب می‌آید، با استمرار پشتیبانی غرب از رژیم کودک کش اسرائیل به‌رغم این حکم صریح دیوان، دیگر ادعای قانون و قانون‌مداری از سوی هیچ کشور غربی‌ای قابل‌پذیرش نیست.
۵- این آراء و رویه‌های ایجادشده در نظام حقوق بین‌الملل علیه رژیم صهیونیستی، که البته محدود به ۹ ماه گذشته هم نیست و سابقه‌ای چنددهه‌ای دارد، حتی اگر اجرایی هم نشود، بی‌فایده هم نیست. ساختار حقوقی بین‌الملل به رغم سیاست‌زده بودن، در قبال جنایات دامنه‌دار رژیم صهیونیستی، توان تاب‌آوری بیشتر از این را ندارد. اکنون و همان‌طور که جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به آن اذعان داشته، غرب به مرحله‌ای رسیده است که باید بین نهادهای بین‌المللی و حمایت از اسرائیل، یکی را انتخاب کند.   
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات