امین گودرزوند
دریای سیاه تا پیش از جنگ اوکراین برای اروپا و ناتو چندان اولویت اصلی نبود، حتی اقدامات روسیه در منطقه مانند الحاق کریمه و افزایش نیروهای نظامی در این منطقه بازهم از نظر غرب به منزله تهدید جدی تلقی نمی شد، اما پس از شروع جنگ و استفاده گسترده نظامی روسیه از این منطقه به نظر اهمیت دریای سیاه بیش از پیش شده است، روس ها از سال ۲۰۰۸ و جنگ محدود با گرجستان به این دریا و اهمیت آن برای حفظ فضای حیاتی و ژئوپلتیک خود پی برده بودند و در تلاش برای حفظ برتری خود بوده اند.
دیپلماسی ایرانی: بازی بزرگ قدرت های جهانی که در قرون گذشته در سرزمین های گسترده آسیای مرکزی و قفقاز جریان داشت و محل تنش و درگیری های فراوانی بین آنها بود، این بار به دریا و آب های آزاد کشیده شده و البته این بارتعداد بازیگران نیز بیشتر از قبل است و این بازی بنظر در منطقه خاکستری است و خطرات آن نیز بیشتر از گذشته است.
دریای سیاه به دلایل فراوانی مهم است، از جمله اینکه یک چهارراه استراتژیک برای اروپا، آسیا و خاورمیانه است و به دریای مدیترانه و فراتر از آن دسترسی دارد. همچنین یک شریان حمل و نقل حیاتی برای تجارت و بازرگانی است که کشورهای اروپای شرقی و حوزه بالکان و البته روسیه را با بازارهای جهانی پیوند می دهد. این دریا منبع غذا و منابع برای کشورهای ساحلی و همسایه به ویژه ماهی، غلات و انرژی است. همچنین یک اکوسیستم غنی است که حیات دریایی متنوعی را در خود دارد که از نظر زیست محیطی بسیار مهم است. در کنار آن باید به موضوع مهم وجود گاز در آن اشاره کرد که به اهمیت این منطقه بسیار افزوده است. اکتشاف جزئی در دریای سیاه در گدشته نیز ذخایر عظیمی از سولفید هیدروژن را نشان داده است، گازی در آینده که به طور بالقوه می تواند به تولید انرژی پاک از طریق ترکیب با گاز طبیعی برای کاهش انتشار دی اکسید کربن، بسیار کمک کند.
دریای سیاه تا پیش از جنگ اوکراین برای اروپا و ناتو چندان اولویت اصلی نبود، حتی اقدامات روسیه در منطقه مانند الحاق کریمه و افزایش نیروهای نظامی در این منطقه بازهم از نظر غرب به منزله تهدید جدی تلقی نمی شد، اما پس از شروع جنگ و استفاده گسترده نظامی روسیه از این منطقه به نظر اهمیت دریای سیاه بیش از پیش شده است، روس ها از سال ۲۰۰۸ و جنگ محدود با گرجستان به این دریا و اهمیت آن برای حفظ فضای حیاتی و ژئوپلتیک خود پی برده بودند و در تلاش برای حفظ برتری خود بوده اند. روسیه به خوبی از اهمیت این دریا در اکتشاف و صادرات گاز آگاهی داشت و یکی از دلایل مهم الحاق کریمه تسلط یافتن بر بیشتر منابع گازی دریای سیاه بود. روسیه از این طریق توانسته ضمن درآمدزایی اقتصادی همچنان بازیگر اصلی در صادرات انرژی به ویژه گاز باشد.
در کنار آن، کشورهای عضو ناتو که در این ناحیه هستند برای روسیه همواره یک تهدید بالقوه هستند و دیگر همسایگانی که تمایل به عضویت در ناتو دارند این ترس و تهدید را بیشتر کرده است. بلغارستان، رومانی، ترکیه، گرجستان و اوکراین هرکدام به نحوی در چالش با روسیه در این منطقه بوده اند. به نظر می رسد این بازی بزرگ جدید که در دریای سیاه شروع شده است میتواند دامنه دار باشد و در آینده ساختار نظام بین الملل اثرات ملموسی برجای بگذارد. ایالات متحده برای کنترل چین و کاهش توانمندی روسیه و تضعیف آن تلاش میکند خود را در قالب ناتو به این منطقه بکشاند و با ارائه طرحهای مختلف اقتصادی و نظامی به دنبال افزایش حضور خود خواهد بود زیرا دریای سیاه پتانسیل تبدیل شده به هاب اقتصادی و ترانزیتی را در آینده دارد. در کنار آن چین احتمالا با طرح یک کمربند یک جاده به دنبال افزایش حضور و گسترش حوزه نفوذ خود است و کشورهای بالکان میتوانند گزینه های خوبی برای آن باشد تا بتواند هم به اروپا دسترسی کامل تری داشته باشد و هم حوزه نفوذ خود را افزایش دهد. و در پایان روسیه که به دنبال حفظ ژئوپلتیک خود و داشتن دست برنده در صادرات گازی است و همینطور افزایش راه های دسترسی خود به آبهای آزاد است و اگر در نبرد اوکراین به یک پیروزی چشمگیر برسد بی شک قدرت بیشتری برای اعمال نفوذ دراین دریا خواهد داشت و به بازیگر اصلی در این دریا تبدیل می شود و می تواند از این ظرفیت برای اعمال قدرت در حوزه های دیگر بهره ببرد.
اشاره ای به اهداف صدام در حمله به ایران
کورش شجاعی
امروز ۴۳ سال از حمله وحشیانه و همه جانبه ارتش رژیم صدام معدوم به کشورمان می گذرد، دیکتاتور بغداد از به راه انداختن این جنگ ناجوانمردانه که البته با چراغ سبز قدرت های جهانی و برخی کشورهای اروپایی و منطقه انجام شد، اهدافی را دنبال می کرد، اهدافی که بعضی از آن ها به صراحت از زبان صدام و برخی مقامات رژیم بعث عراق از جمله طارق عزیز وزیر خارجه وقت صدام در رسانه ها اعلام می شد.دراین مقال به برخی اهداف تحمیل جنگ هشت ساله به کشورمان اشاره می شود. تجزیه ایران از انقلاب اسلامی مردم ایران تازه 19 ماه گذشته بود که صدام جنگ همه جانبه علیه کشورمان را آشکارا، رسانه ای و آغاز کرد. او ، اربابان و حامیان غربی، شرقی و منطقه ای اش، به هم ریختگی ها و نابسامانی های پیش آمده در ایران را براثر انقلاب، بهترین فرصت برای رسیدن به اهدافشان می دانستند، بر همین اساس تصاحب و تسلط کامل بر «اروند رود»، تصرف خرمشهر،آبادان و...وجداسازی خوزستان از ایران از جمله اهدافی بود که صدام می گفت48 ساعته به آن ها دست خواهد یافت و مصاحبه پیروزی را ظرف یک هفته پس از حمله، در تهران انجام خواهد داد. پس موضع رسمی آن ها مبنی بر تجزیه ایران به 5 کشور اعلام شد اما به مدد لطف الهی و مقاومت فرزندان سلحشور ایران زمین و ایمان راسخشان به پیروزی حق بر باطل،صدام این رویا را در عین خفت و ذلت برای همیشه به گور برد. پیشگیری از الگو شدن ایران از جمله مهم ترین اهداف حمایت کنندگان صدام در جنگ علیه کشورمان، پیشگیری از الگو شدن انقلاب ایران بود، انقلابی که با شعار نه شرقی،نه غربی ،جمهوری اسلامی توسط آحاد مردم به عنوان بزرگ ترین انقلاب قرن به وقوع پیوسته بود،انقلابی که سلطه غرب و شرق را نفی می کرد و تاسیس نظامی براساس اسلام ناب محمدی(ص) متکی برخواست مردم و رسیدن به استقلال و آزادی از اهداف اصلی آن بود و این ها دقیقا همان چیزهایی بود که نه مورد تمایل و تایید غرب بود و نه شرق، چرا که رهایی یک کشور آن هم ایران با برخورداری از چنین موقعیت ممتاز استراتژیکی وژئوپلیتیکی از سلطه می توانست،الگویی شود برای دیگرملت ها خصوصا ملت های مسلمان برای حرکت در مسیر استقلال طلبی و رهایی از نظام سلطه؛ بنابراین نه تنها آمریکا و شوروی سابق بلکه بسیاری از کشورهای اروپایی تا توانستند از صدام جنایتکار در جنگ علیه ایران حمایت های سیاسی، نظامی و مالی کردند تا انقلاب ایران به الگویی منطقه ای و جهانی تبدیل نشود ولی امروز شاهدیم آن مقاومت های جانانه و ایمان های مستحکم و قدم های استوار فرزندان ملت سبب شد که چه اتفاقاتی در بعضی کشورهای مسلمان، منطقه و برخی نقاط جهان بیفتد، اتفاقاتی که نه تنها منجر به انقلاب هایی در برخی کشورها شد بلکه نظام سلطه در سراسر جهان را به چالش کشید و این درست همان چیزی بود که سلطه گران شرق و غرب نمی خواستند. درهم شکستن اراده و غرور ملت حمایت های بی دریغ قدرت های جهان از صدامی که سودای سردار قادسیه شدن را داشت، به این امید بود که حتی اگر ارتش صدام به همه اهدافش نرسید حداقل با نگاه داشتن وضعیت جنگ درحال«آتش بس» و در تصرف ماندن بخش هایی از کشورمان در چنگال چکمه پوشان صدام، ملت بزرگ ایران سرخورده از دست دادن بخش هایی از وطن عزیزشان و شکسته شدن اراده و غرور و عزت شان باشند و ننگی که پیش از این در برخی از دوره ها به خاطر جداشدن بخش هایی بزرگ و کوچک از کشورمان پیش آمد، تکرار شود اما به لطف خداوند و همت شیران بیشه حفاظت از کیان دین و میهن و تقدیم 230 هزار شهید سرافراز در جریان جنگ تحمیلی نه تنها یک وجب از خاک وطن در اشغال متجاوز جنایتکار باقی نماند بلکه آن مقاومت مومنانه و سرافرازانه، برگ زرینی شد در تاریخ عزیز و الگویی برای حفظ وطن،استقلال و هرچه ارتقا یافتن اراده وعزت وغرور ملی ملت بزرگ ایران و البته مبنایی برای شکل گیری«هسته مقاومت» در جهان اسلام. تضعیف کشورهای اسلامی بی گمان کوبیدن بر طبل جنگ بین کشورها خصوصا کشورهای اسلامی و به ویژه بین ایران و عراق، منافع متعددی برای سران شرق و غرب و کشورهای اروپایی داشت، درگیری کشورهای مسلمان و تضعیف آنان، فروش جنگ افزارها، از بین بردن منافع و زیرساخت ها، باز و هموارکردن راه تسلط سلطه گران برکشورهای اسلامی، جلوگیری از پیشرفت و توسعه کشورهای درگیر جنگ و هموار کردن مسیر تحقق رویاهای رژیم صهیونیستی در مقابل کشورهای اسلامی و... از جمله مهم ترین این منافع برای حامیان صدام بود که این نیز به برکت آن دفاع مقدس و جانانه و آن حضور بهنگام و بصیرت مدارانه«در میدان»رزمندگان این سامان نه تنها به یک پیروزی بزرگ برای ملت بزرگ ایران تبدیل شد بلکه موجب به چالش کشیده شدن منافع نامشروع سلطه گران در منطقه و برخی نقاط جهان شد. از دست ندادن سلطه بر ایران و منطقه میلیاردها کمک تجهیزاتی غرب و شرق به ارتش صدام در جنگ علیه کشورمان، آن حمایت های آشکار سیاسی و حتی دادن سلاح های شیمیایی به عراق، چشم بستن برآن همه جنایت جنگی در بمباران های شیمیایی مناطق مختلف کشورمان از جمله«سردشت» و... ،بمباران مناطق شهری و غیر نظامی، موشک باران شهرها و صدها جنایت جنگی رژیم صدام و... همه و همه از این واقعیت تلخ حکایت می کند که آنان به چیزی جز شکست ایران و شکستن اراده ملت و بازگرداندن سلطه خود برکشورمان نمی اندیشیدند، هدف شوم و رویای خامی که به لطف الهی و دلاورمردی های فرزندان ایران هیچ گاه برای دشمنان و بدخواهان این کهن بوم وبر محقق نشد. درباره هشت سال دفاع مقدس صدها مقاله و کتاب تحقیقی، توصیفی، پژوهشی، درسی و...نوشته شده اما معتقدم این قطعه طلایی تاریخ ایران هنوز هزاران«رازنگفته» و «ناگشوده» و هزاران «درس» و «عبرت» و شگفتی «نابگشوده» دارد که امیدوارم با قلم توانمندان عرصه قلم و هنر، فیلم وتئاتر و موسیقی و دیگرآثار هنری به رشته تحریر و به تصویر کشیده شود تا این«بزرگ افتخار»ملت ایران برای همیشه برتارک تاریخ ایران عزیز بدرخشد و«یاد» و«راه»رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که قهرمانان و افتخارات واقعی این ملت بزرگ هستند چراغ راه همه دوستداران و عاشقان دین ومیهن و مشتاقان مانایی عزت و استقلال و سرافرازی و توسعه و پیشرفت ایران عزیز باشد. امیدکه نوشته ناقابل این قلم کم بضاعت مورد رضای حضرت حق و تمامی شهیدان دین و میهن عزیزمان قرارگیرد.
آن سالها این محاکمات تازگی داشتند. دهها پرونده بود که باید از متهمان آنها دفاع میشد که به خاطر فعالیت مطبوعاتی گرفتار شده بودند.
چند نفر بیشتر نبودند وکلایی که مایل باشند به قبول وکالت در این نوع پروندهها. یکی از آنها نعمت احمدی بود. او که زمانی هم با روزنامه سلام همکاری داشت.
آن روزها گذشتند. سخت و سنگین گذشت. خیلیها که آن روزها را ندیدند، کمتر از تلخیهایش باخبرند. خیلیها هم از یاد بردهاند که چگونه میشد چیزی نوشت یا در دادگاه از روزنامهنگاری دفاع کرد. سخت بود و موجب سختی هم بود.
درحالیکه بسیاری میگریختند از این میدان، نعمت احمدی از آن معدود وکلایی بود که این سختی را بر خود هموار میکرد و میآمد؛ یعنی به همان چیزی پایبند بود که خصلت حرفه وکالت است و فراموش شده است؛ یعنی مسئولیت اجتماعی.
حالا بعد از غلامعلی ریاحی که او نیز به مسئولیت اجتماعی خود متعهد بود، نعمت احمدی هم از میان ما رفت.
در این سالها دستکم در سه مراسم تشییع همگام و همراه بودم با نعمت. اولی تشییع احمد بورقانی بود، و بعضیها در همین اواخر، در بدرقه شاپور منوچهری (وکیل) و غلام ریاحی. حالا عجبا که بیهمراهی او باید خودش را بدرقه کنم.
تقدیر را نمیشود کاری کرد. تلخ است؛ سخت است؛ اما واقعیت است.
اما میتوانم دل به این خوش دارم که نعمت احمدی و آن چند وکیل که از سالهای ۷۶ به این سو دامن از دفاع از حقوق ملت نکشیدند و به میدان آمدند، میراث مبارکی از خود به جا گذاشتند و حالا هم نسل جدیدتر شاید با نیمنگاهی به آنها در میدان حاضر میشوند؛ هرچند باز هم اندکاند؛ ولی راه ادامه دارد.
محمد ایمانی
۱)یک سال پس از مرگ ملکه الیزابت، حال و روز انگلیس چگونه است؟ ملکه الیزابت دوم، هشتم سپتامبر ۲۰۲۲ (۱۸ شهریور ۱۴۰۱) پس از ۷ دهه حکومت بر پادشاهی بریتانیا، در ۹۶ سالگی تسلیم مرگ شد. او از فوریه ۱۹۵۲ در این جایگاه موروثی حضور داشت و در دوره وی، جنایات بسیاری در حق ملتها شد که کودتای آژاکس در سال ۱۳۳۲ شمسی برای براندازی نهضت ملی شدن نفت و بازگرداندن محمدرضا پهلوی به سلطنت در ایران، یکی از آنهاست.
۲) شروع سلطنت الیزابت، با آغاز روند زوال امپراتوری بریتانیا مقارن شد؛ امپراتورییی که ظرف سه قرن هفدهم تا بیستم، گسترش یافته بود. حد فاصل جنگ جهانی اول و دوم، مساحت مناطق تحت تسلط انگلیس، بالغ بر ۳۳ میلیون کیلومتر مربع بود. صد سال قبل، حدود
نیم میلیارد نفر (یک چهارم جمعیت دنیا) تحت استعمار بریتانیا قرار داشتند. این مستعمرات، چنان متنوع بود که گفته میشد «خورشید، هرگز در امپراتوری بریتانیا غروب نمیکند. اما پس از جنگ جهانی دوم، با تشکیل امپراتوریهای آمریکا و شوروی، انگلیس به حاشیه رانده شد و از آن پس سعی کرد با آویزان شدن از آمریکا و ضمن اثرگذاری بر سیاست این کشور، بخشی از قدرت سابق را حفظ کند. این دوره، دوران گذار بریتانیا از «کبیر» به «صغیر» محسوب میشود.
۳) پس از آغاز سلطنت چارلز سوم، نشریه «دیلی میرور» نوشت:
«او نه تنها تاج بر سر خواهد گذاشت، بلکه وزن تاریخ و امید ملت را نیز به دوش میکشد». چارلز در ۳ سالگی به ولیعهدی رسید، اما ۷۰ سال منتظر ماند؛ تا این که در اوج بحرانهای بریتانیا، بر تخت سلطنت نشست. سالِ مرگ ملکه الیزابت و جانشینی شاه چارلز سوم، با بحران سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کم سابقه در انگلیس قرین شد، تا جایی که میتوان ادعا کرد وضعیت بالینی نظام سیاسی- اقتصادی انگلیس، وضعیتی اورژانسی است.
۴) انگلیس تا سال گذشته، پنجمین اقتصاد بزرگ دنیا بود. اما در این سال، از مستعمره سابق خود (کشور هند) عقب افتاد. اکنون ششمین اقتصاد بزرگ دنیا، با بیشترین تورم در غرب اروپا دست و پنجه نرم میکند. در کمتر از یک سال، سه دولت در لندن سقوط کردهاند. ترکیب چالشهای لاینحل، ابتدا بوریس جانسون را ناچار به استعفا کرد و لیز تراس به جای او سر کار آمد. هر چند که برخی نشریات غربگرا در ایران، به هنگام آغاز صدارت «تراس»، با عکسهای بزرگ و تیترهایی مانند «بانوی آهنین»، «چهره زنانه بریتانیا»، «کلید خانه شماره ۱۰ در دست یک زن» و...، به استقبال شتافتند، اما شدت بحرانها اجازه نداد تراس بیش از ۴۳ روز نخستوزیر بماند و ناچار، جای خود را به ریشی سوناک داد.
۵) بوریس جانسون ۱۹ آذر ۱۴۰۱ گفته بود: «زمستان امسال بسیار دشوار خواهد بود». او همچنین هشدار داده بود «قبوض انرژی،اشک چشم انگلیسیها را در میآورد». همان زمان روزنامه دیلیمیل نوشته داده بود: « بریتانیا، منتظر یک زمستان فاجعهبار و گران، و میلیونها فقیر است. انتظار میرود از سال آینده، قبوض برق برای خانوارها از رکورد ۱۹۷۱ پوند فعلی، به بیش از ۳۰۰۰ پوند افزایش یابد و حتی افراد با درآمد متوسط را نیز در فقر و دست و پنجه نرم کردن بر سر غذا و سوخت فرو ببرد».
دیلی میل، قبل از آن هم در گزارشی هشدار داده بود در صورت ادامه بحران، دولت انگلیس مجبور خواهد بود برنامههای اضطراری را به اجرا بگذارد. تیتر آن گزارش، «بازگشت به عصر تاریکی» بود.
۶) پیشبینیها از جمله پیشبینی بوریس جانسون درست از آب درآمده است. همزمان با چند برابر شدن نرخ برق و گاز، آمار ورشکستگی شرکتها در انگلیس، رکورد ۱۳ ساله را شکسته است. از آوریل تا ژوئن امسال، ۵۶۲۹ شرکت ورشکسته شدند. مسئولان خدمات بهداشت ملی انگلیس، زمستان گذشته هشدار داده بودند که احتمالا میلیونها نفر در این کشور مجبور باشند بین وعده غذایی و یا گرم نگاه داشتن خانه در فصل سرما، یکی را انتخاب کنند. انگلیس در حالی که با نخوت از اتحادیه اروپا جدا شده بود، برای پنجمین بار در طول سه سال گذشته، بررسیهای استانداردهای بهداشتی و ایمنی واردات مواد غذایی از اتحادیه اروپا را به تعویق انداخت؛ چرا که این نظارتها میتوانست به افزایش بیشتر قیمت مواد غذایی و اختلال در زنجیره عرضه منجر شود. افزایش هزینههای زندگی موجب شد از هر پنج انگلیسی، یک نفر غذای تاریخ مصرف گذشته بخورد. بر اساس گزارش بنیاد بینالمللی غذا، «از هر ۵ خانوار در انگلیس، یک نفر در ماه ژانویه گذشته، وعدههای غذایی خود را حذف کرده، یا برای یک روز کامل غذا نخورده است». در این میان روزنامه گاردین اذعان کرد: «برخی از زنان آسیبپذیر انگلیسی، به دلیل بحران هزینههای زندگی، مجبور به رابطه جنسی در برابر اجارهبها شدهاند».
۷) بهداشت و درمان انگلیس هم، وضعیتی بحرانی را سپری میکند. هر چند ماه یک بار، پزشکان و پرستاران انگلیسی در اعتراض به شرایط نامطلوب کاری، کار زیاد و دستمزدهای پایین، اعتصاب میکنند و بیماران را سرگردان میگذارند. در همین حال، تعداد بیمارانی که در سیستم بهداشت و درمان انگلیس(NHS) در وضعیت انتظار درمان، جان خود را از دست میدهند، ظرف پنج سال، دو برابر شده است. بر اساس گزارش حزب کارگر و برخی رسانهها، بیش از ۱۲۰ هزار نفر که در لیست انتظار دریافت خدمات درمانی در انگلیس بودهاند، جان خود را از دست دادهاند. براساس گزارش این حزب، ۱۲۰ هزار و ۶۹۵ نفر از بیمارانی که منتظر بودند تا سازمان ملی بهداشت و درمان دولتی، ارائه خدمات درمانی به آنان را آغاز کند،
جان باختهاند. در پی انتشار گزارش حزب کارگر، سازمانهای هوادار حقوق بیماران، این وضعیت را «فاجعهای ملی» نامیدهاند.
۸) روزنامه گاردین به تازگی گزارش داد: «مرگ بیماران منتظر درمان در انگلیس، به بالاترین تعداد رسیده و سال گذشته در مقایسه با سال ۲۰۱۸ که حدود ۶۰ هزار بیمار منتظر درمان جان باختند، دو برابر شده است. مدیران بیمارستانهای دولتی میگویند بیش از یک دهه است که بودجه لازم به بیمارستانها اختصاص داده نمیشود و در نتیجه، بیمارستانها با کمبود نیروی انسانی، تجهیزات و تخت رو به رو هستند و به همین علت، بیمارانِ در صف انتظار درمانِ بیشتری میمیرند. دیدبان سلامت در انگلیس (Healthwatch England)، افزایش شمار بیمارانی را که در صف انتظار درمان جان میبازند، نشانگر بروز آشکار فاجعه ملی دانسته است. در مقیاس هر تخت بیمارستانی در ازای یکهزار نفر جمعیت، شمار تختهای بیمارستانی در انگلیس از کشورهایی همچون مکزیک و کلمبیا هم کمتر شده است. گزارش کتابخانه مجلس عوام انگلیس نشان میدهد در مقایسه با سال ۲۰۱۵، اکنون بیمارستانهای دولتی ۲ هزار و ۲۳۳ تخت (۶ درصد) کمتر تخت دارند، در حالی که شمار بیماران افزایش یافته است».
۹) ازسوی دیگر، نتایج تحقیقات نشان میدهد که سال گذشته میلادی در انگلیس، بالغ بر ۲۳ هزار بیمار، جان خود را به دلیل تاخیر در ارائه خدمات اورژانس از دست دادهاند. رئیسکالج سلطنتی پزشکی اورژانس انگلیس تأیید کرده که به دلیل تاخیر در ارائه خدمات اورژانس، بالغ بر ۵۰۰ بیمار در هفته جان خود را در این کشور از دست دادهاند. بدتر از همه، این که گزارشها نشان میدهد بیمارستانهای انگلیس به کانون افزایش جنایتها و تجاوزهای جنسی علیه بیماران تبدیل شدهاند. روزنامه «دیلی میل»
چند ماه قبل، از بیمارستانهاي بریتانیا با عنوان «بازاری مطلوب برای مجرمان جنسی» یاد كرده و نوشت: «بیمارستانها مکانهایی هستند که همه بیماران، کارکنان و عموم مردم باید کاملاً احساس امنیت کنند، اما تجاوزها و تجاوزات خشونتآمیز هر هفته در بیمارستانهای ما اتفاق میافتد از جمله تجاوزهای گروهی و تجاوز به كودكان! ارقام رسمی، مقیاس وحشتناک سوءاستفاده در بيمارستانهاي انگليس را آشکار میکند؛
۶۵۰۰ حمله جنسی در ۳ سال، كه تنها ۴ درصد مجرم شناخته میشوند»!
۱۰) ماه گذشته در اتفاقی نادر، بیرمنگام به عنوان دومین شهر بزرگ انگلیس اعلام ورشکستگی کرد و تمامی مخارج غیر ضروری به جز
هزینههای مرتبط با حمایت از افراد آسیبپذیر و خدمات قانونی را متوقف نمود. این مشکل سنگین بودجه، در مشکلات مربوط به پرداخت
۷۶۰ میلیون پوند مطالبات حقوق برابر مشاغل ریشه داشت. «شارون تامسون»، معاون رئیسشورای شهر بیرمنگام، درباره مقصر عمده این معضل گفت: «دولت، بودجه یک میلیارد پوندی را از بیرمنگام و شورای شهر آن دریغ کرده است». او میافزاید: «شورای بیرمنگام مانند دیگر شوراهای انگلیس با چالشهای بیسابقه مالی ازجمله افزایش قابل توجه تقاضا برای تأمین اجتماعی، کاهش چشمگیر درآمد کسب و کارها و تبعات تورم افسارگسیخته بر اقتصاد مواجه است». روزنامه «دیلی میرور» چند ماه قبل، در گزارشی با عنوان «یک کابوس زنده»، افزایش شدید قیمتها در انگلیس را بحرانی خوانده و نوشته بود: «رشد قیمت برخی از مواد غذایی، هفت برابر سریعتر از افزایش دستمزدها اتفاق افتاده است. وضعیت هزینههای زندگی بد است و این بحران، حتی بدتر هم خواهد شد».