رسول سنائیراد
یکی از مزیتهای طلایی و راهبردی انقلاب اسلامی و ارکان استحکامبخش و اقتدار آن، مردم فهیم، بصیر و تکلیفشناس هستند که در بزنگاههای تاریخی به حمایت از انقلاب و بزرگترین دستاورد آن نظام مقدس جمهوری اسلامی پرداختهاند. از این رو رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) آنان را از امت حضرت رسولالله در صدر اسلام هم بهتر دانسته و خلف صالح ایشان، امام خامنهای هم بارها نسبت به بصیرت و وظیفهشناسی مردم شریف ایران قدرشناسی و تجلیل داشتهاند. حماسه بزرگ نهم دیماه ۱۳۸۸ را میتوان یکی از روشنترین و گویاترین اوراق تاریخ بصیرت و تکلیفشناسی مردم انقلابی ما دانست که با حضورشان به فتنهای پیچیده و خطرناک پایان داده و معرکهگردانان و بازیگران و سیاستبازان حرفهای را برای ادامه آشوب و بلوای داخلی مأیوس ساختند. اهمیت این اقدام مردم فهیم ایران اسلامی زمانی روشنتر میشود که بدانیم فتنه سیاسی سال ۸۸، گرچه به بهانه انتخاباتی و با جفای تاریخی تقلب کلید خورد، اما حاصل ۱۰ سال طراحی و یک سال عملیات پیچیده بود که حیرت و سکوت برخی خواص و حتی اشتباه و ریزش آنان را هم رقم زد.
اما برخلاف برخی خواص و مدعیان، این مردم بیادعا بودند که در حماسه ۹ دی به فتنه تیر خلاص زده و کشور را از هشت ماه اغتشاش، آشوب و ناامنی نجات دادند. عواملی که این پیشتازی و درخشش را برای مردم شریف ایران اسلامی پدید آورد، عبارت بودند از؛
۱- غیرت دینی مردم که در برابر هتاکی و جسارت فتنهگران به مقدسات دینی، از قبیل آتش زدن مسجد، تخریب تکایا و نمادهای عزای امام حسین (ع) و خیرهسری رقصیدن در روز عاشورا توسط آشوبگران، برانگیخته شد.
همین غیرت دینی بود که نهتنها ترس، بلکه هرگونه تردید را در مردم برای مقابله با فتنهگران و اوباش برطرف و حضور در میدان را با وجود خطرات و هزینههای پنهان و آشکار، به یک تکلیف قطعی تبدیل کرد.
۲- ولایتمداری و تعهد به راه ولایت که موجب پذیرش رهنمودهای رهبری و عمل به آن در فضای تیره فتنه و ادعاهای برخی بازندگان انتخاباتی و سکوت و بعضاً حمایتهای بعضی از خواص دارای سابقه انقلابی و همراهی با امام راحل (ره)، شد. روشنگریهای رهبری در پیوند به همین عنصر ولایتمداری بود که در عمق دل و جان مردم نفوذ کرده و بر تمامی تردیدآفرینیها و شبهات فائق آمده و امکان عبور از خط کشیها و جناحبندیهای سیاسی را به نفع اصل ولایت و نظام فراهم آورد.
۳- اهانت فتنهگران به نمادهای عاشورایی و بیحرمتیها در روز عاشورا نه تنها، واکنش تند و سنگین مردم را برانگیخت، بلکه با عبرت از آن واقعه تاریخی موجب حضور بههنگام و همراهی مردم با ولایت و پذیرش هرگونه خطر تا مرز شهادت برای خود و خانواده هایشان نیز بود. از این رو غالب شرکتکنندگان به اتفاق خانواده شرکت کرده و حتی کودکان را نیز با خود بههمراه داشتند.
۴- بصیرت دینی که نهتنها امکان شناخت و تشخیص را در پدیدههای غبارآلود فراهم میسازد، بلکه مرزبندی با دشمنان و اغیار و منافقان و تولی و تبری را نیز موجب میشود. همین بصیرت در حماسه ۹ دی هم برائت از فتنه و نفاق و هم تولی به نفع اجتماع مؤمنان ولایی را رقم زد. حماسه ۹ دی از چنان عظمتی برخوردار بود که نه تنها به فتنه در داخل پایان داد، بلکه به دشمنان بیرونی نیز پیام روشن انفکاکناپذیری مردم و حاکمیت دینی را منتقل کرد. همین پیوند نظام با مردم، اساسیترین و مهمترین مؤلفه قدرت به حساب میآید که دشمنان عصبانی از اقتدار ایران اسلامی برای مخدوشسازی آن از هیچ توطئه و جنایتی فروگذار نیستند. البته تنها راه تأدیب و پشیمانی دشمن هم استقامت بر مسیر حق و ایستادگی در مبارزه با باطل و نمایش اراده استقامت است که بزرگداشت حماسه ۹ دی یک جلوه آن است.
صلح، پشت در منتظر نمیماند!
نبی شریفی
فرصت صلح، آن چیزی نیست که هر روز برای طرف های یک جنگ قابل دسترس باشد؛ واقعیتی است که گاهی طرف های یک درگیری نظامی آن را فراموش می کنند. برتری نسبی در نبرد، غرور فرماندهان، اشتباه در فهم تحولات میدانی، تغییر تصمیم متحدان در میزان حمایت و قابل پیش بینی نبودن توان طرف مقابل برای تحمل رنج در جنگ فرسایشی، از دلایلی است که میتواند به از دست رفتن فرصت صلح منجر شود. این روزها با تصویب و گسیل کمک های نظامی و مالی قابل توجه آمریکا برای اوکراین، این گمانه تقویت شده است که شعله های جنگ با قدرت بیشتری برافروخته خواهد شد؛ اما نشانه هایی نیز وجود دارد که می توان به صلحی موقت یا یک آتش بس امیدوار شد.
دو موضعگیری ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در روزهای گذشته مبنی بر آمادگی کرملین برای مذاکره «با هر کس» و «هر چه زودتر» در جهت رسیدن به راه حل قابل قبولی برای پایان جنگ، این گمانه را تقویت کرده است. هرچند مقامات مسکو و کییف، هر کدام دیگری را به سنگ اندازی در آغاز مذاکره متهم می کنند. در ماجرای جنگ روسیه علیه اوکراین، یک فرصت سوخته در ماه های ابتدایی نبرد رخ داد. اولین بار، داگلاس مکگرگور، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا و مشاور سابق پنتاگون در مصاحبهای با مایکل ولاهوس، مورخ نظامی از این فرصت سوزی با مداخله دولت بریتانیا خبر داد. او گفته بود که بر اساس اسناد بالادستی، ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، اواخر مارس سال جاری میلادی، با وجود پیشروی های روسیه در اشغال این کشور گفته بود «ما میتوانیم با سازش کنار بیاییم.»
اما واشنگتن و لندن ازآن حمایت نکردند. انتشار سخنان بوریس جانسون، نخست وزیر اسبق بریتانیا که آوریل امسال به کییف، پایتخت اوکراین سفر کرده بود، بر این ادعا صحه گذاشت. جانسون به دولتمردان کییف گفته بود که «حتی اگر اوکراین برای امضای برخی از توافقنامههای ضمانت با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه آماده باشد، غرب آماده نیست.» دولت و مردم اوکراین در آن زمان که در اوج شکست قرار داشتند، این گونه طعمه بازی قدرت شدند. حالا پس از گذشت 7 ماه و اندی و خسارت های جانی و مالی فراوان جنگ برای طرف ها، این فرصت دوباره به دست آمده است، اما یک تفاوت بزرگ در فرصت جدید برای اوکراین مهیا شده است. این که ولودیمیر زلنسکی پس از سفر اخیر خود به واشنگتن و دریافت حمایت های نظامی، مالی و دیپلماتیک، با اعتماد به نفس بیشتری آماده نشستن پای میز مذاکره است.
کنگره آمریکا، یک بسته کمک نظامی به ارزش 1.8 میلیارد دلار را برای تجهیز ارتش اوکراین از جمله برای مقابله با حملات هوایی روسیه توسط سامانه پدافندی «پاتریوت» به تصویب رسانده است، اما کمک ها به این جا خلاصه نمی شود. قانون گذاران آمریکایی بسته کمکی نظامی و اقتصادی 45 میلیارد دلاری به اوکراین را نیز تصویب کردند. این پول بخشی از یک لایحه بودجه عظیم دولتی است که نه تنها در سال آینده، بلکه در برخی موارد تا سال 2025 از اوکراین حمایت میکند و حتی در زمانی که مجلس نمایندگان به کنترل جمهوریخواهان درآید، کمکهای مستمر را تضمین میکند. هر چند در مواردی خاص، بخشی ازاین بودجه برای سال های آینده مصرف خواهد شد، اما واقعیت این است که میزان حمایت جمهوری خواهان مخالف حمایت ازاین نبرد، در صورت پیروزی بر دو مجلس و سقوط دولت دموکرات، شفاف نیست. این احتمال، «صلح در وقتی دیگر» را به اقدامی بسیار پرهزینه برای دولت کییف بدل میکند. اکنون همه چیز برای اوکراین مهیاست.
شروع فصل زمستان از سرعت درگیری های خونین کاسته، ارتش اوکراین توانسته بسیاری از شهرهای اشغال شده را آزاد کند، سامانه های قدرتمند پدافندی در راه است و حداقل بودجه ای به منظور برخاستن از ویرانه جنگ و بازسازی کشور برای کییف موجود است. به اینها باید مواضع بی سابقه ولادیمیر پوتین برای آغاز مذاکرات را نیز اضافه کرد. رئیس جمهور روسیه با سخنانی که آشتی جویانه برداشت شده، گفته است که «تمام درگیریهای مسلحانه به نوعی با مذاکره و از طریق دیپلماتیک به پایان میرسد. هر طرف درگیر در جنگ دیر یا زود مینشیند و توافق میکند... ما هرگز این [اصل] را کنار نگذاشتهایم.» امیدها برای صلح درحالی جان گرفته که سناریوهای خطرناک برای ادامه جنگ نیز روی میز است، از جمله این که با آمدن فصل بهار ارتش روسیه حمله بزرگی را از سمت دونباس در شرق، از جنوب یا حتی از بلاروس در شمال، آغاز کند.
این حمله همزمان با حملات کوبنده به زیرساخت های اوکراین برای دولت کی یف گران تمام خواهد شد. در مقابل، ادامه جنگ توسط مسکو، مرگ بیشتر نظامیان این کشور، فروپاشی اقتصادی به دلیل تامین هزینه هنگفت جنگ و انزوای بین المللی ناشی از تحریم را در پی خواهد داشت. اکنون شرایط به گونه ای است که به نظر می رسد ادامه جنگ برندهای نخواهد داشت و صرفا خسارت وارد شده به هر دو طرف را بیشتر میکند. با درنظر گرفتن این خسارت های شدید، آیا مسکو و کییف حاضر به گشودن در به روی صلح می شوند؟
این جریان نمکنشناس!
جعفر بلوری
روز سهشنبه و چهارشنبه گذشته دو اتفاق مهم در کشور رخ داد و این اتفاقها تمام عناصر لازم برای تبدیل شدن به یک «خبر مهم» را داشتند: اول: تشییع باشکوه 400 شهید گمنام از سوی میلیونها ایرانی در سراسر کشور که روز سه شنبه رخ داد و دوم: سانسور این خبر مهم از سوی جریانهای سیاسی غربگرا که روز چهارشنبه اتفاق افتاد! استقبال مردم از این شهدا و مراسم تشییع پیکرهای پاک آنها آنقدر گسترده، تاثیرگذار و با اهمیت بود که بتوان، آن را در صفحات اول رسانههای مکتوب و غیر مکتوب پوشش داد که بسیاری از رسانههای کشور آن را پوشش دادند و سانسور این خبر مهم هم، آنقدر زشت و ناپسند و تاسف بار بود که بشود، یک شماره از سرمقاله کیهان را به آن اختصاص داد.
میخواهیم بدانیم، «معنای این مراسم عظیم سیاسی، اجتماعی و معنوی» که روز سه شنبه رخ داد، در «ذهن این جریان سیاسی» چه بوده که با آن همه ادعا و شعار «دانستن حق مردم است»، آن را به تیغ سانسور گرفتند؟ تقریبا هیچ یک از رسانههای غربگرا دیروز این خبر مهم را پوشش ندادند. پس از چند مقدمه که طرح آن را لازم میدانیم، به پاسخ این سؤال مهم میپردازیم: اگر میخواستیم این خبر را صرفا از زاویه «حرفه ای» و «رسانهای» بنگریم، تشییع 400 شهید آن هم به صورت میلیونی و سراسری، آنقدر مهم هست که در صفحات نخست رسانهها جایی برای انتشارش بگذاریم.
این خبر تمام عناصر لازم خبری برای پوشش دادن جدی را داشت. چه به لحاظ تعداد جمعیت بالایی که برای تشییع آمده بودند، چه به لحاظ جایگاهی که این شهدا بین مردم داشته و دارند و چه به لحاظ گستردگی و وسعت جغرافیایی که این واقعه (مراسم تشییع) در آن رخ داده است. از آن سو اگر بخواهیم از زاویه اخلاق رسانهای و مردانگی به این خبر بنگریم میتوان گفت، اگر ذرهای غیرت و مردانگی و معرفت در وجودمان باشد، با دیدن تصاویر تابوتهای این شهدای گمنام و آن سیل عظیم جمعیت، «نمی توانیم» به آن بیاعتنا باشیم. اما دیدیم تنها رسانه غربگرایی هم که به این واقعه مهم پرداخته بود، طوری آن را منتشر کرد که اگر سانسورش میکرد، بهتر بود! بنابر این، جریانهای سیاسی که خبر به این مهمی را در رسانههایشان سانسور کردهاند، نه حرفه ایاند نه ذرهای اخلاق، مرام و معرفت دارند.
این شهدا، وقتی به مَسلخ میرفتند، به تنها چیزی که فکر میکردند، اسلام، ناموس، کشور و مردم بود و به تنها چیزی که نمیاندیشیدند، تقسیمبندیهای رایج بین مردم و دستهبندی کردن آنها به مومن و غیر مومن و... بود. آنها برای همه ملت و همه ایران رفتند و جانشان را صادقانه در این راه دادند. حذف و سانسور چنین انسانهای بینظیری که به قول امام راحل «از ملت حجاز در عصر رسولالله بهترند» و ما ایرانیها همه چیزمان را مدیون خون آنها هستیم یعنی، مسئله آنها نه جمهوری اسلامی، نه دین، نه ناموس و نه حتی «ایران» هم نیست و شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران» شان هم فریبی بیش نبوده است. آنها فقط و فقط «غربگرا» هستند و به چیزی فراتر از آن «نمیتوانند» فکرکنند.
اما آنها چگونه فکر میکنند یا به عبارت دقیقتر «معنای این رویداد بزرگ سیاسی، اجتماعی، دینی و اخلاقی» در ذهن آنها چیست که به این نتیجه رسیدهاند که، باید آن را سانسور کنند؟ در جامعهشناسی فرهنگی و نظریات اندیشمندانی همچون «جفری الکساندر» به عنوان یکی از چهرههای برجسته این حوزه از علوم اجتماعی، همینطور در مبحث مهم «تبیین فرهنگی تحولات»، روش تحقیق و تبیین یک واقعه با روش پوزیتیویستها و اثباتگرایان یک تفاوت بنیادین دارد. اینجا به جای این که بگویند، «چگونه» این رویداد رخ داد، میپرسند این رویداد در ذهن و درون کنشگر (اینجا غربگراها) چه معنایی دارد؟ نوعی تحقیق کیفی از نوع عمیق که پژوهشگر وارد ذهن و فکر افراد مورد مطالعه میشود و مسئله را از دید و نگاه او به بررسی مینشیند. به نظر میرسد چند دلیل باعث شده، معنای این رویداد مهم (تشییع میلیونی 400 شهید گمنام در سراسر کشور و شهرها و دوردستترین روستاها) در ذهن جریان غربگرا به شکلی باشد که، از انتشار خبر به این مهمی به قیمت بیآبرو شدنشان، طفره بروند. بخوانید:
الف: چیزی نزدیک به 3 ماه، تمام توان و ظرفیتهای داخلی و بیرونی شان را به میدان آورده بودند تا، بین ملت انشقاق ایجاد کنند و تیشه به ریشه دین و اخلاق و حجاب و خانواده بزنند. نمونه برجسته این تلاش، وضعی بود که در تیم ملی کشورمان در جریان مسابقات جام جهانی قطر دیدیم. با ترفندهای رسانهای و یک جنگ تمام عیار ترکیبی، تلاش زیادی کردند، «تیم ملی» را که شاید مهمترین خروجیاش در بازیها تقویت «اتحاد ملی» است، به نماد «انشقاق ملی» بدل کنند. آنها تلاش زیادی کردند تیم ملی پیروز نشود، سرود ملی خوانده نشود، اتحاد ملی شکل نگیرد و.... با ابزار رسانه این حس انشقاق و دو دستگی را بین ملت تزریق کردند. اما روز سهشنبه 400 شهید گمنام آمدند، آن اتحاد میلیونی را رقم زدند و همه این فتنههای شیطانی را شستند و بردند و رفتند! وقتی میلیونها انسان در یک صف، با یک شعار و هدف اقدام به تشییع شهدا میکنند یعنی، ملت متحدند و مردم، آن دویست سیصد آشوبگری نیست که این جریان غربگرا، تلاش داشت به عنوان «مردم» جا بزند! لذا از نگاه این طیف، این جمعیت عظیم و آن شهدای مظلوم باید سانسور شوند تا آن حس انشقاق و دو دستگی مد نظر غربگرایان داخلی و خارجی، باقی بماند!
ب: حجاب، از جمله مسائلی است که تقریبا همه شهدا به آن اعتقاد داشته و بعضا در وصیتنامههایشان نیز به رعایت آن تاکید کردهاند. این طیف غربگرا نیز، برداشتن حجاب از سر ناموس این ملت را، گامی مهم برای حرکتهای بعدی خود میبیند. تردید نداشته باشید در صورت موفقیت، به بیحجابی اکتفا نخواهند کرد و این تازه گام اولشان خواهد بود. در صورت موفقیت در این گام، گام بعدی، آن نیم متر پارچه روی سر نخواهد بود و خواهند رفت سراغ، برهنگی. پس از «آزادی برهنگی» هم سراغ آزادی همجنسبازان و... خواهند رفت و انتهای این مسیر نیز چیزی نخواهد بود جز، فروپاشی نهاد مهم خانواده! بروید و وصیت شهدا را بخوانید و اهمیت دین و حجاب در نگاه این بزرگواران را مطالعه کنید. غربگرایان داخلی و خارجی هر چقدر هم که وانمود کنند، با شهدا و اعتقادات شهدا، در حوزه معرفتی و اعتقادی زاویهای به بزرگی 180 درجه دارند. لذا سانسور که هیچ، همین که علیه آنها موضع نمیگیرند (که بعضا حتی میگیرند) جای شکرش باقی است! لذا پوشش اخبار مهمی مثل خبر روز سه شنبه با نظام فکری و معرفتی این طیف ناهمخوان و در تضاد است.
ج: بالا اشاره کردیم، با تمام ابزار و امکاناتشان 3 ماهی تلاش کردند آن چند جوان هیجانزده و چند آشوبگر را «ملت» جا بزنند. انتشار تصاویر و اخبار آن جمعیت عظیم که در شهرها و روستاهای سراسر کشور به خیابانها آمده بودند، به معنای اعتراف به شکست از سوی این طیف است. آنها برای روحیه دادن به خود هم که شده، باید این تصاویر و اخبار را سانسور کنند تا برای فتنههای بعدی روحیه داشته باشند. فتنهای که با رمز دلار، شروع کردهاند!